واضح آرشیو وب فارسی:مهر: بزرگداشت روز جهاني فلسفه/علم جديد آزادي را سلب كرد/ ارتباط بين حق و قدرت در دوره جديد وارونه شد
دكتر اعواني با بيان اينكه پدران فلسفه جديد علم را به سمت قدرت سوق دادند تصريح كرد: با اينكه علم جديد منشاء بسياري از مواهب است اما خيلي از آزادي ما را سلب كرد.
به گزارش خبرنگار مهر، مراسم روز جهاني فلسفه عصر امروز به همت "انجمن حكمت و فلسفه ايران" با همكاري كميسيون ملي يونسكو و با سخنراني دكتر عليرضا بهشتي، دكتر سيدمحمدقاري سيدفاطمي، دكتر كريم مجتهدي، دكتر مصطفي محقق داماد و دكتر غلامرضا اعواني برگزار شد.
در اولين روز از اين نشست دكتر غلامرضا اعواني با موضوع "حق يا قدرت؛ بزرگترين معماي فلسفي" سخنراني كرد و به نظريه هاي مختلف در رابطه با "حق و قدرت" پرداخت و گفت : برخي حق را عين قدرت مي دانند و برخي معتقدند حق يا قدرت به سه شرط يا شرطي منفصله مانعة الخلو باشد يا مانعة الجمع و يا شرطي منفصل باشد.
وي سخنان خود را از منظر مبادي فلسفي(متافيزيكي) خواند و افزود: قدرت براي نوعي وجود و ايجاد است. اصلا وجود قدرت است و چيزي كه عدم است قدرت ندارد. خدا قادر است چون خلق(ايجاد) مي كند.
دكتر اعواني با تأكيد بر اينكه بين حق و قدرت اختيار يا اراده است تصريح كرد: اراده بين انسان و حيوان مشترك است و اختيار خاص انسان است.
وي افزود: سير تاريخ بشر به دلايلي به سوي اصالت قدرت بوده و در جهان امروز (به دلايل متافيزيكي) اصل حقوق بشر دارد اما اصل قدرت ندارد.
وي موضوع رساله "جمهور" افلاطون را حق و قدرت (عدالت و قدرت) دانست و گفت: تساوي حق و قدرت را در سوفسطائيان مي بينيم و عدالت چيزي نيست جز نامي كه اصحاب قدرت براي منافع و مقاصد خود وضع كردند.
اين استاد فلسفه با تأكيد بر اينكه در نظام يوناني مسئله حق با عدالت و حقيقت و حكمت ارتباط دارد يادآور شد: در نظر افلاطون، حكيم بايد حاكم باشد. پس اين نظام عقلاني در "وجود" است. نظام وجود و نظام معرفت و مراتب نفس انسان يكي است و سه چيز نيست.
وي تصريح كرد: در نگاه افلاطون تنها راه سعادتمندي جامعه كه همه افراد به حق خود برسند در اين است كه حكيم حاكم شود و يا حاكم حكيم شود.
دكتر اعواني با بيان اينكه در اديان قرون وسطي خدا قدير و اراده (فعال مايشاء) است افزود: در اينجا دو تفسير از دين وجود دارد. يكي كساني كه عقل را در برابر ايمان قرار مي دهند و يك گروهي كه عقل را عين ايمان مي دانند كه در ارتباط ميان حق و قدرت بسيار مؤثر است و نياز به تفسير بيشتري دارد. در تعبير قرون وسطي خدا اصل همه چيز است و انسان صورت خداست. ما تصويري كه خداوند داريم اين تصوير در انسان و جامعه تأثير مي گذارد.
وي با بيان اينكه علم همان عقل از نظر غربيان است به تفاوت ديدگاه حكما و اشاعره پرداخت و گفت: اشعري اصالت قدرتي(اراده) است يعني خدا هرچه اراده كند علم او تابع اراده اوست.
دكتر اعواني با تأكيد بر اينكه اشاعره كلامي هستند افزود: در نظر حكماي متقدم و حكماي اسلام رأس صفات الهي علم است و حق با علم ارتباط دارد و اراده در خدا تابع علم است و قدرت هم تابع آن است. اما اشاعره رأس صفات الهي را اراده و قدرت دانسته و علم را تابع آن مي دانند.
وي با اشاره به ديدگاه اشاعره كه مي گويند" خدا فعال لما يريد" است به پاسخ حكيم در برابر اين مطلب اشاره كرد و گفت: درست است كه خدا فعال لما يريد است اما اول بايد شيء، شيء شود تا قدرت به آن تعلق گيرد. شيء در مشيت (حكمت،علم) وجود دارد و وقتي كه شيء شد در مشيت حق اراده براي وجود آن تعلق مي گيرد. بنابراين خداي همه توانا مي شود براي اينكه تمام چيزها در علم نامتناهي او هست و قدرت هم به آن تعلق مي گيرد و اين به غير از خداي آربيتري است كه هر لحظه تصميم مي گيرد.
وي دوره جديد را يك انقلاب در تمام مفاهيم و معاني خواند و تأكيد كرد: ارتباط بين حق و قدرت در دوره جديد وارونه مي شود.
اين استاد فلسفه با تأكيد بر اينكه مسئله علم در دوران جديد به معناي قديم (از منظر متافيزيكي) دچار خدشه شده است افزود:
مسئله علم در دوران جديد علم به معناي اپيستم يوناني نيست ضمن اينكه يك تحولي در فلسفه و در معناي علوم پديد آمد و هر دو باعث شده كه كفه ترازو را به سمت قدرت بكشد با اينكه علم است اما علم در جهت قدرت است.
وي با بيان اينكه در دوره جديد علم اعلي(حكمت الهي) از فلسفه جدا شد تصريح كرد: در اينجا همه فلاسفه سهمي در خارج كردن حكمت از فلسفه داشتند. مثلا دكارت با اينكه اصالت عقلي است حقايق ازلي را تابع اراده خدا مي داند و نمي گويد تابع علم خداست. اصلاعلم الهي در نظام دكارتي جايي ندارد و بيشتر اراده است.
دكتر اعواني جمله معروف كانت را كه گفت" من راه معرفت را مي بندم تا راه ايمان را بازكنم" را بي معني خواند و اين مطلب را از يك فيلسوف بعيد دانست و تأكيد كرد: ما از او انتظار داشتيم كه راه معرفت را باز كند و راه ايمان را ببندد مگر اينكه آن ايمان معقول باشد.
به گفته اين استاد فلسفه، علم جديد براي شناخت حقيقت نبوده و حقيقت در دوره جديد به فراموشي سپرده شده است.
وي با بيان اينكه علم براي استفاده و كاربرد است، تأكيد كرد: علم جديد از بيكن به بعد نه براي شناخت و حقايق (به تعبير حكما) بلكه براي استفاده و استخدام طبيعت يعني "قدرت" است.
دكتر غلامرضا اعواني در پايان با بيان اينكه علم جديد باعث ايجاد يك قدرت كاذب شده است افزود: علم به مانند فلسفه بي صاحب است چرا كه تمام علما كار مي كنند و اين علم را با كمال خلوص به دولتمردان و اصحاب قدرت تحويل مي دهند و ديگر بر دولتمردان جهان هيچ كنترلي ندارند. سياستمداران امروز حكيمان حاكم نيستند كه حكمت حاكم باشد. بنابراين بايد مسئله حق و قدرت را با توجه به مبادي متافيزيكي آن مورد توجه قرار داد.
در روز دوم اين نشست كه عصر امروز برگزار مي شود از مقام علمي استاد دكتر رضا داوري اردكاني به عنوان "فيلسوف فرهنگ" تجليل مي شود. كميسيون ملي يونسكو موضوع روز جهاني فلسفه امسال را "حق و قدرت" اعلام كرده است.
چهارشنبه 22 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]