واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: نسيم خوش آزادي ...
يك شب باراني و آن اتفاق تلخ
... چند بار محكم با دست بر گونه هايش ضرباتي را وارد مي كند تا ببيند مثل هميشه خواب و رويا بوده يا اين كه بيدار است؟ چند لحظه مبهوت و گيج به چهره مرد نگهبان خيره مي شود و بعد اتفاقات سال هاي اخير مثل يك فيلم سينمايي از جلوي چشمش عبور مي كند.به ياد مي آورد آن شب تاريك و نحس را و نم نم باراني كه آسفالت ها را خيس كرده بود.كاش هيچ وقت آن شب فرانمي رسيد!صداي گوش خراش ترمز ماشين و صداي ديگري كه حاكي از برخورد جسمي سنگين با خودرويش بود، در ذهنش طنين انداز مي شود. چهره جواني كه آن شب با سر و روي خونين روي سنگ فرش پياده رو افتاده بود و بعد تصوير چشمان اندوهگين و چهره درهم شكسته پدر پيرش و ... سال هايي را كه در اين زندان نيمه تاريك سپري كرده مثل برق از نظرش مي گذرد. فقط خدا مي داند كه چه شب هايي را تا صبح در تاريكي و تنهايي اشك ريخته و حالا كسي آمده و خبر آزادي اش را مي دهد! نه اين باوركردني نيست. افكار مختلفي ذهنش را محاصره مي كند. فكر مي كند شايد كار پدر يا عموهايش است اما بلافاصله در صحت آن ترديد مي كند. باتوجه به وضعيت مالي پدر و عموهايش پرداخت چنين مبلغي در وسع هيچ يك از آن ها نيست. بي درنگ سوال مي كند: «آخر، چه كسي؟» و بعد نام كسي را مي شنود كه در اين سال ها بارها اسمش را صدا كرده بود. اشك هايش ناخودآگاه از گونه ها سرازير مي شود و چند بار زير لب مي گويد: «يا ضامن آهو ...»
لباس خدمتگزاري
پاي صحبت يكي از خدام حرم مطهر رضوي مي نشينيم كه در طرح پرداخت ديون و آزادي زندانيان خراساني با كمك ستاد ديه استان و جمعي از خيران مشاركت دارد. «محمداميد آزموده» كفش دار كشيك چهارم از خاطره اي مي گويد كه نقل آن در اين گزارش خالي از لطف نيست. وي به خبرنگار ما مي گويد:جمعي از خادمان حرم مطهر امام رضا(ع) هستيم كه براي آزادي زندانياني كه به صورت سهوي،اشتباهي انجام داده اند و به دليل تنگناهاي مالي در زندان گرفتار هستند فعاليت داريم. روزي مثل هميشه با لباس ويژه خدام براي ميانجي گري ميان شاكي و متشاكي به خانه اي رفته بوديم.مسئولان در بين راه از خانمي تعريف كردند كه از فردي كه قادر به پرداخت مطالبات مالي وي نبوده شكايت كرده و اكنون او راهي زندان شده است.در بين راه متوجه شديم كه قبل از ما هم افراد خير ديگري براي جلب رضايت شاكي به خانه وي رفته اند اما وي با عصبانيت همه را از اين كار بازداشته و گفته تا زيان مالي اش جبران نشود،بخشش وجود نخواهد داشت. اين خانم ميانسال حتي ميانجي گران را به داخل منزل هم راه نداده بود و گفته بود: اگر كسي كه از وي شكايت كرده، قرن ها هم در زندان بماند باز هم رضايت نخواهد داد. وقتي به منزل اين خانم رسيديم،همه خود را براي رفتار پرخاشگرانه اش آماده كرديم اما برخلاف انتظار ما به محض آن كه گروه خدام را ديد، به احترام لباسي كه بر تن ما بود، نه تنها رفتار پرخاشگرانه نداشت بلكه در نهايت هم بنا به گفته خودش به منظور اثبات ارادت به درگاه امام هشتم(ع) بخش زيادي از مطالبات خود را بخشيد تا يك زنداني به خانواده اش بازگردد.
اظهارات رئيس ستاد ديه استان
ستاد ديه استان در ٦ ماهه نخست امسال با پرداخت و تخفيف مبلغ ٧ ميليارد و ٨٨٣ ميليون ريال از جرايم مالي زندانيان غيرعمد توانست با همكاري خدام آستان قدس، ١٠٧ زنداني را به جمع خانواده هايشان بازگرداند.عبادي، رئيس اين ستاد معتقد است حلاوت و شيريني چنين فعاليت هايي ارزش معنوي بسياري دارد چرا كه يك فرد گرفتار را كه ممكن است تنها به خاطر يك اشتباه كوچك ماه ها و سال ها و فقط به خاطر تنگناهاي مالي در زندان مانده باشد، به آغوش جامعه بازمي گرداند.ژاله جاباني يك خادم افتخاري نيز كه در چند برنامه پرداخت ديون و آزادي زندانيان حضور داشته درباره اين عمل خير به خراسان مي گويد: ما به عنوان ميانجي براي زندانياني كه به دليل مشكلات مالي در زندان گرفتار هستند،رضايت خانواده يا خود شاكيان را براي پرداخت وجه يا ديه جلب مي كنيم. وي مي گويد:از آنجا كه در كنار بارگاه علي بن موسي الرضا(ع) هستيم و ايشان هم به «ضامن آهو» معروف هستند بايد در اين زمينه به مولاي خود تأسي كنيم و به ياري كساني كه مجرم بالفطره و جنايتكار نيستند و به شكل كاملا ناخواسته مثلا به خاطر يك تصادف در زندان گرفتار شده اند برويم تا از مصيبت هاي زيادي كه براي خود فرد و خانواده اش و حتي آشنايان وي به وجود مي آيد، جلوگيري كنيم.شهين يارمحمدي يكي ديگر از خدام نيز با اعلام اين كه انجام كار خير نبايد به زمان خاصي محدود شود،گفت:ياري مسلمانان گرفتار يك وظيفه انساني و اسلامي است.
يكي از خدام قديمي آستان قدس رضوي نيز درباره اجراي طرح جلب رضايت شاكيان براي تخفيف يا بخشش ديون زندانيان به خراسان با ذكر خاطره اي مي گويد: متهمي بود كه به پرداخت ١٠٠ ميليون تومان ديه محكوم شده بود و به علت غيرعمد بودن و وضعيت مالي اش با ميانجي گري نزد شاكي در نهايت با پرداخت ٢٠ ميليون تومان از زندان آزاد شد و به جمع اعضاي خانواده اش پيوست.«محمدجواد پاكباز» مي گويد: هرگاه در چنين اعمال خيري به بركت وجود امام رضا(ع) سهيم مي شوم، احساس بسيار خوبي سراسر وجودم را فرامي گيرد و از اين كه توانسته ام در آزادي يك زنداني تأثير داشته باشم، شادمان هستم.
گفت وگو با چند زنداني
براي تكميل گزارش به سراغ چند تن از زندانياني كه در اجراي سنت پسنديده پرداخت ديون و آزادي زندانيان اخيرا از زندان مركزي مشهد آزاد شدند،رفتيم.اولين فردي كه پاي صحبت هايش نشستيم مردي ٤٤ ساله از اهالي نيشابور بود كه سال هاست در مشهد ساكن است. وي به خبرنگار ما مي گويد: از تاريخ ١٨/٤ سال گذشته براي پرداخت وجه يكي از چك هايم به مبلغ يك ميليون و ٦٠٠ هزار تومان در زندان به سر مي بردم تا اين كه سرانجام با حمايت ستاد ديه و جمعي از خدام توانستم به آغوش خانواده ام بازگردم. وي مي گويد: تاكنون تجربه زندان نداشتم و دوران زندان برايم بسيار سخت بود.وي درحالي كه اشك در چشمانش حلقه زده به خبرنگار ما مي گويد:حالا قدر آزادي ام را بيشتر مي دانم و واقعا نمي دانم با چه زباني از متوليان اين طرح سپاسگزاري كنم چرا كه به علت ورشكستگي مالي قادر به پرداخت مبلغ چك نبودم و از اين پس نيز با عبرت گرفتن از اين موضوع سعي مي كنم گذشته را جبران كنم.«نازبانو ...» بانوي ٣٧ ساله اي كه به دليل بدهي ٨ ميليون توماني حدود ٥ ماه در زندان به سر برده درحالي كه به شدت گريه مي كرد به خراسان گفت: ٨ فرزند دارم و ساكن مشهد هستم و دختر كوچك ٣ ساله اي دارم كه در دوران زندان دوري اش مرا آزرده خاطر كرد. وي مي گويد: هنوز هم باور نمي كنم كه از زندان آزاد شده ام و قبل از آن به هيچ وجه اميدي به آزادي ام نداشتم تا آن كه فهميدم ٥ ميليون از بدهي ام را خيران و ستاد ديه و مددكاران پرداخته اند و خطاب به آن ها مي گويم آن ها با اين عمل خير در واقع خانه خدا را زيارت كرده اند و از لطف همه آن ها و به خصوص عنايت امام هشتم سپاسگزارم.يك پيرمرد ٦٥ ساله كه شغلش رانندگي است در ميان زندانياني است كه با پرداخت ديون خود از زندان آزاد شده اند. وي كه اهل تربت حيدريه و ساكن مشهد است به خبرنگار ما مي گويد: خدا و امام هشتم همه گرفتاران را نجات دهد. به خاطر فقدان توان مالي براي پرداخت ٦٠٠ هزار تومان نفقه ٨ ماه در زندان بودم و امروز مي فهمم كه آزادي چه نعمتي است.«حميدرضا-ب» مجرد، اهل و ساكن مشهد نيز در گفت وگو با خبرنگار خراسان مي گويد:سال ٨٢ در جاده سيمان - همت آباد در حال رانندگي بودم كه تصادف كردم.اين تصادف منجر به فوت مصدومي شد كه با او تصادف كرده بودم.از همان سال تاكنون در زندان به سر مي بردم و چون بايد ديه كامل را مي پرداختم باتوجه به وضع مالي ام، هيچ اميدي براي پرداخت ديه نداشتم. در دوران زندان به جرأت مي گويم حتي يك شب نتوانستم با آسودگي خاطر بخوابم. در همين مدت پدرم فوت كرد و در حال حاضر نيز مادرم از اندوه و ناراحتي هايي كه تحمل كرده با بيماري قلبي و قند مواجه شده است. امروز كه مثل هميشه در زندان بودم در زندان باز شد و به من گفتند با تخفيفي كه از شاكي گرفته اند، مي توانم به خانه ام برگردم ...
خوشحالي من در اين لحظات قابل وصف نيست و ان شاءا... مي خواهم از پشت اين ميله ها كه بيرون رفتم به زندگي ام سر و ساماني بدهم؛ازدواج كنم و تا آخر عمر كساني را كه باعث بازگشت من به خانه شدند را فراموش نمي كنم و مديون آن ها هستم.مي خواهم تمام بدي هايي را كه ناخواسته مرتكب شدم، جبران كنم ...
«حسن-الف» متولد ١٣٦٦ در مشهد نيز مي گويد: با موتورسيكلت با عابر پياده اي تصادف كردم كه به خاطر اين تصادف و صدمه مغزي و نابينا شدن يكي از چشم هاي وي، به پرداخت ٤٨ ميليون تومان محكوم شدم كه از سال ١٣٨٣ تاكنون در زندان به سر مي برم و حالا به لطف امام هشتم قرار است آزاد شوم.
يك مراسم روحاني و معنوي
مسئولان ستاد ديه و خدامي كه حاصل تلاش هاي چندماهه آنان به آزادي تعدادي از زندانيان انجاميده طي مراسمي در سالن ملاقات زندان جمع شده اند. خدام با لباس هاي متحدالشكل و خواندن سلام مخصوص امام هشتم، گروه گروه به سوي زندانياني مي روند كه تا لحظاتي ديگر از بند زندان آزاد خواهند شد. زندانياني كه آثار بهت و حيرت و نيز سپاسگزاري از چشمان آن ها به خوبي پيداست. يكي يكي جلو مي آيند و خدام، خيران و ساير مسئولان، شاخه هاي گلي را به آن ها تقديم مي كنند. سپس زندانيان به سمت اتاقي كه در آن خانواده هاي زندانيان جمع شده اند،مي روند و لحظات غيرقابل وصفي است كه قلم از بيان آن ها قاصر است.يكي از زندانيان كودكش را در آغوش گرفته است و به شدت مي گريد ... مادري كه سجده شكر به جاي مي آورد و همسري كه فقط اشك مي ريزد ... لحظاتي بعد و پس از انجام آخرين مراحل اداري،لباس ها و وسايل شخصي زندانيان به آن ها تحويل مي شود و آن ها در صفوف به هم پيوسته و «رضا،رضاگويان» به خانه مي روند ... اما چشم هاي منتظر و نگران هزاران جوان ديگر كه با حسرتي غيرقابل وصف در پشت ميله هاي زندان به اين صحنه ها مي نگريستند، لحظه اي از مقابل چشمانم كنار نمي رود. آيا كسي به فكر آن ها هم هست؟ پس يا علي(ع) مدد...
پنجشنبه 21 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]