واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: پيامكها و تاثير آن بر روابط اجتماعي افراد جام جم آنلاين: سرويس پيام كوتاه يا پيامك اولين بار اوايل دهه 90 ميلادي در اروپا ابداع و بسرعت با استقبال عمومي مواجه شد. اين فناوري از سال 1381 در كشور ما در دسترس كار براي تلفن همراه قرار گرفت و همزمان با گسترش استفاده از اين وسيله ارتباطي سيار در ميان همگان رواج يافت. استقبال بينظير از فناوري پيام كوتاه كه ارتباطي نوشتاري و سريع را در دسترس انبوه كاربران قرار ميدهد، در كشور ما به گونهاي بود كه موجب تولد پديدهاي جديد با عنوان پيامك بازي شد و كار به جايي رسيد كه در حال حاضر ارسال پيامكها در ايران با ميانگين بيش از 20 ميليون پيام در روز از كشور خاستگاهش يعني انگلستان پيشي گرفته است. در اين نوشتار به طور اجمالي به بررسي آسيبهاي اين پديده نوپا و معضلات تجربه شده آن در نخستين سالهاي حضورش در جامعه ايراني پرداختهايم. از نظر كيفي، پس از طنز و جوك، پيامكهاي اروتيك يا قبيح بيشترين حجم پيامكهاي ارسالي را تشكيل ميدهد و مسائل اجتماعي، سياسي، تجاري، خرافي، حكمي، ادبي و ورزشي در ردههاي بعدي قرار ميگيرند. به محض تولد يك جوك يا متني جالب و جذاب، پيامك آن بدون توجه به ميزان قبيح بودن و بيهيچ فيلترينگي به گروه دوستان يا كاربران ارسال ميشود و ناگفته پيداست حتي نوجوانان و كودكان از دريافت آن مصون نميمانند. شنيدن حرفهايي از كودكان كه مناسب سنشان نيست و اظهارنظر طنازانه و نسنجيده آنان درباره همه مسائل و شوون زندگي فردي و اجتماعي تنها بخشي از پيامدهاي منفي اين ارسالهاي گسترده و بيبند و بار و موجهاي سهمگين پيامكي است. در حقيقت كودكان و نوجوانان از طريق گوشي تلفن همراه به يك شبكه گسترده از اطلاعات فكاهي و غيرضروري دست يافتهاند كه هيچ حد و مرزي نميشناسد، محدوديتي قائل نيست و در قبال تبعات انتشار خود مسووليتي بر عهده نميگيرد. دستيابي به اين اطلاعات پوچ و بيهدف كه بيوقفه ارسال و دريافت ميشود دنياي صادقانه كودكان را مخدوش ميكند و بر پيچيدگيهاي ذهني آنان در مواجهه با دنياي اطراف ميافزايد. دريافت پيامكهاي غيراخلاقي و وقيحانه كه همه حوزههاي زندگي فردي و اجتماعي و حتي مسائل حاشيهاي را به سخره ميگيرد در كنار برخورداري از ارتباطاتي نظير پيام تصويري و بلوتوث و اطلاعات گرافيكي، تصويري و ويدئويي شرايطي را رقم زده است كه ديگر كمتر نوجواني حاضر ميشود گوشي تلفن همراهش را در اختيار ديگران بويژه والدين و آشنايان قرار دهد؛ البته ترس از بازبيني اطلاعات دروني گوشي همراه به دليل احتمال شكسته شدن حريمهاي اخلاقي به سن خاصي اختصاص ندارد و متاسفانه بيشتر اقشار جامعه را در بر ميگيرد. در اين حوزه دريافت پيامكهاي ناخواسته و اشتباهي نيز قابل ذكر است. بيشتر كاربران تلفن همراه در سالهاي اخير حداقل يك يا چند جوك وقيحانه دريافت كردهاند كه تعجب و تاسف آنها را برانگيخته است و بناچار با ديده اغماض بر اين اشتباهات نگريستهاند. ديگر اين كه پيامكها از طريق حريمشكني گسترده در حوزههاي مختلف اجتماعي، سياسي، اعتقادي و ... كه براي مثال تا مرزهاي اهانت به قوميتها پيش ميرود، اصول هويت ملي را به مخاطره ميافكند و زمينههاي جدايي و افتراق ميان گروهها و اقشار جامعه را فراهم ميآورد. شبكه نامرئي ارتباطي و اطلاعرساني ارسال پيامهاي شخصي و خصوصي، كاركرد اوليه و اصلي پيامك است كه به دليل استقبال گسترده اجتماعي از آن كاركردهاي پيامرساني جمعي، ايجاد ارتباطات انساني، سرگرمي و تفنن، تبليغات و ارتباط رسانهاي نيز به اين كاركرد اوليه اضافه شدهاند، اما در ايران پيامك به يك روش سخنپراكني تمام عيار تبديل شده است. در حقيقت سرويس پيام كوتاه يك رسانه سريع و گسترده است و در كوتاهترين زمان ممكن اخبار را به اقصي نقاط كشور حتي مناطق دورافتاده و محروم منتقل ميكند. بررسيها نشان ميدهد اخبار و رويدادهاي اجتماعي از طريق لطيفهها و متنهاي پيامكي سريعتر از هر رسانهاي منتقل و در سراسر كشور پخش ميشود. اين كاركرد پيامكها كه در حقيقت يك شبكه نامرئي و غيررسمي ارتباطي و اطلاعرساني محسوب ميشود، مضراتي نيز به دنبال دارد. پخش شايعه مهمترين اين آسيبهاست كه در سالهاي اخير نمونههاي عيني بسياري ميتوان براي آن ذكر كرد. شايعات اغلب به افزايش اضطراب و كاهش امنيت رواني جامعه منجر ميشود و با توجه به حسياست موضوع و محتواي اطلاعاتي كه به نادرستي منعكس ميكند كنش و واكنشهاي نامربوطي را به وجود ميآورد كه به سود هيچكس نيست. كاربران نيز از اين كاركرد رسانهاي پيامكها آگاهند و در صورت انعكاس يك خبر حساسيتبرانگيز و تهييجكننده به محض دريافت، آن را براي گروه دوستان و ديگر آشنايان ارسال ميكنند تا در اين زنجيره رسانهاي سهمي ايفا كنند. دريافت پيامكي از اين گونه به صورت مكرر به وسيله يك كاربر دليلي بر صحت اين مدعاست كه از موج عمومي پيامكها و اراده جمعي كاربران براي انتقال آنها حكايت ميكند. در حوزه سخنپراكني دسترسي سريع و دائمي، فراگيري مخاطبان، خصوصي بودن و امنيت نسبي شبكه و فيلتر نشدن، پيامك را به رسانهاي دلخواه تبديل كرده است. اعتياد پيامكي علاقه به پيامك بازي در جامعه ما تا حدي پيش رفته است كه برخي افراد بويژه قشر جوان و نوجوان به داشتن جنون پيامكبازي معروفند. گذشت زمان و فروكش كردن تب ارتباط پيامكي نيز از اين علاقه نكاسته است و يافتن افرادي كه روزانه بيش از 300 يا 400 پيامك ارسال يا دريافت ميكنند، در ميان دوستان و آشنايان كار دشواري نيست. عدهاي ديگر به ارسال پيامك در ساعات بيكاري شبانه و پيش از خواب معتادند؛ به طوري كه گوشي تلفن همراه را با خود به رختخواب ميبرند و اعلام ساعات 22 شب تا يك بامداد به عنوان پيك انتقال پيامكي اشارهاي به اين موضوع است. گذشته از آن، ارتباط پيامكي و ارسال جوك و متون طنز در جامعه ما يك سرگرمي شناخته شده و دمدستي است و بسياري از افراد در سنهاي مختلف ساعات فراغت و بيكاري خود را به اين كار اختصاص ميدهند كه بهتنهايي يك آسيب جدي فرهنگي را گوشزد ميكند؛ فرصتي كه ميتواند با مطالعه، تفريح، ورزش و تفرج سپري شود، در ثانيهها و دقيقههاي پوچ پيامكبازي تلف ميشود و جز خستگي و خمودي سودي ندارند. شاديهايي كه پيامكها ميسازند، ديري نميپايد و استقبال شديد از پيامكهاي رسيده و تقاضاهاي مكرر براي دريافت متون طنزآميز تازهتر دليلي بر صحت اين مدعاست. نارسايي در ارتباطات زبان پيامكها نوشتاري و مقطع است و افزايش ارتباطات فردي از اين طريق به كاهش روابط چهره به چهره و زنده صوتي منجر ميشود. ارتباطات ناقصي كه درقالب متون خشك و بيروح جان ميگيرد، مرز شوخي و جدي را درهم ميآميزد و مسير اغراقآميز و نادرستي را ميپيمايد كه هرگز جايگزين مناسبي براي ارتباط كلامي و عاطفي ميان گروه دوستان و آشنايان نيست و شناخت مجازي و غيرواقعي حاصل از آن نميتواند معيار خوبي براي آگاهي درباره طرفين رابطه باشد. اين ارتباط مجازي فرصت يادگيري آداب زندگي را به طور عملي و از طريق ارتباط موثر با اقشار مختلف اجتماعي از فرد سلب و او را در محيطي بسته و محدود محصور ميكند. اين آسيب در حوزه روانشناسي نسلها بويژه نوجوان و نوپا قابل بحث و بررسي است و نتايجي نظير شكاف نسلها، نداشتن درك متقابل، ناتواني در برقراري ارتباط سالم در ميان جمع را در پي دارد. در حقيقت پيامكها ادبيات گفتاري و نوشتاري خاص و فرهنگ جديدي را پديد ميآورند و رواج ميدهند كه كاستيهاي آن بر كاركردهاي مثبتش غلبه دارد. پاسخگويي به نيازهاي مختلف سرويس پيامكوتاه براي تسهيل ارتباطات شخصي و كاري ابداع و راهاندازي شده است و هنگامي كه براي دستيابي به اين هدف اوليه به كار رود وسيلهاي مناسب محسوب ميشود كه مزاياي آن در دنياي پرشتاب كنوني قابل انكار نيست. كاركرد ثانويه اين فناوري در ايران پيامك را به شبكه ارتباطي عمومي و رسانهاي تبديل كرده است و طرفداران اين نوع كاركرد مزايايي نظير همگرايي اجتماعي، تقويت مشاركت در اطلاعرساني جمعي، سهولت انتشار اخبار، آزادي اظهار نظر، ايجاد ديدگاههاي تازه و شخصي و قدرت انتقال آن به ديگران، نشر فكاهي و شادي در ميان افراد و ... برايش قائل ميشوند. اين عده كه پرتعداد نيز هستند، كاركرد فعلي سرويس پيام كوتاه را مفيد، ارزشمند و حتي قابل ستايش معرفي ميكنند و بر ضرورت فراگيري آن تاكيد دارند. به نظر ميرسد پاسخگويي به نيازهاي اقشار جامعه و لايههاي مختلف اجتماعي در حوزههاي تفريح و سرگرمي، كسب خبر و اطلاعات و... كاركرد عمومي و زنجيرهاي پيامكها را به سادگي توجيهپذير ميكند، اما بايد پرسيد آيا شيوه ارتباط پيامكي با همه نقصها و نارساييها روشي مناسب براي پاسخگويي به اين نيازهاست؟ بايد پذيرفت كه كاركرد عمومي و رسانهاي پيامكها يك شبكه ناقص و نامفهوم را ايجاد كرده است كه عضويت در آن براي كاربران خواسته يا ناخواسته اجباري ميشود. علاوه بر آن پيامهاي شخصي و خصوصي اغلب با پيامهاي رسانهاي در هم ميآميزد و به اين ترتيب كاركرد اصلي و اوليه پيامكها نيز مخدوش و آزاردهنده جلوه ميكند پاسخگويي كاذب و نادرست به نيازها تنها عيب اين شبكه ارتباطي عمومي نيست. معايب ديگر را بايد در ساختار و قابليتهاي اين رسانه غيررسمي جستجو كرد. انتشار يك خبر كه اغلب در لفافهاي از طنز و مطايبه پيچيده ميشود، اگر چه با سرعت انجام ميپذيرد، ولي بايد در دقت و جامعيت آن ترديد كرد. هر خبري در يك رسانه رسمي و نظاممند با توضيحاتي در پي ارائه ميشود كه آن را كامل و جامع ميكند؛ اما در شبكه عمومي پيامكها خبرها تيتروار منتقل ميشوند و كسب توضيحات بيشتر درباره آنها امكانپذير نيست حتي صحت خبر نيز قابل بررسي نيست. يك يا چند نفر متني را در قالب يك خبر اجتماعي، سياسي، اقتصادي يا.... نگارش ميكنند و سايرين فقط وظيفه دارند با اطمينان كامل و با هر مقدار سادهلوحي كه لازم باشد آن را براي گروه دوستان و آشنايان بفرستند و خلاص. پيامكهايي از اين نوع كه در مقاطعي به معضلآفريني در حوزههاي اجتماعي پرداختهاند نزد همگان شناخته شده هستند و نيازي به ذكر مثال نيست. در اين روش لحن اخبار نيز دگرگونه است و بيش از آنكه به اصالت خبر و جنبههاي اطلاعرساني و آگاهيبخشي آن بپردازد، به كاربردهاي طنزآميز توجه دارد. بدتر آنكه اين رسانه به اصطلاح مردمي در حوزه اخبار بويژه در مسائلي كه مورد توجه اقشار و گروههاي اجتماعي است از تشويشآفريني، تفرقهافكني و تخريب ذهنيت افراد درباره موضوع خبر يا پديدآورندگان واقعه يا تصميم خاصي ابا ندارد و بسرعت جنبههاي ويرانگرش را آشكار ميكند. پاسخگويي به نيازهاي طنز و فكاهي نيز عملا از عهده اين شبكه بر نميآيد. پيامكهاي طنزآميز كه اغلب با مسائل غيراخلاقي و انواع اهانتها آميخته است، نه تنها به افزايش شادي واقعي، پايدار و تاثيرگذار منجر نميشود، بلكه گاهي نتيجه معكوس نيز در بر دارد و به تنش اجتماعي ميانجامد. امين رحيمي ....................
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 322]