واضح آرشیو وب فارسی:سياست روز: در سراشيبي سقوط سليقه مخاطبفقر فيلم فاخر
ايزد مهرآفرين- هنگامي كه هفته پيش در سالن سينما مشغول ديدن فيلم بودم،انگيزههاي مختلفي را براي آمدن به سينما كشف كردم.بغل دستي ام آمده بود تا با دوستش بگويدو بخندد. فيلم گويا بهانه اي بود براي آمدن به بيرون، روبه رويي ام منتظر خطايي از بازيگر بود تا با صدايي بلند او را مسخره كند و جَو رابه هم بريزد،ديگري غرق در فيلم،گاهي هم اشك مي ريخت و پيرمردي كه اشتباهي اسم گلشيفته را گلپيشته بيان مي كرد.
حالا شايد به جواب آن سوال برسيم كه چرا اكثر منتقدان دوست دارند در كنار همكاران خودشان،با نگاهي نقادانه فيلم را تماشا كنند.منتقد تنها كسي است كه كمتر نقد مي شود و بيشتر نقد مي كند، من خود هميشه بعد از ديدن هر فيلمي به دنبال نقدهايي هستم كه براي آن نوشته شده اند،خواندن نقد،البته نقد خوب مي تواند ديد انسان را نسبت به فيلم بازتر كند.دسته اي از فيلمها كه مستلزم نگاهي خاص و بيان گر مفهومي معناگرا هستند هميشه در صف اول فيلمهاي مورد قبول منتقدان قرار مي گيرند،همانند آثار كارگرداناني چون كيارستمي، مجيدي،جليلي و حتي ميركريمي و از اين قبيل... فيلمهايي كه در جشنوارهها نظر همه منتقدان را به خود جلب و تمام جايزهها را از آن خود مي كنند، امادر بين مردم فقط دسته اي را مجذوب خود مي سازند،كساني كه با نام مخاطب خاص از آنها ياد مي شود.
و اينك سوال من اين است كه چه چيزي باعث اين خط فاصله ميان مخاطب خاص كه دسته اي از همان منتقدان است و سايرين مي شود؟!نمونه آن را مي توان در جشنواره سال گذشته مثال زد،از بين فيلمهاي به همين سادگي و هميشه پاي يك زن در ميان است، كه هر دو ساخته كارگردانان توانمند كشورمان هستند،به همين سادگي توانست بيشتر سيمرغها را ازآن خود كند،اما آخرين ساخته تبريزي تنها موفق شد جايزه بهترين فيلم از نظر تماشاگران را به خود اختصاص دهد.گروهي از مخاطبهاي سينما فقط در پي جمله يا صحنه اي هستند كه با آن بخندند،شوخيهايي بي معني،حتي جمله اكبر عبدي در اخراجيها كه اگر دو ليوان شربت بخوريد مفقودالاثر مي شويد،مي تواند ساعتها بيننده را بخنداند،اين روزها مشكلات زندگي چند برابر شده و مردم كمتر به فكر رفتن سينما و فيلم ديدن هستند،اگر هم بخواهند به اين مقوله اندكي اهميت بدهند قطعا اين دسته فيلمها را براي تماشا انتخاب خواهند نمود تا با خندههاي بجا و بيجا قدري از مشغله روز فراغ خاطر پيدا كنند.
متاسفانه عده اي از كارگردانان ما روي اين نقطه ضعف دست گذاشته اند و راحت به خود اجازه مي دهند بيننده را گول بزنند،ساختن فيلمهاي تكراري،موضوعات تكراري و بازيگران با بازيهاي تكراري! امروزه هنر سينما كه موثر ترين رسانه است دچار مشكلاتي شده كه سخت جبران پذيرند، ورود كساني كه فيلم ساختنشان صرفا براي به دست آوردن پول و معروفيتي پوچ،گريبان گير سينماي ما شده است،سينمايي كه در اوج صعود در حال سقوط است!در طيف بازيگران هم چنين شده،عده اي به خاطر ظاهري،ظاهرا زيبا بيننده را مسحور خود كرده اند،همانند گلزار،كه هم اكنون به ستاره اي بي همتا در سينماي ما بدل شده و حضور او همراه همكارش مهناز افشار گاها توانسته فيلمهايي هم تراز پرفروش ترينها به توليد برساند،حتي فيلمهاي خيلي ضعيفي همانند كلاغ پر با وجود آنها،فروش خوبي داشته،آن قدر كه كارگردان با اعتماد به نفس تمام دست به پروژه اي ديگر با نام زنها فرشته اند بزند.
اين بحران حتي كارگردانان بزرگي را هم اسير خود كرده،كه البته به آنها مي توان حق داد.فيلم هرچقدر كه هنر باشد،صنعت هم هست،و يك هنرمند با خرجهاي بي اندازه امروزي نمي تواند تنها به موفقيت و ساخت فيلمي خوب با دست مزدهاي كم و زحمت فراوان قناعت كند،اين مي شود كه كارگرداني چون احمدرضا معتمدي بعد از اثر قابل ستايش وكم نظير ديوانه اي از قفس پريد،فيلم قاعده بازي را بسازد! يا حتي آخرين ساخته كمال تبريزي...روي آوردن به سطحي از فيلم سازي كه در آن دروازه فيلم ساختن براي هر كسي بدون آزمون باز است،كافيست مهناز افشار و گلزار و يا در ژانر كمدي امين حيايي حضور داشته باشند،ديگر ساختار و موضوع فيلم چندان مهم نيست.
سينما براي آموختن، به اشتراك گذاشتن تجربهها و رويت دغدغههااست. كساني كه سينما را تنها نوعي تفريح و سرگرمي مي دانند قطعا درانديشه اي اشتباه اند. به ياد مي آورم كه سالها پيش از او كه هميشه ميپرسم، پرسيدم چرانبايد هر فيلمي را نگاه كرد،هر فيلمي را دوست داشت؟پاسخ داد: آري،شايد مخاطبان خاص همان عده اي باشند كه با اين تفكر به تماشاي فيلم مي نشينند.
شنبه 9 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سياست روز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 244]