محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830024072
پيروزي مارتين اوبري، آغاز يك فرجام
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: پيروزي مارتين اوبري، آغاز يك فرجام
پاريس - سرانجام مارتين اوبري در ميان جنجال بسيار سكان حزب سوسياليست فرانسه ، حزبي در هم شكسته با رهبراني متفرق و هواداراني نا اميد را به دست گرفت.
روزهاي هفته گذشته روزهايي سخت براي بزرگترين حزب مخالف دولت فرانسه بود. اعضاي اين حزب كه هر يك پشت سر يكي از رهبران نامزد شده براي انتخاب دبير اولي صف كشيده بودند از ميان سه نامزد رهبري حزب ، بر سر دو نامزد اصلي به رقابت سنگين پرداختند و سرانجام گرچه نام يك نفر از صندوق ها بيرون امد ، ولي اين حزب قديمي فرانسه چند پاره شد.
آخرين آمارها مي گويد كه خانم مارتين اوبري وزير كار دولت كرسون در زمان فرانسوا ميتران ، وزير آهنين كابينه ژوسپن و شهردار قدرتمند ليل از صندوق آرا اعضاي حزب بيرون امده است ولي گويا داستان به همين اعلام نتايج پايان نمي پذيرد.
مارتين اوبري پس از چهار روز جدال با 159 راي موافق، 76 راي مخالف و دو غايب كميته حل اختلاف حزب سوسياليست به پيروزي رسيد و براي در اغوش گرفتن سگولن روايال به سوي او رفت تا جدال هاي اين چند روز به فراموشي سپرده شود و از او خواست تا هر دو بتوانند براي وحدت حزبي كه از هم پاشيد تلاش مشترك كنند.
اين اختلاف از انجا زبانه كشيد كه خانم مارتين اوبري با راي گيري شنبه شب با 42 اختلاف ، اعلام پيروزي كرد و اين اعلام نتيجه كه از سوي رقيب ف زود هنگام تلقي شد ، به جدال ميان اين دو و طرفدارانشان دامن زد.
نطق پس از پيروزي اوبري نيز نشان مي داد كه او تا چه اندازه نگران وضعيت حزب است و از همكاران و همرزمان خود مي خواهد تا متحد و همبسته به ميدان بيايند و آنچه در توان دارند براي پيروزي هاي اينده و اتحاد و همبستگي مردم صرف كنند.
سگولن رويال هم از هواداران خود خواسته است تا براي اينده حزب تفرقه ها را كنار گذاشته و براي يك حزب متحد تلاش كنند ولي بنظر نمي رسد كه ابر اختلافي كه بر اين حزب ديرپا سايه افكنده بتواند به اين زودي از آسمان آن محو شود.
اين مطلب را از همين واكنش اخير رويال هم مي شد فهميد. جايي كه او طور تلويحي به هواداران خود اين نكته را مي رساند كه اگر رهبري جديد حزب بتواند در خطي كه ما از ان دفاع كرده ايم گام بردارد از ان دفاع مي كنيم . حامي آن هستيم و اگر به راهي ديگر برود كه غير از راهي بوده كه تاكنون امده ايم تلاش مي كنيم او را متقاعد سازيم !
با اين همه ، واكنش هاي رويال نتوانسته است هواداران او را آرام سازد. بيانكو و بدانتر از رهبران حزب خواسته اند تا راي گيري دوباره تكرار شود و يك بار ديگر به اعضاي اين حزب
فرصت داده شود تا نتايج را شفاف سازند.
از هم اينك آثار انشعابات حزبي بتدريج بروز و ظهور مي يابد. مانوئل والس و گريني كه از حاميان جدي رويال هستند در صلاحيت كميته حل اختلاف ترديد و تاكيد كرده اند كه اگر چنين است، از اين پس ما در حزب يك دبير كل، يك اكثريت و يك جناح اپوزيسيون خواهيم داشت.
"حزبي ها نا اميد شده اند" اين عنوان روزنامه لوموند براي حزبي است كه هميشه تصور مي شد از هواداراني پر و پا قرص، انگيزه هاي قوي ايدئولوژيك، سازماني دمكراتيك و رهبراني بزرگ و تاريخي برخورداراست.
برخي از اين اعضا و هواداران نا اميد بر اين اعتقادند كه بيش از انكه رهبران حزبي ناكارا باشند اين ايده هاي ناپخته حزبي است كه امروز نمايندگاني ناكارامد و متفرق تحويل حزب داده است.
بجاي انكه حزب بتواند ايده هايي نو، كارامد و صالح براي رهبري حزب و اجتماع فرانسه توليد كند، دستگاه حزبي رهبراني بار اورده كه براي بدست گرفتن قدرت رهبري با يكديگر و با هر هزينه اي مي جنگند !
حزبي چنين بدون داشتن پشتوانه انديشه اي قوي نمي تواند اينده اي درخشان داشته باشد و بنابراين از هم اكنون برخي اعضا را براي ادامه همكاري با اين سازمان بزرگ سياسي به ترديد انداخته است.
اعضاي حزب از اين نكته در رنج اند كه امروز در فضايي هر چه فردگرايانه تر و دنيايي سرمايه سالار، راست حاكم بر اليزه از اين تفرقه و تشتت حزبي اپوزيسيون شادي مي كند و قند در دل آب كرده است كه اين حزب با اين وضعيت ديگر نخواهد توانست نيمي از فرانسويان را سازمان و سامان دهد.
اينها از خود مي پرسند كه ايا حزب بزرگ مخالف اندك اندك آب خواهد شد و جاي خود را به احزابي كوچك خواهد داد تا نتوانند ديگر از اين پس بر سرير قدرت بنشينند و ناچارند ميدان را براي قدرت مطلق حريف راست خود باز گذارند ؟
پس تكليف اين همه شعار چه مي شود ؟ اميد مردمي كه به آرمانهاي سوسياليستي چشم دوخته اند به كجا خواهد انجاميد و بالاخره همبستگي مردم فرانسه كه براي خدمت به ميهن خويش زير پرچم سرخ ها جمع شده بودند چه سرنوشتي پيدا خواهد كرد ؟ آنها از خود مي پرسند كه آيا مي توان حزب را بازسازي كرد ؟ چپ ها مي توانند كار دفاع از شهروندان را بر عهده بگيرند ؟ براي عدالت و دمكراسي مي توان از اين پس مبارزه كرد و ايا هنوز مي توان با شعار قديمي "برابري، برادري و آزادي" جامعه فرانسه را ساخت ؟
برخي از اعضاي حزب اعتماد خود را نسبت به رهبران از دست داده اند و اين انتخابات را به
تقلب و رهبران حزبي را به تزوير متهم مي سازند و از خود مي پرسند كه آيا رهبران حزبي كه ما را براي رسيدن به عدالت اجتماعي رهبري مي كرد خود به فساد افتاده اند و براي قدرت تا زدن ريشه همديگر نيز پيش رفته و از تقلب هم دريغ نمي كنند.
برخي ديگر نيز رهبران حزبي را متهم مي كنند كه از سال 2002 كه سوسياليست ها قدرت را به رقيب شيراكي واگذار كردند تا امروز هنوز نتوانسته اند يك گفتمان غالب پويا براي حزب بتراشند. به اعتقاد انان موجي از چپ ليبرال به جان اين حزب افتاد و با نفوذ ليبرال سوسياليسم كه ژست ضد سرمايه داري هم داشت ، حزب از يكدستي خارج شد و به دام گرايشهاي نويني افتاد كه هنوز چوب آن را مي خورد.
اين نسيم نو فكري با افول قدرت رهبران سنتي هم همراه بود و حزبي كه غولهاي رهبري خود را از دست داده بود همچون گهواره اي در ميان انديشه هاي نو وارداتي تاب مي خورد و با يك رهبري ضعيف ميان گرايش هاي جديد الورود دست به دست مي شد.
اينها بدبينانه از خود مي پرسند كه آيا اين همان بلايي نيست كه راست ها مي خواستند و با زيركي آن را بر سر حزب مقتدر سوسياليست آوردند تا اينكه امروز مي توان به سادگي حدس زد كه ساركوزي پيروز اصلي منازعات درون حزبي رقيبان خويش است ؟
اوبري در نخستين واكنش ها مي گويد وظيفه اول من آن است كه اگر سگولن بپذيرد به ديدار او بروم و به او بگويم كه من هم همان خواسته اي را از هواداران حزبي شنيدم كه تو شنيدي. ما بايد چپ را بازسازي كنيم.
او دست همكاري و دوستي خود را براي بيعت با روايال دراز كرده است و از او مي خواهد تا با هم به پيروزي فرانسه بينديشند: "به راست ها بگوييم كه چند روزي ديگر هم بخندند و ما تا چند هفته ديگر با دست پر و ايده هاي تازه خواهيم امد".
اما رويال ، نامزد ناكام ديروز رياست جمهوري و نامزد بازهم ناكام امروز رهبري حزب كه براي حزبي مردمي با حق عضويت پايين (ده بيست يورويي) شعار مي داد ، در اين دوره جديد روياروي بسياري از كسان ايستاده است.
نكته جالب در اين انتخابات ان بود كه با وجود همه انشعاباتي كه در درون حزب وجود داشت، دو گرايش اصلي متنازع يعني جريان فابيوس و جريان استروس كان پشت خانم اوبري ايستادند تا او به رهبري برسد.
حال انكه آگاهان مي دانند كه استروس كان نماينده چپ هاي ليبرال حزبي و فابيوس نماينده نخبگان و ارتدكس هاي سوسياليست است. جدال ميان اين دو غول سياسي را مردم فرانسه هنوز از ياد نبرده اند كه در ميانه انتخابات رياست جمهوري گذشته چگونه در برابر هم و در برابر رهبري حزب فرانسوا اولان صف كشيدند و بر سر نامزد حزب در انتخابات ورود به اليزه آن امد كه همه ديدند.
امروز اوبري كه از نسل بزرگان حزب است (پدر او ژاك دلور از بزرگان حزب سوسياليست و از رهبران اروپاست و خود سابقه حضور و همكاري با ميتران را دارد) چشم به آينده اي دوخته كه به زعم او با اين حزب مي توان گذشته پر افتخار و اقتدار حزب را دوباره زنده كرد.
ولي مخالفان ، گذشته سياسي او را در سال 2002 به رخ مي كشند كه اوبري با ضعف محبوبيت و با وجود اينكه زن قدرتمند و شماره دو كابينه ژوسپن بود نتوانست از همان حوزه انتخابيه سنتي خود در شمال فرانسه آراي لازم را بياورد.
زني كه از او به عنوان "مادر آهنين" نام برده مي شد پس از اين شكست اشك بر ديدگان اورد و در برابر دوربين ها گريست !
هواداران او اما امروز به اين دلخوش اند كه بنا بر نظر سنجي ها ، اوبري براي رهبري محبوبيتي بيشتر از سايرين دارد و توانسته در نظر سنجي ها آراي موافق 61 درصد از هواداران سوسياليست را جذب كند و حتي پيش از پيروزي او 54 درصد از مردم فرانسه خبر پيروزي او را دلنشين ارزيابي مي كردند.
گذشته از انچه در اين چند روز اتفاق افتاده اين نكته گفتني است كه با همه اميدي كه در اصلاح اشكالات گذشته مي رفت و از رهبران اين حزب انتظار مي رفت كه با تامل در اشتباهات گذشته به بازيابي خطاها پرداخته و براي جلوگيري از بروز آنها راهكارهاي جديد انديشه كنند ، كمترين كار براي انجام اين مهم صورت گرفته است.
به نظر مي رسد كه كمترين مداراي ممكن براي اصلاح اشتباهات گذشته وجود ندارد و هر يك از رهبران حزبي گمان مي كنند كه با كوبيدن بر طبل اقتدار شخصي خويش و توانايي هاي رهبري خود مي توانند آب رفته را به جوي بازگردانند.
قدرت اصلاح درون حزبي يكي از بزرگترين نقاط قوت هر حزبي است كه رهبران و نهادهاي درون حزبي بايد با اصلاح ساختار و اركان هر حزب چالش هاي آن را مهار كرده و براي مشكلات تازه آن درمان انديشي كنند.
فقدان اين قدرت اصلاح كه امروز به اعتقاد بسياري از اگاهان بر سر حزب سوسياليست سايه گستر است مي تواند حزب را تا نقطه فنا پيش ببرد.
اگاهان مسايل حزبي اين امر را به رهبران سوسياليست گوشزد كرده اند كه هر حزبي ميرا است و اگر به نيازهاي حياتي آن توجهي نشود حزب هر چند هم بزرگ باشد مي تواند بميرد و از عرصه سياست كشور حذف شود ولي به نظر نمي رسد كه اين نكات را رهبران اين حزب جدي گرفته باشند.
حزبي كه نتواند بحران رهبري خود را در عرض چند سال حل كند و حتي رهبران آن حاضر به شكايت از هم در محاكم عدليه باشند نمي تواند به توان خود در بسيج آرا و افكار عمومي ايمان داشته باشد.
حزبي كه در فرانسه به اداره دمكراتيك سازمان دروني خود شهره است اگر نتواند مباني و اصول اوليه دمكراسي را در كسب آرا براي رهبري خود رعايت كند چگونه خواهد توانست به ديگران درس دمكراسي بياموزد و مشوق رفتار دمكراتيك در جامعه باشد.
سگولن رويال چشم خود را به انتخابات رياست جمهوري سال 2012 دوخته است و هنوز اميدوار است بتواند با چهره اي مردمي ميليونها راي انتخابات گذشته را جذب كند.
انتخاب مارتين اوبري به رهبري حزب نمي تواند اميد رويال را براي رسيدن به هدف سال 2012 كاملا قطع كند چرا كه حزب سوسياليست در سال 2011 و درست در آستانه برگزاري انتخابات رياست جمهوري كنگره عمومي خواهد داشت و نامزد اصلي انتخابات رياست جمهوري را برخواهد گزيد.
در واقع بنا بر يك تحليل ، ميدان عمل امروز تا آن سال با رهبري مارتين اوبري مي تواند عرصه نمايشي براي كسب محبوبيت ملي رويال باشد و او مي تواند با نمايش يك شخصيت اهل مدارا ، منتقد ولي اصولي و هماهنگ با اعضاي حزب براي حفظ وحدت و انسجام دروني آن ، هواداران خود را به فتح اليزه اميدوار سازد.
به علاوه آراي خانم اوبري آن اندازه شكننده هست كه به رويال امكان بازي در اين ميدان را بدهد.
بنا بر يك تحليل ديگر نيز دولانوئه كه در انتخابات اخير صحنه را به نفع اوبري واگذار كرد ، در انتخابات رياست جمهوري 2012 رقيب جدي تري براي راستها خواهد بود و در صورت حضور او در صحنه و جانبداري اوبري از او ، عرصه براي رويال تنگ تر خواهد شد.
در هر حال اين گمان در حال حاضر پذيرفتني است كه زمينه هاي درون حزبي براي خانم رويال امكان تشكيل يك اپوزيسيون را فراهم كرده است و او از قضا مي تواند از موضع يك منتقد نقش آفريني كرده و شكاف هاي حزبي را به سود خود برجسته سازد.
بر اساس اين نظر ، رويال مي تواند نقشي كه ساركوزي براي شيراك آفريد در درون اين حزب بازسازي كند. او شايد در اين نقش بيش از انكه رهبر باشد مي تواند در نقش يك مخالف براي
اينده خود سودمند واقع شود.
به هر روي دوره رهبري اوبري آسان نخواهد بود. ميراث لرزان اولان آن اندازه پر هزينه و پايا هست كه به دست اين زن مقتدر سوسياليست مهار نشود. دوره اي كه به احتمال زياد به انشعابات بيشتر، اختلافات وحدت بر باد ده و اتهام زني و برچسب پراكني فراوانتر خواهد انجاميد.
به نظر مي رسد كه خانم اوبري با همه توانايي هاي شخصي كه گفته مي شود براي رهبري دارد نتواند از زير نفوذ زيركانه لوران فابيوس و استروس كان بگريزد و ناگزير در چنبره اقتدار آنان نقش دست دومي را بازي خواهد كرد و اين همان بهانه كافي براي خانم رويال است.
اروپام.** 2093**270**1366
پنجشنبه 7 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]
-
گوناگون
پربازدیدترینها