واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: يك قلم سخاوتمند
او نويسنده بزرگي است كه يك سال پيش تقريباً ناشناخته بود، اما اكنون عضو يك جرگه ادبي است كه نويسندگاني چون: وي.اس.نايپول، ندين گورديمر، ايريس ماردوخ و كينگزلي آميس را در برميگيرد.
آراويندآديگا مانند آنها يك برنده جايزه "BOOKER" است كه آن را به خاطر كتابش «ببرسفيد» دريافت كرده است. اين يك پيروزي بزرگ براي آديگا يك روزنامهنگار سابق 33 ساله بود. من به عنوان يك دوست قديمي او سر ميز آديگا در عمارت شهرداري لندن نشسته بودم و او درحالي كه به وسيله افراد انتشاراتي «آتلانتيك بوكز» محاصره شده بود جايزه را برد. حالت ميزيك وجدوشادي همراه با ناباوري بود. تابي ماندي رئيس آتلانتيك به من گفت كه: «من كاملاً انگشت به دهان ماندهام.»
براي ماندي اين تنها نه يك پيروزي ادبي، كه يك پيروزي تجاري بود. او ميدانست كه اين كتاب ميتواند اكنون بيش از يك ميليون نسخه، و تنها 500 هزار تا در بريتانيا فروش داشته باشد. بله، قدرت مالي BOOKER معتبرترين جايزه ادبي بريتانيا چنين است.
براي راوي ميرچانداني كه كتاب آديگا را ويراستاري كرد و سر ميز كنار او نشسته بود اين پيروزي يك اثبات حقانيت شيرين بود. ميرچانداني به ياد ميآورد كه دوسالونيم پيش رئيساش در رندوم هاوس به او گفت: «تو لازم است شغل ديگري پيدا كني». ميرچانداني پس از خروج به وسيله آتلانتيك استخدام شد ـ و «ببرسفيد» اولين كتابي بود كه او براي كارفرماي جديدش خريد. اين كتاب ابتدا به وسيله كارگزار آديگا كه اصرار داشت كتاب را آن شب خوانده و تصميم گرفته بود براي آن تلاش كند، به او نشان داده شده بود. ميرچانداني گفت: «من با نسخه دستي نويسنده نشستم و پس از خواندن شش صفحه اول شديداً به هيجان درآمدم. چون وقتي شما يك رومان را براي اولين بار ميخوانيد اغلب با خود فكر ميكنيد: اين خارقالعاده است، ادامه بده، ادامه بده. تا زماني كه اشتباهات و خطاهاي نويسنده را پيدا كنيد»؛ اما در مورد آديگا ميرچانداني شگفتزده ميشود: «كتاب خارقالعاده است. هرگز دچار تزلزل نميشود.»
كتاب آديگا واقعاً به طور فوقالعادهاي كمال يافته است. اين داستان يك خدمتكار هندي كه اربابش را ميكشد با ظرافت و مهارت و با نوعي انرژي خرابكارانه شاد نوشته شده است. در اولين فصل بالرام يك راوي به طور غيرقابل كنترلي بياخلاق آهنگ گستاخانه داستان را تعيين ميكند. اما داستان با همه طنز سياهش همچنين يك تصوير تكاندهنده و خشمگينانه از فساد و بيعدالتي اجتماعي در هند، در زماني است كه رسانهها ترجيح دادهاند قصههاي شادتر دگرگوني اقتصادي كشورها را مورد توجه قرار دهند.
آديگا پس از مراسم اداي جايزه در تاكسي به من گفت كه ابتدا سعي كرده بود كتاب را به نقل از سوم شخص بنويسد، اما بعد كتاب را در تقريباً چهل روز به نقل از خدمتكار قاتل نوشته است. در آن موقـــع آديگا تازه از شغلش به عنوان يك خبرنگار تــــايم استعفا كرده بود و با يك احساس آزادي خاصي مينوشت كه به گفتة خودش ناشي از اين واقعيت بود كه «او چيزي نداشت كه از دست بدهد». او به من گفت كه اغلب به عدم اعتمادبهنفس مبتلا ميشده است. اما «ببرسفيد» را در يك حالت خونسردي و شاد نوشت و حتي در آن زمان ميدانست كه دارد يك چيز خاص خلق ميكند.
داوران BOOKER نيز مطمئناً اين طور فكر كردند. مايلك پورتيلو كه رياست هيأت داوران را برعهده داشت و جايزه را (كه با يك چك به مبلغ 87800 دلار همراه بود) اعلام كرد، به من گفت: چيزي كه در ببرسفيد او را به هيجان درميآورد اين است كه اين داستان، همانقدر كه ناراحتكننده است، سرگرمكننده هم است.
پورتيلو مانند خيلي از خوانندگان گفت: «اين كتاب، ديدگاه مرا درباره بعضي چيزها مانند هند واقعي و اين كه طبيعت فقر چيست، عوض كرد.»
يكي ديگر از داوران كه خواست نامش فاش نشود گفت: انتخاب ميان كتاب آديگا و «نوشتههاي پنهان» سباستين باري، نويسنده ايرلندي، دومين كتاب مورد علاقه داوران از ميان ليست كوتاه شش كتاب، كار بسيار دشواري بود. آن طور كه اين قاضي گفت، داستان باري يك نمايش عالي از نويسندگي زيبا به شمار ميرفت، درحالي كه رومان آديگا يك نمونه استادانه از «داستانسرايي پرترق و توروق» و «يكي از عاليترين كتابهايي بود كه من در عمرم خواندهام». او ميگفت: «در پايان آديگا با كمترين اختلاف برنده شد و من نميتوانم به شما بگويم و اين اختلاف چقدر كم بود.»
آديگا كودكياش را پيش از يك سفر دوساله به استراليا در چناي و بندر منگالور در سواحل غربي هند گذراند. او در دانشگاه كلمبيا در شهر نيويورك در رسته ادبيات انگليسي تحصيل كرد و يك بورس تحصيلي براي آكسفورد برد. او پس از يك مدت كوتاه با مجله MONEY در منهاتان به عنوان يك خبرنگار در دهلينو با گزارشهايي از بعضي از فقيرترين بخشهاي هند براي سه سال به تايم پيوست. اين دوره يك تجربه دردناك بود كه زيربناي همدلي او را با محرومان تشكيل داد.
او در سال 2006 استعفا كرد تا ببرسفيد را بنويسد، درحالي كه همچنان در دهلينو زندگي ميكرد. اين كتاب پس از انتشار با استقبال منتقدان بينالمللي به پرفروشترين كتاب در هند تبديل شد، اما توصيف ناخوشايند آن از اين كشور به مذاق بعضي خوانندگان هندي خوش نيامد.
منتقدان آديگا را متهم كردند كه به كليشههاي غربي از فقر و نااميدي در جهان سوم روي آورده است. مانجولا پادمانابهان، منتقد بانفوذ در مقالهاي در مجله OUTLOOK اين كتاب را به عنوان يك «كار خستهكننده مسخره» رد كرد. اين درست شبيه همان استقبالي بود كه منتقدان از «يك منطقه ظلمت» سال 1964 و به دنبال آن از يك «تمدن زخمي» سال 1977 كه تصويري نااميدكننده از هند ارائه ميداد و دنباله اندكي خوشبينانهتر آن «هند: يك ميليون شورش» نايييل، متولدترينداد به عمل آوردند. اما او وقتي در سال 2001 جايزه نوبل را برد مورد تكريم سرزمين اجدادي خود قرار گرفت. آيا BOOKER هم برمنتقدان هندي آديگا پيروز خواهد شد؟ پاسخ اوليه به موفيت او با گراميداشت همراه بود. ZEENEWS COM با غرور گفت: برخلاف بسياري از عنوانها در ليست BOOKER ببرسفيـد يك احساس هيجانانگيري امروزي دارد.
آديگا درحالي كه حدود ساعت 1 بامداد عازم هتلش شد، شاد و خوشحال از موفقيت خود از توقعاتي كه در هر گوشه انتظارش را ميكشيد به خوبي آگاه بود. وقتي من به او گفتم كه يك نويسنده مشهور به شوخي يكي از داوران را نكوهش كرده و گفته كه يك پيروزي در اوايل كاريك نويسنده او را نابود خواهد كرد، او با صداي بلند خنديد. او همين الان اين فشار را احساس ميكند، اما فعلاً قبل از بازگشت به بمبئي بايد يك رگبار مصاحبه را تحمل كند و بعد به انزواي شاد نوشتن كتاب بعدي خود بازگردد.
پنجشنبه 23 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]