محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827298001
سياست - خط قرمز مشاركت، نامزد واحد اصلاحطلبان است
واضح آرشیو وب فارسی:موج: سياست - خط قرمز مشاركت، نامزد واحد اصلاحطلبان است
سياست - خط قرمز مشاركت، نامزد واحد اصلاحطلبان است
گروه سياسي:اكثريت قاطع اعضاي جبهه مشاركت، بهطور رسمي از «سيدمحمد خاتمي» دعوت كردند در انتخابات رياستجمهوري سال آينده حاضر شود. اين تصميم در روز نخست كنگره يازدهم جبهه مشاركت گرفته شد كه بسان سالهاي گذشته در مجتمع اميرالمومنين برگزار شد كه مديريت آن به عهده حجتالسلام اشرفياصفهاني است. مهندس شمسالدين وهابي، رئيس دفتر دائمي انتخابات استراتژي اين حزب در انتخابات رياستجمهوري دهم را پيروزي نامزد برگزيده اين حزب يعني «سيدمحمد خاتمي» اعلام كرد و گفت كه «اعضاي كنگره سراسري جبهه مشاركت با اكثريت قاطع آرا، آقاي خاتمي را به عنوان نامزد جبهه مشاركت ايران اسلامي برگزيدهاند. با اين وجود آنطور كه وهابي توضيح داد رويكرد اين حزب در انتخابات رياست جمهوري آتي، پايبندي به ساختار ائتلاف ميان اصلاحطلبان است و معيار مطلوب براي تعيين نامزد واحد اصلاحطلبان تكيه بر شيوه نظرسنجي براي شناسايي محبوبترين و رأيآورترين نامزد است. يعني گرچه نامزد پيشنهادي جبهه مشاركت، بنا به تصميم اعضاي كنگره شخص سيدمحمد خاتمي است ولي نامزد مورد تاييد مجموعه اصلاحطلبان كه با معيار نظرسنجي نظر اكثريت را جلب كرده، به صحنه انتخابات رياست جمهوري دهم وارد خواهد شد و مورد حمايت جبهه مشاركت نيز قرار خواهد گرفت. با اين همه چنانكه وهابي تاكيد كرده اگر نامزد واحد اصلاحطلبان به هر دليلي حذف يا رد شود، اين حزب به عرصه رقابتهاي انتخابات آتي وارد نخواهد شد و به تعبيري كه وهابي به كار برد، خط قرمز اين حزب، عدم تاييد نامزد واحد اصلاحطلبان خواهد بود.»
دعوت از رئيسجمهوري پيشين براي حضور در اين رقابتها البته در شرايطي به تصويب اكثريت اعضاي كنگره مشاركت رسيد كه پيشتر و در مراسم افتتاحيه اين حزب دبيركل اين حزب تاكيد داشت كه جبهه مشاركت مصمم است از «ورود به رقابتهاي مخرب انتخاباتي پرهيز كند و بر تعهد به اقدام جمعي مصمم است.» محسن ميردامادي گفت كه «جبهه مشاركت اميد آن دارد كه همه اصلاحطلبان با درك شرايط فعلي، اراده متحد خود را براي غلبه بر موقعيت دشوار كنوني و خروج از اين بحران و پيروزي اصلاحات به كار گيرند زيرا پيروزي اصلاحات نه تنها پيروزي سياسي اين بلكه تداوم راه انقلاب اسلامي، حاكميت تام و تمام قانون اساسي، اتمام پروژه ناتمام مردمسالاري در يك صد ساله اخير تاريخ ايران، پيشبرد آرمانهاي آزادي و استقلال و پيشرفت به نام دين و در نهايت دفاع از مظلوميت و محروميت و محدوديت مسلمانان و آزاديخواهان جهان و پايداري در برابر زيادهخواهيهاي سلطهطلبان و زدودن غبار از چهره دين در برابر خشونتطلبان و متحجران در سراسر جهان ميداند.» مراسم افتتاحيه كنگره اين حزب روز پنجشنبه با حضور مهمانان سرشناس سياسي و نمايندگان احزاب، گروههاي سياسي و سفراي برخي كشورهاي خارجي برگزار شد كه شاخصترين آنها هماني بود كه به عنوان نامزد جبهه مشاركت در انتخابات رياستجمهوري برگزيده شد. در مراسم افتتاحيه جز سيدمحمد خاتمي كه در كنار دبيركل جبهه مشاركت، محسن ميردامادي قرار گرفت، ياسر خميني، معصومه ابتكار، محمدرضا عارف، محمد صدر، عبدالله ناصري، حبيبالله بيطرف، عزتالله سحابي، محمد توسلي، محمد سلامتي، حبيبالله پيمان، عباس عبدي، ناصر قوامي، ابوالفضل شكوري، عليرضا رجايي، محمدجواد مظفر، حسين انصاريراد، دكتر مصطفي معين، عيسي سحرخيز، سيدعلي خاتمي، جواد اطاعت، الياس حضرتي، و شمار ديگري از فعالان سياسي حضور داشتند. در مراسم افتتاحيه كنگره يازدهم اين حزب كه همزمان با دهمين سالگرد تاسيس آن برگزار شد، ياد نزديكان و اعضاي درگذشته اين جمع يعني آيتالله محمدرضا توسلي، احمد بورقاني، محمدعلي سعدايي و رحمان دادمان گرامي داشته شد و از خانوادههاي آنان و همچنين از سعيد حجاريان كه از او به عنوان جانباز اصلاحات ياد ميشود، تقدير شد. سپس پيام ابراهيم يزدي، دبيركل نهضت آزادي ايران قرائت شد و پس از پايان مراسم افتتاحيه، اعضاي كنگره در اولين روز كاري خود اعضاي شوراي مركزي و هيات داوري اين حزب را به مدت 2 سال انتخاب كردند. سعيدحجاريان، عبدالله رمضانزاده، محمدرضا خاتمي، مصطفيتاج زاده و محسن ميردامادي پنج منتخب اول براي شوراي مركزي اين حزب بودند. نتايج اين انتخابات نشان از هفت تغيير در مجموع اعضاي اين شورا داشت كه مهمترين آنها، اضافه شدن تعداد زنان بود. در تركيب جديد اعضاي شوراي مركزي جبهه مشاركت آذر منصوري و زهرا مجردي به پنج زن سابق عضو شوراي مركزي افزوده شدند. مصطفي سبطي و علي غلامي در كنار مصطفي درايتي، شهابالدين طباطبايي و باقر نبوي ديگر منتخبان تازه شوراي مركزي اين حزب بودند. پس از آن انتخاب دبيركل برگزار شد و در رقابت كمجان ميان محسن ميردامادي و آذر منصوري، دبيركل سابق اين حزب، با اكثريت قاطع كنگره براي مدت دو سال ديگر دبيركل اين حزب باقي ماند.
آنچه قرار بود، آنچه قرار نبود
محسن ميردامادي، دبيركل جبهه مشاركت ايران اسلامي در مراسم افتتاحيه كنگره يازدهم به تبيين ديدگاههاي اين جريان سياسي اصلاحطلب در مسائل سياسي، اقتصادي و بينالمللي پرداخت. وي با اشاره به سيامين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي گفت كه «تاسيس جمهوري اسلامي، بر پايه خواستههاي تاريخي ملت ما يعني استقلال و آزادي و پيشرفت در چارچوب نظامي بود مردمسالار و بر پايه آيين رحماني و اسلام محمدي كه در آن ابزار اعمال حاكميت، نه زور و قوه قهريه بلكه رضايت و حكومت بر دلهاست. نظامي كه بتواند به بهترين نحو منافع ملي ايران را پي بگيرد، كشور را آباد كند، ظرفيتهاي جامعه را توسعه دهد، مردم را به رفاه برساند، صاحبان انديشه و دانش و قلم را آزاد سازد و به طور خلاصه ايران را عزيز و سربلند و داراي جايگاه شايسته در جهان كند. نظامي كه در آن دروغ و ريا و فريب و نفاق جايي نداشته باشد و اصحاب قدرت در همه سطوح پاسخگوي عملكرد خود نه تنها در محضر خداوند كه در پيشگاه مردم هم باشند. نظامي كه در آن فضيلتهايي چون صداقت و شجاعت و حق گويي در مقابل صاحبان قدرت منشأ ارتقا باشند، نه تملق و چاپلوسي و ظاهرسازي و حتي سكوت و لكنت زبان و پردهپوشي.» به گفته ميردامادي «قرار بود نظام ما جمهوري اسلامي باشد و جمهوري آن به تعبير حضرت امام همان جمهوري است كه در ساير كشورها هست. قرار بود ميزان رأي ملت باشد نه آنكه چند نفر به جاي ملت و به نام ملت تصميم بگيرند و چنان دايره اراده خود را تنگ كنند كه پيشگامان انقلاب و دفاع مقدس نيز خارج از صلاحيت قرار گيرند. قرار بود مجلس با رأي واقعي مردم شكل بگيرد و عصاره فضائل ملت باشد، نه آنكه نمايندگان مردم نيز از صافي نظر و سازماندهي اصحاب قدرت در حكومت بگذرند. جمهوري اسلامي مورد نظر امام ذاتي دموكراتيك داشت، به همين دليل بود كه حتي در رفراندوم تعيين نوع حكومت نيز ايشان با عنوان جمهوري دموكراتيك اسلامي از آن رو مخالفت داشتند كه اين شائبه را به وجود ميآورد كه گويا «جمهوري اسلامي» يا «اسلام» دموكراتيك نيست.» وي ادامه داد: «قرار نبود در نظام جمهوري اسلامي معنويت و اخلاق و مليت در جامعه ايراني تضعيف شود يا آزادي و دموكراسي و حقوق بشر و عقلانيت و توسعه و همه آن مفاهيمي كه به دنياي جديد و تجربههاي موفق بشر مربوط است، مغفول بماند. قرار نبود در نظام جمهوري اسلامي دين خرج سياستها و برنامههاي غلط مسوولان شود، قرار نبود به نام دين ظرفيتها و فرصتهاي كشور از ميان رود و دنيا به كام مردم تلخ شود، بلكه قرار بود با درايت و مديريت شايسته نشان داده شود كه مومنان با الهام از آموزههاي ديني ميتوانند علاوه بر تضمين زندگي معنوي و سعادت اخروي كه خود انسانها بايد آن را بخواهند و بسازند، دنياي مردم را نيز آباد كنند. قرار نبود با ارائه تصويرهاي خشن و عملكردهاي نادرست به نام دين بخشي از جوانان را از دين گريزان كنيم و عدهاي ديگر را به سوي خرافيترين و قشريترين برداشتها از دين سوق دهيم، بلكه قرار بود براي مردم دنيا پيام رحمت و انسانيت و عقلانيت را نشر دهيم و دين الهي را كه چيزي جز عدل و حكمت و محبت نيست به انسان سرگشته امروز و جوانان جستوجوگر فردا عرضه كنيم. قرار نبود فقر و فساد و نابرابري بنيانها و نهادهاي جامعه ما را به مخاطره بيندازد و احساس ناامني و نااميدي و بياعتمادي زواياي پنهان و آشكار جامعه ما را فرا بگيرد، بلكه قرار بود پايههاي قدرت و منزلت بر كفايت و صداقت و شجاعت قرار گيرد.» ميردامادي تاكيد كرد: «قرار نبود دينداري و عدالتخواهي و انقلابيگري به انحصار جمعي اندك و آزاد از هر محدوديت در آيد و دورويي و دروغ و اقتدارگرايي جاي حقگويي و صراحت و آزاديخواهي بنشيند، بلكه قرار بود راه مسووليت به روي شايستگان و انديشمندان اين ملك و مملكت باز شود. قرار نبود بخش عمدهاي از كساني كه بار اصلي انقلاب را بر دوش كشيدند تنها به جرم گفتن حرفي خلاف آنچه در زبان و قرائت رسمي حاكميت از دين و انقلاب و ارزشها ميآيد به انزوا رانده شوند و حتي به زندان بيفتند بلكه قرار بود در سايه اسلام مبشر آزادي، دگرانديشان حتي آنها كه با اساس انقلاب مخالف بودند به شرط توطئه نكردن و دست نبردن به اسلحه از آزادي كافي براي ابراز عقيده برخوردار باشند.
قرار نبود فقط در تريبونهاي جهاني مثل سازمان ملل براي نبودن آزادي در آمريكا و اروپا فرياد برآوريم و اشك حسرت بيفشانيم، اما حقوق اساسي و انساني شهروندان ايراني را از ياد ببريم. قرار نبود فقط بر تبعيضهاي سياسي و قوانين ناعادلانه جهاني مانند حق وتو بشوريم، اما در داخل كشور خود حق همه مردم را به جمعي اندك و جهتدار واگذار كنيم و بگذاريم كه براي منفعتي محدود و جناحي حتي اساس جمهوريت نظام را تهديد كنند. قرار نبود تنها از فريب و دستكاري در افكار عمومي توسط رسانههاي جهاني فرياد برآوريم ولي در داخل راه را بر رسانههاي دولتي بهرهمند از منابع سرشار ملي باز كنيم، تا دروغ و فريب و تخريب را در برابر هر كس و هر گروه و هر انديشه كه در جرگه اصحاب قدرت نيست، به كار گيرند.قرار نبود از استيلاي ارزشهاي ضدانساني و ضداخلاقي در جهان ناله سر دهيم ولي چشم بر رسوخ تدريجي آنها در اجزا و ابعاد و اركان مختلف دولت خود ببنديم.» به گفته ميردامادي «قرار ملت و امام اين بود كه استقلال و آزادي و توسعه كشور در سايه جمهوري اسلامي تضمين شود اما قرار نبود كه استقلال بهانهاي باشد براي ماجراجويي، جنگطلبي، تشنجآفريني، انزواي كشور و محروم ماندن ملت از تمام فرصتهاي پيشرو و آزادي و دموكراسي بازيچه و اسباب شوخي اصحاب قدرت شود و توسعه و پيشرفت تصويري محدود به آمارها و تبليغات سياسي.
قرار ملت و امام اين بود كه قانون اساسي كه به مقتضاي شرايط اجتماعي و سياسي و فرهنگ و تمدن ايراني تدوين شده بود فصلالخطاب باشد نه آنكه اصول متعددي از آن به ويژه اصول ناظر به حقوق شهروندان به فراموشي سپرده شود و با بدعت به ارائه تفسيرهاي عجيب و انحرافي بهگونهاي پرداخته شود كه مخالف آرمانهاي انقلاب و امام و مخالف نظر واضعين قانون اساسي و متفاوت با نحوه اجراي آن در سالهاي نخست انقلاب باشد.» وي تاكيد كرد كه «ما قانون اساسي را بازتابدهنده خواست تاريخي ملت و متناسب با هويت اسلامي و ايراني و ميثاق ملي اين دوران ميدانيم. قانون اساسي عهد و پيمان حكومت با ملت است و چنانچه نقض عهدي از سوي حكومت صورت گيرد اميدي به تداوم اين عهد از سوي ديگر باقي نخواهد ماند. قرار ملت با حاكميت آن نبوده كه اصول متعدد اين ميثاق ملي به فراموشي سپرده شود و فقط بر يك اصل، آن هم با تفسيري دور از حق حاكميت مردم تاكيد شود بلكه قرار بر آن بوده تا همگان به اجراي اين مجموعه به هم پيوسته و همساز، تعهد و پايبندي داشته باشند. به صراحت ميگوييم آن جنبشي كه در دوم خرداد 1376 به منصه ظهور رسيد و بارها و بارها از زبان خاتمي خواستههاي ملت را بيان كرد، بازگشت به همين قرارها و عهد و پيمانها بود، قرار به پيگيري همه آرمانهاي انقلاب بود، قرار به پيشبرد و تحقق انديشههاي مردمسالار امام بود. جنبش اصلاحات و تجربههاي موفق دولت و مجلس اصلاحات تنها بخش كوچكي از اين تلاشهاست. دستاوردهاي بزرگ آن دوران در عرصه اقتصاد و سياست و فرهنگ، امروز بخشي از حافظه تاريخي مردم و نخبگان شده اما بايد متاسف بود كه چرا آن وضعيت مساعد اقتصادي، اجتماعي و سياسي و بينالمللي نهتنها استمرار نيافت بلكه به وضع نامطلوبي تبديل شد كه يكي از بدترين شرايط تاريخ 30ساله پس از انقلاب را در برابر جامعه ما قرار داد. اكنون عبور از اين مرحله خطير نيازمند تدبير و حضور فعالانه همه كساني است كه ميتوانند در اين برهه، تهديدها را كاهش دهند و حتيالامكان آنها را به فرصت تبديل كنند.»
وي نياز امروز ايران را «ارتقاي منزلت كشور، اعتبار نظام و اعتماد ملت و بهبود سريع و موثر شاخصههاي انسجام و امنيت ملي و حفظ استقلال و يكپارچگي ايران» دانست و گفت كه «اين امر ممكن نيست جز اينكه معيشت و رفاه شهروندان و اميد آنان به آينده افزايش يابد، كشور از مرحله سقوط اقتصادي و آشفتگي اجتماعي به مرحله ثبات و شتاب توسعه اقتصادي، علمي و فني وارد شود و براي تحقق آن حقوق شهروندان به تمام معنا به رسميت شناخته شده و مورد حمايت و عمل قرار گيرد و حكومت خود را ملزم به استيفاي اين حقوق بداند. بايد به واقع ميزان رأي مردم شود و برگزاري انتخابات آزاد و سالم و عادلانه در دور دهم رياستجمهوري سرلوحه كار همه كساني قرار گيرد كه دغدغه اسلام، ايران و انقلاب را دارند. در كنار همه اينها تامين عزت ايران و ايراني، رفع تهديدها و تحريمها با اتخاذ سياست خارجي عزتمند، عقلاني، واقعگرا، مصلحتانديش و به دور از شعار و تنش و مبتني بر تفاهم و گفتوگو و متكي بر منافع ملي ضرورتي غيرقابل انكار است.» وي با اشاره به تنوع قومي و نژادي در ايران گفت كه «تهديدها بر طرف نخواهد شد مگر آنكه همه ايرانيان چه شيعه و چه سني و چه معتقدان ساير اديان، جمهوري اسلامي را چنانكه از آن همه آنان بوده، همچنان از آن خود بدانند. توزيع عادلانه و برابر فرصتها اعم از سياسي، اقتصادي و بهخصوص مشاركت همه ايرانيان در قدرت ضرورت اصلي توسعه همهجانبه و ارتقاي ضريب امنيت ملي كشور است.» وي توجه به مقوله «عدالت» را ضرورتي غيرقابل انكار خواند اما تاكيد كرد كه «بزرگترين جفا در حق عدالت، ظاهربيني و بيمحتوا كردن آن و منحصر ساختن آن به جنبههاي اقتصادي آن هم در سبكترين صورتهاي ممكن است. اقتصاد صدقهاي و حراج ذخاير ملي نهتنها دردها و مشكلات محرومان را برطرف نميكند بلكه شخصيت و حيثيت انساني آنها را نيز خدشهدار ميسازد.» امروز متاسفانه پرمخاطرهترين انواع فساد اقتصادي و اقدامات ضدعدالت در كشور در حال شكلگيري است.
در انتقاد از «ناكارآمدي كمنظير»
وي در ارزيابي عملكرد سه سالونيم گذشته دولت نهم گفت كه «ناكارآمدي كمنظير نظام جديد مديريتي كشور كه در سطح سادهترين مسائل اقتصادي، اجتماعي، آموزشي و فرهنگي مردم نيز خود را نشان داده به رشد مسائل و مشكلات روزمره اقتصادي، اداري، سياسي، فرهنگي و اخلاقي جامعه منتهي شده كه نمونههاي فراوان آن را ميتوان در تحقيقات و گزارشهاي علمي و آمارهاي قابل اعتماد ملي و بينالمللي و نگرانيهاي مراجع و نهادهاي بيطرف و مردمي يافت. در اين ميان افزايش خرافات و ظاهرسازيها و فرقهگراييها به نام دين، بيتوجهي و توهين به دغدغهها و دلسوزيهاي علماي دين و روشنفكران و دانشمندان صاحبنظر و كارشناسان مجرب توسط بالاترين مسوولان دستگاه اجرايي كشور و تبليغات پردامنه و ارائه آمارهاي نادرست، و مثالهاي متعدد ديگر همگي ضررهاي يكدست شدن حاكميت و مخاطرهآميز شدن اين دوران را نشان ميدهد. همه اين عوامل سبب شده كه ما در سه سالونيم گذشته، شاهد فراموشي و تضعيف و تخريب بسياري از دستاوردهاي انقلاب و جمهوري اسلامي، از جمله نهادهاي اجرايي، و نظام مديريتي و روندهاي معقول و قانوني سياستگذاري و برنامهريزي كشور باشيم.»
ميردامادي به ارائه آمار و ارقامي درباره عملكرد اقتصادي دولت نهم پرداخت تا نشان دهد كه «دولت احمدينژاد در حالي مسووليت اداره كشور را در نيمه سال 1384 به دست گرفت كه شرايط كشور در مقايسه با همه دولتهاي پس از انقلاب به ويژه از لحاظ اقتصادي بهتر و ممتاز بود. ذخائر ارزي كشور در دولت خاتمي به رقمي بالغ بر 50 ميليارد دلار رسيده بود و حدود 15 ميليارد دلار نيز در قالب «حساب ذخيره ارزي» تحويل دولت نهم شد. اين در حالي بود كه روند افزايش قيمت نفت از زمان روي كار آمدن دولت نهم شدت گرفت و در سهونيم سال گذشته به بالاترين حد خود رسيد و درآمد بينظير 250 ميليارد دلاري را در اختيار اين دولت نهاد.» به گفته وي «پس از روي كار آمدن دولت نهم، جبهه مشاركت بيش از يك سال نسبت به عملكرد اقتصادي اين دولت سكوت پيشه كرد و به دولت فرصت داد تا در عمل به شعارها و وعدههاي خود آسودهخاطر پيش رود، اما در گذر زمان و با فاصلهگيري دولت از چارچوب سند چشمانداز و اجراي قانون برنامه چهارم توسعه، سياستهايي در پيش گرفته شد كه روز به روز بر نگرانيها افزود. اتخاذ سياستهاي انبساط مالي و پولي از طريق افزايش ارقام بودجه با برداشتهاي پيدرپي از حساب ذخيره ارزي، كاهش دستوري نرخ سود بانكي و اجبار بانكهاي دولتي به وامدهي براي طرحهاي زودبازده از اين جمله است،كه پيامد ناگزير آن افزايش شتابان رشد نقدينگي در كشور بود.» وي ادامه داد: «متاسفانه بايد گفت گوش شنوايي براي شنيدن نظرات منتقدان در دولت يافت نشد و امروز به عينه ميتوان نتايج ناگزير اعمال آن سياستها را كه در بيانيههاي متعدد نسبت به آنها هشدار و پرهيز داده شده بود، ديد. امروز بايد گفت كه دولت آقاي احمدينژاد نهتنها نتوانست از يكدستي حاكميت و امكانات در اختيار و درآمد افسانهاي نفت براي تحقق اهداف كيفي و كمي سند چشمانداز و قانون برنامه چهارم استفاده كند بلكه با فرصتسوزي آشكار و هزينه فراوان بدون آنكه اثر چنداني بر نرخ رشد شاخص توليد ناخالص داخلي كشور نسبت به گذشته بگذارد، روند حركت همه شاخصهاي كلان اقتصادي را نيز منفي ساخت. كاهش متوسط سالانه نرخ رشد سرمايهگذاري از 11 درصد در سالهاي اجراي برنامه سوم به 8/4 درصد در سه سال گذشته، افزايش نرخ رشد نقدينگي از 9/28 درصد به 8/33 درصد، نرخ تورم از 6/10 درصد در سال 84 به 4/18 درصد در پايان سال 86 و 25 درصد در ماههاي اخير شواهدي بر اين مدعا هستند. نتيجه اينكه عملكرد اقتصادي دولت نهم درست برخلاف تمام شعارها و وعدههاي اين دولت باعث توزيع ناعادلانه درآمد و افزايش دامنه شكاف طبقاتي در جامعه و بدتر شدن وضعيت معيشتي قشرهاي محروم و متوسط و در يك كلام فقيرتر شدن فقرا و ثروتمندتر شدن ثروتمندان شده است.
در يك جمعبندي كلي و خلاصه ميتوان گفت قطار اقتصاد ايران كه در دوران دولت اصلاحات به مدد تلاش همه كارآفرينان كشور روي ريل قرارگرفته بود و ميرفت كه راه رشد و شكوفايي خود را بپيمايد و به تدريج سرعت گيرد، با روي كار آمدن دولت نهم و سياستهاي اجرايي آن در عرصه داخلي و خارجي از ريل خارج شدهاست. در چنين مسيري انحلال سازمان مديريت و برنامهريزي و استعفاي رئيس آن در اعتراض به اين اقدام، بركناري وزير اقتصاد و دارايي و تغيير و استعفاي اجباري دو رئيس بانك مركزي، به دليل مخالفت با سياستهاي اقتصادي پر از اشتباه و خطاي دولت نهم در اداره اقتصاد كشور، از جمله دلايل درهم ريختگي تيم اقتصادي دولت نهم و حركت بدون برنامه و قطبنماي اقتصادي اين دولت است.» ميردامادي در بيان آنچه «فرصتسوزيهاي دولت نهم» ناميد گفت كه «دستاوردهاي اقتصادي دولت عمدتا جز «خالي شدن سفرههاي مردم» و افزايش «شكاف طبقاتي» و رشد «فقر و فساد و تبعيض» نبوده است، اينكه شدت تورم و گراني نزديك به چهار دهك جمعيتي كشور را در دولت آقاي احمدينژاد زير خط فقر فرو برده خود هشداري جدي است. در چنين شرايطي مطرح كردن طرح تحول اقتصادي بدون ارائه برنامه عملياتي و اجرايي روشن، تاملبرانگيز است، بهگونهاي كه نميتوان از شائبه انتخاباتي بودن اين طرح و فرافكني دولت از پاسخگويي به عملكرد خود به آساني گذشت. خصوصيسازي صوري و توزيع سهام عدالت توسط دولت نهم نيز تغييري معنادار در اداره و مديريت بنگاههاي اقتصادي دولتي به لحاظ كارآيي و بهرهوري و عدمزياندهي- بهرغم ابلاغ سياستهاي مرتبط با اصل 44 و تصويب قانون آن-به همراه نداشته و عملا برگره كور تبديل اقتصاد دولتي به شبهدولتي افزوده و طلبكاران فراواني را در برابر اين دولت و دولت آينده قرار داده است.»
ميردامادي: از نظر ما خاتمي آمده است
محسن ميردامادي در سخنراني مراسم پاياني كنگره يازدهم با يادآوري دشواريهايي كه در حدود چهار سال گذشته از سر گذرانده شده گفت كه اين تجربه 10 ساله قويترين سرمايه ماست. به گزارش ايسنا، ميردامادي با بيان اينكه «همواره عذرخواه همه اعضاي حزب هستيم» به بررسي مشكلات و موانع فعاليت حزبي در كشور پرداخت و افزود: «اولين مانع را ميتوان مخالفتها هم پيش از انقلاب و هم پس از انقلاب با فعاليتهاي حزبي دانست. در چنين نگاهي به جاي آنكه حزب باعث رشد و فعاليت بهتر كشور باشد، يك مزاحم است و براي تضعيفش ميكوشند؛ البته شايد بتوان گفت دوران آقاي خاتمي استثنا بود كه احزاب توانستند فعاليت كنند؛ مشكل ديگر ما فرهنگ پذيرش تحزب است. در جامعهاي كه در همه گروههاي سياسي چه اصولگرا و چه اصلاحطلب، يك فرد مناسب ميداند بگويد حزبي نيستم، نشان ميدهد فرهنگ پذيرش حزب، در كشور وجود ندارد.» وي ادامه داد: «آقاي خاتمي كه جايگاه والايي در كشور دارند، با وجود اينكه به فعاليتهاي حزبي اعتقاد و آن را باور دارند خود ر ا فراحزبي ميدانند، البته من نميخواهم گله كنم اما ميخواهم بر اهميت حزب تاكيد كنم؛ در حالي كه در كشورهاي اروپايي، اساسا امر عجيبي است كه فردي كانديداي رياستجمهوري شود اما عضو حزب نباشد. اين موضوع بر مردم نيز تاثيرگذار است.» دبيركل جبهه مشاركت «غيرحرفهاي بودن احزاب در كشور» را مشكل ديگر پيش روي فعاليتهاي حزبي دانست و ادامه داد: «در راه گسترش فرهنگ تحزب ميخواهيم در حزب كار داوطلبانه كنيم، در حالي كه كار داوطلبانه زماني جواب ميدهد كه به اندازه كافي كادر حرفهاي در حزب وجود داشته باشد؛ چراكه فردي داوطلبانه و به دليل آنكه كانديداي مورد نظرش در آن حزب است ممكن است وارد حزب شود اما در زمان بعد فعاليت نكند؛ بنابراين نيروهاي داوطلب را بايد كادر حرفهاي مديريت كند.»
رابطه دين و تحزب مشكل چهارم است. روحانيون پايگاه اصلي جامعه ما هستند، آنها هم ترجيح ميدهند در مجامع صنفي خود فعاليت سياسي كنند، مجمع روحانيون مبارز، جامعه روحانيت مبارز، مجمع مدرسين و محققين و... بنابراين بايد گفت روحانيت ما هم كمتر گرايش حزبي دارد.» وي وجود شبهاحزاب را مانع ديگري براي تحزب دانست و گفت: «متاسفانه در هر انتخاباتي جريانهاي شبهحزبي شكل ميگيرند كه با پشتوانه مالي كافي وارد فعاليتهاي انتخاباتي ميشوند؛ بنابراين با وجود اين مشكلات، درباره حزبي كه 10 سال فعاليت كرده و اعضايش را در كنگره گردهم ميآورد و هر دو طيف مخالف و موافق، روي آن حساب ميكنند، بايد گفت موفقيت عميقي حاصل كرده است و اميدوارم در آينده شاهد موفقيتهاي بيشتري باشيم.» ميردامادي گفت: «ما در گذشته اشتباه بزرگي داشتيم و آن اينكه زماني كه حزب را تشكيل داديم راه براي حضور در حكومت باز بود، همه نيروهاي خود را در سراسر كشور بسيج كرديم، البته پيشبيني نميكرديم رأي بياورند، اما در اكثريت نيروهاي ما رأي آوردند و وارد مجلس و دولت شدند؛ چنان كه حزب تهي شد، حال اگر شرايطي براي ورود مجدد به عرصه قدرت پيدا كرديم بايد هدفمان ابتدا ماندن در حزب و تقويت تحزب باشد» ميردامادي با اشاره به انتخابات رياستجمهوري دهم اعلام كرد كه كانديداي حزب مشاركت ايراني اسلامي سيدمحمد خاتمي است و گفت: «ما ديگر منتظر اعلام ايشان براي آمدن نيستيم، از نظر ما آقاي خاتمي وارد عرصه انتخابات شدهاند. ما در همه استانها بايد ستادهاي انتخاباتي خود را فعال كنيم. اگر ائتلاف موفق بود بعدها اين ستادها به ستادهاي ائتلاف تبديل ميشوند و با توجه به اينكه موانع و مشكلات ما براي انتخابات آينده قابل پيشبيني است از همين الان بايد سازمان رأي را ساماندهي كنيم و به مردم آگاهي بدهيم؛ زيرا اگر دير شود روز انتخابات مشكل خواهيم داشت.»
رضا خاتمي: پدرسالاري در مشاركت جايي ندارد
رضا خاتمي، عضو ارشد جبهه مشاركت در مراسم اختتاميه كنگره يازدهم اين حزب گفت: «به عنوان يك نيروي متعصب به بيان دستاوردهاي حزب ميپردازم» و با تاكيد بر روند دموكراتيك موجود در جبهه مشاركت گفت: «اين روند همواره در حزب ساري و جاري بوده و پدرسالاري هيچ جايي در آن نداشته، بخشي از توفيق ما مرهون نيروهاي جوان است. به علاوه هيچ حزب و سازماني در درون كشور به اندازه مشاركت برخوردار از فعالترين زنان كشور نيست، بهرغم مشكلاتي كه هم در كشور و هم در درون حزب در اين زمينه داريم، بايد گفت سرآمدترين زنان در عرصه سياسي و اجتماعي را در مشاركت داريم كه اينها سرمايههاي عظيمي براي حزب ما محسوب ميشوند.» به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران، رضا خاتمي ادامه داد: «حزب در شرايط پا گرفت كه عجين شدن آن با نام خاتمي اقبالش را زياد كرد، اين هم شانس بزرگي بود كه مردم به آن اقبال زيادي پيدا كردند و هم بدشانسي بود كه زود وارد عرصه قدرت بهويژه مجلس شديم و آش نخورده و دهن سوخته شديم؛ يعني بدون آنكه دستي در مشكلات داشته باشيم، مدام از ما ميپرسيدند.» اين عضو ارشد شوراي مركزي جبهه مشاركت گفت كه «پس از 10 سال اين حزب به لحاظ انسجام حزبي در ايران كمنظير است. ما در ميان احزاب كشورهاي ديگر در درجه بالايي قرار داريم و در مقايسه با احزاب دروني كمنظير هستيم، چه از نظر سياسي، چه اقتصادي و چه در عرصههاي ديگر، انسجام دروني و فكري ما كمنظير است. جبهه مشاركت از برنامهدارترين احزاب كشور است و به بلوغ سياسي دست يافته.» وي ادامه داد: «در تصميمگيريهاي سياسي و اداره حزب هيچ جايي براي انتقامجويي و كينه وجود ندارد.
امروز هجمههاي زيادي حتي از سوي برخي دوستان نصيب حزب ما ميشود، اما تدبير و صبر دوستان مشكلات را حل كرده، امروز حزب بدون درگيري با بازيهاي بچگانه سياسي، با بلوغ حركت كرده است. امروز انتقادات زيادي به ما ميشود كه چرا زماني كه در حكومت بوديد بيعرضگي كرديد، در حالي كه ميتوانستيد بودجههاي زيادي را به حزب خود اختصاص دهيد، اما ما معتقديم امروز كوچكترين مشكلي در اين زمينه نداريم، حزب ما در زمينه نيروي انساني هم موفق بوده؛ البته گاهي ريزش نيرو داشتهايم اما نسيم جان مشاركت بر تن همه آنها وزيده و در بعضي احزاب كه ميرويم ميبينيم پايههاي آن را مشاركتيها تشكيل دادهاند.» رضا خاتمي ادامه داد: «امروز نيروهاي فراواني در كشور حضور دارند كه مشاركتي بودهاند و معرفتهايي اندوختهاند، به جرأت ميتوانم بگويم در هيچ گروه و حزبي به اندازه مشاركت سازماندهي وجود ندارد. امروز در همه مسائل كارشناسان برجستهاي داريم و هر اتفاقي كه ميافتد در مورد آن بررسي و تحليل ميكنيم.»
ما را به سخت جاني خود اين گمان نبود
سعيد حجاريان*: 10 سال از تاسيس جبهه مشاركت ميگذرد و طي اين مدت با فراز و فرودهاي زياد مواجه شدهايم. بهخصوص در سنوات اخير كه الحق ميتوان به آن دوران عسرت و فترت نام نهاد، شدائد و ناملايمات زيادي را تحمل كردهايم. اما به هر حال « في تقلب الاحوال علم جواهر الرجال» اين سختيها هستند كه صفوف حزب را آبديده كردهاند و انسجام دروني آن را بالا بردهاند. بهخصوص آنكه طي اين مدت جبهه مشاركت توانسته است در حد توان خود گفتمان اصلاحطلبي را غناي بيشتري ببخشد و دموكراسي را به گفتمان غالب در ايران تبديل نمايد. تا آنجا كه بسياري از جريانات اقتدارگرا نيز به ناچار خود را در پوشش و زرورق دموكراسي به مردم عرضه ميكنند. و اگر خواسته باشيم از نفحات قدسي مولانا مدد بگيريم، بايد بگوييم: «دموكراتان دموكراتان دموكراسي ز سرگيريد/ كه جور از شرم يار من دموكراتوار ميآيد» البته، مخفي نماند كه جبهه مشاركت در شرايطي پا به عرصه گذاشت كه راه هموار مينمود.
و دولت بيخون و دل به كنار آمده بود، ولي افتاد مشكلها. و همين مشكلات و مصائب فرآيند تمحيص را در حزب تقويت كرد. كه گفتهاند... و اذا محصوا بالبلاء قل الديانون. اگر بخواهم دستاوردهاي حزب را طي اين 10 سال احصا كنم ميتوانم آنها را به شرح ذيل برشمارم: 1- جبهه مشاركت توانسته است در عين فشارها و ناملايمات دموكراسي دروني خود را حفظ نمايد. كنگرهها مرتبا برگزار و انتخابات داخلي بدون حرف و حديثي انجام شدهاند. اطلاعات داخل تشكيلات از طريق نشريه داخلي به استحضار اعضا رسيده است. دفتر سياسي، شوراي مركزي اركان مركزي حزب و استانها در تعامل با يكديگر فعال بودهاند. 2- حزب تلاش كرده است از پدرسالاري فاصله بگيرد و متكي به خرد جمعي باشد. فيالواقع، به شعار «نه بت، نه شاه، نه قهرمان» را در عمل وفادار بوده است. معمولا در ايران احزاب چون پروانهاي گرد وجود يك شخصيت ميچرخند و مشايخ و پدرسالاران بر آنها حكمراني ميكردند. به قول بيدل دهلوي: «بر همزدن سلسله ريش محال است/ عمريست كه هم صحبت خرس و بز و ميشيم» (كليات بيدل دهلوي، با تصحيح خالمحمد خسته و خليلالله خليل، انتشارات فروغي، چاپ چهارم، بهار 1381) حزب توانسته است خود را از قيود پدرسالاري، شيخوخيت و قيموميت رهايي بخشد. 3- بحمدالله طي اين 10 ساله حزب دچار انشعاب و چنددستگي نشده است. و حتي، تكمضرابهايي تحت عنوان اخلال در مناسبات سازماني (پروكاسيون) از اركستر حزب شنيده نشده است. 4- حزب توانسته است طي اين مدت سازمان خود را به اقصينقاط كشور گسترش دهد به طوري كه هماكنون بزرگترين حزب كشور محسوب ميشود. اين گسترش به اين شكل بوده است كه ابتدا يك هسته سخت در مركزيت شكل گرفته و سپس، هاله بزرگي آن را احاطه كرده است.
5- مركزيت حزب هوشمندانه مسائل فلسفي و ايدئولوژيك را در پرده تغافل نهاده است. و به جاي اينكه به مسائل جدالي الطرفين و بيانتها بپردازد. خود را وقف وظيفه اصلي حزب كه همانا مشاركت مردم در سرنوشت خويش است، نموده است. فيالواقع، از حافظ استعانت طلبيد كه: «مصلحت ديد من آنست كه ياران همه كار/ بگذارند و سر توبره يارو گيرند!» 6- حزب توانسته است بسياري از نيروهاي دانشگاهي، هنرمند، ورزشكار، كارآفرين، ايثارگر، اقوام و اقليتها و غيره را بدون آنكه به عضويت رسمي درآيند جذب برنامههاي خود نمايد. و در بسياري از سازمانهاي جبههاي حضور داشته باشد. اين ظرفيت بالاي حزب براي جذب مخاطب بيشتر ناشي از اعتماد، صداقت و فداكاري بوده است كه اعضاي حزب طي اين 10 سال در عمل از خود نشان داده است. 7- مشاركت در وضعيت فعلي به اندازه كافي نيرو و برنامه دارد كه بتواند زمام اختيارات قواي مجريه و مقننه را دست بگيرد و كادرهاي حزبي ما فيالجمله نسبت به دولت كنوني به مراتب قويترند. و حزب ما به عنوان دولتساز (STATE MAKER) در جامعه هم سابقه دارد و هم اشتهار. 8- همين كه حزب مشاركت مورد اولين آماج حملات مخالفان دموكراسي قرار گرفته است خود دليل محكمي است در درستي راه وي. روزي نيست كه در منابر و جرايد در مذمت حزب نكتهاي نگويند و اعضاي آن را به زندان و محاكم نكشانند. اين نشاندهنده آن است كه جبهه مشاركت استواري در مواضعاش را كماكان حفظ كرده است. 9- جبهه مشاركت در مجموع جبههاي ضدفساد است. اگر اقتدارگرايان توانسته بودند كه سر سوزني فساد مالي يا اخلاقي يا سياسي از كادرهاي حزب پيدا كنند تا به حال خاك آنرا به توبره كشيده بودند. و با آنكه همه دستگاههاي كنترلي خود را بر اين حزب اعمال مينمايند و آنرا زير ذرهبين و پروژكتور قرار دادهاند تا به حال نتوانستهاند لقمه دندانگيري كه بتوانند بر حسب آن هياهو راه بيندازند گير بياورند.
10- مشاركت از عناصري تشكيل شده است كه پيشينه روشني در خدمت به مردم و جانبازي در راه تثبيت نظام جمهوري اسلامي دارند، چه آنان كه قبل از انقلاب طعم زندانهاي شاه را چشيدهاند و چه آنان كه بعد از انقلاب در سنگرهاي مختلف زحمات قابل ملاحظهاي متقبل شدهاند. لذا، نميتوان به راحتي سابقه افراد حزب را منكر شد و خورشيد به گل اندود. 11- مشاركت توانسته است در طول فعاليتش چارچوبها و مرزهاي هويتي خود را مشخص سازد. و خط قرمزهاي خود را در جهات مختلف ترسيم نمايد لذا حزبي است با هويت متعين و نه سيال. معالوصف در زمينههاي تاكتيكي آنقدر انعطاف دارد كه در ائتلافهاي مهم با ساير احزاب بدون آنكه از حداقلهايش عدول كند، تن به ائتلاف دهد. اما در كنار اين محاسن مشاركت راه درازي دارد تا بتواند به عنوان موتور محركه اصلاحطلبي در ايران عمل كند. و اساسا راه اصلاحطلبي به قول معروف «راهي دراز و منزل بس بعيد» است. «اين راه را نهايت صورت كجا توان بست/كش صد هزار منزل سهل است در بدايت» لذا، از هماكنون حزب بايد برنامههاي آتي خود را در جهت هرچه كارآمدتر كردن ماشين حزبي به كار ببندد. و در اين راه نكاتي به نظر ميرسد كه لازم است در برنامههاي آتي مد نظر قرار بگيرد:
1- نظام آموزشي حزب چه در سطح هواداران و چه در سطح اعضا ضعيف است و هنوز نتوانسته است برنامه جامعي براي كادرسازي تعريف كند. 2- مشكلات پشتيباني و لجستيك از اهم مواردي است كه تا به حال حزب را آزار ميداده است. و به هر حال بايد راههاي قانوني و شرافتمندانهاي براي رفع مشكلات جستوجو كرد. 3- سيستم گزارشگيري در حزب هنوز به طور دقيق تعريف نشده است و هنوز اركان مركزي از كاركرد حوزههاي حزبي در اقصينقاط كشور به طور دقيق مطلع نيستند. 4- حزب ما مدتهاست كه واكنش عكسالعملي دارد، يعني منتظر ميماند تا ديگران عمل كنند و سپس پاسخ دهد در حالي كه اوايل تاسيس حزب موضوع كاملا برعكس بود. اين باعث شده است حزب به خردهكاري و روزمرگي بيفتد. بايد تلاش كرد كه حزب به مستواي قبلي برگردد. 5- حزب از ظرفيت فراوان بسط و گسترش سازماني برخوردار است. اما هنوز قواعد بوروكراتيك در زمينه جذب و ارتقاء مانع از اين شده است كه هزارن نفر مشتاق پيوستن به صفوف حزب به صورت رسمي وارد حزب شده و سازماندهي شود. 6- هنوز حزب نتوانسته است راهي براي ارتباط رسانهاي با مردم پيدا كند. با آنكه دولت هر روزنهاي را براي اين كار بسته است اما به هر حال اين مشكل را به نحوي بايد حل نمود. 7- جبهه مشاركت كمتر در حوزه جامعه مدني فعال بوده است چون از ابتدا همزاد دوم خرداد بود و بسياري از كادرهاي آن يا به مجلس رفتند يا به دولت و يك غفلت تاريخي باعث شد كه در حوزه مدني و اجتماعي كمتر كار كنند. البته اين اختصاصي به جبهه مشاركت ندارد.
بلكه همه احزاب ايران از اين موضوع رنج ميبرند. اما بايد روشن كرد كه براي حزبي كه اكنون دستش به هيچجا ديگري بند نيست، اين نقيصه غيرقابل گذشت است. 8- حزب به خاطر گستردگياش حتما احتياج به تعداد فراواني كادر حرفهاي و تماموقت دارد كه در خدمت اهداف حزب باشند. متاسفانه هنوز حزب نتوانسته است به تعداد كافي اين قبيل نيروها را تربيت، جذب و پشتيباني نمايد. 9- با اينكه حزب نيرو زياد دارد در عين حال نيرو كم هم دارد. به اين معنا كه به علت ناشناخته ماندن توان افراد آنها در جاي خود قرار نگرفتهاند. لذا از ظرفيتهاي اعضا به اندازه قابليت آنها بهرهبرداري نميشود و از آن سو بسياري از امور به همين دليل معطل ماندهاند. ساماندهي مجدد اعضا جزء وظايف فوري و عاجل حزب است. 10- حزب هنوز خود را مستاجري در درون نظام ميداند اين احساس بايد تبديل به احساس صاحبخانه بودن بشود. به جرأت ميتوان گفت كه هيچ نيرويي در ايران به اندازه كادرهاي حزب براي آباداني و سربلندي و حدوث و بقاي نظام تلاش نكردهاند. اما هنوز به لحاظ ذهني احساس صاحبخانه بودن را نميكند. 11- مشاركت از كاركردهاي جانبي (By product) احزاب غفلت كرده است. اين كاركردها مانند اشتغال، ازدواج، همياري، ورزش، تفريح، شراكت، فعاليت اقتصادي و غيره معمولا به تقويت بنيه حزبي و همچنين همبستگي به شدت كمك ميكند. در ايران احزاب راست وظيفه اصلي خود را كه همانا كاركرد سياسي باشد مغفول نهادهاند و عمدتا به همين كاركردهاي فرعي بسنده كردهاند. به قول معروف احزاب راست در ايران از پايه به همديگر پيوند خوردهاند، احزاب چپ از سر به هم پيوند دارند. و معلوم است كه موضوعات عيني و پايهاي از استحكام بيشتري برخوردار است تا موضوعات ذهني و قابل مناقشه. به هر تقدير اميدوارم كه حزب بتواند با فائق آمدن بر مشكلات ياد شده استانداردهاي خود را تقويت كند
*يادداشت عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت كه در كنگره قرائت شد
شنبه 16 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 251]
-
گوناگون
پربازدیدترینها