واضح آرشیو وب فارسی:مهر: حج نوشته هاي يك زائر/ 6از پنجره تا مقبره ؛ راهي به عرش الهي
هنگامي كه خورشيد صبحگاهي طلوع مي كند و وزش نسيم صبح جانها را مي نوازد، در قطعه اي از سرزمين شهر پيامبر مردمي را مي يابي كه پس از برپايي فريضه صبح دسته دسته موج موج به گردش درآمده و به سوي كانون ديگري در حركتند اما زمزمه ها و افكار آنها از جنس محبت و دوستي است.
خبرنگار مهر كه در ميان خيل عظيم نمازگزاران مسجد نبوي، اينك خود را در حياط شريف اين مسجد در برابر آن گنبد سبز يافته است، مي داند كه مردماني از سرزمين دوستي و در خيابان بين الحرمين مدينه به دنبال آدرسي از مردان و زنان قبيله مهرباني و كرم مي گردند و براين باور است كه اين مردم پس از سيراب شدن از خوان نبوي اينك براي پيود زدن رشته محبت دلشان به دنبال گم شده اي در جاي ديگر مي گردند.
هر چه از حرم نبوي دورتر مي شوي احساس غريبي بيشتري به تو دست مي دهد و آنگاه كه در كنارت مردمي با شانه هاي لرزان و چشماني اشكبار حديث وصل مي خوانند، تو خود را سبكبال به ائمه بقيع مي رساني و تلاش مي كني همراه خيل مشتاقان خاندان نبوت با نغمه هاي دلتنگي مردمي همراه شوي كه اينان بغض و محبت را با هم به بازار شوريدگي آورده اند و متاع دوستي را خريدارند.
* در مسير راه به طرف بقيع ياد مردم، دوست و همسايه، خانواده، همكار و آنان كه سفارش كرده اند لحظه اي تو را آرام نمي گذارد و هميشه ديدار اول از لحظات سخت و بعضا جانكاه آدمي است كه مي خواهدهم طلب كند و هم به وصال جان و دل برسد و هم صيقل روح بخورد و پيام مردم دور سرزمين محبت را برساند.
*در خيال و عقيده ما بقيع قطعه اي از بهشت است كه شرافتش به گلهاي باغ فاطمي است كه هميشه سبز و پرفروغ جاودانه تاريخ شدند اما راهزنان و سياهي پرستان هميشه در شبه جزيره كوشيدند روشني آنها را نبينند و تا آنجا كه مي توانند طريق دوستانشان را سد كنند و موانع بتراشند و در برخي مواقع دلهاي عشاق را بترسانند و بلرزانند كه مبادا كورسوي ضلالت آنها خاموش شود و مردم دلداده طريق مستقيم ولايت و امامت بر مدار دعوت الهي صراطي حقيقي را برگزينند.
* راهروي حياط به پشت پنجره هاي بقيع را مي توان قدم سراي حسرت نام نهاد كه مردان و زنان دلگشته چراغ هدايت ، بغض در گلو و آه حسرت در دل آرام آرام به سويي قدم بر مي دارند كه تو گويي اوراق تاريخ ورق مي خورد و حوادث خود را نمايان مي سازد.
* در صبحدمان هر روز، بقيع از مردماني پذيرايي مي كند كه هزاران هزار ارادات و دل شوريده به همراه دارند و در بازار محبت و اخلاص متاع " حب اهل بيت " مي خرند و در جان خود ذخيره مي كنند تا در مواقع تنگ از آن بهره مضاعف كنند ولي عرضه حال و انتقال پيام شيفتگي از دوردستها امان آدمي را مي برد و عنان از كف مي دهد و تو كافي است دمي گوش جان به كلام همراهانت بسپاري تا بداني راز اين همه عشق به خاندان اهل بيت در چيست.
* پشت پنجره هاي بقيع روزنه هايي به داخل تو را راهنمايي مي كند. از هر كجاي پنجره كه مي نگري يك صحنه بيشتر از همه تو را مي كشاند و آن قطعه اي از خاك بقيع است كه كانون نگاه همه است و در سمت راست ورودي در بقيع همانند آهن ربا دلبران را مجذوب خود ساخته است و اين خلاصه به مردم ما نمي شود بلكه تضرع و خلوص مردم شبه قاره و مشرق دور تا آفريقا و مسلمانان آمريكا و اروپا را نيز چنين به توقف وا مي دارد.
* اصحاب لشگر سياهي در همه جا پراكنده اند و تو را از هر گونه صدا و ندايي پرهيز مي دهند تو گويي در اين سرزمين هميشه بايد سكوت كرد و صداها را تا حد ممكن خاموش ساخت. اينجا فرياد و يا نداي دل نيز بايد با سمفوني خفقان سروده شود.
* گرچه مردم چفيه قرمز به سر ، ماموريت يافته اند تا ضمن شبهه افكني در ارادت مردان قبيله مهرباني رشته محبت افراد را بگسلند اما هزار هزار و تا ميليون و ميليارد رشته محبت تافته در تار و پود محبان اهل بيت گسستني نيست و اين را از صبح دم بقيع تا شبانگاهان كه ستاره پر نور مدينه سوسو مي زنند تو مي تواني در پشت پنجره و زير پله هاي قبرستان بقيع ملاحظه كني.
هر كه بقيع را از روي نقشه مي خواند خيل عظيمي از افراد صدر اسلام و نامهاي آشنا را به ذهن متبادر مي كند ولي همه شاهدان اين محل پاك مي بينند كه قطب راهنماي همه عاشقان چگونه ناگفته اما ديدني در هنگام ورود و در قسمت راست با چهارسنگ چشم را مجذوب مي كند و اينجاست كه اوراق دل در قالب برگ نوشته اي دعا و التجاء خود را بروز مي دهد.
* غروب بقيع نيز با پركشيدن اشعه هاي طلايي خورشيد بر فراز منابع نور و هدايت اگر چه پاياني بر تابش خورشيد است اما همه مي دانند كه خورشيد نيز منتظر طلوع دوباره خود در هر صبحگاهان در سايه هميشه نوراني ائمه بقيع است.
دوشنبه 4 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]