تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهشت را درى است كه ريّان ناميده مى شود از آن در، جز روزه داران وارد نشوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826597294




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دردسرهاي عشق شيشه.اي!


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: تهران امروز: زن جواني با مراجعه به دادسراي يافت.آباد، از زني ديگر به خاطر سرقت و رابطه نامشروع با شوهرش شكايت كرد.

زن شاكي در بازپرسي، ماجراي خود را چنين شرح داد: چند سالي از ازدواجم مي.گذشت كه متوجه رفتار و حركات عجيب شوهرم شدم. شوهرم ديگر مثل سابق به من توجه نمي.كرد و حسابي سرد شده بود. انگار من با يك مجسمه.اي كه در دكور خانه.مان بود برايش فرقي نداشتم.

ديگر خيلي كم و در حد نياز با من صحبت مي.كرد. من فكر كردم كه شايد مشكل كاري پيدا كرده و يا با صاحبكارش حرفش شده و سعي كردم كه با صحبت با او، شريك غم.هايش باشم و اگر بتوانم كمكش كنم اما او در پاسخ سوال.هاي من، با بي.حوصلگي جواب.هاي سربالا مي.داد و حتي يك بار كه خيلي نگرانش بودم و از او سوال كردم، عصباني شد و گلدان بلوري را كه دم دستش بود به زمين زد و خرد و خاكشير كرد.

زن شاكي افزود: يكي، دو تا از دوستانم گفتند احتمالا او معتاد شده اما چون هيچ.كدام از حالت.هاي خماري و يا حالت.هاي ظاهري معتادها را در چهره نداشت من باورم نشد.يكي هم گفت شايد زير سرش بلند شده كه باز هم من قبول نكردم چون او اصلا اهل اين حرف.ها نبود!

تا اينكه يك.روز كه از آرايشگاه به خانه برمي.گشتم كليد را انداختم و در را باز كردم و متوجه شدم مهمان داريم. از اتاق خواب صداي بگو و بخند مي.آمد و من فكر كردم شايد شوهرم يكي از دوستانش را به خانه آورده اما با شنيدن صداي خنده.هاي ريز يك زن، مو بر تنم راست شد. لاي در را به آهستگي باز كردم و شوهرم را با زني غريبه ديدم كه انگار مشغول كشيدن چيزي بودند. من در را كاملا باز كردم و شروع كردم به دري.وري گفتن به آنها.

زن خشكش زد و شوهرم هم شوكه شد چون فكر نمي.كرد من به اين زودي از آرايشگاه برگردم. به هر حال آن زن كيفش را برداشت و از خانه رفت و بعد شوهرم بناي داد و بيداد را گذاشت كه چرا آبروي او را برده.ام! بعد از اينكه دعوا بالا گرفت، او گفت كه بله! من معتادم و از چند ماه قبل شيشه مصرف مي.كنم! و حتي يك سيلي هم توي گوش من زد كه من هم رفتم و گوشه.اي نشستم و شروع به گريه كردم!

بعد از يك ساعت شوهرم پيشم آمد و با چرب.زباني اين قضيه را از دلم درآورد و قسم خورد كه هيچ رابطه خاصي بين او و آن زن غريبه نيست و گفت كه به خاطر من اين مواد لعنتي را هم كنار مي.گذارد. مدتي خبري نبود اما يك بار ديگر دوباره اين اتفاق افتاد اما اين بار كه من اعتراض كردم شوهرم و زن غريبه سرم ريخته و مرا كتك زدند! ديگر روي شوهرم حسابي به من باز شده و مي.گفت كه اگر قرار باشد بين شيشه و من يكي را انتخاب كند، شيشه را انتخاب خواهد كرد.

من هم يك زن تنها بودم و از طرف ديگر هنوز با همه بدرفتاري.هايش او را دوست داشتم و نمي.خواستم از دستش بدهم تا اينكه يك.روز وقتي از خريد برگشتم، ديدم انگار پشت در را انداخته.اند، اين بار برخلاف دفعه.هاي قبلي كه شوهرم كفش.هاي آن زن را قايم مي.كرد، يك جفت كفش سفيد زنانه دم در ديدم. ديگر از شوهرم نااميد شده بودم و شك برم داشته بود او پول مصرف شيشه.اش را از كجا مي.آورد؟!

به سراغ جعبه جواهراتم رفتم و ديدم ساعت مچي عروسي و گوشواره.هايم نيست. صد هزار تومان پولي را كه پس.انداز كرده بودم هم نبود. به سراغ تلفن رفتم و با ترس و لرز به 110 زنگ زدم و بعد خودم به حمام رفتم و خودم را قايم كردم تا پليس بيايد. پليس آمد و آنها را برد و من هم رفتم و شكايتي از آنها تنظيم كردم. من از اين زن به خاطر رابطه نامشروع با همسرم و سرقت ساعت مچي و گوشواره.ها و پول نقد شاكيم. از شوهرم هم به خاطر اينكه مرا كتك زده شكايت كردم.

اما زني كه با شوهر اين زن دستگير شده، اتهام سرقت و رابطه نامشروع را رد كرد و اظهار داشت بين او و شوهر اين زن رابطه خاصي نبوده و فقط چون جايي براي استعمال مواد نداشته به خانه آنها مي.آمده و شيشه مصرف مي.كرده است. او همين.طور اتهام سرقت را نپذيرفت. شوهر زن شاكي هم در بازجويي مقدماتي رابطه نامشروع با زن را تكذيب كرد.

شكايت اين زن جوان از شوهرش و زن غريبه در حال بررسي بيشتر است.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 187]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن