واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: ندا کوچولو بلافاصله در بخش مراقبت های ویژه بستری شد و تلاش برای نجات جانش آغاز شد اما پس از ۲۰ روز جدال با مرگ، قلب کوچک و شکسته دخترک به سوی پدرش پر کشید. از سوی دیگر در جریان تحقیقات ویژه قضایی، پلیسی، عموی بزرگ ندا که روز حادثه دختر بچه بیهوش را از بیمارستانی در یکی از شهرهای اطراف به تهران منتقل کرده و تلاش زیادی برای نجات جان دختر بی پناه برادرش انجام داده بود به قاضی عباس خوشکام بازپرس شعبه اول دادسرای ناحیه۶ ، خارک گفت: حدود ۱۱ سال قبل برای کار و زندگی به تهران آمدم. چند سال بعد هم برادر کوچکترم پدر ندا که در کارهای ساختمانی مهارت داشت به تهران آمد و با یافتن کار، خانه ای در یکی از شهرهای اطراف تهران اجازه کرد. چند ماه بعد نیز با دختری ازدواج کرد. نیمه شهریور۸۶ برادرم چشم انتظار تولد فرزندش – ندا بود که متأسفانه هنگام عزیمت به محل کارش در حال عبور از ریل راه آهن با قطار تصادف کرد و کشته شد. ۲۰روز بعد نیز ندا متولد شد. حدود یک سال دختر کوچولو نزد مادرش بود و سپس او را به خانه ما آوردند و دادگاه سرپرستی بچه را به پدرم داد اما پدرم که به علت کهولت سن قادر به نگهداری از بچه نبود از سر ناچاری ندا را به خانه خودمان آورد و حدود یک سال هم ما از او نگهداری کردیم اما اواخر زمستان سال گذشته مادر ندا به دیدنم آمد و از من خواست بچه را به برادر دیگرم بسپارم تا او هم بتواند بچه را از نزدیک ببیند.
وی در ادامه گفت: ساعت ۸ صبح روز دوشنبه ۲۵ مرداد از میدان رسالت به طرف پل سیدخندان در حرکت بودم که ناگهان تلفن همراهم زنگ زد. زن برادرم در حالی که گریه می کرد به من گفت: ندا در حمام خانه بیهوش شده است.
با شنیدن این خبر خودم را به بیمارستانی در حوالی تهران رساندم اما در کمال تعجب با آثار سوختگی های شدید و کبودی روی بدن بچه روبه رو شدم. پزشکان نیز با مشاهده آثار ضرب و شتم و وضعیت وخیم بچه، مأموران کلانتری را در جریان قرار دادند.
نگار مادر ندا کوچولو نیز در ادامه تحقیقات به بازپرس پرونده گفت: ۱۵ ساله بودم که با شوهر اولم پای سفره عقد نشستم و در شهریور سال۸۵ پیوند زناشویی بستیم. من و شوهرم زندگی خوبی داشتیم تا اینکه باردار شدم اما متأسفانه ۲۰روز قبل از تولد ندا، شوهرم در تصادف با قطار جان باخت. پس از این حادثه تلخ راهی خانه پدر و مادرم شده و دختر یتیم را به دنیا آوردم. حدود یک سال و ۹ ماه نیز از او نگهدای کردم تا اینکه برایم خواستگار آمد.
بدین ترتیب پدر و مادرم صلاح ندانستند از دخترم نگهداری کنم. بنابراین خانواده ام از برادران شوهرم خواستند سرپرستی بچه را به عهده بگیرند اما آنها قبول نکردند. به همین خاطر قرار شد به صورت قانونی مشکلاتمان را حل کنیم. اداره سرپرستی دادگستری نیز حضانت «ندا» را به پدرشوهرم سپرد اما آنها دیگر اجازه دیدن فرزندم را به من ندادند. سپس در حالی ازدواج کردم که امیدوار بودم دادگاه حضانت بچه را به من بدهد اما بچه به من داده نشد و من همیشه به فکر فرزندم بودم تا اینکه متوجه بلایی شدم که بر سر دخترم آمده بود. بلافاصله خودم را به بیمارستان رساندم و وقتی دخترم را در آن حال و روز دیدم از هوش رفتم. از آن زمان به بعد نیز تقریباً هر روز به ملاقاتش رفتم اما افسوس که پس از ۲۰ روز ندا برای همیشه از دست رفت، حالا هم از زن عموی «ندا» که دخترم را شکنجه کرده و کشته است شکایت دارم.»
فاطمه – زن عموی ۳۱ ساله ندا نیز به عنوان متهم اصلی پرونده در بازجویی های مقدماتی ابتدا منکر کتک زدن و شکنجه «ندا کوچولو» شد و گفت: «ندا از سوی پسر سه ساله ام مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.» اما سرانجام در ادامه تحقیقات فنی، تخصصی لب به اعتراف گشود و گفت: «ندا» دچار شب ادراری بود به همین خاطر یک روز از شدت ناراحتی و عصبانیت پاهایش را با قاشق داغ سوزاندم. روز حادثه که او را به حمام برده بودم ناگهان از شدت درد و سوختگی روی زمین افتاد و سرش به کف حمام خورد و از هوش رفت. همان موقع هم با کمک زن همسایه او را به بیمارستانی در نزدیکی محل زندگی مان منتقل کردیم. دقایقی بعد تلفنی با برادر شوهرم تماس گرفته و ضمن تشریح موضوع، از او خواستم هر چه سریع تر خودش را به بیمارستان برساند.» وی با رد اتهام کودک آزاری و ضرب و شتم «ندا کوچولو» به بازپرس گفت: من هرگز او را کتک نزده ام و آثار کبودی و گازگرفتگی روی بدن دختربچه کار من نیست اما سوزاندن پاهایش را قبول دارم، چرا که بشدت از دستش ناراحت و عصبانی بودم! قاضی پرونده پس از بازجویی و تحقیق، فاطمه را با شکایت پدربزرگ و مادر ندا به اتهام کودک آزاری با قرار بازداشت موقت به زندان فرستاد اما پس از مدتی پدربزرگ رضایت خود را اعلام کرد.
درخواست بخشش
چندروز قبل فاطمه زن عموی ندا از زندان به دادسرای خارک منتقل شد و در حضور بازپرس با نگار مادر ندا روبه رو شد.
در این جلسه بازپرس خوشکام بار دیگر اتهام کودک آزاری را به فاطمه تفهیم کرد. متهم در حالی که بشدت گریه می کرد با ابراز ندامت و پشیمانی از مادر «ندا» خواست وی را به خاطر بچه هایش ببخشد.
وی در ادامه گفت: به خدا قسم قصد کشتن «ندا» را نداشتم. خودمان مشکلات مالی زیادی داشتیم و بارها به خانواده شوهرم گفته بودم نمی توانم از ندا نگهداری کنم. آنها «ندا» را به من تحمیل کردند من هم سعی کردم از او مانند فرزندانم نگهداری کنم اما هرازگاهی به خاطر مشکلات زندگی عصبانی شده و با همسرم درگیر می شدم و بچه هایم را نیز کتک می زدم البته ندا را هم می زدم اما بعد از کتک زدن ندا بلافاصله پشیمان می شدم و گریه می کردم بعد هم او را نوازش می کردم.
روز حادثه نیز «ندا» را به خاطر شب ادراری به حمام بردم که آن اتفاق تلخ افتاد.
چند روز پس از این جلسه، مادر ندا کوچولو با حضور در دادسرا، ضمن دریافت دیه رضایت کتبی خود را اعلام و از قصاص متهم گذشت کرد.
بازپرس خوشکام در این باره به خبرنگار ما گفت: با توجه به رضایت شاکی پرونده مادر ندا قرار بازداشت متهم به وثیقه کاهش یافت تا او با سپردن وثیقه تا زمان دادگاه آزاد باشد.
وی در ادامه گفت: با توجه به اعلام رضایت مادر ندا، پرونده متهم به خاطر رسیدگی به جنبه عمومی جرم به دادگاه ارجاع خواهد شد. البته در این پرونده مادر، پدربزرگ و دایی مادر ندا کوچولو با اتهام رها کردن طفل روبه رو هستند که بزودی و پس از دریافت آخرین دفاع متهمان، پرونده با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه عمومی تهران ارسال خواهد شد. متهم اصلی نیز با قرار وثیقه ۹۰ میلیون تومانی آزاد شد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]