محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845910922
رازي كه علي كريمي از آن پرده برنمي دارد چيست؟ نه! امكان ندارد دوباره به تيم ملي برگردم!
واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: رازي كه علي كريمي از آن پرده برنمي دارد چيست؟ نه! امكان ندارد دوباره به تيم ملي برگردم!
خبرگزاري پارس فوتبال، ياسر اشراقي- 17آبان ماه امسال كه گذشت محمد علي كريمي بازيكني كه القاب فراواني همچون جادوگر، پيكاسو و مارادوناي فوتبال آسيا را يدك مي كشد سي امين سالروز تولدش را جشن گرفت. او كه متولد سال 1357 است حالا در سن 30 سالگي اتفاقات تلخ و شيرين متفاوتي را پشت سر گذاشته است، اما اتفاقات مهمي كه طي اين چند مدت در رابطه با علي كريمي در جامعه ورزش كشور مطرح شده است ما را بر آن داشت تا به سراغ وي برويم و مصاحبه اي تفصيلي از همه جا با وي داشته باشيم. البته اگر شما بدانيد كه كريمي در كل زياد مصاحبه نمي كند و حتي دعوت ما را براي انجام اين مصاحبه به صورت تلويزيوني براي پخش در برنامه هاي شبكه سوم رد كرده است بيشتر متوجه مي شويد كه فراهم آوردن امكان اين گفت و گو پس از چندين روز رايزني با آقاي فاضلي مديربرنامه هاي وي كه ساكن آلمان هستند و آقايان مصطفوي، خوردبين و روابط عمومي باشگاه پرسپوليس به همين سادگي كه آن را مطالعه مي فرماييد نبوده است. به همان جهت كه علي كريمي به ما اعتماد داشت و در اين گفتگو شركت كرد، با اينكه صداي اين مصاحبه را نيز ضبط كرده ايم، از نگارش مطالبي كه موجبات ايجاد سوژه و احتمالا مشكلاتي براي وي را فراهم مي سازد، خودداري كرده ايم. با ما تا پايان اين مصاحبه با علي كريمي ( كه بي شك بلندترين مصاحبه اي است كه تا به امروز با وي صورت گرفته است و بنا به ادعاي خودش آخرين مصاحبه اش با رسانه ها است) همراه باشيد.
علي كريمي چگونه كريمي شد؟ در واقع چه راهي را طي كردي تا به اين نقطه رسيدي؟
من هم مثل باقي بازيكنان از خيابان هاي آسفالته و زمين هاي خاكي كه در فرديس كرج ( محل زندگي ام در كودكي) وجود داشت شروع كرده ام; بعد از طي مدتي هم به تيم پرسپوليس پيوستم و شروع فوتبالم به صورت حرفه اي به آن دوران مربوط مي شود.
اصالتا اهل كجا هستي؟
شمال كشور، پاشاك در استان گيلان كه تقريبا اطراف لاهيجان است. اما من به شخصه در شهريار به دنيا آمده ام و در فرديس(مارليك) كرج بزرگ شده ام و در حال حاضر هم در تهران زندگي مي كنم. البته پدر و مادرم همچنان در فرديس كرج زندگي مي كنند.
خودت از ابتدا پرسپوليسي بودي يا شرايط ايجاب كرد كه به اين تيم بپوندي؟
من از اول پرسپوليسي بودم و خدا خواست كه اين اتفاق بيافتد و در اين تيم مشغول به بازي شوم. در خانه من و دو تا از برادرانم از بچگي پرسپوليسي بوديم و با يكي ديگر از برادرانم كه استقلالي بود هميشه كري داشتيم.
وقتي كه به بايرن رفتي آيا فكر مي كردي دوباره به تيم پرسپوليس برگردي؟
خب راستش فكر كردن راجع به آن سخت است. آن زمان هيچ كسي فكر نمي كرد كه من به اين تيم برگردم، اما از آنجا كه پرسپوليس را از كودكي دوست داشته ام و روي اين تيم تعصب دارم دوست داشتم كه در پايان دوران بازي ام دوباره به ايران برگردم و در اين تيم بازي كنم و در همين تيم از دنياي فوتبال خداحافظي كنم.
در مجموع چه تفاوتي ميان ليگ ايران و ليگهاي مطرح مي بيني و در مقايسه سطح آن با ليگ هايي مانند امارات و قطر آن را در چه اندازه از كيفيت مي بيني؟ اين را حالا كه زخم خورده ليگ كشورهاي حاشيه خليج فارس هستي مي پرسيم.
نه! چه كسي گفته من زخم خورده ليگ قطر هستم؟
حالا به اين سوال بعدا مي رسيم. فعلا جواب اين سوالها را بده...
خب! اين درست كه ليگ برتر نسبت به گذشته پيشرفت كرده، اما بايد بگويم ما هنوز تفاوتهاي بسياري با حتي ليگ همين كشورهاي حاشيه خليج فارس داريم كه همه آن را مسخره مي كنند. اين درست كه ما از لحاظ نيروي كار كه همان بازيكنان هستند در شرايط بسيار خوب و در واقع عالي اي قرار داريم، اما از لحاظ امكانات از كشورهاي اروپايي كه جاي خود دارد، حتي در قياس با همين كشورهاي حاشيه خليج فارس كه مدام از آن انتقاد مي كنيم هم از جزئي ترين امكانات فوتبال همچون يك زمين تمريني مناسب و... بي بهره ايم. درصورتي كه من مطمئنم اگر اين امكانات بود ما مي توانستيم به راحتي در جهان حرفي براي گفتن داشته باشيم، اما با امكانات فعلي حتي گاهي از اوقات در همين آسيا چه باشگاهي و چه ملي به مشكل بر مي خوريم.
پس قبول نداري كه ليگ كشورهاي حاشيه خليج فارس باعث پسرفت استعدادهاي ايراني مي شود و آيا فقط مسائل مالي براي برخي از بازيكنان مانند خودت كه استعدادشان هزاران برابر ارزش بيشتري نسبت به آن مبالغ دارد توجيه مناسبي است كه به ليگ اين كشورها بروند؟
خب ببينيد! الان واقعا تيمهاي ايراني درست است كه از لحاظ مالي پيشرفتهايي داشته اند اما آنها هم كه خوب هستند و البته زياد هم نيستند دولتي اند و بقيه تيمها حتي همين استقلال و پرسپوليس كه در آسيا جزو محبوب ترين و شناخته شده ترين تيمها هستند خيلي از لحاظ مالي ضعيف هستند. اما حالا حتي اگر از مشكلات مالي هم بگذريم، ديگر نمي توان از كنار مشكلات نبود امكانات اوليه اي همچون زمين تمرين و زمين بازي گذشت. به نسل ما كه قد نداد، اما اميدوارم اين مشكلات براي نسلهاي آينده فوتبال ايران حل شود، چرا كه در آن صورت ما حرفهاي زيادي براي گفتن خواهيم داشت.
گفتيم زخم خورده ليگ هايي همانند ليگ قطر هستي، اما منكر آن شدي، اما مي خواهيم بدانيم حقيقت مشكل تو با تيمهاي قطري چه بود؟ الان اگر زمان به عقب بر مي گشت، باز هم حداقل بعد از زمان حضور در بايرن راهي ليگ قطر مي شدي؟ و چرا حد اقل با توجه به اينكه در امارات به صورت غير قابل اندازه و حدي دوست داشتند، به آنجا نرفتي؟
زمان كه به عقب بر نمي گردد، چرا كه اگر مي شد كه زمان به عقب برگردد، آدم خيلي از كارها كه انجامشان داده است را مجددا انجام نمي داد. اما در كل در رابطه با مسائل مربوط به ليگ قطر بايد بگويم كه اگر مطلع باشيد بازيكنان در ليگ قطر با تيمها قرارداد نمي بندند، بلكه با كميته ملي المپيك قطر قرارداد مي بندند و اين كميته است كه تعيين مي كند بازيكنان در چه تيمي حاضر باشند و بازيكن از خودش حق انتخاب ندارد.
اين ماجرايي كه مي گويي آدم را ياد ازدواجهاي سنتي در سالهاي دور مي اندازد كه طرفين از خود حق انتخاب نداشتند و بايد پاي سفره عقدي اجباري مي نشستند!
بله! مي گفتم...طبق همين قانون بود كه كميته ملي المپيك قطر من را به تيم السيليه فرستاد. اما من بعد از آنكه به اين تيم پيوستم، شرايط را اصلا مناسب نديدم. (اين تيم در سال گذشته در رده هشتم از دهم ليگ قطر قرار داشت). دنبال بهانه اي بودم تا ازاين تيم جدا شوم، اما خب چون با اين تيم قرارداد داشتم نمي توانستم از اين تيم جدا شوم. اما خوشبختانه بعد از آنكه تيم ما در اردوي آلمان حاضر شد و چند بازي تداركاتي توام با شكستهاي بد را پشت سر گذاشت، مربي ما از آنجا كه تنها مي توانستند يك بازيكن جديد جذب كنند به مسئولان تيم اعلام كرد كه بيش از آنكه به مهاجم يا هافبك نياز داشته باشد، به مدافع محتاج است، به همين جهت من هم از فرصت استفاده كردم و پس از صحبتهايي كه با مسئولان باشگاه پرسپوليس داشتم، با همكاري مسئولان اين باشگاه به تيم محبوبم برگشتم. در كل از اينكه از ليگ قطر و تيم السيليه جدا شدم خيلي خوشحالم.
از وقتي به ايران برگشتي، اعلام كردي كه براي يك هدف خاص به ليگ برتر و پرسپوليس بازگشته اي، اما اين هدف همچنان مبهم است. نمي خواهي شفاف سازي كني؟
خب! بله من از همان اول اين را گفتم و اينجا هم مي گويم كه به هيچ فردي در رابطه با آن هدفم چيزي نمي گويم. اگر توانستم به آن برسم كه اعلامش مي كنم و اگر نتوانم آن هدف مي ماند بين من و خداي خودم!
اشاره كردي كه اگر زمان به عقب بر مي گشت، خيلي از كارها بود كه مي شد انجامشان ندهي! در كل فكر مي كني در طي سالياني كه از خداوند عمر گرفتي با تجربه امروزت كدام يك از تصميم ها و رفتارهاي گذشته ات را نمي بايست مي گرفتي و انجام مي دادي؟ مثلا آن تجربه تلخ به همراه تيم اميد در جام دانهيل ويتنام به تاريخ 13 بهمن 77 كه آن روز نحس باعث تباه شدن يكي از بهترين دوره هاي بازي ات شد.
همانطور كه اشاره كرديد، مثلا اتفاقي كه در تيم اميد و در برخورد با كاميكاوا داور ژاپني داشتم خاطره تلخي بود، اما الان باز هم خداوند را شاكرم كه آن اتفاق در آن زمان و در آن سن و سال برايم رخ داد. چرا كه آن واقعه برايم يك تجربه بسيار خوب بود و چه بسا اگر آن اتفاق در آن زمان جواني برايم روي نمي داد، بعد ها و در زمان بسيار بدتري سراغم مي آمد و عواقب بسيار بدتري برايم به همراه داشت، اما آن تجربه باعث شد من حواسم را در سالهاي بعد بيشتر به رفتار و حركاتم جمع كنم.به همين خاطر معتقدم كه آن اتفاق هم يك خاطره تلخ و هم يك تجربه خوب بود.
كمي به گذشته برگرديم; به زماني كه ايويچ سرمربي تيم ملي بود. ماجراي اصلي چه بود؟ رفتي اما نشد كه بشود. صحبت هايي مي شود در اين رابطه كه به عنوان يك بازيكن سفارشي به تيم ملي دعوت شده بودي! اصل داستان چه بود؟
من آن زمان به تيم دعوت نشده بودم اما مي خواستم با كمك يكي از آشنايان در تمرينات تيم ملي شركت كنم كه مربي وقت آقاي ايويچ بازيكن جديدي را نمي پذيرفت و همين شد كه در جام جهاني حاضر نباشم. راستش من خودم هم اصلا به آن قضيه خوشبين نبودم و معتقدم شايد آن راه نيافتن به تيم ملي باعث شد كه انگيزه هاي من براي پيشرفت و رسيدن به درجات بالاي موفقيت خيلي بيشتر شود و همان انگيزه ها باعث شود به موفقيتهاي امروز برسم و جايگاه خوبي براي خودم در فوتبال ايران پيدا كنم.
مي خواهيم نظرت را در رابطه با بعضي مصاحبه هايي هم كه كردي بپرسيم. برخي مصاحبه ها مانند آن مصاحبه معروف راجع به فدراسيون و سازمان تربيت بدني و يا مصاحبه قديمي راجع به اينكه خدا دايي را بغل كرده است! باز اين سوال را از تو مي پرسيم كه اگرزمان به عقب بر مي گشت با توجه به تجربه اي كه الان داري و ماجراايي كه آن مصاحبه ها به همره داشت، باز هم چنين مصاحبه هايي را مي كردي؟
يك سوال از شما مي پرسم! اگر رفتيد و تنها يك مصاحبه كه مستند باشد و مطمئن باشيد كه من خودم آن مصاحبه را كرده باشم را پيدا كنيد كه من آن را تكذيب كرده باشم، هر چه كه بخواهيد به شما مي دهم! من هميشه هر حرفي كه زده ام پاي حرفم مي ايستم و زيرش نمي زنم. اين حرفهاي من هم مطمئن باشيد كه از سر دلسوزي بوده است.
راجع به آن مصاحبه در رابطه با دايي كه گفته بودي خدا او را بغل كرده است... فكر نمي كني اگر خودت كمي تلاشت را بيشتر مي كردي و انگيزه هايت براي موفقيت خيلي زود تمام نمي شد، همان شانسي كه در آن مصاحبه از آن صحبت كردي به سراغ تو هم مي آمد و در خانه تو را هم مي زد؟
ببينيد! اسم من بد در رفته كه بازيكن بي نظمي هستم و...
(حرفش را قطع مي كنيم) بي نظمي را منظورم نيست! چرا كه به شخصه چه خودم و چه دوستانم بارها گفته اند كه در همه تيمها اولين نفري كه بر سر تمرينات تيم از حدود بيشتر از يك ساعت قبل حاضر مي شود تو هستي.
خب! اين را شما مي دانيد... اما در كل همانطور كه گفتم اسم من بد در رفته به اينكه در كل يك بازيكن بي انضباط، بي انگيزه و تنبل هستم اما نمي گويم تك هستم ولي فكر مي كنم كمتر كسي از هر نظري كه اسم من بد در رفته همانند من چه تلاش، چه انگيزه و چه انضباط داشته باشد. مي گويم ادعا ندارم كه تك هستم اما جزو بهترينها هستم. در رابطه با حرف شما هم معتقدم شانس شانس است و هيچ ربطي به تلاش ندارد!
خب يعني مثلا در رابطه با موقعيت هاي فراوان و خوبي كه براي پيوستن به تيمهاي اروپايي داشتي چه جوابي داري كه آن موقعيت ها همانند پيشنهاد 5 ساله اتلتيكو مادريد و يا تيم پروجا را به راحتي از دست دادي تا همه به تو انگ تنبلي و همانند آن را بزنند!
من هميشه از قديم اين را قبل از رفتن به بايرن مي گفتم كه من هدفم از رفتن به اروپا پيوستن به تيمي است كه مردم ايران از رفتن من به آن تيم واقعا لذت ببرند.
خب! فكر نمي كني بايد آهسته و پيوسته مي رفتي و پله پله اين مدارج را طي مي كردي؟
نه! چون من هميشه كارهايم به نحوي است كه هميشه دوست دارم سريع به آن چيزي كه دوست دارم برسم! خدا را هم شكر مي كنم برخلاف تمام انتقاداتي كه نسبت به حضور من در ليگ امارات مي شد، از همان ليگ توانستم به تيم مطرحي همچون بايرن مونيخ برسم.
يك مساله مبهم ديگر... در مورد انتقالت به تيم پروجا بود، آن روزها مي گفتند كه مربي پروجا زن بوده است و... داستان چه بود؟
نه مربي شان زن نبود، اسمش يادم نيست ولي يك مرد كچل بود! اين شايعه ها و صحبت ها اصلا صحت نداشت و دوست ندارم در اين رابطه صحبت كنم. (در آن زمان پس از آنكه علي كريمي در تمرينات پروجا ايتاليا شركت كرد، هيات مديره وقت باشگاه به دلايل نا معلومي با پيشنهاد 2 ميليون دلاري گائوچي مخالفت نمود! آن روزها شايع شده بود سر مربي پروجا يك زن است، شايعه اي كه از بيخ دروغ بود و برخي همين را علت منع حضور كريمي در ايتاليا از سوي باشگاه عنوان كردند)
وقتي كه به پرسپوليس آمدي، بعضي ها راجع به مبلغ مالي قراردادت با پرسپوليس بحثهاي فراواني به راه انداختند. شرايط را خودت برايمان بگو.( بنا به گفته هدايتي در مصاحبه اي كه براي يكي از برنامه هاي تلويزيوني شبكه سوم با وي داشتيم، براي پيوستن كريمي به پرسپوليس، مسئولان اين باشگاه براي گرفتن رضايت نامه وي، مبلغ 350 هزار دلار به كميته ملي المپيك قطر پرداخت كرده اند و قرار است ماهي 7 ميليون تومان به وي پرداخت شود)!
شما اگر مبلغ قرارداد من را با مبالغ ديگر رايج در فوتبال كشورمان مقايسه كنيد، فكر كنم من يكي از ارزانترين بازيكنان باشم.اصلا شايد نشود راجع به قيمت آن صحبت كرد!
بله! بايد اعتراف كنيم كه مبلغ قرارداد بازيكني در استانداردهاي علي كريمي در همين ليگ ما بسيار بيشتر از تو است!
گفتن ندارد! اما در فوتبال امروز كمتر كسي پيدا مي شود كه بيايد براي آنكه به تيمش عشق دارد، از پول گذشت كند و با اين شرايط براي تيمش بازي كند!
يك سوال كليشه اي كه اميدوارم كليشه اي جواب ندهي! همه مي خواهند بدانند نظر كلي علي كريمي در مورد علي دايي چيست؟
ايشان بازيكن خوبي بوده اند و افتخارات زيادي براي كشورش كسب كرده اند و الان هم سرمربي تيم ملي هستند و براي ايشان آرزوي موفقيت مي كنم.
خب از پرسيدن اين سوال هدف داشتيم! تا به امروز اختلاف نظراتي بين تو و دايي مانند هر دو پرسناژ و شخصيت ديگري وجود داشته است. اما بعد از خداحافظي ناگهاني تو از تيم ملي تا همين چند هفته پيش اگر نگاهي بيندازيم، هر دوي شما نسبت به هم صحبتهايي توام با حسن نيت داشته ايد. حتي يادمان هست تو قبل از آنكه اصلا علي دايي جزو گزينه هاي مربيگري تيم ملي باشد به نفع او و شايستگي وي براي تصدي اين پست صحبت كردي. بعد از نامه خداحافظي ات با وجود واكنشهاي اوليه، دايي هم در برنامه پربيننده اي همچون نود، از تو و استعدادت خيلي تعريف كرد و حتي به صراحت گفت كه تو بازيكن برتري از لحاظ استعداد و كيفيت نسبت به او بوده اي.يك مراسم آشتي كنان هم حالا با معايبي كه البته داشت، با حسن نيت شما و آقاي دايي برگزار شد و... همه اين مسائل باعث شد كه حتي خود تو هم تلويحا از نظر قبلي ات منعطف تر نشان دهي و اعلام كني كه بايد ببينيم اوضاع چه مي شود... حتي مدير برنامه هايت آقاي جلالي هم از اقدام دايي براي از بين بردن اين اختلافات هر چند به زعم شما ظاهري تمجيد كرد. خلاصه اينكه الان بسياري قبل از سكوت فعلي تو معتقد بودند كه شرايط به سمت بازگشت تو به تيم ملي سوق داده شده و همه هم دوست داشته و دارند، دوباره تو را در لباس سپيد اين تيم ببينند. نمي خواهي بدون اينكه يك جواب تكراري بدهي، در اين مصاحبه به همه ايرانيها يك خبر خوش بدهي و براي بازگشت به تيم ملي اعلام آمادگي كني؟
بايد بگويم كه من همچنان بر سر حرفهاي قبلي ام هستم.
پس آن صحبت ها كه گفته بودي بايد ببينيم شرايط چه مي شود چه بود؟
شرايط كه منظورم اين بود كه در حال حاضر با توجه به اينكه بهترين بازيكنان در تيم ملي هستند و فعلا نيازي به من نيست، از طرفي اين بازيكنان مدتهاست كه در اردوهاي تيم بوده اند و براي تيم زحمت كشيده اند درست نيست كه من يكدفعه به اين تيم برگردم و جاي آنها را بگيرم! از طرف ديگر الان از لحاظ بدني در شرايطي نيستم كه بتوانم هم براي تيم ملي بازي كنم و هم براي پرسپوليس به ميدان بروم...
نمي خواهي يك ملت را از انتظار كلافه كننده فعلي خلاص كني؟ الان همه فقط منتظر بله گفتن تو هستند!
مردم كه لطف دارند و هر جا كه آنها را مي بينم شامل حال الطاف آنها شده و مي شوم. اما...
يك كلام، ختم كلام...راحتمان كن! ممكن هست كه يك زمان از اين تصميم كبري كه گرفتي منصرف شوي و دوباره به تيم ملي برگردي؟
( خيلي قاطع) نه! ديگر هيچ موقع امكان ندارد!
سقف و نهايت بازي خود را كجا مي ديدي و هنوز مي بيني؟ فكر مي كني باز هم مي تواني به اروپا برگردي؟
هيچ چيزي غير ممكن نيست! اما فعلا كه در خدمت تيم پرسپوليس هستم و بايد تا آخر قرارداد صبر كنيم تا ببينيم چه پيش مي آيد؟
خب بالاخره علاقه شخصيت چيست؟
هر جايي كه از همه نظر بهتر باشد و شرايط ايده آل تري وجود داشته باشد، مسلما آن جا را انتخاب خواهم كرد. اما بايد بگويم همين پرسپوليس كه آمدم از اروپا هم پيشنهاد داشتم، اما چون شرايطش آن طوري كه من مي خواستم نبود، قيدش را زدم. اما براي سال بعد هيچ چيز را غير ممكن نمي دانم.
علي كريمي در روياي خود، بازي در كدام تيم اروپايي را آرزو مي كرده است؟
هر بازيكني دوست دارد در بهترين تيم بازي كند و فكر نمي كنم اين علاقه ملاك باشد و بايد ديد چه تيمي از تو دعوت به بازي مي كند! مثلا آ.ث ميلان را از كودكي دوست داشته و دارم ولي اين دليل نمي شود كه به اين اميد بنشينم كه روزي در آن تيم بازي كنم.چون اين عين خوش خيالي است.
در مجموع چه آرزويي داشتي كه به آن نرسيدي و چه آرزويي داري كه مي خواهي به آن برسي؟
آرزو در گذشته كه فكر نمي كنم مانده باشد. چرا كه تقريبا هر موفقيتي كه مي خواستم و هر افتخاري كه دوست داشته ام از حضور در جام جهاني و انتخاب به عنوان بهترين بازيكن آسيا تا حضور براي دو فصل در بايرن مونيخ به عنوان يكي از بهترين تيمهاي دنيا و... به آن رسيده ام. نمي گويم كه هيچ چيزي نمانده است اما تقريبا به هر آنچه كه مي شده به عنوان يك بازيكن آسيايي برسم رسيده ام. اما آرزويي كه براي آينده دارم و الان تقريبا تنها آرزويم هست و مي خواهم به آن برسم، همان هدفي است كه از بازگشتنم به فوتبال ايران داشته ام.
يعني همان مساله مبهمي كه همه كنجكاوند بدانند! برخي از منتقدان و در عين حال طرفدارانت معتقدند كه اگر علي كريمي كمي از پشتكار امثال دايي يا خيلي از افراد با پشتكار ديگر را داشت، با توجه به استعدادي كه همه به آن اعتراف مي كنند، مي توانست خيلي بهتر و موفقتر از امثال پله و مارادونا هم باشد.
من كه خودم اصلا اين را قبول ندارم! شما ببينيد آن بازيكنان كه تكرار شدني نيستند. مگر جز اين است كه حتي دو انگشت شست يك انسان و حتي اثر انگشت دو نفر برادر دوقلو هم با هم يكي نيستند، پس مقايسه هر بازيكن با بازيكن ديگر از اساس اشتباه است. شايد يك سري فاكتورهاي من شبيه فلان بازيكن باشد اما امكان اينكه تمام و كمال شبيه يك بازيكن بشوم را درست نمي دانم. در رابط با انگيزه و پشتكار هم همانطور كه گفتم مطمئنم كه هيچ وقت كم نگذاشته ام و هميشه تا آن حدي كه در توان داشته ام و حتي بيشتر از آن را تلاش كرده ام، اما خب برخي از اوقات يك بازيكن در شرايط مختلف آن آمادگي هميشگي را ندارد ولي از بيرون اينطور به نظر مي رسد كه وي به فرض كم گذاشته است، در حاليكه من هميشه پيش وجدان خودم آسوده ام كه تمام تلاشم را انجام داده ام.
بعد از فوتبال چه كاري را شروع مي كني؟
فوتبال هميشگي نيست و روزي همه اين دوران تمام مي شود. بايد همان زمان(بعد از اتمام دوران بازيگري فوتبال) با توجه به شرايط ديد چه مي شود كرد...
مربيگري را انتخاب نمي كني؟
اصلا!! شايد قبلا به فكرش بوده باشم، اما الان با توجه به تجربه اي كه بدست آوردم و شرايطي كه الان براي مربيان وجود دارد، اگر بخواهد اوضاع به همين منوال پيش برود، همان بهتر است كه آدم اصلا به سمت مربيگري نرود.
در مورد آينده فرزندانت "هاوش" و "هيرسا" چطور؟ در اين مورد فكر كرده اي؟ دوست داري آن ها هم به طرف فوتبال بيايند و هم تحصيلكرده شوند؟
من سعي مي كنم تمام شرايط را برايشان جهت رسيدن به موفقيتهاي بيشتر فراهم كنم، بقيه ديگر به خودشان بر مي گردد. اگر خودشان دوست داشته باشند و بتوانند كه فوتباليست تحصيلكرده بشوند، چرا كه نه؟
"هاوش" يعني فرستاده شده از سوي خدا؟ "هيرسا" چه معنايي دارد؟
بله، "هاوش" يعني بنده خدا يا فرستاده شده از سوي خدا، علاوه بر اين نام يكي از پادشاهان ايران باستان هم "جمشيد هاوش" بوده است. "هيرسا" هم يعني پارسا و پرهيزگار.
اين اسامي را كه مي گويم. يك كلمه، عبارت و يا يك جمله كوتاه راجع به آنها بگو:
باقري:كانتونا ، عابدزاده:عقاب آسيا ، دادكان: مدير كاردان ، كفاشيان:رئيس فدراسيون ، پروين:اسطوره پرسپوليس
به نظر خودت، رابطه ات با رسانه ها در طي اين سالها چگونه بوده است؟برخي معتقدند رابطه خوبي با رسانه ها نداري و عده اي هم مي گويند كه ارتباطت طي اين سالهاي اخير بهتر شده است؟
رابطه ام بد نبوده كه بخواهد بهتر شود. من در كل همه مي دانند بازيكني بوده ام كه خيلي كم مصاحبه مي كنم و دوست ندارم كه زياد مصاحبه داشته باشم، اما اين دليل نمي شود كه اينطور برداشت شود كه رابطه ام با رسانه ها بد بوده است.اما خب اين را قبول دارم كه زياد اهل مصاحبه نيستم.
چقدر برنامه هاي ورزشي تلويزيوني را دنبال مي كني؟
متاسفانه زياد فرصت ديدن برنامه هاي تلويزيوني را ندارم. اما سعي مي كنم فوتبالهاي مهم روز دنيا را از طريق تلويزيون ببينم.
به طور خاص در مورد برنامه پربيننده 90 چه نظري داري؟ برخي موضع پرحاشيه اين برنامه را به ضرر فوتبال ايران مي دانند و از طرفي عده اي هم اين گونه برنامه سازي را لازمه پوست اندازي و پيشرفت فوتبال قلمداد مي كنند...
من با برنامه 90 و موضع آن موافقم. با آنكه هميشه فرصت ديدن اين برنامه را ندارم، اما هر وقت كه آن را ديدم آن را پسنديده ام. فكر مي كنم برنامه تاثيرگذاري است و به نفع فوتبال كشورمان حركت مي كند.
دوشنبه 11 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابتکار]
[مشاهده در: www.ebtekarnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 249]
-
گوناگون
پربازدیدترینها