واضح آرشیو وب فارسی:سياست روز: فقدان قانون مشخص بر اماكن استيجاري منجر به نوعي بي عدالتي شده استسقفي نيست،خانه ام ابري است
پيرمرد جماران نشين گفته بود: "خدانياورد آن روزي را كه سياست ما و مسئولين كشور، پشت كردن به دفاع از محرومين و رو آوردن به حمايت از سرمايه دارها گردد..."
شاگرد پرسيد: آقا پابرهنه يعني چي؟!
سكوت معلم پاسخي بود كه شنبه...
باز شاگرد پرسيد: آقا ولي نعمت يعني چي ؟!
و معلم انگار به ياد آورده بود زماني را كه پيرمردي ساكن جماران ميگفت:
"اين پايين شهريها، اين پابرهنهها به اصطلاح شما، اينها ولي نعمت ماهستند..."
شاگرد پرسيد: آقا كاخ نشين يعني چي؟!
معلم مات و مبهوت تنها شاگرد را نگاه ميكرد...
شاگرد ديگر بار پرسيد: آقا كوخ نشين يعني چي؟!
و معلم باز به ياد آورد پيرمرد ساكن جماران را كه گفته بود... "يك موي سر اين كوخ نشينان و شهيد دادگان، به همه كاخ نشينان جماران شرف و برتري دارد...
حالا نوبت معلم بود كه بپرسد: چرا اين سوالها را ميپرسي؟!
و شاگرد پاسخ داد: براي اينكه آقا چند روز پيش، در نزديكي خانه ما اسباب و اثاثيه خانواده اي را به كوچه ريختند. وقتي از پدرم پرسيدم چرا، جواب داد: چون اينها پا برهنه هستند و ولي نعمت انقلابند و جايشان در كاخهاست اما چون كاخها بيش از اندازه پر شده است، اينها بايد كوخ نشيني كنند...
معلم ديگر چيزي به ياد نياورد. شايد هم نخواست به ياد بياورد كه پيرمرد جماران نشين گفته بود: "خدانياورد آن روزي را كه سياست ما و مسئولين كشور ما، پشت كردن به دفاع از محرومين و رو آوردن به حمايت از سرمايه دارها گردد..."
در همسايگي مان نشسته، داد فقط ميزند، اشك درد ميريزد و ناله از عدل ميكند و چشم به من و تو دوخته است. به خيالش صفحه عدالت، دواي دردش است. گوشي تلفن را بر ميدارد و شماره نشريه را ميگيرد. هنوز الو نگفته ام كه صداي گريه اش بلند ميشود.
ميگويد: الان دو شبه كه تو خيابون و زير بارون ميگذرونيم. صاحبخونه وسايلمون را ريخته تو خيابون هر جا رفتيم كه خونه اجاره كنيم، نتونستيم.
همه اينها را با گريه ميگويد. نزديك به يك ربع طول ميكشد تا بتواند بر خودش مسلط شود و حرفهايش را بدون گريه بزند. من و شوهرم الان نزديك سه ساله كه تو يه خونه اجاره اي كه خونه سرايداري بوده زندگي ميكنيم. به خونه يه اطاقه كه فكر نكنم 20 متر هم بشه. انقدر كوچيكه كه مجبور شديم همينطور وسايل زندگيم را توي كارتن بگذارم. البته وسايلي هم كه نداشتم اما فقط يه گاز پيك نيكي و يه يخچال و چند تا وسايل آشپزخانه را دم دست گذاشتم. حتي اين خونه يه پنجره هم به بيرون نداشت. فكر كنم قبلاً انباري بود. حتي برق و گاز و تلفن هم نداشت كه ما مجبور شديم از همسايهها بگيريم و با اونها دنگي حساب كنيم.
شوهرم قبل از اينكه تصادف كنه كارگر ساختمان بود ولي از وقتي كه تصادف كرد هم خودش نميتونه خيلي كار كنه هم اينكه ديگه نميتونيم بچه دار بشيم. از وقتي هم كه پدر و مادرم اين ماجرا را فهميدند چون از اول با ازدواج ما موافق نبودند، ديگه به كلي ما راطرد كردند و هيچ كمكي به ما نميكنند.
الان شوهرم تو بازار ميوه و تره بار مركزي حمالي ميكنه و منم براي يه شركتي سري دوزي خياطي ميكنم. توي اين خونه كه نشسته بوديم 500 هزار تومان پول پيش داده بوديم و ماهي 30 هزار تومان كرايه اما متوجه شديم صاحبخونه داره خونه اش را ميفروشد. قرار بود براي بلند شدن به ما مهلت بده اما يك روز كه بيرون بودم وقتي آمدم خانه ديدم همه وسايلم توي كوچه و وسط خيابونه بارون هم همه شان را خيس كرده صاحبخونه هم كليد خانه را عوض كرده و من ديگه نميتونم تو بروم. وقتي از در و همسايه پرسيدم گفتند صاحبخونه تان خانه را فروخت و صاحب جديد آن قراره خانه را بكوبد و وقتي ديده وسايل ما هنوز اونجاست همه را بيرون ريخته.
يكي از همسايهها رضايت داد وسايل زندگيمون را گوشه حياطش بگذاريم اما خودمون الان دو شبه تو خيابونيم نه پدر و مادرم راهمون ميدهند و نه هيچكس خانه به ما اجاره نميدهد همه اجارهها بالا رفته يه اطاق توي زير زمين 2 - 3 ميليون تومان رهن و 50 - 60 هزار تومان اجاره ميخواد.
گفتم به شما زنگ بزنم شايد يكي به فرياد ما برسه شبها تو سرماي هوا استخوون درد ميگيريم. شما خودتون ميتونيد از نزديك تماشا كنيد.
ما تو حاشيه شهر هستيم باور كنيد...
هنوز داشت حرف ميزد كه صداي بوق اشغال تلفن در گوشم پيچيد.
همان شب يكي از خبرنگارها به آدرس اين خانواده رفت و همه گفتههاي زن را تاييد كرد به آنها پولي داد تا يك شب را در مسافرخانه سر كنند اما شبهاي بعدي را نميدانم.
افزايش نرخ اجاره بها بيشتر از نرخ تورم است
چند روز پيش در خبرها آمد كه كشور فرانسه -در مهد سرزمين كفر- قانوني را تصويب كرد مبني بر اينكه صاحبخانهها اجازه ندارند در فصل زمستان مستاجران را از خانهها بيرون كنند حتي اگر آنها اجاره نداشته باشند مگر اينكه خودشان براي مستاجرانشان خانه اي ديگر را تهيه كنند.
اين در حالي است كه هر ساله در كشور ما تعداد زيادي از مستاجران به دليل عدم توانايي در پرداخت اجاره بها از خانهها بيرون انداخته ميشوند.
مشكلات اجاره نشيني و تهيه مسكن از دير باز به عنوان مشكل اساسي در بين خانوادههاي كم درآمد مطرح بوده و هر سال نيز موانع جديدي در سر راه بي خانمانها به وجود ميآورد. نبود قانون مشخص در ميزان افزايش كرايه مسكن و فقدان نظارت منسجم و تاثير گذار بر اماكن استيجاري منجر به حاكميت نوعي بي عدالتي در اين راستا گرديده است.
اكثر خانوادههاي مورد اشاره جهت تامين مسكن مورد نياز خود مجبورند با شرايط تحميلي و طاقت فرسا دست و پنجه نرم كنند و هر سال بر فقر و ناتواني آنان افزوده شود. به صورتي كه برخي از اجاره نشينان ديگر قادر به تهيه مسكن استيجاري هم نيستند. همين امر نگرانيهاي فراواني را براي سرپرستان خانوادهها فراهم نموده و خانواده را به سمت بحران پيش ميبرد، تا بنيان و كرامت مردان و زنان محروم جامعه اسلاميرا آماج تخريب خود قرار دهد.
يك كارشناس مركز مطالعات دانشگاه علم و صنعت گفت: درصد هزينه مسكن نسبت به كل هزينه خانوار در دنيا كمتر از ده درصد است، اما ميانگين اين رقم در مناطق شهر نشين ايران حدود 32 درصد است كه البته براي خانوادههاي مستضعف تا بالاي 70 درصد نيز ميرسد.
سيد مجيد حسيني با بيان اين مطلب گفت: تجربه چند دهه اخير ايران در زمينه مسكن و روند رو به كاهش حضور دولت در اين بخش در كنار شرايط نامناسب بازار مسكن در شرايط كنوني با بيش از يك نيم ميليون نياز به مسكن نشان دهنده پديده اي تحت عنوان شكست بازار خصوصي مسكن است اين در حالي است كه تجربه كشورهاي موفق دنيا نيز بيش از پيش بر حضور هدفمند دولت در بازار مسكن تاكيد ميكند.
وي افزود: بر اساس برآورد بانك مركزي شاخص كرايه مسكن اجاري در مناطق شهري ايران در سال 1384، 4/20 درصد رشد داشته است.
در حالي كه در همين سال نرخ رشد تورم 8/15 درصد بوده كه اين نشاندهنده افزايش نرخ اجاره بها بيشتر از نرخ تورم است.
دكتر حسيني گفت: بر اساس ارزيابي بانك جهاني از عملكرد اقتصادي و بخشي از سياستهاي عرضه مسكن در ايران خانوادههاي با درآمد متوسط بايد حداقل كل درآمد 9 سال خود را پس انداز كنند تا خانه متوسطي در يكي از شهرهاي بزرگ مثل تهران يا تبريز خريداري كنند. اين در حالي است كه در استانداردهاي جهاني براي سنجش قدرت تهيه مسكن، معياري وجود دارد كه بر اساس آن، به طور متوسط هر خانوار بايد 5 برابر حقوق سالانه خود را بپردازد تا صاحب مسكن شود. اين گزارش حاكي است در ايران اين نسبت در سال 59 حدود 2/9 و در سال 65 حدود 4/7 بود اما در حال حاضر اين نسبت براي كل كشور حدود 9 سال و براي تهران بين 12 تا 15 سال است. يعني متقاضيان خريد مسكن در تهران بايد به طور متوسط كل حقوق 12 تا 15 سال خود را بپردازند تا در اين شهر صاحب مسكن شوند.
اين كارشناس مركز مطالعات استراتژيك در ادامه افزود: در استانداردهاي جهاني متوسط اجاره به درآمد حدود 15 درصد است اما در ايران بالا بودن اين شاخص از كمبود عرضه مسكن استيجاري نسبت به تقاضاي موجود بازار حكايت دارد. البته بايد به اين نكته هم اجاره كرد كه نرخ اجاره مسكن در اكثريت نقاط تهران سليقه اي و بدون هيچ ضابطه اي تعيين ميشود.
به عنوان مثال نرخ اجاره مسكن در غرب تهران تا بيش از 40 درصد افزايش داشته است در عين حال نرخ اجاره مسكن در مركز و شمال تهران بيش از 20 درصد و جنوب تهران 25 تا 30 درصد افزايش نشان ميدهد و در شرق تهران نيز افزايش 30 تا 40 درصدي گزارش شده است.
هنوز در فكر زندگي رقت بار اين خانواده بودم. با خود ميانديشيدم كه تا كي بايد بي خبر از دور و بر خود باشيم؟ چه تعداد از مردمان اين شهر ميدانند كه در همسايگي شان خانواده اي زندگي ميكند كه از زندگي فقط نفس كشيدنش براي آنان قابل تحمل است؟ چند نفر ميدانند كه عده اي هر دو روز يكبار، يك وعده غذا ميخورند؟ كداميك خبر دارند كه چه تعداد خانواده امشب را در سرماي بيرون از خانه صبح ميكنند و پدر خانواده از شرم تا صبح چشم بر هم نميگذارد؟ كدام كاخ نشيناني مطلعند كه بر سر كوخ نشينان چه ميآيد؟ اي كاش يكبار هم آنها زير بارانهاي رگباري و سرمايه استخوان سوز زمستاني شب تا به صبح را در خيابان ميگذراندند و از سرما خواب به چشمانشان نميآمد و آرزوي مرگ ميكردند اي كاش آنها هم با يك شب گرسنه خوابيدن ذره اي از درد اين محرومان را ميچشيدند. به واقع فاصله طبقاتي تا كجا بايد ادامه يابد؟
يکشنبه 17 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سياست روز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 203]