واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: ؛اعتراف شبكه موتور سواران زورگير به ٤٠ فقره سرقت در مشهد
؛سجادپور: اعضاي يك شبكه سرقت كه در قالب چند باند فعاليت مي كردند، پس از دستگيري به ارتكاب ٤٠ فقره سرقت در منطقه كوي طلاب مشهد اعتراف كردند.
به گزارش خراسان، ماموران گشت كلانتري طبرسي جنوبي، هنگام انجام وظيفه در چهار راه گاز مشهد به راكب و ترك نشين يك دستگاه موتور سيكلت مشكوك شدند و آن ها را تحت نظر گرفتند. موتور سواران در يك لحظه با مشاهده ماموران انتظامي از محل فرار كردند اما ماموران انتظامي با صدور فرمان «ايست» به تعقيب آن ها پرداختند. طي اين تعقيب و گريز ناگهان كنترل موتور سيكلت از دست راكب آن خارج و موتور سيكلت واژگون شد.
دو نوجوان كه ١٦ سال بيشتر نداشتند، دستگير و براي انجام بازجويي به كلانتري هدايت شدند. در بازجويي هاي انجام شده، ماموران انتظامي متوجه شدند كه دو نوجوان ياد شده از اعضاي يك باند زورگيري هستند. بنابراين به دستور رئيس پليس مشهد، متهمان در اختيار ماموران عمليات ويژه مشهد قرار گرفتند تا بررسي هاي پليسي بيشتري در اين باره انجام شود.
رئيس پليس مشهد با تاييد اين خبر به خراسان گفت: در تحقيقات تكميلي ١٥ عضو اين شبكه كه در قالب چند باند فعاليت مي كردند، در كمتر از ١٠ ساعت شناسايي و دستگير شدند.
سرهنگ محمد كاظم تقوي افزود: متهمان كه ١٦ تا ٢١ سال سن دارند، در بازجويي ها به سرقت در مناطق عليمرداني، بولوار طبرسي و پنج تن مشهد اعتراف كردند. وي اضافه كرد: ماموران عمليات ويژه پليس مشهد تاكنون موفق شده اند ١٤ دستگاه گوشي تلفن همراه سرقتي از اعضاي اين شبكه كشف كنند. گزارش خبرنگار ما حاكي است، رضا متهم ١٦ ساله كه در مراحل اوليه دستگير شده بود، به ماموران انتظامي گفت: من كارگر يك رستوران هستم و تا كلاس پنجم ابتدايي درس خوانده ام.
وي گفت: در اوقات بيكاري با بچه هاي محل دور هم جمع مي شديم.
رفاقت من با «صمد» بيشتر از بقيه بود؛ ما دو سه بار با موتور به تفريح رفتيم تا اين كه يك روز او به من پيشنهاد سرقت داد و از من خواست تا در سرقت ها همراه آنان باشم.
وي گفت: شب ها با موتور سيكلت به سي متري طلاب مي رفتيم و تلفن همراه افرادي را كه با تلفن صحبت مي كردند، از دستشان مي قاپيديم.
رضا ادامه داد: من در ٧ فقره سرقت همراه آن ها بودم. وي در مورد دستگيري اش گفت: با «صمد» به چهار راه گاز رفتيم در آن جا مي خواستيم يك ساندويچ بخوريم زماني كه مقابل مغازه توقف كرديم ناگهان خودرو گشت پليس در كنار ما ايستاد و ما با مشاهده ماموران به سرعت از محل متواري شديم، پليس هم كه به ما شك كرده بود، ما را تعقيب كرد كه پس از چند دقيقه تعقيب و گريز به زمين خورديم و دستگير شديم.
رضا در حالي كه اشك در چشمانش حلقه زده بود، دستبندهاي آهنين قانون بر دستانش گره خورد تا به پنجه عدالت سپرده شود.
پنجشنبه 30 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]