واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نقد متون علوم اسلاميفلسفه بدون وحي و شهود عقلاني، تأثير ويرانگري در جامعه دارد
گروه انديشه: فلسفهاي كه بدون استمداد از وحي، سلوك ميكند مانند پرندهاي است كه با يك بال قصد پرواز و تعالي را دارد. لذا فلسفه بدون وحي و شهود عقلاني، خود را از دو منبع معرفت متعالي جدا كرده كه تأثير ويرانگر و متلاشيكنندهاي در جامعه دارد.
دين و فلسفه دو مؤلفه تأثيرگذار در تاريخسازي بشر بودهاند و هيچ متفكري نقش فكر و شريعت را در نحوه زندگي انسانها، شكلگيري تمدنها و جنگ و صلح را نميتواند ناديده بگيرد، چرا كه تفكر مبدأ تمام تحولات بشري همچون تمدن سازي جنگ و صلح بوده است، لذا گويا اين فكر است كه جهان را ميسازد.
دين با بيان راهكارهايي كه براي برون رفت از وضعيت موجود و رسيدن به وضعيت مطلوب ارائه كرده است، و با ارائه يك جهانبيني منسجم و مجموعهاي از بايدها و نبايدها درصدد تعديل و هدفمند كردن قواي انسان براي نيل به غايت هستي و سعادت ابدي است.
ميان فيلسوفان ـ كه خود را صاحبان فكر و انديشه ميپندارند ـ با متشرعين، نزاعي كه به قدمت تاريخ وجود دارد، نزاعي كه گاه چنان بالا ميگيرد كه تكفير، قتل و آزار يكديگر را در پي دارد. در اين نزاع، غالباً متشرعين به علت پشتوانه مردمي، پيروز ميدان بودهاند و فلاسفه اغلب يا به خاطر سخنان سنگين كه موجب عدم فهم صحيح ميشود و يا به خاطر جملات و سخنان سهل و ممتنع، مورد طعن و نفرين مردم واقع شدهاند.
ملاصدرا نقل كرده است كه شخصي عامي در حرم حضرت معصومه(س) را ديده بود، مخلصانه به جاي تسبيح خدا، او را به خاطر قائل شدن به «وحدت واجبالوجود» لعن ميكرده است. اين گزارش تاريخي نشان از اين دارد كه توده مردم به خاطر عدم فهم سخنان فلاسفه آنان را طعن و لعن ميكردهاند.
عقل ستيزي در جهان اسلام
نزاعي كه ميان فيلسوفان و دينمداران در جهان اسلام به وجود آمده، گويا هيچگاه نميخواهد فروكش كند، چرا در عصر حاضر عقلگريزي و عقلستيزي اهل حديث كه تحت تأثير عقلستيز مشهور، «ابن تيميه» است، بر اكثر بلاد سنينشين غلبه يافته است و يا ديدگاهها و آراي اخباريان تشيع كه ناآگاهانه عقل را كه بزرگترين نعمت خداست، به كناري مينهند و يا بزرگواران تفكيكي معاصر كه البته ديدگاههاي معتدلتر و مفيدتري نسبت به موضعگيريهاي قبلي ضد فلسفي دارند، همه اشاره به اين نزاع پايانناپذير دارد.
از ميان فلاسفه مسلمان، كندي اولين فيلسوفي است كه در راه قرابت فلسفه و دين گام برداشت. به عبارت ديگر اين فيلسوف كوشيد كه رفع اتهام تعارض فلسفه با دين كند. بعد از او، فارابي؛ معلم ثاني در تقريب دين و فلسفه، گامهاي بلندتر و مستحكمتري برداشت. البته اكثر فيلسوفان مسلمان به اين امر پرداختهاند چرا كه همواره انگشت اتهام دينگريزي به سوي فلاسفه، اشاره دارد.
اين فعاليتها و كوششها توسط فلاسفه بدان جهت است كه اكثر دينداران، آموزههاي فلسفي را مغاير با تعليمات پيامبران پنداشتهاند و نمونه آن كوششهاي ابوحامد محمد غزالي، متكلم اشعري مسلك، در طرد فلاسفه كه در تهافتالفلاسفه نمايان شد نزاع فلاسفه با متشرعين را شعلهور كرد.
در تعريف و بيان ساختار فلسفه گفته شده است: فلسفه يك نظام و يا شبه نظام فكري است كه چند متفكر و يا صاحبنظر آن را تنظيم و تدوين كردهاند و عرضه كردهاند و در صدد تبيين يك سلسله موضوع و پاسخ دادن به شماري از مسائل كه مبدأ و موضوع تمام علوم است.
براي دين تعريفهاي متعددي ذكر شده است: اعتقاد به آفريندهاي براي جهان و انسان و دستورات عملي متناسب با اين عقايد (آيتالله مصباح يزدي/ آموزش عقايد)، نظام عملي مبتني بر اعتقادات (علامه طباطبايي) معرفت و نهضت همه جانبه به سوي تكامل كه داراي 4 محور ذيل است: اصلاح فكر و عقيده، پرورش اصول عالي اخلاقي انساني، حسن روابط افراد اجتماع، حذف هرگونه تبعيض ناروا (آيتالله سبحاني/ نقد و نظر) مجموعه عقايد، اخلاق و قوانيني كه براي اداره جامعه انساني به كار ميرود (آيتالله جوادي آملي/شريعت در آينه معرفت).
ولي تعريفي گوياتر و جامعتري از دين آمده است كه عبارت است از: دين مجموعه حقايق و ارزشهايي است كه از طريق وحي يا الهام يا از هر طريق ديگري به ارمغان ميرسد و هدايت انسان را تأمين ميكند. (خسروپناه/ انتظارات بشر از دين)
انواع رابطه دين و فلسفه
با توجه به اين تعريف از دين و فلسفه، ميتوان 4 نظريه در مورد رابطه دين و فلسفه ارائه داد: نظريه تطابق: دين و فلسفه هماهنگي و سازگاري كامل داشته و هيچگونه اختلافي ميان آنها ديده نميشود. نظريه تباين: فلسفه مخالف و منافي دين نيست و هر گونه هماهنگي و سازگاري ميان اين دو جريان مردود است لذا رابطه فلسفه و دين مانند رابطه رياضي با دين است.
نظريه تضاد: آراي فلسفي با آموزههاي ديني در تعارض است. نظريه عموم و خصوص من وجه: بين آراي فلسفي و آموزههاي ديني، در برخي موارد هماهنگي وجود دارد و ميتوان از مسائل فلسفي به نفع ديانت استفاده كرد.
از ميان نظريات فوق فقط نظريه اخير مورد تأييد است و مابقي راه به جاي نميبرد. نظريه تباين كه نزديك به نظريات تفكيكيان معاصر است و نظريه تضاد قريب به نظريه غزالي است، گرچه داراي طرفداراني است ولي در عصر حاضر مورد نقدهاي شديدي است.
مطابق اين نظر، فلسفه، عين دين نيست، سخنان فلاسفه با كلام پيامبران تفاوت دارد (ديناني/ نيايش فيلسوف) چرا كه كلام نبي، سخن شخص معصوم، عالم به غيب و خطاناپذير است، در حالي كه آراي فلسفي، علم بشري، خطاپذير و تكاملي است، همانطور كه در عالم واقع هم همينگونه رخ داده است؛ يعني آراي فلاسفه توسط خود فلاسفه نقد شده و نظريه ديگري مطرح و گاه متعاليتر شده است.
تأثيرپذيري فلاسفه مسلمان از قرآن
اما بايد توجه كرد كه گرچه دين و مذهب، فلسفه نيستند و احكام ديني يا انديشههاي فلسفي تفاوت دارند، ولي هيچگاه نميتوان تأثيرپذيري فلاسفه مسلمان را از وحي، قرآن و احاديث را ناديده گرفت، در عين حال كه فلاسفه مسلمان بالاخص شيخ الرئيس هيچگاه در مقدمات استدلال از آيات و روايات استفاده نكردهاند.
اينكه فلاسفه مسلمان از قرآن و احاديث تأثير پذيرفتهاند به معناي عدم آزادانديشي نيست، چرا كه انسان با عقل خود، ميفهمد كه همه چيز را نميفهمد و ميداند با اين نقص نميتواند به واقعيت و حقيقت، كه گمشدهاش است، دست يابد.
لذا قرآن چند گونه ميتواند فليسوف را كمك كند يا با بيان مسألهاي، راه را براي تفكر بشر باز كند، در حالي كه اگر آن مسأله مطرح نميشد، بشر اصلا نميتوانست به آن موضوع سوق پيدا كند، يا اينكه، آيات قرآن موجب الهام براي طرح مسأله توسط فيلسوف شود، همانند اينكه ملاصدرا از آيه «الجبال مر كمر السحاب» به حركت جوهري سوق پيدا كرد.
پس بهتر است بگوييم كه فلسفهاي كه بدون استمداد از وحي سلوك ميكند مانند پرندهاي است كه با يك بال قصد پرواز و تعالي را دارد. لذا فلسفه بدون وحي و شهود عقلاني خود را از دو منبع معرفت متعالي جدا كرده است و نميتواند كه اميدوار باشد چيزي جز تأثير ويرانگر و متلاشيكننده در جامعه داشته باشد.*
منابع: نيايش فيلسوف نوشته ابراهيمي ديناني، نشر دانشگاه علوم رضوي؛ سنت عقلاني اسلامي ايران نوشته سيدحسين نصر، نشر قصيدهسرا؛ انتظارات بشر از دين نوشته عبدالحسين خسروپناه، نشر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي؛ كلام جديد نوشته عبدالحسين خسروپناه، نشر مركز تحقيقات حوزه علميه؛ شريعت در آينه معرفت نوشته آيتالله جوادي آملي، نشر رجاء؛ عقل و وحي نوشته احمدحسين شريفي، نشر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي؛ معاد جسماني در حكمت متعاليه نوشته محمدرضا حكيمي، نشر دليل ما.
نويسنده: ابوالفضل عنابستاني
چهارشنبه 20 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 219]