واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: شرق: مرد جواني كه در يك درگيري، همكارش را به قتل رسانده.است از اولياي.دم خواست او را به خاطر فرزندش ببخشند.
در ابتداي جلسه محاكمه كه ديروز در شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران برگزار شد نماينده. دادستان در توضيح كيفرخواست گفت: ماموران پليس شهرري، 18 مهر سال گذشته باخبر شدند جواني به نام امير بر اثر درگيري با دوستش رسول كشته .شده .است.
ماموران وقتي به تحقيق دراين.باره پرداختند، فهميدند امير و رسول با هم دوست و همكار بودند اما به خاطر اختلافي كه از مدتي قبل با هم داشتند روز حادثه هنگام بازگشت به خانه درگير شدند و رسول با وارد آوردن ضربه. جسمي نوك.تيز رسول را به قتل رساند. نماينده دادستان تهران ادامه داد: متهم يك روز بعد از اين حادثه، توسط پليس بازداشت شد و به قتل اعتراف و سپس صحنه قتل را نيز بازسازي كرد.
بنابراين به عنوان نماينده دادستان تهران درخواست صدور حكم قانوني را در اين خصوص دارم. در ادامه اين جلسه، پدر و مادر مقتول در جايگاه حاضر شدند و درخواست صدور حكم قصاص كردند. مادر مقتول گفت: پسرم مداح اهل بيت بود. او به كسي فحش نمي.داد و با كسي بدرفتاري نمي.كرد. آنچه در مورد پسر من مي.گويند دروغ است و من درخواست قصاص دارم.
سپس شاهدان پرونده در جايگاه حاضر شدند. آنها گفتند دست رسول چاقويي نديده.اند اما او و امير را حين درگيري مشاهده كرده.اند. يكي از شاهدان گفت: من وقتي متوجه شدم كه رسول و امير داشتند همديگر را مي.زدند و هر دو روي زمين افتاده بودند. يكدفعه امير عقب رفت و رسول بلند شد. من از رسول پرسيدم حالت خوب است. او به امير اشاره.اي كرد و گفت امير زخمي .شده. بعد هم امير را به بيمارستان برديم اما متاسفانه جان باخت.
پس از شاهدان، نوبت به رسول رسيد تا از خودش دفاع كند. او گفت: اتهامم را قبول دارم. من امير را زدم. چند روز قبل از حادثه اختلافي بين ما پيش آمد. رسول فكر مي.كرد من پشت سر او حرفي زده.ام و همين باعث اختلاف بين ما شد. روز حادثه در سرويس امير به من توهين كرد اما من چيزي نگفتم چون سال.ها بود كه با هم دوست بوديم و نمي.خواستم كاري كنم كه ناراحت شود.
امير دست.بردار نبود و مرتب فحاشي مي.كرد. البته من اهميت نمي.دادم اما وقتي فحش ناموسي داد، عصباني شدم و ديگر نتوانستم خودم را كنترل كنم. وقتي از سرويس پياده. شديم، امير مرا به زمين كوبيد و من براي اينكه بتوانم خودم را از دست او نجات دهم بدون هدف دستم را روي زمين كشيدم. اولين چيزي كه دستم آمد يك تكه شيشه بود كه آن را به سمت امير پرت كردم كه متاسفانه در بدن او فرو رفت.
متهم ادامه داد: ما هر روز بعد از پايان كار با هم به خانه مي.رفتيم و چون كارگاه ما دورافتاده. بود با سرويس رفت و آمد مي.كرديم. آن روز من واقعا نمي.خواستم اين اتفاق بيفتد و به شدت از كاري كه كرده.ام، پشيمان هستم. من امير را به قصد كشتن نزدم. او روي من افتاده بود و براي اينكه بتوانم فرار كنم با اولين چيزي كه دستم آمد، او را زدم. حالا هم از اولياي.دم درخواست دارم مرا ببخشند. من و امير دوستاني صميمي بوديم و من هم به اندازه اولياي.دم ناراحت هستم.
درخواست دارم آنها به فرزندم رحم و او را عفو كنند. بچه من يك ساله. است و از پدر و مادر مقتول خواهش مي.كنم به او رحم كنند.
بنابر اين گزارش، بعد از پايان جلسه محاكمه، هيات قضات شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]