تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):كسى كه بهره‏اى از دانش ندارد معنا ندارد كه ديگران او را سعادتمند بدانند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835140590




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پاي صحبت سپهبد اميل لحود رئيس جمهوري سابق لبنان


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: پاي صحبت سپهبد اميل لحود رئيس جمهوري سابق لبنان


اشاره:‌

در بخش اول اين گفتگو، اميل لحود پيرامون گذشته خود و حمايتش از مقاومت و دسيسه‌هاي آمريكا و برخي از رژيم‌هاي عربي در كنفرانس‌هاي سران عرب مفصلاً صحبت كرد و سرانجام رشته سخن به مشاجره و بحث تلفني خانم مادلين آلبرايت، وزير امور خارجه وقت آمريكا رسيدكه نيمه شبي پس از عقب‌نشيني ارتش رژيم صهيونيستي از جنوب لبنان، با اميل لحود تماس تلفني گرفت و كوشيد وي را قانع كند كه عقب‌نشيني كامل اسرائيل را رسماً مورد تأييد قرار دهد.

آلبرايت به لحود گفت: همه اينجا جمع شده‌اند و منتظر هستند تا شما عقب‌نشيني را تأييد كنيد...

و اينك بخش دوم و پاياني اين گفتگو:

***

* ‌ كجا جمع‌ شده‌ بودند؟

* * ‌ در نيويورك، در سازمان ملل. بعد اضافه كرد كه آقاي لارسن هم حضور دارد و طبق گزارش لارسن اسرائيل بطور كامل عقب‌نشيني كرده، شما اين موضوع را رسماً تاييد كنيد.

گفتم: صبر كن ببينم. من سرتيپ امين حطيط را به جنوب فرستاده‌ام تا از عقب‌نشيني كامل اسرائيل مطمئن شوم. اجازه بدهيد من تلفني با او صحبت كنم. اگر عقب‌نشيني را تأييد كرد من حرفي ندارم. گفت باشد صحبت كنيد.

من با امين حطيط تماس گرفتم و پرسيدم كه آيا اسرائيليها تا مرز بين‌المللي عقب‌نشيني كرده‌اند. گفت خير. هنوز 20 ميليون مترمربع از خاك ما در اشغال است. عجب! گفتم: نيروهاي پاسدار صلح سازمان ملل چه مي‌گويند: گفت: آنها هم حرف مرا مي‌زنند و معتقدند كه عقب‌نشيني كامل نيست. خيلي عجيب است. پس اين آقاي لارسن از كجا اين خبر را آورده كه اسرائيل بطور كامل عقب‌نشيني كرده؟

به آلبرايت گفتم: عقب‌نشيني كامل نشده و من نمي‌توانم اين را تأييد كنم.شروع كرد با من بحث كردن و بگو و مگو كه ساعت 30/4 بامداد. تلفنها را كنفرانس كرده‌ايم. من از يك سو دارم با امين حطيط در جنوب صحبت مي‌كنم و افسران سازمان ملل هم در كنارش مي‌شنوند. از آن سو در نيويورك خانم آلبرايت و لارسن و ديگران همه مي‌شنوند و همه صحبتها ضبط مي‌شود و ما تأكيد مي‌كنيم كه بخش مهمي از خاك ما همچنان در اشغال اسرائيل است. با اين حال خانم آلبرايت اصرار دارد كه اگر من نزديك شما بودم شما را قانع مي‌كردم و حالا دورم و شما بپذيريد كه اسرائيل عقب‌نشيني كرده و اعلام كنيد. گفت شما فقط يك كلمه به سفيرتان در نيويورك بگوييد كه اين موضوع را اعلام كند. گفتم: نمي‌توانم. گفت: حداقل اجازه دهيد كه سفير شما راي سفيد بدهد. گفتم: اين امكان ندارد. خاك من در اشغال است و اين من هستم كه بايد تأييد كنم و اگر من بگويم نه و همه كشورهاي جهان بگويند آري، درست در نمي‌آيد. سرانجام 5 صبح خانم آلبرايت به من گفت: مي‌داني با چه كسي داري بحث مي‌كني؟ تو با وزير امورخارجه ايالات متحده آمريكا داري صحبت مي‌كني. مي‌داني اين يعني چه و چه تأثيري در آينده‌ات دارد؟ گفتم: تو هم بايد بداني كه با رئيس جمهوري لبنان صحبت مي‌كني و من حالا مي‌خواهم بخوابم. اين را گفتم و گوشي را روي تلفن كوبيدم و خط را قطع كردم.

* ‌ مثل اينكه خانم آلبرايت از بس بله قربان شنيده عادت نداشته كه كسي در خاورميانه با او مخالفت كند.

* * آخر حرف حساب سرش نمي‌شد! من نمي‌خواستم باهاش دعوا كنم و دوست ندارم با كسي دعوا كنم اما وقتي حق با من است كه نمي‌توانم بگويم حق با من نيست. من اينجوري تربيت شده‌ام. اگر وجدانم به من بگويد حق با توست، اگر همه دنيا جمع شوند كه مرا مجبور كنند بگويم حق ندارم چنين چيزي نمي‌گويم. من نمي‌توانم خودم را تغيير دهم. فقط سعي كردم بحث به دعوا نكشد بخصوص كه طرف من يك زن بود و من نمي‌خواستم با يك زن دعوا كنم. گفتم: خانم مي‌داني اينجا ساعت چند است. گفت نه. گفتم: الان 5صبح است و من مي‌خواهم بخوابم. اين را گفتم و گوشي را گذاشتم.

*‌ اين مطالب بايد در تاريخ ثبت شود، چرا كه آمريكاييها هرگز چنين حرفي را از يك مسئول عرب نشنيده‌اند. آنها عادت دارند كه فقط دستور بدهند و ديگران اجرا كنند.

** درست به همين دليل حمله شديدي عليه من در رسانه‌هاي بين‌المللي شروع شد. مرتب اتهام مي‌زدند. در ترور رفيق حريري به ما اتهام زدند. خيلي گشتند كه نقطه ضعفي عليه من پيدا كنند، بالا رفتند، پايين آمدند. پرونده من و بچه‌هايم را جستجو كردند كه شايد يك مورد خلاف گير بياورند و چيزي پيدا نكردند. در گذشته خيلي سعي كردند به من رشوه بدهند و من هيچ‌وقت زير بار نرفتم. بگذار برايت توضيح بدهم، سالها پيش از آن زمان كه رئيس اطلاعات ارتش بود، دقيقاً از سال 1978، عربستان سعودي از طريق حريري هر ماه نيم ميليون دلار پول مي‌فرستاد و از طريق بين افسران و كاركنان دستگاههاي امنيتي توزيع مي‌كرد.

وقتي من فرمانده ارتش شدم، يك هفته نگذشته بود كه رئيس جمهوري، الياس هراوي، دنبالم فرستاد. در آن موقع هنوز هراوي در منطقه بقاع در منزل ساكن بود و به بيروت نيامده بود. رفتم نزد هراوي ديدم جوني عبدو آنجاست. بيست سال بود نديده بودمش.

جامه‌داني را جلويم گذاشت و گفت بفرماييد اين نيم ميليون دلار است. براي ارتش، هر طور صلاح مي‌داني بين فرماندهان و افسران تقسيم كن. گفتم: خجالت دارد! من دارم يك ارتش ملي درست مي‌كنم از افرادي كه در راه وطن جان خود را تقديم كنند. آن وقت شما مي‌خواهيد اين افراد را با پول بخريد؟ واقعاً خجالت دارد!الياس هراوي به جوني عبدو گفت: من كه به تو گفتم طرز فكر اين چه جوره! بدش به من! بعد ساك پول را گرفت و بعداً فهميدم كه هر ماهه اين مبلغ را خود هراوي مي‌گرفت و خرج مي‌كرد.

وقتي من رئيس جمهوري شدم باز همين آدمها آمدند و پول آوردند. گفتم: من از سالها پيش گفته‌ام كه اين جور پولها را ما نمي‌گيريم. خيلي سعي كردند مرا با پول بخرند و نتوانستند.

در مسائل داخلي هم خورد و بردهاي وحشتناكي داشتند و ملت لبنان خيلي زير فشار قرار گرفت. مثلاً در مورد تلفن همراه (موبايل)، حريري و يك نفر ديگر شركت موبايل را در چنگ خود گرفتند و هر سال فقط 150 ميليون دلار درآمد به دولت پرداخت مي‌كردند، تا زمانيكه من رفتم و مديري انتخاب كردم كه شركت را اداره كند و دستمزد خود را بگيرد و سود را به دولت بدهد. آنوقت معلوم شد كه درآمد دولت يك ميليارد و 200 ميليون دلار بوده نه 150 ميليون دلار. يعني حدود 10 برابر! آنوقت اين آدم‌ها پس از ترور رفيق حريري آمدند و درباره من و بچه‌هايم حرفهايي درآوردند كه همه دروغ محض بود و در دادگاه ثابت شد. همه اينها صرفاً به اين دليل بود كه من با خلع‌سلاح مقاومت مخالف بودم و زيربار طرح ميهن دادن فلسطينيها در لبنان نمي‌رفتم، و مهمتر از همه اينكه آمريكا نمي‌پذيرد كه كسي مثل من مستقل عمل كند. هزار بامبول برايش جور مي‌كنند! اما هيچوقت نتوانستند مدركي و نقطه‌ضعفي عليه من گير بياورند و اگر جز اين بود من نمي‌توانستم به رغم اين همه فشار تا آخرين لحظه در پست رياست جمهوري بمانم.

مرتباً مرا تهديد مي‌كردند كه اگر تو از كاخ جمهوري خارج شوي تو را مي‌كشيم و اگر به فلان جا بروي ترورت مي‌كنيم. سمير جعجع پيغام فرستاد كه ما فردا به كاخ رياست جمهوري حمله مي‌كنيم و تو را به زير مي‌كشيم. به آنها جواب دادم كه من روي تانك آماده استقبال از شما هستم. به فرمانده ارتش پيغام فرستادم كه من داخل تانك نشسته‌ام و اگر برادرم بخواهد بدون اجازه من به كاخ رياست جمهوري وارد شود شليك خواهم كرد و او را خواهم كشت.

لذا آنها مرا تحريم كردند بطوري كه هيچكس به ديدن من نمي‌آمد. حتي چهره‌هاي طيف اپوزيسيون مرا رها كردند و فقط مسئولان حزب‌الله و چند نفر از دوستانم به من سر مي‌زدند و من تأكيد مي‌كردم كه تا آخرين لحظه از دوره رياست جمهوري‌ام در كاخ مي‌مانم و عقب‌نشيني نمي‌كنم. نمي‌خواهم بگويم من خيلي گردن‌كلفت بودم. نه. اما انسان وقتي خود را محق بداند تا آخرين لحظه پاي حق خود مي‌ايستد. پدرم مرا اينجوري تربيت كرده و من هم فرزندانم را همين‌طور بار آورده‌ام.

*درست است. حتي ژاك‌شيراك، رئيس جمهوري فرانسه به بيروت آمد و حاضر نشد با شما ملاقات كند.

**بله. شيراك از حريري پول مي‌گرفت. و جالب است كه به من زنگ مي‌زد و تأكيد مي‌كرد كه مبادا رفيق حريري را از شركت موبايل خلع يد كنم وگرنه موضع فرانسه تغيير مي‌كند. آخر مرد حسابي! حريري و شركت موبايل در لبنان چه ربطي به تو دارد؟!

* جناب رئيس جمهوري. جنابعالي در آغاز دوره رياست جمهوري‌تان مبارزه با فساد را شروع كرديد و مردم خيلي اميدوار شدند كه شما فساد را در لبنان از بين مي‌بريد اما چند ماه بعد اين طرح را رها كرديد. چرا؟

* * بله. اين درست است. حالا برايت توضيح مي‌دهم. اول كه كارم را شروع كردم در زمينه اوضاع داخلي تصميم گرفتم همه تلاش خود را بكنم تا فساد را ريشه‌كن كنم و در لبنان عدالت اجتماعي به وجود آورم. از همان روز اول كار را شروع كردم. من همچنان مثل يك نظامي از 6 صبح تا 10 شب در دفترم كار مي‌كردم. آنها بعد از آنكه نتوانستند مرا با پول بخرند و حربه تهديد هم كارگر نشد، دادستان مسائل مالي نزد من آمد و گفت فلان وزير كه با شما دوست است خلاف مالي دارد و احضار مي‌شود و به محض ورود به دادگاه بايد زنداني شود. فهميدم كه مي‌خواهند اين بار مرا آلوده پارتي‌بازي كنند. گفتم صبر كن. زنگ زدم به دادستان كل لبنان و گفتم: فلاني را فوراً بازداشت و زنداني كنيد. گفت آخه او وابسته به فلان شخصيت سياسي است و دوست شما هم هست. گفتم: براي من فرقي نمي‌كند، چه دوست من باشد و چه نباشد، خلاف كرده بايد زندان برود.

قضات به تكاپو افتادند و شروع كردند به تماس گرفتن و وساطت و من زير بار نرفتم و گفتم من در كار دستگاه قضايي دخالت نمي‌كنم. اگر قانون مي‌گويد كه اين فرد بايد زنداني شود من نمي‌توانم قانون را زير پا بگذارم. سرانجام با سرتيپ غازي كنعان (فرمانده دستگاه امنيتي ارتش سوريه در لبنان) تماس گرفتند و غازي كنعان هم با آن قاضي صحبت كرد و زنداني را آزاد كردند.

سياستمداران در لبنان 90 درصدشان فاسدند و خواهان فسادند. ضمن اينكه رئيس جمهوري در لبنان همه قدرت را در دست ندارد. قدرت در شوراي وزيران است.

* البته بعد از موافقتنامه طائف‌

**بله. شوراي وزيران هم وقتي تصميم مي‌گرفت تحت تأثير غازي كنعان بود. رئيس جمهوري هم طبق قانون 10 روز مهلت دارد كه آن تصميم را تنفيذ كند. درحاليكه نخست‌وزير مي‌تواند آن را امضا نكند و در كشوي ميزش بگذارد. خوب، با اين قوانين من به عنوان رئيس جمهوري چطور مي‌توانستم كار كنم. تا آخرين لحظه با فساد جنگيدم و كاري از پيش نبردم چرا كه اولاً قانون نادرست بود و نخست‌وزير مي‌توانست مانع شود و ثانياً 90درصد سياستمداران در لبنان فاسدند و اين فساد را به فرزندان خود به ارث مي‌دهند. به اين دليل بود كه نتوانستم طرح مبارزه با فساد را پيش ببرم.

* دوره رياست جمهوري شما واقعاً دوره مهمي بود و تحولات بسيار مهمي در لبنان رخ داد، اما در زمينه اقتصادي وقتي شما رئيس جمهوري شديد ميزان بدهي لبنان شايد از حدود 5 ميليارد دلار ناگهان به 35 ميليارد دلار و بالاتر رسيد. چرا؟

* * حقيقت اين است كه ديون لبنان، بيشتر از يك ميليارد دلار نبود. آقاي رفيق حريري آمد و شروع كرد به قرض كردن براي اجراي پروژه‌ها و هر روز مي‌شنيديم كه مي‌خواهند از بانك جهاني و صندوق بين‌المللي پول، وام بگيرند.از سال 1992 تا 1998 كه من آمدم بدهي لبنان از يك ميليارد به 19 ميليارد دلار رسيده بود. من كه آمدم نگذاشتم بيش از اين قرض بالا بياورند، اما مسأله اينجاست كه مجموع سود مترتب بر اين ديون از خود ديون بالاتر رفت و به حدود 40 ميليارد دلار رسيد. اما مطمئن هستم كه اگر من نبودم الان بدهي لبنان به 200 ميليارد دلار رسيده بود.

* يك بار چند سال پيش كه به مناسبتي به ملاقات جنابعالي آمدم شنيدم كه از يك توطئه اقتصادي صحبت مي‌كرديد آيا واقعاً توطئه‌اي در كار بود يا اين وضع به دلايل ديگري پديد آمد؟

* * من مطمئن بودم كه اين يك توطئه حساب شده بود، آنها مي‌خواستند ما را زير بار بدهي سنگين ببرند تا وادار شويم به خواستهاي آنها تن بدهيم. مثلاً باشگاه پاريس. آمدند به اقتصاد لبنان كمك كنند اما گفتند شما اگر مي‌خواهيد اين كمكها را دريافت كنيد نمي‌توانيد مقاومت داشته باشيد. بايد مقاومت را ول كنيد تا به شما پول بدهيم.

* ببخشيد خيلي وقت شما را گرفتم اما يك سؤال ديگر. رفيق حريري ترور شد و سپس موج ترور در لبنان پديد آمد و تعداد زيادي از شخصيتها ترور شدند. به نظر شما چه كسي پشت اين ترورها بود؟

* * ببينيد، من اطلاعات دقيق نداشتم و الان هم ندارم اما از همان روزي كه رفيق حريري ترور شد آمدند اسم 4 افسر و چند غيرنظامي را آوردند و آنها را بازداشت كردند. خوب به چه دليل؟ حتي منتظر نتيجه تحقيقات نشدند. 6 ماه بعد يك شاهد آوردند و بعد يك شاهد ديگر و سپس يك شاهد سوم آمد و معلوم شد كه همه اين شهود دروغگو و قلابي بودند اما آن 4 افسر همچنان زنداني هستند و تا اين لحظه نتوانسته‌اند حتي يك اتهام به آنها بچسبانند. چه نتيجه مي‌گيريم؟ واضح است كه مسأله كاملاً سياسي است نه قضائي. آنها به اين ترتيب مي‌خواستند مرا بترسانند تا ول كنم و بروم. اما من به آنها گفتم ممكنه من در شرايط عادي و راحتي كوتاه بيايم اما در شرايط سخت موضعم سخت‌تر مي‌شود، چرا كه نمي خواهم مثل آدم‌هاي ترسو سنگر را رها كنم.

اين يك توطئه بزرگ بين‌المللي بود. از من سؤال كردند، دو ماه بعد از ترور حريري مهمترين شبكه راديو تلويزيوني فرانسه يعني اِل.تي.اي را پيش من فرستادند تا مصاحبه كنند و من فهميدم كه شيراك آنها را فرستاده چون گوينده درحالي كه مستقيم پخش مي‌شد به من گفت: مي‌گويند شما و دكتر بشار اسد حريري را كشته‌ايد، گفتم: بايد ديد چه كسيt از اين ترور سود مي‌برد. ما بيشتر از همه زيان داده‌ايم. گفت: چطور؟ گفتم: لبنان طبق گزارش اينترپل بيشتر از هر كشور ديگري امنيت داشت و حريري با تمديد رياست جمهوري من موافقت كرده بود. براي چه بايد او را بكشيم؟ بايد ديد دشمن لبنان كيست كه از كشتن حريري سود مي‌برد. پرسيد: دشمن لبنان كيست؟ من الان مي‌خواستم اين را به شما بگويم. در جواب گفتم: لبنان دو دشمن دارد: يكي اسرائيل كه دشمن هميشگي است و دوم اصولگرايان تندرو كه ما در سال 2000 بزرگترين درگيري را در منطقه با آنها داشتيم و آنها را بازداشت و زنداني كرديم و در زمان انتخابات كه حزب تشكيل دادند مجلس نمايندگان ما آنها را از زندان درآورد. مجري پرسيد: اين دو چه ربطي به هم دارند؟ گفتم: هردو گروه از يك‌جا حمايت مي‌شوند، از يك‌جا پول مي‌گيرند و در همانجا به هم مي‌رسند.

اين حرف را آن زمان گفتم و حالا درستي حرف من ثابت شده است. گروه فتح‌الاسلام، تنها گروهي كه در كنار اسرائيل در لبنان جنايت كرده و ثابت شده كه با هم در ارتباطند. دو برادر از خانواده مجذوب را كشتند و يك نفر از آنها را گرفتند درحاليكه در منطقه مصنع (مرز لبنان با سوريه) عكس مي‌گرفت. اينها قاتل حريري و ديگران هستند. آنها از تكنيك‌ها و امكاناتي استفاده مي‌كنند كه هيچكس در لبنان آن را ندارد.

* اجازه بدهيد از ديدارتان از ايران سؤال كنم. چه برداشتي داريد؟

* * بهترين و شيرين‌ترين ديدار بود. مي‌توانم به شما بگويم كه هرچه ديدم محبت و علاقه ايرانيها نسبت به لبنان بدون تبعيض مذهبي. آنها لبنان را واحد مي‌بينند درحاليكه در خود لبنان در شرايط سخت هركسي به فرقه خودش مي‌چسبد. ما بايد احساس وابستگي ملي به وجود آوريم. از اين گذشته زيبائي طبيعت در ايران خيلي چشمگير است. ايران كشوري است كه تاريخ و فرهنگ دارد. نظافت و تميزي كه در ايران ديدم خيلي برايم جالب بود. رسانه‌هاي غربي چهره نادرستي از ايران مي‌دهند كه ايران عقب‌مانده و تروريست است. اما عكس اين درست است. من به ايران سفر كردم نه فقط براي اينكه با اين كشور بزرگ آشنا شوم بلكه براي سپاسگزاري از كمكهاي بي‌دريغ ايران به لبنان در شرايط سخت. چرا كه در شرايط سختي و مشقت است كه دوستاي واقعي شناخته مي‌شوند. در اين سختي‌ها بود كه فهميديم ايران دوست ماست همچنين سوريه و دكتر بشار اسد.

اما غير از اين دو، هيچ كشوري در دنيا نيامد در شرايط سخت حتي حال ما را بپرسد.غير از سفر اخيرم به ايران، قبلاً هم يك بار به دعوت آقاي خاتمي به تهران رفتم و فقط يك شب ماندم و پس از ملاقات با آقاي خاتمي با مقام معظم رهبري، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي ديدار كردم. اما اين سفر اخير به دعوت آقاي احمدي‌نژاد بود كه در مناسبتها و محافل بين‌المللي ايشان را مي‌بينيم كه خيلي لطف و محبت دارد. در اين سفر آقاي متكي وزير امور خارجه نيز خيلي محبت كرد. از روز اول ورود تا آخرين روز، بخصوص كه همه افراد خانواده‌ام همراه من بودند. احساس كردم همه ايرانيها ما را برادر خود مي‌دانند و آنقدر محبت كردند كه هرگز در همه عمر اين محبت‌ها را فراموش نمي‌كنم.

* ديدار رئيس جمهوري كنوني، آقاي ميشل سليمان از ايران را چگونه مي‌بينيد؟

* * اين ديدار خيلي مهم است. هرچه اينگونه ديدارها بين لبنان و ايران انجام شود براي هردو كشور مهم و مفيد است. فرصتي است كه مسئولان لبناني واقعيت اوضاع ايران را به چشم خود ببينند تا تحت تأثير تبليغات غرب قرار نگيرند.

* آيا شما با آقاي ميشل سليمان در ارتباط هستيد و ايشان با شما مشورت مي‌كند؟

* * من رئيس جمهوري بودم و حالا ايشان رئيس جمهوري است. بايد به ايشان فرصت داده شود تا به‌طور مستقل تصميم بگيرد و گزينه‌هاي خود را داشته باشد. فعلاً اين فاصله زماني بايد بگذرد تا انتخابات پارلمان در بهار آينده و بعد از آن ارتباط ما بيشتر خواهد شد. ما اميدواريم كه اين خط سياسي كه ما دنبال كرديم و لبنان را قدرتمند كرديم، او هم به همين نتيجه و همين خط سياسي برسد. در اين مورد ما خيلي اميدواريم.

* تاكنون ايشان خيلي دقيق و حكيمانه عمل كرده است.

* * همينطور است. اكنون امور خوب پيش مي‌رود و همه از اين فضا احساس خشنودي دارند. ما نسبت به آينده خيلي خوشبين هستيم.

* در سطح منطقه اين روزها شاهد گروه‌بندي‌هايي هستيم و تعدادي از كشورها مثلاً به نيويورك رفته‌اند و گفتگوي اديان دارند.

* * اين فعاليتها براي عادي‌سازي روابط با اسرائيل است. اين همايش مثل كنفرانس‌هاي سران عرب است كه سعودي ها و آمريكايي‌ها با هم مي‌سازند وعنواني جور مي‌كنند و بقيه كشورهاي عرب را دنبال خود مي‌كشانند. حالا يادشان آمده است كه شيمون‌پرز را با كشورهاي عرب يكجا جمع كنند درحالي كه پرز نوار غزه را در محاصره گرفته. اين كار چطور توجيه مي‌شود؟ اين كار غلط است. مي‌گويند: مهم نيست. بگذاريد نماينده لبنان حرفش را بزند. مي‌گويم نماينده لبنان در اجلاس سازمان ملل حرف مي‌زند نه در جلسه‌اي كه شيمون‌پرز حضور دارد.

* عجيب نيست كه پس از تصويب ابتكار عمل ملك‌عبدالله در كنفرانس سران در بيروت، شارون بلافاصله اين طرح را رد كرد. اما حالا پرز مي‌گويد كه آن را قبول دارد.

** ببين. مسأله مربوط به حق بازگشت است. وقتي اميرعبدالله طرح خود را عنوان كرد، آنها قبلاً موافقت اسرائيل را جلب كرده بودند، اما در آن طرح حق بازگشت وجود نداشت. وقتي من پافشاري كردم و حق بازگشت را به طرح اضافه كردم، شارون آن را رد كرد.

* ولي اكنون اسرائيل مي‌گويد اين طرح را قبول دارد.

** بله. ولي بدون حق بازگشت فلسطينيها. مشكل همه آنها با حق بازگشت است كه من در اين طرح گنجاندم. تاريخ اين را ثبت خواهد كرد. همه عربها به راه سازش رفته بودند. اما بدون حق بازگشت. رفتند به سوريه گفتند اميل لحود طرح را قبول دارد و به من گفتند بشاراسد پذيرفته است چرا تو نمي‌پذيري. بعد كه با بشار صحبت كردم معلوم شد نيرنگ زده‌اند. دكتر بشار به من گفت: ما از نظر شما حمايت مي‌كنيم. درست مثل پدرش حافظ اسد عاقل و كاردان است. آينده اين را ثابت خواهد كرد. هر كاري كه الان بشار مي‌كند به سود عربها و براي نجات آنهاست. اگر بشار هم قبول كرده بود الان چيزي به نام دنياي عرب وجود نداشت.

* * آخرين سؤال. آيا مواضع ملي‌گرايانه تأثيري بر موقعيت شما در فرقه مسيحي ماروني داشته؟

* * اين راهي كه من رفتم همان راه پدرم بود و پسرم اميل هم به همين راه مي‌رود. براي من مهم نيست كه فرقه و طايفه‌ام درباره من چه مي‌گويد. مهم اين است كه وطنم از من چه مي‌خواهد. اين حرف وجدان من است. اگر قرار باشد هركسي فكر كند كه طايفه‌ و فرقه‌اش چه مي‌گويد كه وطني نمي‌ماند. يك مثالي ذكر مي‌كنم. در لبنان رئيس جمهور ماروني است و معمولاً همكاران خود را از مارونيها انتخاب مي‌كند. رئيس مجلس شيعي است و افراد شيعه را مي‌آورد و همينطور نخست‌وزير سني، كاركنان سني را دور خود جمع مي‌كند. من از روزي كه رئيس جمهوري شدم همكارانم را براساس شايستگي از همه فرقه‌هاي مذهبي انتخاب كردم. مثلاً امنيت عمومي كشور را كه خيلي مهم است به يك شخصيت شيعي سپردم و فرماندهي گارد ويژه خودم را به يك افسر سني دادم. ديگران عادت به چنين چيزي ندارند. اما اين روش است كه لبنان را تقويت مي‌كند. شايد بعضي از مسيحيان اين رفتارم را نپسنديدند و دلخور شدند. اما فردا تاريخ گواهي خواهد داد كه اگر سياست من نبود امروز هيچ مسيحي در لبنان وجود نداشت.

* ولي آيا واقعاً مسيحيان از شما دلگيرند؟

* * راستش را بخواهي، اكثريت مسيحيان راه و روش مرا قبول دارند، بخصوص الان بعد از سياستي كه ميشل عون دنبال مي‌كند، مسيحيان فهميده‌اند كه اين راه درست است. مگر يك عده كمي كه منافع خود را به منافع آمريكا گره زده‌اند و هدفهاي آمريكا را دنبال مي‌كنند. به اين افراد هرچه بگويي مي‌گويند اين مزدور است، درحاليكه خودشان مزدور آمريكا هستند و مي‌خواهند لبنان را به دست اسرائيل بدهند.

- در هنگام ديدار ژنرال ميشل عون از ايران، ايشان از مسيحيت در مشرق زمين سخن گفت و رسانه‌ها هم اين موضوع را مطرح كردند و از لزوم همزيستي مسلمانان و مسيحيان بحث شد.

- حتما. مسيحيان و مسلمانان در مشرق‌زمين بايد با هم باشند و لبنان بهترين نمونه است. پاپ واتيكان روي اين موضوع تاكيد داشت كه مسيحيان و مسلمانان بايد همزيستي داشته باشند. اگر مسيحيان بخواهند در مشرق‌زمين بمانند بايد با محيط خود انسجام داشته باشند. اسرائيل ضد اين همزيستي است و مرتبا براي ضربه زدن به اين همزيستي توطئه مي‌كند چون اسرائيل نژادپرست است.

الان مسيحيان هشيار شده‌اند. آنها به چشم خود ديدند كه ما يك بار و دو بار و سه بار بر اسرائيل پيروز شديم. آنها مي‌دانند كه فردا روزي آمريكا از اين منطقه عقب‌نشيني مي‌كند و ايران قدرت بزرگ منطقه است. شما در مشرق زمين نشسته‌ايد و مي‌خواهيد با ايران و با سوريه دشمني كنيد؟ اين نمي‌شود. لذا مسيحيان بيدار شده‌اند و اين خيلي مهم است كه شخصيتهاي لبنان بخصوص مسيحيان به ايران سفر كنند تا به چشم خود ببينند كه در ايران فرقي بين شهروندان نيست و مسيحيان با عزت زندگي مي‌كنند.

- از شما خيلي متشكريم كه وقت خود را در اختيار ما گذاشتيد. واقعيت اين است كه از صحبت شما سير نمي‌شويم. اما اين مصاحبه خيلي طولاني شد. مرا ببخشيد.

- من از شما ممنونم. هروقت بخواهيد در اختيار شما هستم.

- شما را همه دوست دارند و همه به شما افتخار مي‌كنند.

- خواهش مي‌كنم. در سفر به ايران آقاي احمدي‌نژاد و آقاي متكي خيلي به ما لطف كردند. من در تهران، اصفهان و شيراز هرجا رفتم با موجي از محبت روبرو شدم. برايم خيلي جالب بود كه در هر جا وقتي وارد مغازه يا فروشگاهي مي‌شدم فورا مرا مي‌شناختند و مي‌گفتند شما رئيس جمهوري لبنان هستيد. من در جنگ 33 روزه هر روز مصاحبه‌هاي تلويزيوني داشتم و عليه آمريكا و اسرائيل صحبت مي‌كردم و ظاهرا ايرانيها مرا بر صفحه تلويزيون ديده بودند و خيلي محبت مي‌كردند. همسر و فرزندانم هم خيلي از سفر به ايران خشنود بودند و لذت بردند.

- باز هم از شما تشكر مي‌كنيم.‌




 دوشنبه 18 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 275]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن