محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826738824
ولايتعهدي امام هشتم(ع) و تقويت جريان روشنفكري شيعه
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: ولايتعهدي امام هشتم(ع) و تقويت جريان روشنفكري شيعه
خبرگزاري انتخاب : عباسيان در ابتداي تشكيل حكومت با شعار بازگشت به دين و رهايي از جاهليت و نيز خونخواهي اهل بيت(ع) وارد عرصه سياسي شدند اما از همان ابتدا كه حكومت را به دست گرفتند، از شعارهاي خود فاصله گرفته و مشخص شد اسلوبهايي كه آنان در سياستهايشان به كار بردند، با آنچه در مرامنامه خويش به مردم عرضه كرده بودند، بسيار متفاوت بود. حتي ستمي كه به مردم و آل علي وارد كردند، بسيار عميق تر و چشمگيرتر از مصيبتهايي بود كه امويان برمردم تحميل مي كردند.
وقايع و رخدادهاي زندگي ائمه از آن جهت اهميت دارد كه تحليل آن مي تواند ما را در يافتن مسير صحيح رهنمون باشد. يكي از اين وقايع كه در اين گفتگو سعي شده از زاويه جديدي بدان نگريسته شود ماجراي سؤال برانگيز حضور امام رضا(ع) در دستگاه خليفه اي است كه امام او را از نظر مبنايي قبول ندارد و به عقيده امام و شيعيانش، غاصب خلافت اهل بيت پيامبر(ص) است.
در اين گفتگو «علامه سيد جعفر مرتضي العاملي» مورخ شهير و نويسنده توانمند لبناني كه از وي به عنوان يكي از چهره هاي نام آور جهان تشيع ياد مي شود، از نگاهي ديگر به اصل و حواشي ماجراي ولايتعهدي امام رضا(ع) پرداخته است.....
***
* يكي از مباحث مورد توجه در سيره و تاريخ زندگي امام رضا(ع) مساله ولايتعهدي ايشان است. اولين سؤالي كه در اين زمينه به وجود مي آيد، اين است كه چه زمينه هايي وجود دارد كه مأمون از امام (ع) براي اين امر دعوت مي كند تا به خراسان بيايند؟
** شرايطي كه براي مأمون در آن دوره وجود دارد، باعث مي شود در تنگناي سياسي شديدي قرار گيرد. بخش اول اين مشكلات سياسي كه مأمون با آنها دست و پنجه نرم مي كند، به نارضايتي مردم برمي گردد.
اين وضعيت به ابتداي تشكيل حكومت عباسي مرتبط است.
عباسيان در ابتداي تشكيل حكومت با شعار بازگشت به دين و رهايي از جاهليت و نيز خونخواهي اهل بيت(ع) وارد عرصه سياسي شدند اما از همان ابتدا كه حكومت را به دست گرفتند، از شعارهاي خود فاصله گرفته و مشخص شد اسلوبهايي كه آنان در سياستهايشان به كار بردند، با آنچه در مرامنامه خويش به مردم عرضه كرده بودند، بسيار متفاوت بود. حتي ستمي كه به مردم و آل علي وارد كردند، بسيار عميق تر و چشمگيرتر از مصيبتهايي بود كه امويان برمردم تحميل مي كردند.
اين مشكلات از همان ابتدا براي مردم شروع شد و در دوره هاي بعد بر ميزان آن افزوده گرديد.
اين جنايتها در دوره هارون الرشيد به حدي رسيد كه برخي به اين باور رسيدند كه هارون ناصبي است. اين وضعيت باعث شد تا در گوشه وكنار كشور اسلامي، مردم دست به قيام بزنند و هر كسي از خاندان پيامبر(ص) كه پرچم مبارزه با عباسيان را به دست مي گرفت، عده بسياري از مردم با او همراه مي شدند. در اين رابطه، گفته شده كه در جنگ مأمون با ابوالسرايا، حدود 200 هزار نفر كشته شدند.
علاوه بر نارضايتي مردم، مأمون از ناحيه ديگري نيز با مشكلات عديده اي مواجه بود. جنگهاي دروني عباسيان و درگيري مأمون با برادرش امين و كشته شدن امين به آن شكل كه سرش بريده شده بود، باعث شد تا جايگاه او در بين عباسيان نيزمتزلزل شود.
اين مجموعه علل باعث شد مأمون براي رهايي از اين شرايط به حب علي(ع) تظاهر كند، و سياستهاي نرمتري را در ارتباط با مردم دنبال كند و اين گونه نشان دهد كه دشمن اهل بيت پيامبر(ص) نيست.
بي شك، قصد مأمون از اين نمايشي كه به راه انداخته بود، فريب مردم بود.در راستاي همين سياستهاي فريبكارانه اش به امام رضا(ع) واگذاري خلافت و سپس ولايتعهدي را پيشنهاد كرد.
مي خواهم اين جمله را اين گونه اصلاح كنم كه مأمون ولايتعهدي را به امام رضا(ع) پيشنهاد نكرد، بلكه امام(ع) را مجبور به پذيرش آن نمود.
يقيناً دليل واگذاري اين منصب به امام هم سوء برداشت از اين اتفاق است. مأمون از طرح و اجرايي كردن ولايتعهدي، چندين هدف را دنبال مي كرد؛ ادعاي آل علي(ع) را مبني بر حق خلافت داشتن سلب مي كند چرا كه بزرگ آنان در كنار خليفه قرار گرفته است. بنابراين عدم مشروعيت حكومت بني العباس هم نزد شيعيان مختوم مي شود. اين مهمترين هدف مأمون از ماجراي ولايتعهدي است، زيرا جامعه شيعي كه هميشه گروه معترض به جريان خلافت نامشروع است با اين كار عملاً به سكوت و خاموشي كشيده مي شوند. همچنين، شبهاتي نيز به وجود مي آيد.
* مواجهه امام هشتم (ع) با سياست بازي مأمون چگونه بود؟
** امام (ع) از همان لحظات اول روشن كرد كه اين سياست تحميل و جبر مأمون بود كه امام را به خراسان كشانيد. در اين ماجرا، حتي اگر چيزي هم نمي گفت، مردم خود متوجه اجباري بودن پذيرش ولايتعهدي مي شدند، زيرا وقتي مي بينند فردي كه به لحاظ اجتماعي و فرهنگي وعلمي سرآ مد خاندان پيامبر و امت اسلامي است در پنجاه سالگي وليعهد خليفه جواني مي شود كه تنها 30 سال دارد و براي رسيدن به خلافت از بردار كشي هم دريغ نكرده است، متوجه مي شوند كه اين اتفاق تنها يك بازي سياسي است كه خليفه به راه انداخته است. شبهه اي كه ممكن بود در اين زمينه به وجود بيايد، اين بود كه امام(ع) طمع به دنيا دارد و مي خواهد پس از مأمون به حكومت برسد كه اين شبهه بسيار بعيد است، زيرا امام رضا(ع) در عصر خويش به زهد، تقوا، عقل و حكمت و... مشهور است.
نكته دوم اين است كه امام(ع) از همان ابتدا سياستي را پيش گرفتند كه مأمون نتواند به خواسته هايش دست يابد. سياستهاي امام در اين برهه، بسيار دقيق و حساب شده است. مثلاً در روز بيعت شرط مي كنند در امور سياسي و عزل و نصبها دخالتي نكنند. اين شرط امام نشان دهنده اين است كه امام قلباً نسبت به اين ولايتعهدي رضايتي ندارند. امام در سند ولايتعهدي مكتوب مي كنند كه با توجه به اينكه ما علم غيبي داريم و آن را به ارث برده ايم، مي دانم كه اين امر شدني نيست، اما من مجبور شدم آن را بپذيرم.
آنچه امام(ع) در نامه و سند ولايتعهدي نگاشتند، تمام نقشه هاي مأمون را نقش برآب كرد.
* گفته شده در اين دوره دو گروه با امام و جريان اصيل شيعي در مسأله ولايتعهدي برخورد كردند و موضع گرفتند؛ گروه اول برخي جريانهاي تندرو شيعي است و ديگري وابستگان به خلافت و بني العباس. حضرت عالي چه تحليلي از رفتار سياسي هر يك از اين دو گروه داريد؟
** من با اعتراض جريان شيعيان تندرو و برخورد و واكنش نسبت به امام و پذيرش ولايتعهدي موافق نيستم و آن را صحيح نمي دانم. آنچه تحقيقات من نشان مي دهد، در اين رويداد پرسشهايي از ناحيه شيعيان مطرح گرديد كه بيشتر براي روشنگري و آگاهي اذهان از اين پذيرش صورت گرفته بود نه به معناي اعتراض به عملكرد يك امام معصوم (ع). اعتراض شيعيان به اين ماجرا به اين قضيه است كه چرا بايد چنين اتفاقي رخ دهد كه موجب ناراحتي امام رضا(ع) گردد ؟ و با توضيح امام (ع) دررابطه ولايتعهدي تحميلي اين نگراني هم برطرف شد. دليل اين تحليل هم اين است كه شيعيان واقعي امامت به تصميمات آنان راضي اند و براساس آنچه در اعتقادات شيعي آمده است دليلي براي نگراني در تصميمات يك امام معصوم كه علم لدني دارد، وجود ندارد.
اين قضيه با مرام شيعه تعارض دارد، چراكه مرام شيعه اعتراض به حكومتهاي ظالم و غير الهي است، اما باز هم شيعيان دچار تفرقه نشدند و به تصميم امام احترام گذاشتند.
اما در مورد گروه دومي كه مطرح كرديد؛ كاملاً طبيعي است كه وابستگان به خلافت بني عباس از اين تصميم دلخور و نگران شوند، چون عملكرد سياسي مأمون براي بسياري از آنان مفهوم نبود و وقتي ديدند آن اميدهايي كه مأمون به آنان داده بود، نقشه اي بود كه نقش برآب شد، تصميم به شهادت امام رضا(ع) گرفتند تا از اين مردابي كه مأمون براي خلافت عباسيان درست كرده بود، جان سالم به در برند.
مأمون هم فكر نمي كرد تلاشها و نقشه هايي كه به گمانش بسيار زيركانه و كارشناسي شده بود، اين گونه ناكارآمد شود، لذا در تصميم بر قتل امام جدي شد، چون ديد اگر اين وضع ادامه يابد، طومار خلافت بني العباس برچيده خواهد شد.
* حضرتعالي از يك طرف به توافق شيعيان بر تصميم امام رضا(ع) و از طرف ديگر به مرام ظلم ستيزي شيعيان اشاره كرديد. مگر جز اين است كه ورود امام(ع) به حكومت مأمون معنايي جز اين ندارد كه جريان شيعي جزيي از حكومت شده است و در رأس آن هم امام شيعيان حضور دارد؟
** شيعيان ائمه(ع) در زمان هركدام از ائمه(ع) به عنوان روشنفكران جامعه شناخته مي شدند و به خوبي از عهده تحليل قضاياي سياسي و فرهنگي و توطئه هاي دشمن بر مي آمدند. معروف است كه يكي از ويژگيهاي شيعه، تيزهوشي و زيركي و تيز بيني آنان است، به گونه اي كه معاويه خطاب به شيعيان امير المومنين(ع) مي گفت: علي (ع) فكر شما را باز كرده است. ببينيد معاويه كه دشمن سرسخت امام علي(ع) و شيعيان اوست، به اين نكته اعتراف مي كند.
اين شيوه تربيتي اهل بيت(ع) است كه شيعيان خود را افرادي تحصيلكرده و تحليلگر تربيت مي كردند، لذا من از همين جهت معتقدم كه جريان شيعي اصيل هرگز در مقابل امام خود نايستادند، بلكه از تصميم امام هم استقبال كردند، زيرا نسبت به پشت پرده خواسته مأمون آگاه شده بودند.
بحث روشنفكري شيعيان آن قدر در زمانهاي مختلف و در ادوار گوناگون خلفا مهم تلقي مي شد كه اگر خليفه اي مي خواست ببيند وضعيت جامعه در عرصه هاي مختلف در چه حالي است، به عملكرد و موضعگيري شيعيان دقت مي كرد تا ببيند شيعيان چه برداشتي از يك جريان دارند. بنابر مطالبي كه بيان شد مشخص مي شود شيعيان به خوبي از اين ماجرا مطلع بودند و مي دانستند كه چه انگيزه هايي در سرمأمون وجود داشت. از اين برخورد شيعيان مشخص مي شود تربيت ثامن الحجج(ع) نسبت به شيعيانشان چقدر دقيق بوده است، به گونه اي كه آنان جملگي قابل اعتمادند و اهل درك و تفكر هستند.
* با توجه به صحبت شما، مي توان از چالش ولايتعهدي به فرصتي براي شيعيان ياد كرد؟
** ببينيد، اين موضوع خيلي پيچيده است. در زمان مأمون مهمترين جريانها در عرصه هاي مختلف به بالاترين شكل ممكن فعاليت مي كردند.
در جريانهاي فكري، زيديه و بني الحسن و معتزله بسيار قوي بودند. بخصوص معتزله كه به عقلگرايي افراطي معروفند، دراين دوره به اوج رسيده بودند. مؤسسان و بزرگان اعتزال در آن زمان زندگي مي كردند. معتزله منش دموكراتها را داشتند و به آزادي عقيده و فكر بها مي دادند.همچنين، افرادي كه به لحاظ فكري بسيار بسته بودند، مثل مؤسسان اهل حديث كه فقط به سند و متون تكيه داشتند، در اين دوره بودند.
از طرف ديگر، خوارج تحركات زيادي داشتند. همچنين قويترين حاكميت عباسيان در دوره هارون و سپس مأمون شكل گرفته بود. حاكميت مأمون در بسياري از امور مثل ارتش و سياست و علم در اوج قرار دارد. گفته شده مأمون قوي ترين و باهوش ترين خليفه عباسي است.
او در دوره خود جريانهاي فكري را هم رهبري مي كند و بالاترين نظام اطلاعاتي را به راه انداخته بود؛ به طوري كه اطلاعات در اقصي نقاط كشور، كامل به دستگاه حكومت مي رسيد. اما شيعيان هم كساني نيستند كه در حاشيه جامعه زندگي كنند، بلكه در متن جريانهاي فكري حضور داشتند و بر آنها تأثيرگذار بودند. همچنين، شيعه معتقد است اين حاكم غاصب و ظالم است. درچنين روزگاري، همه جريانها دست به دست هم داده بودند تا شيعه را از پاي درآورند.
در چنين شرايطي، امام رضا(ع) تحت فشار سياسي قرار مي گيرد تا به دستگاه خلافت راه يابد و ولايتعهدي را بپذيرد. امام چه راه چاره اي جز پذيرش داشتند؟ يا بايد شيعه متلاشي مي شد يا امام مي پذيرفتند.
امام راهي را برگزيد كه نه تنها به ضرر امامت و شيعه منتهي نشد، بلكه به نفع آن نيزخاتمه يافت، زيرا شيعه نياز داشت در دوره اي كه معتزله با پشتوانه حكومت داعيه دار عقلگرايي و دموكراسي در جامعه بود و شعار آزادي فكر را سر مي داد، با كمك رهبر و مقتداي خويش به جهاد با اين جريان منحرفي برود كه ظاهري بسيار آراسته و فريبنده داشت.امام رضا(ع) تنها به دوره خويش نمي انديشيد، بلكه افق دورتر را هم مي ديد و براي اثبات بسياري از رخدادهاي آينده، بايد در مقابل گروه قوي معتزله حضور مي يافت. جريانهايي مثل ماجراي امامت امام جواد(ع) در كودكي از اين نمونه است كه حضور امام درمركز فرهنگ و سياست و شركت در مناظرات علمي و اثبات عقايد اسلامي با عقل، باعث شد تا جريان عقل گراي معتزله حساب كار خود را بكند و امام رضا(ع) را به عنوان سرآمد جريان روشنفكري در دوره خود بشناسند. حضور امام هشتم دراين پوشش به ظاهر جديد، باعث شد شيعه قوي تر از گذشته در جامعه حضور يابد و جريانهاي روشنفكري را هدايت كند.
* طيبه مروت
يکشنبه 19 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]
-
گوناگون
پربازدیدترینها