واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: كارشناس مسائل اجتماعي: علت اساسي بيكاري در جامعه ما، ساختار بيمار نظام اقتصادي است
خبرگزاري دانشجويان ايران - زنجان
سرويس: شهرستانها
يك كارشناس مسائل اجتماعي گفت: علت اساسي بيكاري در جامعه ما، ساختار بيمار نظام اقتصادي كه شامل اقتصاد نفتي و اقتصاد دولتي ميباشد، است كه اين سيستم اقتصادي در واقع در بخش صنعت و كشاورزي ضعف دارد.
امامعلي دادخواه در گفتوگو با خبرنگار سرويس اجتماعي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقه زنجان، ابراز داشت: مشكلات و ركورد اقتصادي به ويژه واردات بي رويه ناشي از درآمدهاي نفتي و محدوديتهاي بينالمللي موجب تعطيلي مراكز اقتصادي و صنعتي و در نتيجه بيكارشدن كارگران اين بخشها شده است.
اين جامعه شناس با بيان اين مطلب كه رواج اقتصاد دلالي و واسطه گري موجب رواج اشتغال كاذب و بيكاري پنهان شده است، افزود: بيكاري يكي از معضلات اجتماعي است كه در سطح جامعه به شكلهاي مختلف و به صورت بيكاري آشكار و اشتغال كاذب و پنهان خود را نشان ميدهد.
دادخواه عدم وجود صنايع واسطهاي را يكي از دلايل ديگر بيكاري در جامعه دانست و خاطرنشان كرد: سيستم اقتصادي كه عادت به فروش مواد خام معدني دارد، در ايجاد حلقههاي واسط ميان منابع اوليه، توليدات صنعتي و كالاهاي مصرفي ضعيف مي باشد.
اين مدرس دانشگاه ادامه داد: دلايل ديگر بيكاري به ضعف آموزشي در آموزش و پرورش و مراكز دانشگاهي برميگردد، زيرا خروجيهاي اين مراكز كارآيي و كارآفريني لازم را در بخشهاي توليدي اقتصادي ندارند.
وي با بيان اين مطلب كه به دليل اقتصاد نفتي، رشد بي رويه شهرها و تبليغات نادرست رسانهاي، فرهنگ كار و تلاش در جامعه ما تضعيف شده است، يادآور شد: متاسفانه نوعي نگرش منفي در فرهنگ ما نسبت به كار كردن، لباس كار پوشيدن و استفاده از ابزار و ادوات كار وجود دارد كه مي توان گفت اغلب سريالهاي تلويزيوني اين مسائل را با نشان دادن مشاغل مصرفي و غيرتوليدي تشديد ميكنند.
اين كارشناس مسائل اجتماعي عدم استفاده از نيروهاي جوان در سطح جامعه كه بيشترين ساختار جمعيتي را تشكيل ميدهند را موجب هدر رفتن نيروهاي جوان و كار دانست و ابراز داشت: بيكاري در سطح جامعه موجب كاهش درآمد، عدم دسترسي به امكانات زندگي، رواج فقر و فاصله طبقاتي گرديده است كه مهم تر از همه، اين معضل مي تواند موجب بروز انواع فشارهاي رواني از جمله افسردگي، انزوا، احساس حقارت، احساس بي قدرتي و پوچي و نيز رواج بي اعتمادي نسبت به جامعه و مسوولين شود.
دادخواه گفت: از ساير پيامدهاي بيكاري ميتوان به افزايش مهاجرتهاي داخلي از روستاها و شهرهاي كوچك به شهرهاي بزرگ و حتي مهاجرتهاي خارجي جهت پيدا كردن شغل اشاره نمود كه البته اين مسائل در داخل مي تواند پيامدهاي مختلفي از قبيل رشد بي رويه و بدقواره شهرها را به همراه داشته باشد.
وي ادامه داد: يكي از اثرات مهم و زيان بار بيكاري، رواج آسيبهاي اجتماعي از قبيل سرقت، پرخاشگري، ناسازگاري، خودكشي و مسائل ديگر در سطح جامعه است.
اين استاد دانشگاه تاثير بيكاري را در ميان مجردها و متاهلها متفاوت دانست و گفت: متاسفانه بيكاري در ميان مجردها، موجب بالا رفتن سن ازدواج گرديده و نوعي سرخوردگي، وابستگي و انحرافات را در ميان اين قشر از افراد رواج داده است.
وي اظهار داشت: در خانوادههاي متاهل نيز بيكاري منجر به فشارهاي رواني اعضاي خانواده، گسترش فقر خانواده، احساس ناامني، خشنونت خانوادگي و نيز ناسازگاري شده و در نهايت معضل طلاق را به دنبال خواهد داشت.
دادخواه خاطرنشان كرد: آمار دقيقي از معضل بيكاري در سطح جامعه وجود ندارد زيرا آنچه كه كارشناسان اين امر، دولت و سازمانهاي بين المللي در اين زمينه ارائه مي دهند با هم همخواني لازم را ندارد و مي توان گفت آمارها در اين زمينه تنها آمارهاي توجيه كننده است.
اين جامعه شناس با بيان اين مطلب كه براي جلوگيري و كاهش اين معضل اجتماعي بايد يك سري برنامههاي منظم و كلان اقتصادي و فعاليتهاي آموزشي، اجتماعي را طراحي و برنامه ريزي كرد، ابراز داشت: براي كاهش اين معضل بايد به ساماندهي و برنامه ريزي دقيق در غالب برنامههاي توسعه در سه حوزه كشاورزي، صنعتي و خدماتي پرداخت و از سوي ديگر سامان دهي زير ساختهاي كلان اقتصادي و سرمايه گذاري حاصل از درآمدهاي نفتي در بخش اقتصادي و توليدي، از اهميت ويژهاي برخوردار است.
وي يادآور شد: جلب سرمايههاي داخلي و خارجي، اجراي دقيق سياست هاي اصل 44 و اعتماد به مردم و بخش خصوصي در زمينه سرمايه گذاري صنعتي و توليدي ضرورت دارد و بايد اقتصاد سنگين نفتي، خدماتي و دولتي لاغر شده و توسط مردم و بخش خصوصي سرمايه گذاري شود.
اين استاد دانشگاه تصريح كرد: براي كاهش بيكاري نيز، ايجاد واحدهاي تبديلي و زنجيرهيي و صنايع واسطهيي جهت تبديل مواد خام، كشاورزي و معدني به فرآوردههاي صنعتي امري ضروري بوده و اصلاح ساختار فعلي آموزشي اعم از آموزش و پرورش، دانشگاهها و مراكز آموزش فني و حرفهيي متناسب با نيازها جهت تربيت نيروي مفيد و كار آفرين از اهميت ويژهاي برخوردار است.
دادخواه با بيان اين مطلب كه سازمانهاي فرهنگي نظير رسانههاي جمعي و واحدهاي فرهنگي، هنري نيز در جهت رواج ارزش و فرهنگ كار و تلاش بايد هماهنگي و همكاري نمايند، خاطرنشان كرد: بين سازمانها و نهادهاي متولي بايد هماهنگي و همسويي لازم در جهت ايجاد يك اقتصاد مفيد توليدي، صنعتي و كشاورزي وجود داشته باشد.
انتهاي پيام
يکشنبه 3 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]