واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: اشكال كار پرسپوليس پرستاره اين فصل كجاست؟! جنگ رسانهاي
مهدي طاهرخاني -نه كسي رمز موفقيت پرسپوليس در ليگ هفتم را به درستي كشف كرد و نه حالا كمتر كسي مي داند چه بر سر تيم قهرمان آمده،كه به رغم انبوهي از ستاره، قادر به تكرار موفقيت فصل قبلش نيست.آيا پرسپوليس از حيث مهره مشكل دارد؟ آيا عليرضا مرزبان به زعم خودش، آنقدر موثر بود كه با چند هفته تمرين تيمي را تحويل قطبي داد كه چشم بسته قهرمان ليگ شد؟ (پس چرا حالا بيكار است؟)آيا حميد استيلي آنقدر معلومات داشت كه در سايه، قادر به قهرمان كردن پرسپوليس شد؟ ( اگر مشكل از قطبي بود پس چرا سوبل و دنيزلي با استيلي به بن بست رسيدند؟) پرداختن به همين فرعيات موجب شد پرسپوليس وارد همان مسيري شود كه براي نابودي هر قهرماني كفايت مي كند. جدا از مسايل انگيزشي كه ثابت كرده هميشه تيم هاي قهرمان -درليگ برتر ما -به ورطه سقوط مي غلتند، بزرگترين معضل آنها در ليگ هشتم چيزي نيست جز نبود نيرويي كه قادر به جمع كردن حواشي باشد. پرسپوليس اينك يكي از پر ستاره ترن تيم هاي تاريخ فوتبال ما را در اختيار دارد اما با اين وجود تا امروز هيچ مشكل حاشيه اي از سوي ستاره ها پديد نيامده است. به محمد علوي بازي نرسيد و او خيلي شفاف پرسپوليس را ترك كرد اما سال گذشته مثلث شيث، ماماني و نيكبخت، قطبي را به مرز جنون رساندند. پس چرا آن تيم قهرمان شد و اين تيم بدون حاشيه دروني موفق نيست؟ آيا محمد منصوري، حسين بادامكي، بهادرعبدي، فرهاد خيرخواه و ساير ذخيره ها تا به امروز توانسته اند مشكلي را براي قطبي پديد آورند؟ شايد مديريت اين فصل اعضا»هيات مديره و شخص داريوش مصطفوي كم ايراد باشد اما كاري كه فصل قبل حبيب كاشاني انجام داد متفاوت بود. مدير عامل وقت سرخپوشان در برهه اي از فصل -كه پرسپوليس خوب هم نتيجه مي گرفت-تور رسانه گردي به راه انداخت، رابطه او با اكثر سر دبيران ورزشي عالي بود، كاشاني هرگز عليه كسي موضع سخت نگرفت و حتي در بحث هاي فرسايشي اش با مدير عامل قبلي،سعي كرد با روش زيركانه اي بحث را مختومه اعلام كند. كاشاني با استعفاهاي دو گانه اش در دو برهه شوك لازم را به پرسپوليس وارد كرد و به گونه اي قطبي را كنترل مي كرد كه مرد جنتلمن هميشه دوست داشتني بماند. آيا پرسپوليس كه امروز به مراتب از فصل قبل پر ستاره تر است، چنين مديريت مي شود؟ به رغم هزينه هاي سرسام آور آنها تا چه حد توانستند رسانه را همراه خود كنند؟ اگر سال قبل نشريه پرسپوليس-به عنوان ارگان رسمي باشگاه -خيلي سريع شايعات هدفدار را خنثي مي كرد، اينك اين مسئوليت به عهده كدام رسانه افتاده است؟ آيا لاغر تر شدن سايت باشگاه -كه فصل قبل يكي از منابع اصلي اخبار صحيح بود -هيچ تاثيري در چاق تر شدن زرد نامه هاي فعلي ندارد؟ امروز يك سايت اينترنتي، وابسته به دوستان ومشاوران نزديك يكي از مربيان رقيب، آگاهانه اكثر اخبارش را متوجه اتفاقاتي، عليه قطبي مي كند كه به سحت و سقم آنها هيچ اعتمادي نيست.اما وقتي وابستگي بعضي از مطبوعات ورزشي -كه كم تعداد هم نيستند-به سايت هاي اينترنتي و خبرگزاري ها بيش از اندازه باشد آن وقت همان خبر نه چندان موثق، مي شود تيتر يك چند زرد نامه ديگر و به همين راحتي پرسپوليس هر چند روز يك بار، با يك اتفاق مجازي، حواشي تحميلي را لمس مي كند. جنگ رسانه ورزشي سابقه بلند مدتي درايران ندارد شايد از اين رو توده كمتر نقش آن را در موفقيت و يا شكست تيم هاي بزرگ متوجه شود. هفت سال قبل چيرو از ايران رفت و هرگز براي كسي در مورد عدم صعود تيم ملي به جام جهاني 2002 توضيح نداد اما مصاحبه او با يكي از روزنامه هاي چاپ زاگرب، بيان كننده حقيقتي بود كه آن روز همه نفي اش كرديم و حالا با گذشت زمان به قرائت تازه اي از آن مي رسيم. او با جمله اي بي رحمانه به سلف ما تاخت و مدعي شد: «مطبوعات ورزشي در ايران قدرتي مافوق تصور دارند وشايد بزرگترين اشتباه من اين بود كه با آنها جنگيدم» قطبي برخلاف چيرو به جنگ كسي نيامده بلكه اين جنگ است كه او را ميهمان خود كرده است و او بدون مقاومت اسير اين دام شد.
يکشنبه 26 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابتکار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]