محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845920399
علامه طباطبايي احياگر حكمت فلسفه و تفسير
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: علامه طباطبايي احياگر حكمت فلسفه و تفسير
سيدمحمد حسين طباطبايي معروف به علامه طباطبايي( 1281--- 24 آبان 1360 ش) يكي از نام آورترين مفسران، فيلسوفان و متألهان اسلامي در سه قرن اخير است.برخي به حق معتقدند: وي بزرگترين مفسر شيعه دوران غيبت است. اهميت شخصيت و كار علامه طباطبايي به احياي حكمت و فلسفه و تفسير در حوزههاي تشيع، بعد از دوره صفويه باز ميگردد؛ به ويژه اينكه وي به بازگويي و شرح حكمت صدرايي اكتفا نكرد و به تأسيس معرفتشناسي در اين مكتب نيز همت گماشت.اضافه بر اين، علامه طباطبايي با انتشار كتب فراوان و تربيت شاگردان برجسته نظيردكتر شهيد بهشتي، امام موسي صدر و شهيد آيت الله مرتضي مطهري در دوران مواجهه با انديشههاي غربي نظير ماركسيسم، به انديشه ديني در سطح كلان حياتي مجدد بخشيد و حتي در نشر آن در مغرب زمين نيز كوشش به خرج داد. عدهاي معتقدند اهميت و تاثير علامه طباطبايي بر انديشه ديني شيعي و ايراني در قرن بيستم را تنها ميتوان با تاثير سياسي و اجتماعي اعاظم تاريخ اسلام قابل مقايسه دانست. قابل توجهاست كه بخش بزرگي از پيشتازان فكري و علمي معاصر ايران شاگردان مستقيم اين عالم بزرگوار هستند.در اين مقال با نگاهي كوتاه به زندگي آن بزرگ، يادش را در سالگرد ارتحالش بزرگ مي داريم:
علامه طباطبايي از دودمان سادات طباطبايي آذربايجان است. در سال 1281 در تبريز متولد شد.نوشته اند: جد مرحوم علامه كه از شاگردان و معاشران نزديك شيخ محمد حسن نجفي (صاحب جواهرالكلام) بود و نامهها و نوشتههاي ايشان را مينگاشت و خود فردي مجتهد بود و به علوم مختلف نيز احاطه داشت، از نعمت داشتن فرزند محروم بود.وي روزي هنگام تلاوت قرآن به اين آيه رسيد: . با خواندن اين آيه، دلش ميشكند و از نداشتن فرزند غمگين ميشود. همان هنگام احساس ميكند كه اگر حاجتش را از خداوند بخواهد، روا خواهد شد.پس دعا مي كند و خداوند هم بعد از مدتي طولاني، فرزند صالحي به او عنايت مي فرمايد. آن پسر، پدر مرحوم علامه طباطبائي ميشود. پدر علامه نيز پس از تولد او، نام پدر خود ( يعني جد علامه) را بر وي مينهد:محمد حسين.
باري، علامه طباطبايي در پنج سالگي مادر و در نه سالگي پدر خود را از دست داد. وصي پدر، او و تنها برادرش مرحوم سيد محمد حسن الهي را براي تحصيل به مكتب فرستاد. تحصيلات ابتدايي شامل قرآن و كتب ادبيات فارسي را از 1290 تا 1296 فراگرفت و سپس از سال 1297 تا 1304 به تحصيل علوم ديني پرداخت و به تعبير خود را به پايان رساند.خود درباره دوران تحصيلش نوشتهاست:
چندي بعد علامه طباطبايي در پي كسب دانش و معرفت عازم حوزه علميه نجف شد و بيش از ده سال در آن جايگاه معنوي به كسب فيوضات معنوي و علمي همت گمارد. در اين دوره بود كه به محضر استادان بزرگ شتافت و در دانش همچون: فقه، اصول، كلام، تاريخ، تفسير، حديث و نيز رياضي سرآمد گرديد. چيزي كه در اين ميان از اهميتي وافر برخوردار است،اين است كه وي به حكمت و معرفت الهي تخلق يافت و اين نبود مگر با بهرهگيري از محضر اساتيدي كه در صدر آنها نام عارف بنام،مرحوم آيت الله سيدعلي آقا قاضي طباطبايي ميدرخشد؛ مردي خورشيد سان كه بسياري كسان از عظمت معنوي او در تحيرند. بيترديد ميتوان نوع بهرهگيري علامه طباطبايي را به بهرهمندي مولوي بلخي از شمس تبريزي تشبيه كرد؛ با اين تفاوت كه علامه طباطبايي هرگز از چارچوب طلبگي و درس و بحث خارج نشد و همواره مقيد بود كه به تحقيق علمي بپردازد. ديگر چيزي كه نميتوان در آن ترديد روا داشت، اين است كه علامه طباطبايي در دوره نجف هم به لحاظ علمي و هم به لحاظ عملي به پايگاهي رفيع دست يافت كه به وي امكان ميداد در جهت احياي تمدن علمي اسلام گامهايي مهم و موثر بردارد.
از اين رو بود كه از دوران آغازين ميانسالي به تدريس و تحقيق روي آورد و نخستين آثار خويش را كه آثاري فلسفي بودند به نگارش درآورد . چندي بعد علامه طباطبايي به زادگاه خويش تبريز بازگشت و ده سال در اين شهر موطن گزيد. در اين دوره نيز او به كارهاي علمي پرداخت؛ ولي به دلايلي كه از جمله آنها ميتوان به آماده نبودن فضاي علمي تبريز اشاره كرد، چندان مورد استفاده قرار نگرفت. علامه طباطبايي در تصميمي بزرگ عزم سفر و هجرت گرفت و اين عزم يكي از سرنوشتسازترين عزمها بود.
آري، استاد حكمت و اخلاق و عرفان، به ناگاه تصميم ميگيرد زادگاهش را ترك نموده، به قم عزيمت نمايد . او تصميم خود را در روزهاي پاياني سال 1324ش عملي ميكند. فرزند علامه طباطبايي در اين مورد ميگويد:
طبقه زير اين اتاقها انبار آب شرب منزل بود كه در صورت لزوم بايستي از درب آن به داخل خم شده و ظرف آب شرب را پر كنيم. چون خانه فاقد آشپزخانه بود، پخت و پز هم در داخل اتاق انجام ميگرفت ؛ در حالي كه مادر ما به دو مطبخ 24 متر مربعي و 35 متر مربعي عادت كرده بود كه در ميهمانيهاي بزرگ از آنها به راحتي استفاده ميكرد . پدر ما در شهر قم چند آشناي انگشت شمار داشت كه يكي از آنها مرحوم آيتالله حجت بود. اولين رفت و آمد مرحوم علامه به منزل آقاي حجت بود و كم كم با اطرافيان ايشان دوستي برقرار و رفت و آمد آغاز شد...>
لازم به ذكر است كه علامه طباطبايي در ابتداي ورودشان به قم به قاضي معروف بودند، چون از سلسله سادات طباطبايي هم بودند، خود ايشان ترجيح دادند كه به طباطبايي معروف شوند. ايشان در نهايت ساده پوشي، با عمامهاي بسيار كوچك از كرباس آبي رنگ ، دگمههاي باز قبا و بدون جوراب با لباس كمتر از معمول، در كوچههاي قم تردد داشت و خانه بسيار محقر و سادهاي داشت؛ به گونهاي كه كمتر كسي در ديدارهاي نخست باور ميكرد اين مرد ساده پوش،درياي مواج علم است.
ورود علامه طباطبايي به قم و استقرارش در كانون علمي اين شهر، آغازگر حركت علمي عظيمي بود كه تا امروز نيز ادامه پيدا كرده است . استاد دانشهاي اسلامي بيهيچ فاصله و تأخيري به تدريس روي آورد و در كمترين زمان ممكن مورد استقبال دانش طلبان قرار گرفت. طولي نكشيد كه محضرش به حلقهاي از حلقههاي گرم درس تبديل شد و سيدي گمنام، دانش طلباني مستعد را به گرد خويش جمع كرد؛ اتفاقي كه به خودي خود از اهميت برخوردار بود. كمكم درسهاي حكيم بزرگ رونق گرفت و درس اسفار وي بسياري از درسها را تحتالشعاع قرار داد.
پس از مدتي بهاصرار برخي علما مجلس درس روزانه اسفار علامه تعطيل شد و با اصرار طلاب، اجازه تدريس شفا به وي داده شد. در اين ميان، علامه به تشكيل كلاسهاي شبانه اسفار پرداخت كه هفتهاي دو شب (شب پنجشنبه و جمعه) و به صورت سيار در خانه شاگردان تشكيل ميشد و تعداد معدودي (كمتر از ده تن) شاگرد ثابت در آن شركت ميكردند. حضور در اين كلاسها بدون اجازه خود علامه مقدور نبود؛ بنابراين تنها شاگردان خصوصي وي در آن شركت ميكردند. درباره اين بخش از زندگي حكيم بزرگ از خود آن جناب چنين نقل شده است:
وقتي از تبريز به قم آمدم و درس اسفار را شروع كردم، قريب به يك صد نفر در مجلس درس حضور پيدا ميكردند؛ يكي از علما رحمه`اللهعليه دستور دادند كه شهريه طلابي را كه به درس اسفار ميآيند، قطع كنند. چون خبر آن به من رسيد، متحير شدم كه خدايا چه كنم؟ اگر شهريه طلاب قطع شود، اين افراد بدون بضاعت كه از شهرهاي دور آمدهاند و تنها ممر معاش آنها شهريه است، چه كنند؟ و اگر من به خاطر شهريه طلاب، تدريس اسفار را ترك كنم لطمه به سطح علمي و عقيدتي طلاب وارد ميآيد. در تحير به سر ميبردم، تا بالاخره يك روز كه به حال تحير بودم و در اتاق منزل از دور كرسي ميخواستم برگردم، چشمم به ديوان حافظ افتاد كه روي كرسي بود؛ آن را برداشتم و تفال زدم كه: چه كنم؟ آيا تدريس اسفار را ترك كنم، يا نه؟ اين غزل آمد:
من نه آن رندم كه ترك شاهد و ساغر كنم
محتسب داند كه من اين كارها كمتر كنم
من كه عيب توبهكاران كرده باشم بارها
توبه از مي وقت گل، ديوانه باشم گر كنم
ديدم عجيب غزلي است؛ اين غزل ميفهماند كه تدريس اسفار لازم و ترك آن جايز نيست. همان روز يا روز بعد، آن عالم ، خادم خود را به منزل ما فرستادند و پيغام داده بودند: من در جواب گفتم: علامه در ادامه اضافه ميكنند:
تفسير قرآن كريم
در اين ميان اتفاق بزرگي كه روي داد، اين بود كه علامه طباطبايي زمان را مغتنم شمرد و به تدريس تفسير روي آورد. ثمره اين اهتمام به نگارش درآمدن بود كه اثري متفاوت و متمايز به شمار ميرفت. ميتوان گفت: تفسير گرانسنگ الميزان برجستهترين و جامعترين تاليف تفسيري تشيع در عصر حاضر است كه از نظر سبك نگارش نيز در ميان شيعه و سني تفسيري برتر به شمار ميآيد. اين اثر ارزشمند در اوج تحولات تفسيرنگاري قرن چهاردهم هجري به رشته تاليف درآمد؛ اما هيچگاه مرعوب و مجذوب چنين دگرگونيهايي قرار نگرفته است. علامه طباطبايي اگر چه براي تاليف الميزان به منابع و مراجع متعددي مراجعه كرده است، اما هرگز با ساده انگاري، تسامح و تساهل از آنها نگذشته است. آن بزرگوار آنچه نقل كرده ، با شيوه نقد و تحليل ارزيابي نموده؛ مطالب درست و نادرست را از هم تفكيك ساخته است. داوري در مورد اقوال دانشمندان و نيز رد يا قبول نظريات آنها، در پرتو قرآن است. اين شخصيت عاليقدر افزون بر تبيين آيات و تفسير ظاهر قرآن و گشودن ابهامها و پيچيدگيهاي آيهها، در قالب بحثهاي مستقلي با تكيه بر قرآن و بهرهمندي از انوار تابناك آن بن بستهاي موجود در مباحث اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و كلامي را رفع كرده است.
دليل عمده توفيق در اين است كه حاوي جوانب مختلف ميباشد ؛ در حالي كه در تفاسير ديگر، آيات از ديدگاه خاص( كلامي و احياناً از زاويه فلسفي و گرايشهاي عرفاني)، تفسير شدهاند. همچنين علامه طباطبايي در روش تفسيري خود از علوم گوناگون سود جسته است؛ به همين دليل تفسيرش در موضوعات كلام، فلسفه، اصول، فقه، ادبيات، روايت و عرفان مطالب شايان اهميتي دارد. عامل ديگري كه الميزان را مشهور كرده ، مربوط به شخصيت نويسنده آن است. علامه طباطبايي ، فيلسوف، مفسر، اديب، متفكر، عارف و اهل سير و سلوك بود و در هر يك از رشتهها به عنوان صاحبنظري ريزبين و دقيق به شمار ميآيد؛ از اين رو هر صاحب فني با رجوع به ميتواند مطلوب خود را بيابد. ويژگيهاي بارز تفسير الميزان و تبيين سبك و شيوههاي تفسيري علامه طباطبايي ميتواند برجستگيهاي اين اثر جاويد را بهتر روشن كند.
آثار علمي
آثار علامه طباطبايي طيفي گوناگون از مسائل فكري را در برميگيرد . در اين ميان علامه طباطبايي دو اثر شاخص دارد كه بيش از ساير آثار مورد توجه قرار گرفتهاست. نخست تفسير الميزان است، كه در 20 مجلد و طي 20 سال به زبان عربي تاليف شده است. در اين تفسير از روش استفاده شدهاست و علاوه بر تفسير آيات و بحثهاي لغوي در بخشهايي جداگانه با توجه به موضوع آيات مباحث روايي، تاريخي، كلامي، فلسفي و اجتماعي نيز دارد. اين اثر به دو شكل منتشر شدهاست. نخست در چهل جلد و سپس در 20 جلد. اين اثر توسط مرحوم آيتالله سيدمحمد باقر موسوي همداني به فارسي ترجمه شده است.
اثر مهم ديگر ايشان، است. اين كتاب شامل 14 مقاله فلسفي است كه طي دهههاي 20 و 30 شمسي تاليف شده و مرحوم استاد مرتضي مطهري با رويكرد فلسفه تطبيقي آن را شرح كرده است. اين كتاب نخستين و يكي از مهمترين كتابهايي است كه به بررسي مباحث فلسفي با توجه به رويكردهاي حكمت فلسفي اسلامي و فلسفه جديد غربي پرداخته است.
نگاهي كوتاه به فهرست آثار علامه طباطبايي خالي از فايده نيست.
1. رسائل سبعه. شامل: البرهان (1349 ق) ،المغالطه (1349ق)، التركيب (1348ق)،التحليل (1348ق) ،الاعتباريات(1348ق) ،المنامات و النبوات (1350ق) ،القوه و الفعل (1373ق).
2. سنن النبي 1350 ق.
3. رسائل التوحيديه. 1361ق. شامل: التوحيد ، الاسماء الافعال،الوسائط ، الانسان قبل الدنيا ، الانسان في الدنيا ،الانسان بعد الدنيا.
4. حاشيه الكفايه. 1368 ق.
5. تعليقه علي بحارالانوار. 1370 ق.
6. تعليقه علي الاصول من الكافي. 1375 ق.
7. تعليقه واحده علي مرآه العقول. 1376ق.
8. تعليقه علي الاسفار الاربعه. 1378ق(9 جلد انتشار يافتهاست).
9. علي و الفلسفه الالهيه. 1379 ق.
10. رساله في التوحيد. 1389ق.
11. رساله في العلم. 1389 ق.
12. بدايه` الحكمه. 1390 ق.
13. الميزان في تفسير القرآن. 20 جلد. 1392ق.
14. نهايه` الحكمه. 1395 ق.
15. رساله` الولايه. (بي تاريخ).
16. رساله في علم النبي صليالله عليه وآله و الامام عليهالسلام بالغيب. (بي تاريخ).
17. مقدمهها و تقريظها بر كتابهايي چون:
1. المراقبات( از ميرزا جواد ملكي تبريزي)
2. وسائل الشيعه( از حر عاملي)
3. نورالثقلين ( مرحوم آيت الله حويزي)
4. تفسير عياشي
5. مفاهيم القرآن (از استاد جعفر سبحاني)
6. التقريظ عليالفرقان في تفسيرالقرآن از محمدصادقي.
از آثار فارسي علامه طباطبايي مي توان به موارد زير اشاره كرد:
1. اصول فلسفه و روش رئاليسم. 1332 ش.
2. تذئيلات و محاكمات بر سه مكتوب اول سيداحمد كربلايي و شيخ محمد حسين غروي اصفهاني در مورد بيتي از شيخ عطار. (ادامه كار تا نامه هفتم توسط علامه سيد محمد حسين حسيني تهراني انجام گرديده است.)
3. شيعه: مجموعه مذاكرات با پروفسور هانري كربن فرانسوي.
4. شيعه در اسلام. 1348 ش.
5. قرآن در اسلام. 1353 ش.
6. آموزش دين: براي كودكان.
7. بررسيهاي اسلامي. جلد اول.
8. اسلام انسان معاصر (جلد دوم بررسيهاي اسلامي).
9. بررسيهاي اسلامي. جلد سوم (96 صفحه اول آن).
10. اشعار.
11. مقدمه و تقريظ بر:
1. روش انديشه (از شهيد دكترمحمد مفتح)
2. عشق و رستگاري(از احمد زمرديان)
3. داستان زندهها( از عبدالكريم اقدمي)
4. بشارات عهدين
5 . كتاب در مورد حج.
12. چند يادداشت مختصر:
--- دولت پوشالي و دست نشاندهاي به نام اسرائيل
--- گفتوگويي با استاد درباره شهيد مطهري
--- دو اظهار نظر مختصر درباره بعضي آثار مرحوم دكتر علي شريعتي
--- توضيحي درباره اظهار نظر در پاسخ يك نامه.
13. رسالهاي در مبدا و معاد
14. رسالهاي در نبوت
15. رسالهاي در عشق
16. رسالهاي در مشتقات
17. حاشيه بر مكاسب شيخ انصاري
18. سلسله انساب طباطبائيان در آذربايجان
19. منظومهاي در خط نستعليق.
20.روابط اجتماعي در اسلام (ترجمه مباحثي اجتماعي از تفسير الميزان كه در ارتباط با آيه آخر سوره آل عمران بيان شدهاست).
علامه طباطبايي افزون بر كتابهاي ارزشمند فراوان،در تربيت شاگرد نيز كوشا بود؛به گونه اي كه از اشخاص زير ميتوان به عنوان نمونههاي برجستهاي از درس آموختگان محضر ايشان ياد كرد:امام موسي صدر، استاد شهيد مرتضي مطهري، شهيد دكتر سيدمحمد حسيني بهشتي،آقاسيد جلالالدين آشتياني، آيتالله شهيد علي قدوسي (داماد علامه)، علامه سيد محمد حسين حسيني تهراني، آيتالله مكارم شيرازي،آيتالله ابراهيم اميني، آيتالله جوادي آملي، آيتالله حسنزاده آملي، آيتالله شيخ يحيي انصاري شيرازي، آيتالله موسوي اردبيلي، آيتالله مصباح يزدي، شهيد دكتر محمد مفتح، و...همچنين بسياري از روشنفكران در جلسات مباحثه از ايشان بهره گرفتند. از آن جمله ميتوان به جلسات مباحثه با پرفسور هانري كربن اشاره كرد كه دكتر سيدحسين نصر و بسياري ديگر در آن حضور داشتند و يا جلساتي كه در تهران برگزار ميشد و افرادي ديگر در آن حاضر بودند.
علامه طباطبايي در عين حال كه فيلسوفي بزرگ بود، شاعر بزرگي نيز بود. در اين قسمت نمونه اي از اشعار بزرگ اين عالم رحيل را در زير مي آوريم:
همي گويم و گفتهام بارها
بود كيش من مهر دلدارها
پرستش به مستياست در كيش مهر
برونند زين جرگه هشيارها
به شادي و آسايش و خواب و خور
ندارند كاري دلافكارها
به جز اشك چشم و به جز داغ دل
نباشد به دست گرفتارها
كشيدند در كوي دلدادگان
ميان دل و كام ديوارها
چه فرهادها مرده در كوهها!
چه حلاجها رفته بر دارها!
چه دارد جهان جز دل و مهر يار؟
مگر تودههايي و پندارها
ولي رادمردان و وارستگان
نيازند هرگز به مردارها
مهين مهرورزان كه آزادهاند
بريدند از دام جان تارها
به خون خود آغشته و رفتهاند
چه گلهاي رنگين به جوبارها
بهاران كه شاباش ريزد سپهر
به دامان گلشن ز رگبارها،
كشد رخت سبزه به هامون و دشت
زند بارگه گل به گلزارها،
نگارش دهد گلبن جويبار
در آيينه آب رخسارها،
رود شاخ گل در بر نيلوفر
برقصد به صد ناز گلنارها،
درد پرده غنچه را باد بام
هزار آورد نغز گفتارها،
به آواي ناي و به آهنگ چنگ
خروشد ز سرو و سمن تارها،
به ياد خم ابروي گلرخان
بكش جام در بزم ميخوارها
گره را ز راز جهان باز كن
كه آسان كند باده دشوارها
جز افسون و افسانه نبود جهان
كه بستند چشم خشايارها
به اندوه آينده خود را مباز
كه آينده خوابياست چون پارها
فريب جهان را مخور، زينهار
كه در پاي اين گل بود خارها
پياپي بكش جام و سرگرم باش
بهل گر بگيرند بيكارها
سرانجام اين عالم و عارف بزرگ پس از عمري مشحون از سعي وافر در امر پژوهش و تحقيق، تدريس، تربيت شاگردان متعدد و ايجاد ارتباطات موثر با محافل علمي و دانشگاهي، در 24 آبان 1360 به سراي جاودانگي كوچ كرد.
شنبه 25 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 424]
-
گوناگون
پربازدیدترینها