تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (ص) کمال نماز ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816944540




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سوسن تسليمي از استكهلم نوشت; نامه اي به پدر


واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: "سوسن تسليمي" از استكهلم نوشت; نامه اي به پدر
در پي درگذشت پدرش "خسرو تسليمي"، تهيه كننده و مديرتوليد پيشكسوت سينماي ايران، "سوسن تسليمي" فرزند زنده ياد "خسرو تسليمي" كه چند سالي است در "استكهلم" سوند زندگي مي كند، در نامه اي خطاب به پدرش نوشته:
"پدرنازنينم. اين يادنوشته كوتاه اگرچه براي شماست ولي به خوبي مي دانم كه توان و امكان خواندن آن را هرگز نخواهيد داشت. يكشنبه نوزدهم آبان ماه 1387 شما وجود گرامي، مسافر راهي شديد كه از آن بازگشتي نيست. پدر جان شايد خودتان نمي دانيد كه نوزدهم آبان ماه امسال درست مصادف با آخرين روز ديدارمان در تهران بود. 21سال پيش در چنين روز من با شما و سرزمين مادري ام وداع گفته و به قصد سرنوشتي نامعلوم به سوي ديگر دنيا سفر كردم. سال هاي دوري از شما بسيار بود. دلتنگي تان را داشتم ولي فرصت ديدار هرگز حاصل نشد در عوض قرار هميشگي مان عصر روزهاي يكشنبه بود. ساعتي را روي خط تلفن با هم حرف مي زديم و از اينجا و آنجا مي گفتيم. صداي تان مثل هميشه گرم، مهربان و پراز مهر پدري بود. از لحظه به لحظه زندگي ام مي پرسيديد و از تك تك كارهايم. نگران يخبندان زمستان هاي بلند سوئد بوديد، سفارش مي كرديد كه لباس گرم بپوشم و مراقب سرما باشم. درخيال تان من هنوز همان دختر كوچك تان بودم كه نياز به مراقبت پدر را داشت. همان دختر كوچكي كه اغلب همراه تان به تماشاخانه مي برديد. بازي هاي شما و مادر گرامي ام و دنياي شگفت انگيزتان كودكي مرا با جهان اسرارآميز نمايش پيوندي داد كه تا به امروز با وجود همه پستي ها و بلندي ها گسسته نشد. بعدها در نوجواني وقتي كه راه بازيگري را پيشه خود كردم هرچند كه از آينده اين حرفه نگران بوديد و نظرتان اين بود كه عاقبتي در اين كار نيست ولي در دل رضايت داشتيد. انتخاب مرا ادامه راه مادرم زنده ياد بانو "منيره تسليمي" مي دانستيد كه در جواني و در اوج شكوفايي هنري اش با مرگي نابهنگام از جهان ما رفته بود. پدر جان قدرداني مرا بپذيريد براي حمايت بي دريغ تان. بپذيريد كه در طي همه سال هاي زندگي ام هرگز سخن درشتي يا كلام زشت يا تندي از شما نشنيدم. ممنون تان هستم بخاطر آزادانديشي تان، فروتني و تواضعتان، خودساختگي تان و اينكه به ما فرزندانتان سخت كوشي وروي پاي خود ايستادن را آموختيد. ممنون تان هستم كه بنا به عهد ي كه با مادر گرامي ام به هنگام مرگش بستيد مسئوليت و مهر پدري تان را از ما سه فرزند خردسال تان دريغ نكرديد با تنگدستي و مشقت و با هر چه بود ما را به بزرگي و سرانجام رسانديد و جاي خالي آن عزيز از دست رفته را با عذر و يا با بهانه اي (درخانه) به جانشيني ديگر نبخشيديد. پدرجانم سال هاي سال هفته اي يك بار عصر روزهاي يكشنبه قرار صحبت هاي ما بود روي خط تلفن." بازيگر "باشوغريبه كوچك"، "شايد وقتي ديگر" در ادامه اين نامه خطاب به پدر آورده: "روز نوزدهم آبان 1387 آخرين يكشنبه زندگي تان منتظر شنيدن صداي مهربان تان بودم نمي دانستم كه در بيمارستان در حال ديگري هستيد و ملاقات ديگري را در انتظار داريد. نمي دانستم كه خط ارتباط ما براي هميشه گسسته شده است. مرا ببخشيد كه در لحظات رفتن تان در كنارتان نبودم. آرزوي ديدارتان را داشتم. حاصل نشد. شايد روزي ببينم تان. تا فرا رسيدن آن روز خدانگهدارتان. دست بوس شما. دخترتان سوسن." (استكهلم)
 جمعه 1 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ابتکار]
[مشاهده در: www.ebtekarnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن