واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: او می.خواهد از قهرمان خود «گستاخ.ترین و منفورترین شخصیت كل تاریخ ادبیات» را خلق كند، ادعایی كه هر خواننده نكته.سنجی را شگفت زده می.كند. البته باید گفت....
بازی مبهم امبرتو اكو
پس از «تقریبا یكسان» كه در سال 2007 انتشارات گراسه آن را منتشر كرد، حالا كتاب تازه امبرتو اكو، «گورستان پراگ» موافقان و مخالفان بسیاری یافته است. «گورستان پراگ» را هم انتشارات معتبر «گراسه» منتشر كرده است و چندی است كه این كتاب با برگردان مترجم همیشگی كتاب.های اكو به فرانسوی ترجمه شده است. «لوموند» در تحلیلی نسبتا جامع به بررسی این كتاب و حواشی حول آن پرداخته است.
ایتالیایی.ها؟ دروغگو، نه چندان قابل اعتماد، پست، خائن. اسپانیایی.ها؟ خودپسند. كروات.ها؟ بی.تفاوت. انگلیسی.ها؟ همان طور كه همه می.دانند كثیف. آلمانی.ها؟ مسلما سلطه جو. فرانسوی.ها؟ بدجنس، تنبل، شیاد، خودخواه، حسود و البته فكر می.كنند همه دنیا به زبان فرانسوی حرف می.زنند. نه! قهرمان رمان جدید امبرتو اكو به هیچ.كدام از این ملیت.ها تعلق ندارد...
نام او «سیمون سیمونینی» است. از مادری فرانسوی متولد شده و 67 سال سن دارد. در ساحل تورین زندگی می.كند و به این افتخار می.كند كه لقب «فرمانده» را یدك می.كشد. لابد به این دلیل كه زمانی، كم وبیش درجنگی شركت داشته و سربازانی هم امربر او بوده.اند. او آشپزی را دوست ندارد. علاقه زیادی به ارثیه بزرگی دارد كه پدربزرگش برای او به یادگار گذاشته است؛ یك كتاب: «خاطراتی برای استفاده از تاریخ ژاكوبینیسم» كه در آن شخصی به نام «آبه باروئل» توضیحی برای دنیا یافته است. او قصد دارد عده.ای را در گورستان قدیمی پراگ گردهم بیاورد تا برای آن.ها از راه.های تسلط بر دنیا سخن بگوید. این چهره قهرمان یا بهتر است بگوییم «ضد قهرمان» رمان جدید امبرتو اكو است: «گورستان پراگ» را انتشارات گراسه منتشر كرده است. این كتاب حدودا 20 یورویی، 580 صفحه دارد و «ژان ـ نوئل شیفانو» آن را از ایتالیایی ترجمه كرده است. امبرتو اكو علاقه زیادی به داستانگویی دارد و در این كتاب هم كافی است كمی گوش.های خود را تیز كنیم تا صدای او را بشنویم كه قلم دردست برایمان داستان می.گوید: صمیمی، گرم، پرشور و پر از حاشیه روی. لحن او با این حال سرزنده و شاداب است.
او می.خواهد از قهرمان خود «گستاخ.ترین و منفورترین شخصیت كل تاریخ ادبیات» را خلق كند، ادعایی كه هر خواننده نكته.سنجی را شگفت زده می.كند. البته باید گفت «سیمون» تا حدودی موفق می.شود خواننده را با باورها و كارهای خود تحت تاثیر قرار دهد. امبرتو اكو در این كتاب فرم ادبی «خاطرات روزانه» را انتخاب می.كند. داستان در سال.های 1897-1898 می.گذرد و پر است از بازگشت به گذشته (فلاش بك).های مكرر. این كتاب بیشتر به داستان.های پاورقی می.ماند و از سویی دیگرطرح.ها و تصاویر مختلفی در آن به نمایش گذاشته شده.اند. بر محل قرارگیری شخصیت.ها و موقعیت آن.ها گاهی آن چنان كه باید تاكید و توجه نمی.شود. وجه رازگونه شخصیتی كه از نخستین صفحه.های داستان به عنوان یك ضد یهود خود را معرفی می.كند و موضوع نفرت خود را در فواصلی مشخص، به طور مرتب تكرار می.كند، چیست؟ شاید باید گفت نقص عمده رمان.نویس در این كتاب عبارت است از نشان دادن بدون اثبات كردن. داستان او اغلب مبهم، پیچیده، خسته.كننده و قطعا «تو در تو (لابرینتیك)» است و این ویژگی آخر كاملا طبیعی است چرا كه ما از امبرتو اكو حرف می.زنیم!
از نكات دیگر این كتاب این است كه امبرتو اكو برای این رمان عنوان.بندی.ای تدارك دیده است با سه ستون: «گفتار، داستان، تاریخ». و این همه جز برای این است كه «راه نجاتی» برای خواننده گیج و گم شده در متن تعبیه كرده باشد؟
باید اعتراف كرد كه همین بخش، به وضوح نشان دهنده یك چیز است و آن «شكست رمان نویس» بزرگ است و با توجه به اعتراف خود امبرتو اكو، حتی با وجود ظرافت.هایی كه در ترجمه ژان ـ نوئل شیفانو (او مترجم همه آثار امبرتو اكو است) وجود دارد، به دلیل پیچ و واپیچ.های مداوم نویسنده نمی.توان خط سیر راوی را دنبال كرد. اكو می.كوشد به خواننده یادآوری كند كه همه شخصیت.های «گورستان پراگ» وجود داشته اند به جز شخصیت اصلی كه كم.كم به گرایش.ها و باورهای او پی می.بریم. البته اكو در مصاحبه.ای می.گوید كه سیمون «به نوعی هنوز در بین ما وجود دارد».
اما پرسشی كه به نظر می.رسد این است كه آیا وارد كردن شخصیتی خیالی در حجمی از شخصیت.های تاریخی همیشه نوعی خطر كردن محسوب نمی.شود، مخصوصا وقتی كه متوجه می.شویم این «تك شخصیت» كه شخصیت اصلی نیز هست، «ضد قهرمان» است تا قهرمان؟ شخصیتی كه اعتبار خود را از پیرامون خود می.گیرد و این گونه هاله واقعیت بیشتر او را در بر می.گیرد. اكو می.كوشد در بخش «تاریخ» به اعتدال بازگردد. او بیهوده تكرار می.كند كه قهرمانش «منفورترین» مرد دنیاست. «ریكاردو دی سینی»، خاخام بزرگ رم، «لوستا اسكارافیا» و اونیون اسكارافیا، استادان دانشگاه «لا ساپینزا» علیه اكو متحد شده اند (و البته فقط آنها علیه او متحد شده.اند) و خب، این اتحاد خود تبلیغی ناخواسته برای اكو و «گورستان پراگ» بوده است. یكی در نشریه «لسپرسو» و دیگری در«ابسرواتور رومانو» بر موقعیت مبهم داستان تاكید كرده و از آشفتگی.ای گفته اند كه بعد از بستن كتاب ذهن خواننده را مشغول می.كند. با این همه بزرگ.ترین سود انتقادها متوجه كتاب شده است. آمار فروش كتاب نشان دهنده شور و علاقه مردم به تهیه این رمان پرهیاهو بوده است. اما نظرخود آقای نویسنده در مورد این انتقادها از كتاب تازه.اش چیست؟ «می.خواستم با نوشتن این كتاب، مشتی حواله شكم خواننده كنم!» و او این گونه به دفاع از رمانش برمی خیزد، در حالی كه تاكید می.كند: «وقتی شخصیت.های غیر كلیشه.ای خلق می.كنیم، قطعا خطرهای این كار را هم به جان می.پذیریم». و از این منظر باید بگوییم كه او موفق بوده است.
«سیمونینی» او به شدت «نفرت انگیز» و «كلبی مسلك» است و البته خود همین ویژگی.ها باعث می.شود این شخصیت جذاب باشد!
پروفسور اكو، صاحب كرسی استادی نشانه شناسی در دانشگاه بولوین معتقد است كه استادان از این پس بیشتر از اینكه برای دانشجویان خود از تاریخ.های مهم و تاثیرگذار حرف بزنند، در آموزش تكنیك كنترل و ممتد مقایسه سنجیده.تر عمل خواهند كرد.نكته دیگر درمورد عنوان كتاب است.
نویسنده همیشه علاقه داشته است ازعناوینی استفاده كند كه خواننده را سردرگم كند. اما این بار نكته خاصی در عنوان كتاب وجود ندارد. در واقع برگ برنده اكو را می.توان در بحث آغازین كتاب جست.و.جو كرد كه چندین سال در مرز بین واقعیت و خیال روایت می.شود و خواننده ناچار است به همراه قهرمان.های رمان، با تكلف وارد داستان شود. و این خود می.تواند برای نویسنده و همراهی خواننده با اثر او مخاطره انگیز باشد.
اكو در مورد ذكاوت مخاطب خود تردیدی ندارد، درباره صدها هزار خواننده بالقوه خود. با این همه او اهل خطر كردن است. و شاید پاسخ خطر خود را نیز گرفته است: شماره یك در لیست فروش كتاب.ها در ایتالیا و البته از وقتی به فرانسوی ترجمه شده است كتاب رتبه اول در فرانسه!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 219]