واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: به طور حتم پدرم تواناییهایی در من دیده بود که انتخابم کرد و این نقش برایم جالب بود. هنگامیکه برای تست گریم «وهب نصرانی» رفتم چون قسمتهای بازی... صحنه شهادت «وهب نصرانی» توصیف نشدنی استنقش «وهب» به درخواست رئیس سازمان به مجموعه اضافه شدچندی پیش بخشهایی از مجموعه «مختارنامه» پخش شد که مربوط به واقعه کربلا و به شهادت رسیدن «وهب نصرانی» تازه داماد و جنگجوی مبارز بود. تا زمانی که عکسهای غیر واقعی از بازیگر نقش حضرت ابوالفضل(ع) در سایتهای اینترنتی منتشر شد، از هویت واقعی «حامد میرباقری» فرزند «داوود میرباقری» مطلع نبودیم و بعد از پی گیری و اطلاع دادن به مدیر روابط عمومی مجموعه متوجه شدیم که حامد تنها پسر «داوود میرباقری» در دو نقش «وهب نصرانی» و «ثابت» پسر مختار در مجموعه نقش آفرینی میکند. البته او دستیار دوم کارگردان این مجموعه هم هست. «حامد میرباقری» که متولد 1361 است میگوید: تاکنون در مجموعههای پدرم بازی کرده ام به طوری که هنگامیکه کوچک بودم نقش کوتاهی در مجموعه «امام علی(ع)» داشتم و بعد از آن در فیلم، مجموعه «مسافر ری» و مجموعه «معصومیت از دست رفته» نقش آفرینی کردم. وی میافزاید: چون به کارگردانی علاقه مند هستم، دوست دارم راه پدرم را ادامه دهم.«حامد میرباقری» پسر «داوود میرباقری» کارگردان بزرگ سینما و تلویزیون است. او در مجموعه «مختارنامه» علاوه بر دستیاری کارگردان 2 نقش «وهب نصرانی» و «ثابت» را بازی میکند و با گریم متفاوتی در این دو نقش ظاهر شده است. به همین دلیل با او به گفت وگو پرداختیم که در ادامه با هم میخوانیم. دشواری گنجاندن شخصیت وهب «حامد میرباقری» میگوید: ابتدا برای بازی در نقش «ثابت» پذیرفته شدم و بعد از گذشت 2 سال از بازیام به درخواست رئیس رسانه ملی نقش «وهب» به مجموعه اضافه شد که گنجاندن این شخصیت در فیلم نامه اصلی کار دشواری بود.وی میافزاید: از هنگام نگارش فیلم نامه این مجموعه در جریان ساخت آن بودم و علاقه داشتم در این مجموعه مانند دیگر ساختههای پدرم بازی کنم. نقش «ثابت» پسر مختار از قسمت 18 به بعد آغاز میشود و من تا پایان مجموعه به شکل مقطعی حضور دارم. به گفته وی، مجموعه بعد از شهادت مختار به پایان میرسد و بخش انتقام گیری «ثابت» روایت نمیشود.وی ادامه میدهد: سال 1381 پیش تولید مجموعه آغاز شد، از همان مقطع به عنوان دستیار دوم کارگردان وارد این پروژه شدم. ابتدا قرار بود صحنههای جنگ تصویربرداری شود که کار متوقف شد و سال 1383 کار را از کوفه آغاز کردیم.وی درباره نحوه انتخابش برای نقش «وهب نصرانی» توضیح میدهد: برای این نقش به طور حتم پدرم گزینههای دیگری را مدنظر داشت و من در پروژه مشغول کار دستیاری بودم و نقش «ثابت» هم به پایان رسیده بود. پدرم نقش «وهب نصرانی» را به من پیشنهاد داد و با کمال میل پذیرفتم و خیلی خوشحال شدم. وی میگوید: این نقش سوارکاری زیادی داشت و باید بازیگری انتخاب میشد که آموزش سوارکاری دیده باشد. من از سال 1381 زیر نظر آقای «نمازی» سوارکاری یاد گرفته بودم، بنابراین پدرم به این نتیجه رسید که من این نقش را بازی کنم چون اگر بازیگر دیگری را میآوردند باید او را آموزش میدادند و زمان زیادی صرف میشد. چهره ام تغییر کرد «میرباقری» اضافه میکند: به طور حتم پدرم تواناییهایی در من دیده بود که انتخابم کرد و این نقش برایم جالب بود. هنگامیکه برای تست گریم «وهب نصرانی» رفتم چون قسمتهای بازی «ثابت» بعد از آن پخش میشد پدر گفت این دو شخصیت نباید شباهتهایی به هم داشته باشند بنابراین تست گریم سخت و پیچیده ای را سپری کردیم تا چهره ام به طور کامل تغییر پیدا کرد.وی میگوید: شخصیتهای شهدای صحرای کربلا شناخته شده هستند، ما ایرانیها با فرهنگ عاشورایی بزرگ شده ایم و تمام شخصیتهای عاشورا را میشناسیم ولی درباره شخصیت «وهب نصرانی» اطلاعات زیادی وجود نداشت تا مطالعه کنم و تنها به چگونگی آشنایی اش با امام حسین(ع)، مسلمان شدن و به شهادت رسیدن او در صحرای کربلا اشاره شده است.وی میافزاید: وهب، تازه دامادی است که جان خود را فدای اسلام میکند و من درباره جزئیات این شخصیت با پدر به عنوان نویسنده کار مشورت کردم و او اطلاعاتی را در اختیارم قرار داد. پدرم از بازی ام راضی بود وی ادامه میدهد: «وهب نصرانی» جنگجوی خوبی بود و سواره خوب میجنگید. کارگردان یک سری ویژگیهایی به من درباره این نقش گفت تا این گونه از کار درآمد. ما با تمام توان، تلاش کردیم تا نقش خوب و تأثیرگذار به نمایش درآید. «میرباقری» یادآور میشود: من برای سوارکاری به تمرین نیاز نداشتم اما برای شمشیر بازی و کار کردن با گروه بدل کاری تمرین کردم. «محمود اردلان» طراحی این سکانس را انجام داده بود و بخش جنگ را با هم تمرین کردیم تا هنگام فیلم برداری وقت کار گرفته نشود و خوشبختانه پدرم از این سکانس و بازی ام راضی بود. حس و حال عجیبی داشتم وی با اشاره به حس و حال خود در صحنه به شهادت رسیدن «وهب نصرانی» توضیح میدهد: یک خاطره برایتان میگویم که برای خودم هم جالب است؛ هنگامیکه وهب ضربههای آخر را میخورد و بدن او پر از تیر و ضربههای شمشیر میشد، پلانی داشتیم که پدرم گفت: وقتی ضربه شمشیر را میخورم به سوی سپاه امام حسین(ع) بچرخم و در واقع آن لحظه امام(ع) را ببینم و حرفهایی از ایشان را به خاطر آورم. شرایط سخت و عجیبی در هنگام فیلم برداری کار حاکم بود و همه چیز سر جای خود قرار داشت و به درستی اجرا میشد. من حس و حال عجیبی در آن لحظه داشتم و منقلب شده بودم و وقتی که این صحنه را اجرا میکردم و میچرخیدم، گویی در کربلا بودم و اشک از چشمانم جاری میشد آن لحظه توصیف نشدنی است. سری مشابه «حامد میرباقری» وی درباره ساخت سر بریده خود توسط چهره پرداز میگوید: تکنیکهای خاصی به کار گرفته میشود و صورت من را قالب گیری کرده بودند و روی آن کار کردند. «عبدا... اسکندری» با عکس گریمی که از من داشت روی سر کار کرد تا سری مشابه با «حامد میرباقری» را ساخت. البته برای ساخت همه سرها این روال طی شد. بازیگر نقش «وهب نصرانی» مجموعه «مختارنامه» با اشاره به شیوه کارگردانی پدرش توضیح میدهد: پدرم حساسیت خاصی نسبت به تجزیه و تحلیل شخصیتها دارد و هنگام کار توضیحهای جامع و کاملی درباره نقش در اختیار بازیگر قرار میدهد، هر چند که بازیگر درباره نقش خود باید مطالعه کند اما توضیحهای کارگردان و آن چه از نقش میخواهد تأثیر زیادی میگذارد و به بازی بازیگر کمک میکند. کار کردن در کویر بسیار دشوار بود وی درباره وظیفه خود در مقام دستیاری کارگردانی مجموعه عنوان میکند: مهم ترین وظیفه ام تمرین میزانسهای زمینه کار با هنروران بود و بعد از آماده شدن آنها پدر میدید و اگر از بخشی خوشش نمیآمد و مورد پسندش نبود، میزانسها را تغییر میدادیم. کار کردن در کویر آن هم در گرما بسیار دشوار بود.وی ادامه میدهد: محل استراحتمان با محل فیلم برداری حدود 100 کیلومتر فاصله داشت و چون تعداد هنروران حدود هزار نفر بود، صبح زود بیدار و در محل حاضر میشدیم و با آنها کار میکردیم. تعدادی از هنروران را از ارتش میآوردند و برخی هم هنرورهای محل بودند. بعضی اوقات هم تعداد بازیگران زیاد بود و گریم آنها طولانی میشد، با این حال، کار در مجموعه «مختارنامه» با تمام سختیهایش لذت بخش بود. مردم «مختارنامه» را دوست دارند «میرباقری» تصریح میکند: مردم مجموعه تلویزیونی «مختارنامه» را دوست دارند و دنبال میکنند و من به دلیل علاقه ام به کارگردانی وارد این حرفه شدم و دوست دارم راه پدرم را ادامه دهم. البته همه نوع هنری را تجربه کرده ام، اما بهترین کارم دستیاری کارگردانی «مختارنامه» بود، خیلی به من کمک کرد و چیزهای زیادی از پدرم یاد گرفتم که امیدوارم به هدفم برسم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 867]