واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: هنرمندي كه به اندازه لياقتش شناخته نشد
سرمايه ، فرزانه ابراهيم زاده: باز بي خبر آمد و اين بار قرعه ناگزير مرگ به نام احمد آقالو افتاد و بيماري سختي كه از مدت ها پيش آزارش مي داد او را با خود برد. حالا ديگر عادتمان شده كه هرازچند گاهي در سوگ هنرمندانمان بنشينيم و يادمان بيفتد و غصه بخوريم كه هنرمند ديگري از ميانمان رفت. احمد آقالو هم رفت. هنرمند بي ادعايي كه نقش هاي ماندگاري چون كاتب در سلطان و شبانش از خاطره تاريخي ما نمي رود.
هنرمندي كه چند سالي بود به دليل بيماري كمتر از او سراغي گرفته بوديم و اگر نبود علاقه اي كه محمد رحمانيان و محمد يعقوبي به اين هنرمند پيشكسوت داشتند اصلاً يادمان مي رفت كه او هم بوده است و امروز فقط حسرت از دست دادنش را داشتيم. آقالو در اين سال ها و بعد از بازي در نمايش خروس به كارگرداني محمد رحمانيان به دليل شرايط جسمي در صحنه تئاتر كمتر حضور داشت و به جز چند تله تئاتر از جمله دل سگ محمد يعقوبي و پسران خورشيد محمد رحمانيان در كنار مهدي هاشمي تنها در دو نمايش «آنتيگونه در نيويورك» به كارگرداني هما روستا و «مانيفست چو» به كارگرداني محمد رحمانيان حضور تصويري داشت كه «آنتيگونه در نيويورك» سال 86 روي صحنه رفت و «مانيفست چو» به دلايلي در سال گذشته از رفتن به صحنه باز ماند. هرچند اين قرار همچنان باقي است و هرچند او نيست اما روي صحنه خواهد رفت. البته در فيلم «پاداش» به كارگرداني كمال تبريزي نيز به ايفاي نقش پرداخته كه اين فيلم هنوز اكران نشده است. آخرين باري كه آقالو را از نزديك ديدم شامگاه يك روز سرد زمستاني حوالي بهمن سال 86 بود. روزي كه براي ديدن يكي از آخرين تمرين هاي همين تئاتر «مانيفست چو» به پلاتوي تمرين موسسه كارنامه رفته بودم او در گوشه اي از سالن در حالي كه معلوم بود به شدت بيمار است خود را در ميان پالتو پيچيده بود و متن را مرور مي كرد. محمد رحمانيان كارگردان نمايش برايم توضيح داد كه آقالو با توجه به شرايط جسمي و بيماري اش قرار نيست هر شب روي صحنه برود. او در «مانيفست چو» نقش BIG BROTHER را بازي مي كند و تصوير ضبط شده اش پخش مي شود. رحمانيان مي گفت با اينكه مريض است اما با توجه به حساسيتي كه نسبت به بازي دارد با جديت تمرين ها را دنبال مي كند.
او همچنين براي آخرين بار همين امسال در فيلم «پاداش» به كارگرداني كمال تبريزي جلو دوربين رفت. اما بيماري سرطان استخوان، فرصت بازي هاي ماندگار را از او گرفت و او را به بستر بيماري انداخت.
فاطمه معتمد آريا، هما روستا، گلاب آدينه، فخرالدين صديق شريف، ميرطاهر مظلومي، احمد ايران دوست، آشا محرابي، فرهاد اصلاني، امير جوشقاني، فريدون محرابي، مجيد حمزه و همچنين تعدادي از مديران سازمان از جمله تقدس نژاد مدير امور اداري و مالي سازمان و گيل آبادي مدير مركز هنرهاي نمايشي راديو از جمله كساني بودند كه در واپسين روزها و ساعت هاي عمر احمد آقالو برسر بالين وي حضور داشتند.
اين هنرمند متولد 1328 قزوين و فارغ التحصيل تئاتر از دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران است. فعاليت هنري را پس از گذراندن دوره شش ماهه بازيگري در هنرستان آزاد هنرپيشگي دانشكده هنرهاي دراماتيك آغاز كرد. وي به مدت 40 سال تجربه مدام بازيگري بر صحنه داشت. بازي در فيلم «دادشاه» به كارگرداني حبيب كاوش نخستين تجربه سينمايي اوست. از ديگر فعاليت هاي آقالو مي توان به گويندگي، راديو، بازي در تئاتر و مجموعه هاي مختلف تلويزيوني اشاره كرد. مهم ترين ويژگي بازي او كه نقش ها را ماندگار مي كرد اين بود، وي بيشتر از آنكه در نقشي بازي كند بخشي از خودش را به آن نقش مي افزود و همين است كه بازي هاي او را ماندگار مي كرد. شايد بايد اين صحبت عليرضا رئيسيان را درباره او پذيرفت: «آقالو مرد بازي هاي بزرگ بود و زندگي خودش هم اين موضوع را اثبات مي كرد. او اهل انتخاب بود و خسارت دادن بابت انتخاب و امتياز گرفتن براي انتخاب را نيز قبول داشت و اين در دنياي كوچك ما حق بزرگي است كه هنرمندي براي خود قائل باشد و انتخاب را اصل اول خود قرار دهد.» او در يكي از آخرين مصاحبه هاي خود با اين اعتقاد كه «ما به عنوان بازيگر چيزي را از خودمان بازي نمي كنيم و براساس مجموعه اي از باورها ،اطلاعات و كنش ها و واكنش ها عمل مي كنيم »،گفته بود: «ما بايد جامعه خود را به طور دقيق زير ذره بين بگذاريم. بازتاب كار ما حتماً روي جامعه تاثير خواهد گذاشت.»
آقالو در عرصه تئاتر با هنرمنداني همچون علي رفيعي، حميد سمندريان، محمد رحمانيان، آتيلا پسياني، مجيد جعفري و... همكاري كرده بود كه حاصل آن اجراي نمايش هايي همچون «ازدواج آقاي مي سي سي پي» (حميد سمندريان)، «يادگار سال هاي شن» (علي رفيعي)، «شهادت خواني قدمشاد مطرب»، «مصاحبه»، «خروس» و «پل» (محمد رحمانيان)، «آئورا» (آتيلا پسياني)، «تراژدي كسري» (مجيد جعفري) و... است.
احمد آقالو از سال 57 تاكنون در راديو نيز فعاليت متمركزي داشت كه مي توان از نمايش هاي «رمان»، «ميزبان صادق»، «جوان»، «پابرهنه در پارك»، «پرونده عجيب آقاي پالهام»، «انتقام پيله ور»، «پوشاك پست مدرن» و «ستاره كن سولوقون» اشاره كرد. در كنار بازي آقالو در نقش به يادماندني «كاتب» در سريال «سلطان و شبان» (داريوش فرهنگ) از فعاليت هاي سينمايي وي مي توان به فيلم هايي چون «پاداش»، «يك تكه نان»، «گاهي به آسمان نگاه كن»، «دارا و ندار»، «مهره»، «عبور از تله»، «كودكاني از آب و گل»، «پاتال و آرزهاي كوچك»، «تمام وسوسه هاي زمين»، «زنجيرهاي ابريشمي» و «دادشاه» اشاره كرد. او علاوه بر بازي به دوبله نيز پرداخته و در فيلم هاي «مجنون»، «پاتال» و «آرزوهاي كوچك» و «بي بي چلچله» سرپرستي گويندگان را عهده دار بود.
آخرين كاري كه از آقالو پخش شد تله تئاتر «دل سگ» به كارگرداني محمد يعقوبي بود كه هفته گذشته از شبكه چهار سيما پخش شد. او همچنين در بخشي از سريال «يك مشت پر عقاب» (اصغر هاشمي) ايفاي نقش كرده بود كه به دليل شدت يافتن بيماري اش بخش دوم نقشي كه او بازي مي كرد به پرويز پورحسيني سپرده شد.پيكر اين هنرمند امروز سه شنبه از ميدان پانزده خرداد مقابل ساختمان راديو به سمت قطعه هنرمندان تشييع مي شود.
آقالو در خاطره هنرمندان
در پي درگذشت اين هنرمند پيشكسوت بعضي از هنرمندان سينما و تئاتر و دوستانش از او گفتند. حميد سمندريان مدرس و كارگردان تئاتر كه در نمايش ازدواج آقاي مي سي سي پي با او همكاري كرده بود با ابراز تاسف از درگذشتش گفت: «او به صفتي آراسته بود كه كمتر پيدا مي شود اما احمد آقالو شاخص اين صفت بود. خودستا نبود. هرگز يك كلمه از خودش تعريف نمي كرد. او به تمام معنا هنرمند صديقي بود همانگونه كه بازيگر بسيار خوبي بود و هميشه همراه و رفيق دوستانش بود.» مدرس برجسته تئاتر ايران، زنده ياد احمد آقالو را فردي فروتن، بازيگري بزرگ و انساني كم نظير ياد كرد كه هرگز بد كسي را نگفته بود: «احمد شاگرد، همكار و دوست من بود. وي هرگز خودستايي نداشت و انساني فروتن بود. هنگامي كه از وي تحسين مي شد، در سكوت گوش مي كرد و پاسخ نمي داد. انسان و بازيگري انتقادپذير بود و در اين سال ها نديدم غيبت كسي را بكند. شايد از بين هر يكصد هزار هنرمند كسي صفات احمد را دارا باشد. داوود رشيدي رئيس انجمن بازيگران سينماي ايران نيز احمد آقالو را شخصيتي جذاب و كمي خجالتي دانست كه زياد اهل خودنمايي يا ارتباط با افرادي به جز دوستان صميمي اش نبود: «او بسيار فروتن و مهربان بود. وقتي او دانشجوي تئاتر در دانشكده هنرهاي زيبا بود من در آنجا تدريس مي كردم و آغاز آشنايي من با آقالو از آن زمان بود و از همان زمان استعداد بالاي او در كار بازيگري كاملاً مشخص بود. او بسيار فروتن و مهربان بود و در حدي از هنر بازيگري قرار داشت كه لياقت داشت مانند مرحوم فني زاده و مرحوم شكيبايي براي مردم چهره اي شناخته شود اما همان خجالتي بودن باعث شد هيچ وقت نخواهد تا چنين كاري را بكند.»
رشيدي البته سابقه درخشان و صداي تاثير گذار آقالو را در راديو از ياد نبرد: «بيان بسيار خوب و صداي زيباي آقالو باعث شد او در راديو نيز تبديل به چهره جذاب شود اما چون راديو چهره را نشان نمي دهد طبعاً هنر او كاملاً در راديو معرفي نمي شد اما در تئاتر، سينما و تلويزيون نقش هاي قوي و ماندگاري را آفريده است.» هما روستا كه يكي از آخرين كارگردانان تئاتري است كه با اين هنرمند همكاري داشته، از وي به عنوان انساني واقعي ياد كرد: «آقالو فقط يك بازيگر بااستعداد در سينما، تئاتر و تلويزيون ايران نبود بلكه او يك انسان واقعي و به نوعي از استثناهاي اين روزگار بود. شايد كمتر انسان هايي نظير آقالو در زندگي وجود داشته باشند. او انسان واقعي بود؛ چيزي كه اين روزها خيلي كمياب است. با بردباري كامل بيماري اش را تحمل مي كرد و هرگز گلايه نمي كرد و بدون شكايت از دنيا رفت.»
ايرج راد مديرعامل خانه تئاتر نيز در پي انتشار خبر درگذشت احمد آقالو از او به عنوان هنرمندي نام برد كه در عرصه هاي مختلف هنرهاي نمايشي فعال بود و چه در صحنه تئاتر، چه در تله تئاترها و چه در فيلم هاي سينمايي درخشيد و از خود خاطره اي خوش به يادگار گذاشت: «احمد آقالو تا آخرين روزهاي زندگي اش همچنان به كار ادامه داد. او حركت مي كرد و به كار مشغول بود و سعي مي كرد روي پاي خودش بايستد و تا آنجا كه توان دارد در عرصه فرهنگ و هنر تاثير گذار باشد.» راد با اشاره به بيماري احمد آقالو در چند سال اخير گفت: «تمام سعي بر اين است كه جاهاي مختلفي كه مي توانند به هنرمندان كمك كنند اين حمايت را انجام دهند اما متاسفانه خيلي از جاها تير ما به سنگ مي خورد و واقعاً آن كمك و حمايت مورد انتظار صورت نمي گيرد. من سال گذشته ليستي از هنرمنداني كه دچار بيماري هستند، تهيه كردم و براي چند جاي مختلف فرستادم و تقاضا كردم كه به وضع اين افراد رسيدگي شود به خاطر اينكه افراد نيازمند كمك هاي دارويي هستند ولي متاسفانه دست ما به جايي بند نشد.»
سه شنبه 5 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]