تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826650814




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قواعد هدايت ذهن


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: قواعد هدايت ذهن
حكمت‌و فلسفه- منيره پنج‌تني:
انسان از آغاز قادر به انديشيدن بود، بدين‌ترتيب كه مي‌توانست از مجموعه معلوماتش براي حل مجهولات جديدي كه با آن روبه‌روست كمك بگيرد.

اما علم منطق زماني به وجود آمد كه انسان به كشف قواعدي در انديشه‌اش كه الگوي انديشيدن صحيح بود، نائل شد؛ چنان‌كه در تعريف منطق گفته‌اند: «منطق وسيله‌اي است كلي كه مراعات آن ذهن را از خطا در تفكر بازمي‌دارد.» ارسطو، فيلسوف يوناني نخستين كسي بود كه منطق را به صورت علمي تدوين كرد زيرا قبل از وي دانش بشري به صورت پراكنده و تفكيك‌نشده موجود بود.

آن قسمت از علم منطق را كه ارسطو كاملا در قالب زبان طبيعي تنظيم كرد منطق ارسطو مي‌نامند و آنچه طي قرن‌هاي پس از آن به منطق ارسطو اضافه شد را منطق كلاسيك خطاب مي‌كنند؛ هرچند گاه هر دو عبارت به صورت مترادف به كار مي‌روند. در زمان مامون، خليفه‌‌عباسي درسال 227 هجري، با تأسيس بيت‌الحكمه در بغداد منطق عميقا مورد توجه عالم اسلام قرار گرفت؛ چنان‌كه در آن زمان منطق به عنوان مقدمه ضروري علم پزشكي محسوب مي‌شد. دانشمندان مسلمان در زمينه توسعه منطق كوشيدند و خدمات ارزنده‌اي از خود به جا گذاشتند.

تا اوايل قرن19 تصور رايج اينگونه بود كه نمي‌توان يك كلمه به منطق ارسطو افزود يا از آن كاست؛ ‌تا اينكه منطق جديد به دست «گوتلوب فرگه» براساس به‌كارگيري نمادهاي جبري پايه‌گذاري شد. هدف منطق جديد علاوه بر صورت‌بندي ساخت‌هاي منطقي زبان طبيعي،‌ استفاده از روش‌هاي رياضي براي تبيين هرچه دقيق‌تر استدلال‌هاي منطقي نيز بود. پس از فرگه، بزرگ‌ترين خدمت علمي براي پيشرفت منطق جديد توسط، برتراند راسل و وايتهد صورت گرفت كه حاصل آن دوره 3جلدي كتاب «اصول رياضيات» است. آنها در اين كتاب كوشيدند چگونگي استخراج رياضيات محض را از علم منطق نشان دهند.

اكنون با گذر قرون متمادي هنوز چالش‌هاي جدي در ميان اين دو منطق در سطح جهان وجود دارد؛ به همين منظور براي بيان تمايزهاي ميان منطق قديم و جديد همايشي روز دوشنبه 11آذر 1387 از طرف كميته منطق گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي برگزار شد. باتوجه به تخصصي بودن اكثر مطالب در هر دو حوزه منطق، داشتن اطلاعات قبلي براي مطالعه گزارش لازم به نظر مي‌رسد؛ هرچند تلاش شده است بخش‌هاي قابل فهم براي همه علاقه‌مندان به مباحث منطق در گزارش منعكس شود تا انگيزه‌اي براي طرح سؤالات بيشتر باشد.

خانم دكتر فرشته بناتي -دبير همايش- در سخنراني آغاز همايش با اشاره به پيشينه منطقي بسيار قوي مسلمانان از افول جايگاه منطق‌دان در جهان ياد كرد و اين مسئله را زنگ خطري براي تحرك بخشيدن هر چه بيشتر به مباحث منطقي، چه در سطحي عملي و چه در سطح نظري عنوان كرد. وي هدف اصلي از برگزاري‌ اين همايش را طرح سؤال براي اساتيد منطق و ايجاد انگيزه هرچه بيشتر براي دانشجويان اين رشته دانست.

قرابت‌هاي منطق قديم و جديد

در نشست اول همايش، دكتر سيدمحمدعلي حجتي به بيان مشابهت‌هاي ميان 2 منطق پرداخت كه به عنوان مثال مي‌توان از موارد زير نام برد:

اولين قرابت، قول به 4جزئي بودن قضيه در منطق قديم با بعضي از گفته‌هاي فرگه به عنوان مؤسس منطق جديد همخواني دارد. اجزاي گزاره در منطق قديم عبارتند از موضوع، محمول نسبت و حكم، كه وجود اين عناصر در تحليل فرگه مخصوصا در كتاب «مفهوم نگاري» او آشكار است. دكتر سيدمحمدعلي حجتي درباره قرابت ديگر گفت:« در منطق قديم مراد از موضوع، ذات و افراد است و مراد از محمول، مفهوم است. اگر مراد از محمول نيز ذات باشد آن وقت قضايا 2حالت دارند؛ الف) يا ممكنه خاصه به ضروريه تبديل مي‌شود. ب) يا اصلا حملي صورت نمي‌گيرد.» وي به وجود اين حالت در تحليل منطق جديد اشاره كرد؛ «ما در تحليل گزاره‌‌ها در منطق جديد 2بخش داريم: 1) بخش اسمي كه مدلولش همان شيء است 2) بخش محمول كه مدلولش يك مفهوم يا تابع است بنابراين ذات مي‌تواند تقريبا معادل شناسه باشد كه دلالت بر شيء دارد و مراد از محمول هم به تصريح فرگه، مفهوم است.»

وي در آخر درباره اختلاف‌هاي ميان2منطق به آميخته شدن تحليل منطق قديم با مولفه‌هاي زباني اشاره كرد و اين را در حالي دانست كه در تحليل منطق جديد، بيشتر نقش منطقي عبارات مدنظر بوده است و همين عامل را سبب كارايي بيشتر منطق جديد به حساب آورد.

ابهام ساختاري قضايا در منطق ارسطو

دكتر ضياء موحد، يكي از اساتيد پيشكسوت منطق با جمله‌اي از پيتر گيت كه مي‌گويد«هر كس منطق آموزي را با منطق قديم شروع كند ديگر منطق جديد را نمي‌فهمد.» آغاز كرد و اين امر را مشكل 20ساله خود دانست و ادامه داد: «در جمله هر انسان حيوان است ما با تمام اجزايش مشكل داريم. اشكال اول: مشخص نيست كه موضوع در جمله كدام است زيرا هم مي‌تواند هر انسان و همين‌طور انسان موضوع باشد. اشكال دوم: محمول بودن حيوان مشخص نيست. اشكال سوم، به «است» وارد مي‌شود.

زبان‌هاي هند و اروپايي مثل يوناني، لاتيني، فارسي و‌آلماني « است» دارد ولي زبان‌هاي سامي مثل جمله «زيد قائم» «است» ندارد؛ بنابراين وجود «است» سبب پديد آمدن بحث وجود رابط و رابطي شده و فرق ميان اين دو همواره در ميان ما مناقشه برانگيز است. دكتر ضياء موحد ابن سينا را با يك تحليل مهم، حل كننده تمام اين مشكلات خواند و عنوان كرد كه اين مسئله را در مقالات قياس‌هاي شرطي آورده‌ام ولي زبان- زبان طبيعي- مانع از درست عمل كردن ساختار منطقي است.

در ادامه دكتر ضياء موحد، استاد منطق موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه بيشترين مشكل تمام كساني كه روي منطق قديم كار مي‌كنند را اشغال‌‌جاي «ضرورت» در جمله خواند و چنين ادامه داد: 1) ضرورت را در شكل ارسطويي 3 جا مي‌توان در جمله گذاشت، الف) ضرورتا هر انسان حيوان است، ب) هر انسان ضرورتا حيوان است، ج)هر انسان حيوان است ضرورتا. در حالي كه در جمله شرطي: ضرورتا اگر سعدي شيرازي است، سعدي شيرازي است كه معادل است با (pp) اگر جاي ضرورت ()را عوض كنيم جمله صادق تبديل به كاذب مي‌شود. اگر سعدي شيرازي است، ضرورتا سعدي شيرازي است در حالي كه هيچ ضرورتي براي شيرازي بودن سعدي وجود ندارد. (p p) .

دكتر ضياء موحد با اشاره به مقاله‌اي كه در چند سال گذشته نوشته بود كه در آن ابن‌سينا را به عنوان پيش‌بيني كننده 4قضيه منطقي مهم قرن بيستم معرفي كرده بود، اشكالات وارد شده به منطق ابن‌سينا را رد كرد و افزود: «4 اشكال عمده به ابن‌سينا مي‌گيرند.1) سورهاي ابن‌سينا مفهومي (conceptual) است؛ در حالي كه اصلا چنين نيست. 2) مي‌گويند در منطق اسلامي ضرورت و امكان جزء محمول است در حالي كه در ابن‌سينا چنين نيست و در سهروردي اين حالت وجود دارد. 3) اشكال مي‌گيرند كه منطقيون مسلمان از جهان‌هاي ممكن هيچ تصوري نداشتند در حالي كه اين كاملا اشتباه است و در ابن‌سينا كاملا موجود است. 4) مي‌گويند منطقيون مسلمان دامنه «ضرورت» را نمي‌فهمند. دكتر موحد اين اشكالات را مربوط به زبان طبيعي دانست و برداشته شدن يك گام ديگر در منطق ابن‌سينا را منجر به رشد منطق اسلامي دانست.

منطق به روايت ويتگنشتاين

دكتر علي‌اكبر احمدي يكي از مباحث اصلي در فلسفه منطق را تحليل ماهيت خود منطق دانست. وي با رويكرد بازسازي عقلاني ابتدا به توضيح تلقي ويتگنشتاين از منطق پيش‌رو و مشكلات آن پرداخت و در ادامه اقدامات ويتگنشتاين را براي رفع اين مشكلات بيان كرد. مبناي او در اين پژوهش كتاب تراكتاتوس و پژوهش‌هاي منطقي ويتگنشتاين بود. دكتر احمدي درباره تلقي‌اي كه ويتگنشتاين در آن زمان از منطق روبه‌رو بود گفت:« منطق دانشي است كه قوانيني را بيان مي‌كند كه قواعد ذهن هستند و ذهن آنها را در حركت از گزاره‌ها اعمال مي‌كند.

همه حركت‌ها از الف به ب مجاز نيست مگر اينكه قاعده‌اي وجود داشته باشد. اين تلقي ارسطويي از گذشتگان به زمان ويتگنشتاين رسيده بود اما راسل قانوني را كه منطق به آن توجه دارد نه قانون ذهن بلكه قانون عين مي‌دانست و با طرحي كه تدوين كرد مي‌خواست رياضيات را در حد قوانين منطق تقليل دهد و سپس از قوانين عام منطق، رياضي را استخراج كند.» استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي مشكلاتي از قبيل اينكه منطق دانش نظري است يا توصيف عملي؟ را پيش‌روي ويتگنشتاين معرفي كرد و گفت: «ويتگنشتاين بر اين نظر بود كه اگر منطق، قانون عام باشد توجيه اين قانون عام توسط چه قانوني صورت مي‌گيرد؟ مسئله ديگر اين است كه صدق گزاره‌هاي منطقي چيست و آيا با صدق در گزاره‌هاي طبيعي يا متافيزيكي تفاوتي مي‌كند؟»

دكتر احمدي وجود اين مشكلات را عامل اصلي وضع مفهوم تازه‌اي از منطق از سوي ويتگنشتاين مطرح كرد كه اساس آن خارج كردن منطق از حالت قانون بودن است چنان كه منطق عبارت است از گرامري كه ذهن ما براي فرآيندي مثل توصيف و استنتاج ارائه مي‌دهد. بنابراين منطق، امري استعلايي است. وي استعلايي خواندن منطق را طنيني كانتي دانست و گفت: «منطق در اينجا نوع سخن‌گفتن را مي‌آموزد نه خود سخن را؛ منطق به فرد مي‌آموزد چگونه حرف بزند. منطق دانشي متا است، نه دانشي كه به اعيان مربوط است. به زعم ويتگنشتاين اگر اين تلقي از منطق را بپذيريم گرفتاري‌هاي منطق پژوهان قديم را نخواهيم داشت و به راحتي مي‌توان گفت كه صدق گزاره‌هاي منطقي اصلا معنايي را ندارد كه صدق در گزاره‌هاي تجربي و متافيزيكي دارد؛ بنابراين صدق گزاره‌هاي منطقي اساسا به لحاظ پارادايمي متفاوت است.

دكتر علي‌اكبر احمدي، دفاع ويتگنشتاين از نظريه‌اش را در مقابل مخالفت‌هاي راسل و بدفهمي‌هاي حلقه وين و همچنين مقاومت‌هاي كواين و گودمن چنين مطرح كرد: « ويتگنشتاين گفت برخلاف حلقه وين، من منطق را قراردادي نمي‌دانم بلكه منطق در ذات زبان قرار دارد و دستورالعمل‌هايي كه ما براي فرآيند استنتاج و فرآيند سخن گفتن تحت عنوان دستورالعمل‌هاي منطقي بيان مي‌كنيم در شكل زندگي ما ريشه دارد و امكان دارد در شكل‌گيري از زندگي و زمينه اجتماعي، منطق نيز به طور كلي عوض شود. در واقع ويتگنشتاين منطق را امري كاملا انعطاف‌پذير نسبت به شرايط زندگي قلمداد كرد.»

نظريه ضرورت بتَاته

دكتر لطف الله نبوي با جمله‌اي از افلاطون كه مطالعه رياضيات را سبب توسعه دستگاهي ذهني مي‌دانسته كه ارزش آن هزار چشم بالاتر است وجه شباهتي پس از 2500 سال ميان او و فرگه برقرار كرد؛ « چنان كه فرگه توانست براي تدقيق مباني رياضيات، دستگاه بنيادي ديگري تاسيس كند كه نام آن منطق رياضي است و كتاب مفهوم‌نگاري او نقطه عطفي در تاريخ تأمل بشر شد.» استاد منطق دانشگاه تربيت مدرس، نظريه «بتاته» سهروردي را از نظرياتي دانست كه در پرتو منطق جديد قابل مطالعه و بازخواني است و گفت: « ارسطو در كتاب ارغنون مي‌گويد: « اگر در يك قياس حملي، صغري مطلقه و كبري ضروري باشد، نتيجه قياس نيز ضروري است».

اين امر مشاجرات فراواني را در تاريخ منطق به همراه آورده است. بعضي از منطق‌دانان بر اين نظرند كه تنها در صورتي مي‌توان اين سخن ارسطو را پذيرفت كه جهت ضرورت در كبري، جهت محمول تلقي شود و از آنجا كه جهت محمول (عقد الحمل) با جهت فلسفي و متافيزيكي ارتباط تنگاتنگي دارد؛ بنابراين تفسير وجودي و فلسفي جهات در دستگاه منطقي ارسطو آشكار مي‌شود.» دكتر لطف‌الله نبوي كار سهروردي را در نظريه ضرورت بتاته قرار دادن جهت فلسفي و متافيزيكي دانست چنان كه او جهت ضرورت، امكان و امتناع را وصف محمول تلقي مي‌كند و سپس جهت حمل را تنها در جهت ضرورت منحصر مي‌داند. انحصار وصف ضرورت براي جهت حمل و نسبت، ضرورت بتاته نام دارد.

استاد منطق دانشگاه تربيت مدرس نظريه سهروردي را در باب جهت امكان محمولي كه مهمترين بخش اين نظريه است در قالب منطق جديد فرموليزه كرد. وي در نهايت اثبات كرد كه نظريه ضرورت بتاته سهروردي به لحاظ نحوي در نظام QS5 قابل اثبات است و به لحاظ معنايي هم در مدل متناظر نظام تعادلي- تجانسي جهان‌هاي ممكن قابل توجيه و تبيين است.

درآمدي بر فلسفه منطق ارسطو

دكتر غلامرضا ذكياني با 2 رويكرد مهم به منطق ارسطو پرداخت. وي تاكيد كرد:« اولا منطق ارسطو به هيچ وجه منطق شارحان و ارسطوئيان را دربر نمي‌گيرد زيرا شارحان ارسطويي در مواضع مهمي از ارسطو فاصله گرفته‌اند و روشن‌شدن مواضع منطقي ارسطو راه را بر پذيرفتن ابداعات شارحان او مي‌گشايد. ثانيا: با گذر 23قرن از عمر منطق ارسطو هنوز فلسفه منطق منقحي براي آن تدوين نشده است.» استاد منطق دانشگاه علامه طباطبايي در مقاله‌اش با تاكيد بر اين نكته به نتايج مهمي نايل آمد كه مي‌توان به مواردي از آنها اشاره كرد: الف) كتاب مقولات جزء محوري ارغنون بوده و قابل انفكاك از آن نيست. ب) نياز به بازشناسي منطق و قياسي ارسطو با توجه به اهميت «جوهر اول» در 2 كتاب متافيزيك و مقولات ضروري است. ج) انتساب ذات‌گرايي مطلق به ارسطو و منطق وي مقرون به صحت نيست. د) كتاب ايستاغوجي از فورفوريوس، منطق ارسطو را از مسير اصلي‌اش كه اهتمام به جوهر اول است خارج كرده است.

منطق كلي

دكتر موسي اكرمي هدف مقاله‌اش را آشتي و وصل منطق‌ها عنوان كرد و افزود: «عبارت universal logic» تا چندسال پيش آنقدرها مرسوم نبود در حالي كه امروزه با يك search ساده در اينترنت مي‌توان شاهد استفاده مكرر از اين اصطلاح بود. استاد فلسفه و منطق دانشگاه آزاد اسلامي وجود تعداد زيادي از منطق‌هاي ناكلاسيك را دركنار منطق كلاسيك منجر به پيدايش مباحثي درباره چندگانه‌‌انگاري و يگانه‌انگاري در منطق، نسبي‌انگاري و مطلق‌انگاري در منطق و همچنين تركيب منطق‌ها و ترجمه منطق‌ها به يكديگر دانست.

دكتر اكرمي پس از ابداع «دستور زبان كلي» از تلاش براي دستيابي به «منطق كلي» به مثابه يك نظريه عام همه منطق‌ها ياد كرد كه داراي 2قرائت در جهان است؛ الف) در روايت اول منطق كلي مانند نظريه عام منطق‌ها يا مانند نظريه‌اي عام درباره منطق‌ها مورد كاوش قرار مي‌گيرد. ب) روايت دوم كه منطق كلي را مانند يك منطق فراگير يا ابرمنطق كه دارنده ديگر منطق‌ها يا توليدكننده آنها معرفي مي‌كند. وي علاوه بر ارائه گزارشي از تاريخچه منطق كلي، به تبيين روايت‌هاي فوق پرداخت.

دكتر اكرمي كه ارائه‌دهنده چندين مقاله در زمينه منطق كلي در كنفرانس‌هاي بين‌المللي منطق است، موجبات شوق را در ميان دانشجويان منطق براي پرداختن به اين موضوع فراهم ساخت و همچنين نويد برگزاري يكي از كنفرانس‌هاي بين‌المللي منطق كلي را در سال‌هاي آينده در كشور ايران به همگان داد.

تكثر نظام‌هاي منطقي

دكتر فرشته نباتي با طرح اين پرسش كه «آيا اساسا كثرت در نظام يا قواعد منطقي ممكن است يا خير؟» به مقايسه ديدگاه‌هاي منطق‌دانان قديم و جديد پرداخت و گفت: «فيلسوفان منطق جديد، پاسخ‌هاي متنوعي به اين پرسش داده‌اند. بسياري به اين امكان قائل نيستند. در مورد فيلسوفان و منطق‌دانان قديم هم بايد بگويم كه آنها به‌صراحت اين پرسش را مطرح نكرده‌اند؛ هرچند از شواهدي كه از آثار آنها در دست است مي‌توان به‌صراحت استنباط كرد كه پاسخ آنها به اين پرسش قاطعانه منفي است.»

استاد منطق دانشگاه علامه طباطبايي در آخر به وجود شباهت‌هاي جالب ميان صحبت‌هاي منطق‌دانان قديم و جديد اشاره كرد كه گاه موضع روان‌شناسي‌گري و گاه موضع قراردادگري مي‌گيرند اما در نهايت همه اين شباهت‌ها را ظاهري خواند و يكي از اشكالات موجود در متن‌هاي منطق قديم را عدم تفكيك بحث‌هاي وجودي و معرفتي از يكديگر دانست و استفاده از معقولات ثاني را راه نزديك‌شدن به رابطه بين مقدمات و نتيجه عنوان كرد.
 دوشنبه 18 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن