واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: نگرشي بر ديدگاه ها استاد مطهري درباره انسان دوستي انسان پروري و جايگاه قوانين جزايي
خداوند در قرآن چهره مومنان راستين را چنين ترسيم مي فرمايد :
« محمد رسول الله و الذين معه اشدا علي الكفار رحما بينهم » (1 )
محمد فرستاده خداست و كساني كه با او هستند در برابر كافران سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند.
آيا بر خورد قهرآميز با كافران اين شبهه را به ذهن نمي آورد كه قانون دوستي در ميان مسلمانان همگاني نيست . مسلمانان وظيفه دارند برخي را دوست بدارند و با برخي ديگر دشمن باشند
استاد شهيد با توجه به آيات قرآن كافران را به دو دسته بخش مي كند. كافراني كه با دين مسلمانان و مسلمانان سرجنگ ندارند و كافراني كه سرجنگ دارند و مي خواهند دين و همچنين خود آنان را نابود كنند(2 ) قرآن اجازه مي دهد كه نسبت به دسته نخست محبت و احسان روا داشته شود بلكه بدان سفارش نيز مي كند :
لا ينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم في الدين ولم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطين (3 )
خداوند شما را باز نمي دارد از كساني كه با شما نستيزيده و شما را از خانه و ديارتان بيرون نرانده اند به نيكي و عدل رفتار كنيد. به درستي كه خداوند عدالت پيشگان را دوست مي دارد.
اما در باره كساني كه به خاطر دين با مسلمانان مي جنگيدند و آنان را از خانه هايشان بيرون راندند مي فرمايد :
« انما ينهاكم الله عن الذين قاتلوكم في الدين و اخرجوكم من دياركم و ظاهروا علي اخراجكم آن تولوهم و من يتولهم فاولئك هم الظالمون (4 )
خداوند باز مي دارد شما را از اينكه با ستيزگان با شما در دين وبيرون كنندگان شما از ديارتان و آنان كه به يكديگر ياري رساندند تا شما را بيرون برانند دوستي كنيد و آنان را ولي خود قرار دهيد. هر كه آنان را ولي و دوست خود بگيرد پس آنان همان ستمكاران باشند.
اسلام به روشني دستور مي دهد كه با چنين كافراني و با سركشان و دستبردزنان و آدم كشان و زورگويان بايد برخورد قهرآميز نيز بشود چرا كه محبت و احسان به آنها دشمني با مسلمانان و تقويت بنيه دشمن است .
دستور مولي (ع ) به تامين زندگي پيرمرد كوري از اهل ذمه كه گدايي مي كرد(5 ) دستور امام صادق (ع ) به سيراب كردن مرد كافري كه در بيابان تنها مانده بود (6 ) دستور امامان معصوم (ع ) به برخورد نيكو و محبت آميز به كساني كه پدران و مادراني كافر دارند(7 ) همه و همه دليل بر اين است كه محبت و احسان به كافران تا آن هنگام كه مايه تضعيف جبهه حق نشود نه تنها مانعي ندارد كه از نگاه اسلام به آن سفارش نيز شده است .
فلسفه احكام جزايي در اسلام
شايد نتوان هدف و يا هدفهاي ويژه اي را براي همه كيفرها در اسلام يادآور شد زيرا در اسلام براي هر گونه از بزهكاري كيفر و هدف ويژه اي در نظر گرفته شده است .
اجراي عدالت دفاع از مصالح جامعه تاديب و اصلاح بزهكار پيش گيري از جرم اصلاح جامعه تشفي خاطر ستمديده و... از هدفهاي مجازاتها و تنبيه ها شمرده شده اند.
روشن است كه پاره اي از اينها درپاره اي ديگر نهفته است و به اصطلاح تداخل دارند. استاد شهيد در يك جمع بندي سه انگيزه و هدف براي كيفرهاي اسلامي يادآور مي شود :
.1 جلوگيري از تكرار جرم به وسيله خود مجرم يا ديگران از راه ترس و وحشتي كه كيفر دادن ايجاد مي كند . به همين جهت مي توان اين گونه مجازاتها را « تنبيه » ناميد.
.2 تشفي و تسلي خاطر ستمديده و اين در مواردي است كه گناه از نوع جنايت و تجاوز به ديگران باشد .
استاد شهيد پس از سخنان ياد شده يادآور مي شود كه حس انتقامجويي و تشفي خاطر در بشر بسيار قوي است و در دوره هاي ابتدايي و جامعه هاي بدوي قوي تر بوده است . اگر انسان بزهكار را از راه قانون كيفر نمي دادند تباهي و فساد بسياري در جامعه پديد مي آمد. اين حس هم اكنون نيز در بشر هست . نهايت اين كه در جامعه هاي متمدن اندكي ضعيف تر و يا پنهان تر است .
انسان ستمديده دچار عقده روحي مي گردد اگر عقده او خالي نگردد ممكن است به گونه اي آگاه و يا ناخودآگاه روزي دست به جنايت بزند اما وقتي كه ستمگر را در برابر او كيفر دهند عقده اش باز و روانش از كينه و ناراحتي پاك مي گردد.
.3 وجود قانونهاي جزايي براي تربيت بزهكاران و برقراري نظم در جامعه ضروري و لازم است و هيچ چيز ديگري نمي تواند جانشين آن گردد. اين كه شماري مي گويند : به جاي كيفر دادن بايد انسان بزهكار را تربيت كرد و به جاي زندان بايد دارالتاديب ايجاد كرد يك مغالطه است . تربيت و ايجاد دارالتاديب لازم است . تربيت درست از بزهكاريها مي كاهد. همچنان كه نابسامانيهاي اجتماعي يكي از علت ها و انگيزه هاي بزهكاريها به شمار مي آيد و در برابر با برقراري نظامهاي اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي درست نيز از بزهكاريها كاسته مي شود. ولي هيچ يك از اينها جاي يكديگر را نمي گيرند. نه تربيت و نه نظامهاي عادلانه جانشين كيفرها نمي شود. همچنين كيفرها نيز نمي توانند جانشين تربيت درست و نظام اجتماعي سالم گردند(8 )
هر اندازه تربيت درست و نظام اجتماعي سالم و عادلانه باشد باز طاغي و سركش پيدا مي شود كه تنها راه جلوگيري از آنها مجازاتها و كيفرهاست .
از راه تقويت ايمان و تربيت درست و اصلاح جامعه و از بين بردن علتها و انگيزه هاي وقوع جرم تا حدودي مي توان از ميزان بزهكاريها كاست و بايد از اين راهها هم استفاده شود.
« ولي نمي توان انكار كرد كه مجازات هم در جاي خود لازم است و هيچ يك از امور ديگر اثر آن را ندارد. بشر هنوز موفق نشده است و شايد هم هيچ وقت موفق نشود كه از طريق اندرزگويي و ارشاد و ساير وسائل آموزشي و پرورشي بتواند همه مردم را تربيت كند و اميدي هم نيست كه تمدن و زندگي مادي كنوني بتواند وضعي را به وجود آورد كه هرگز جرمي واقع نشود. تمدن امروز نه تنها جرمها را كم نكرده است بلكه به مراتب آنها را بيش تر و بزرگ تر كرده است .
به دلائلي كه ذكر شد بايد پذيرفت كه وضع مجازاتها و كيفرهاي قراردادي براي اجتماعات بشري لازم و مفيد است . (9 ) (منبع : طلايه دار صبح دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم )
پاورقي :
.1 سوره فتح آيه .29
.2 تعليم و تربيت در اسلام .225
.3 سوره ممتحنه آيه .8
.4 سوره ممتحنه آيه .9
.5 تعليم و تربيت در اسلام .171
.6 همان مدرك 227 ـ228
.7 اصول كافي كليني ج 161 2 ـ.162
.8 مجموعه آثار ج 225 1 ـ.226
.9 همان مدرك 226 ـ.227
وجود قانون هاي جزايي براي تربيت بزه كاران و برقراري نظم در جامعه ضروري و لازم است و هيچ چيز ديگري نمي تواند جانشين آن گردد
هر اندازه تربيت درست و نظام اجتماعي سالم و عادلانه باشد بازطاغي و سركش پيدا مي شود كه تنها راه جلوگيري از آنها مجازات ها و كيفرهاست
از راه تقويت ايماني و تربيت درست و اصلاح جامعه و از بين بردن علت ها و انگيزه هاي وقوع جرم تا حدودي مي توان از ميزان بزه كاري ها كاست و بايد از اين راه ها هم استفاده شود
چهارشنبه 20 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]