تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى گيرد، در سينه اش بى قرارى مى كند تا از آن بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831112139




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چرا بازرگان اولين نخست وزير انقلاب شد؟


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: بازرگان‌ ‌در حضور امام‌ خمينی‌ گفت‌: آقا! ايران‌ سه‌ ركن‌ دارد: شاه‌، ارتش‌ و آمريكا.شما می‌گوييد شاه‌ برود، اولاً كجابرود؟ شاه‌ كه رفتنی‌ نيست‌، به‌ فرض‌ هم برود، با آمريكا و ارتش‌ چه‌ می‌كنيد؟ *مقدمه: بهمن 1357 است. پس از سال ها مبارزه، اكنون خون هزاران شهید، عقیده و جهاد میلیون ها انسان برگزیده، ایمان و رهبری خردمندانه پیر جماران و یاری مهربانانه ذات اله غده ریشه داری به نام سلطنت را پس از 2500 سال، در برابر چشمان مملو از سرشك شادی هر انسان آزاده ای كه در پهنه گیتی است، از ایران سرافراز به دیار نیستی فرستاد. این آغاز راه بود. راهی كه رهرو، در هر گامی‌مانعی می‌یافت. راهی كه پس ازصدر اسلام بی رهرو مانده بود. آری همیشه ساختن دشوارتر از ویران كردن است و امروز پس از ویرانی كاخ ظلم وقت بنای سرای عدالت است. اولین گام، انتقال قدرت به زنان و مردان انقلاب بود كه البته بعلت عمق تحول براحتی نمی‌توانست صورت پذیرد. مسأله‌ی انتقال قدرت و انجام آن به بهترین شیوه و كمترین تبعات، مسأله ای بسیار حیاتی برای نظام نوپای ایران بود. لذا انتخاب مسئولین این امر، دقت بسیار و ملاحظه تمامی‌جوانب را می‌طلبید. به هر روی، امام خمینی (ره) در زمان حكومت تا دندان مسلح بختیار، تشكیل«دولت موقت جمهوری اسلامی‌ایران» را اعلام می‌نماید. و این بار نیز پس از تاسیس شورای انقلاب، با مرده دانستن حكومت، دومین ضربه شكننده روحی را به رژیم وارد ساختند و زمینه ریزش نیروهای نظامی را بیش از پیش فراهم ساختند. امام‌ خمینی‌ در شب‌ پانزدهم‌ بهمن‌ ماه‌ اعضای‌ شورای‌ انقلاب‌ را فراخواندند و به‌ رایزنی‌ پرداختند. دراین‌ جلسه‌ كه‌ از ساعت‌ 17 تا 23 شب‌ در پشت‌ درهای‌ بسته‌ ادامه‌ یافت‌، نخست‌وزیری‌ بازرگان‌ تصویب‌ گشت و در شانزدهم بهمن ماه اعلان رسمی یافت یافت. **ریشه، ضرورت و پیشینه بحث بی شك این سوال كه «چرا امام خمینی (ره) بازرگان را به نخست وزیری منصوب نمودند؟»، یكی از كلیشه ای ترین سوالات تاریخ انقلاب اسلامی می باشد و در كمتر نوشتار مربوط به دولت موقت است، كه این سوال خودنمایی نكند. اما این حكم هرگز در مورد پاسخ هایی كه به این سوال داده می شود ساری نیست. چه، اینكه در این عرصه هیچ دو پاسخی را نمی توان مشابه یافت. پیش از پرداختن به علل بروز این اختلافات، این سوال مطرح است كه اصولا چرا پرداختن و اظهار نظر در خصوص دلیل/دلائل این انتصاب به بحثی ثابت در مباحث مربوط به انقلاب اسلامی مبدل گشته است؟ آیا اگر فردی چون شهید بهشتی به این عنوان منصوب می شد، چرایی انتصاب وی این چنین برجسته می شد؟. البته این سوال به همراه پاسخ آن، همواره به قرینه حذف می گردد. ریشه پیدایی این بحث را میتوان در پاسخ به نوعی شگفتی در ذهن مخاطب در برخورد نخست با انتصاب بازرگان دانست. این شگفتی در نزد برخی چون دكتر سروش تا بدانجا قوی بوده كه اظهار میدارد«این طنز تاریخ است كه بازرگان در چنین حكومتی به مقام نخست وزیری رسید»! ریشه این شگفتی را نیز- كه به نوبه خود ریشه پیدایش پرسش «چرا بازرگان» است - بایستی در عللی كه بازرگان را در اذهان از این انتصاب دور می سازد و یا به عبارت بهتر در "چرا بازرگان نه " جستجو كرد. مروری كوتاه بر این موارد به تبیین بهتر چرایی انتصاب بازرگان به نخست وزیری كمك می نماید. برخی از ویژگی های مهندس بازرگان كه در انتزاع وی را از این انتصاب دور می سازد بدین شرح است. *الف. اختلافات اندیشه ای 1.گرایشات اومانیستی كه بستر گرایشات به ایسم های فرعی تر برخاسته از آن را در نزد بازرگان فراهم ساخته بود و این بسان سر دو طیف در مقابل اندیشه های حاكم بر نهضت اسلامی بود. 1-1اعتقاد به جدایی نهاد دین از نهاد سیاست كه البته در پایان عمر وی با تغلیظ این اعتقاد پیشوند "نهاد " را نیز از آن حذف نمود و این در تقابل با اندیشه ولایت فقیه امام خمینی (ره) بود. 2-1اعتقاد به لیبرالیسم و تسری آن به نوع حكومت. 2.تكیه بر عقلانیت استقرایی. *ب. اختلافات سیاسی 1- گرایش به غرب 1-1. اهمیت دادن به نقش آمریكا در تلاش های وی برای نجات ملت از استبداد و تعامل با این كشور در برابر اعتقاد امام خمینی (ره) مبنی بر اینكه آمریكا ریشه تمام مشكلات است. 2-1. تلاش برای الگوسازی از تمدن و فرهنگ مغرب زمین برای نجات ایران از عقب ماندگی ها كه نقطه مقابل تاكید امام خمینی (ره) بر انحطاط فرهنگی غرب در كنار تاكید بر اخذ دستاورد های مثبت آن دیار بود. 2.عدم اعتقاد تاكتیكی به پدیده ای به نام "انقلاب " و تاكید بر حركت آرام در چارچوب قانون اساسی گذشته. 3. عدم اعتقاد به اجرای احكام اسلامی توسط حكومت. مروری بر موارد فوق بیانگر شكافی ژرف میان بازرگان و اندیشه و تاكتیك های حاكم بر نهضت اسلامی می باشد. شخصیتی به بالاترین مقام اجرایی حكومت برآمده از نهضت اسلامی انتصاب گشته كه نه برآمده از نهضت است و نه - با استعاره از ادبیات گرامشی- «رابطه ای انداموار» با این نهضت دارد. اما در پاسخ به چرایی این انتصاب، پاسخ های بسیاری از جانب موافقان و مخالفان مهندس بازرگان داده شده است كه دامنه ای فراگیر از نظرات گوناگون و حتی بعضا معارض را شامل می شود. **آسیب شناسی تاریخ نگاری انقلاب اسلامی با مطالعه موردی چرایی انتصاب بازرگان ریشه اختلاف نظرهای فوق را می توان در برخی از آسیب هایی ریشه ای كه تاریخ نگاری معاصر ما با آن مواجه است یافت. آسیب هایی كه در برخی تبیین های صورت گرفته در خصوص چرایی انتصاب مهندس بازرگان رایج بوده است را می توان بدین شرح دانست. *1. تبیین اقناعی «چرایی انتصاب مهندس بازرگان» بسان بسیاری از مسائل فرعی دیگر، كمتر به عنوان پژوهشی مستقل مورد بحث قرار گرفته و عموما به عنوان بخشی از موضوعات كلی تر در كتب و مقالات مربوط مجال بروز یافته است. نتیجه طبیعی این امر اكتفای نویسنده به حداقل مواردی است كه - در مثال مورد بحث - می تواند توجیه كننده این انتصاب باشد و به اصطلاح اهل علم الحدیث نویسنده خود را در "مقام بیان» قرار نمی دهد. بدینسان نیاز به تبیین جامع مساله از جانب پژوهشگر احساس نمی گردد. *2. محدودیت های روشی نگاه متعصبانه به یكی از روش های رایج تبیین در علوم اجتماعی، در كنار برخی از فوائد، منجر به عطف توجه به داده های گزینشی، در راستای تقویت روش اختیار شده می شود. در مثال مورد بحث برخی با تكیه بر رویكردهای ساختاری انتصاب بازرگان انتخاب طبیعی لایه های زیرین حاكم بر انقلاب قلمداد می نمایند. اما گویی در این میان تبیینهای علّی و رویكردهای سیستمی طرفداران بیشتری دارد كه با توجه به موضوع بحث امری عادیست. حامیان روش علّی ریشه های این انتصاب را صرفا در كلام امام خمینی (ره) به عنوان فاعل این انتصاب جستجو می كنند و با بررسی آثار آنان، اكتفا به موارد معدود ذكر شده از جانب ایشان نمود دارد. اما در مقابل برخی صرفا به نگاه كاركردگرایانه خود اكتفا می نمایند و فوائدی را كه این انتصاب می توانست برای انقلاب داشته باشد را بر می شمرند و ناخواسته آنچه امام در حاق واقع در این انتصاب مد نظر داشته اند را فراموش می كنند. *3. عدم توجه به استاندارهای روشی طبیعتا سیر در مسیری نامشخص نمی تواند انتخاب درستی برای نیل به هدف به شمار آید. برعكس تبیین چارچوب حركت، پیش از آغاز آن، به ذهن و بالتبع حركت نظمی خاص می بخشد. بی توجهی به استانداردهای روشی را می توان یكی از آسیب های تاریخ نگاری معاصردانست كه در مثال "چرائی انتصاب بازرگان " نمودی ویژه دارد. این آسیب دقیقا نقطه مقابل و تفریطی مورد قبل است. به عنوان مثال می توان از خلط استاندارهای تبیین علّی و تبیین كاركردی در برخی از آثار یاد كرد. تبیین علی ماهیت تقدم گرا دارد. بدین معنا كه پژوهشگر علت گرا، همواره به دنبال علل متقدم بر معلول می گردد. اما در تبیین كاركرد گرایانه «داده» یا (output) هر جزء از سیستم- كه ماهیتی تاخر گرایانه دارد- بیش از هر چیز حائز اهمیت است. اما گاه در تبیین های علوم اجتماعی بدون توجه به این مساله و با تركیب غیر استاندارد دو تبیین فوق خروجی یا داده ی یك پدیده/جزء، علت آن به شمار می رود. این مسائل به ظاهر كم اهمیت می تواند منجر به بروز تحریفات كوچك یا بزرگ در تحلیل پدیده ها و یا اندیشه افراد گردد. در قسمت نهایی نوشتار كه مربوط به بررسی علل انتصاب مهندس بازرگان از جانب امام خمینی (ره) می باشد به نمونه عینی این لغزش اشاره می گردد. *4. سوگیری های ذهنی از بلایای به ظاهر لاعلاج تحیل های علوم اجتماعی است. سوگیری ذهنی (bias) سوگیری ذهنی كه ریشه ای روانشناختی دارد، اثر تخریبی خود را از طرق مختلف بجای می گذارد. روانشناسان یكی از رایج ترین این سوگیریها را (availability bias) می نامند كه عموما اثر تخریبی خود را از طریق تكیه بر داده های گزینیشی می گذارد و تحلیل گر و مخاطب را از نیل به حقایق باز می دارد. در مثال مورد بحث، بعضا شاهد نادیده گرفتن صلاحیت های فردی بازرگان ، و در نقطه مقابل برجسته سازی افراطی این صلاحیت ها و عدم توجه به برخی مصالح می باشیم. **چرا بازرگان؟ در این قسمت به بررسی زمینه‌هایی كه موجبات نخست وزیری بازرگان را فراهم آورد می‌پردازیم. *1ـ تاكید امام (ره) بر عدم پذیرش مسئولیت اجرایی از جانب روحانیون امام خمینی بنا به دلائلی ترجیح می‌دادند كه روحانیون به مسئولیت های اجرایی مقید نگردند ایشان مصلحت را در این می‌دیدند كه متدینین كارآمد، سمت های اجرایی را بر عهده بگیرند و روحانیون نیز بر عملكرد آنان نظارت داشته و در تطبیق آن با شریعت اسلام تلاش نمایند. این نظر، نظری خردمندانه بود اما به شكست انجامیدن تجربه افرادی چون بازرگان و بنی صدر و شهادت افرادی چون رجائی، باعث شد در 19 شهریور 1360 و پس از شهادت شهید رجایی، امام خمینی (ره)، با كاندیدا شدن یك روحانی برای ریاست جمهوری موافقت نماید: «پیش از انقلاب خیال كردم، وقتی انقلاب پیروز شد، افراد صالحی هستند كه كارها را طبق اسلام عمل كنند، لذا بارها گفتم روحانیون می‌روند كارهای خودشان را انجام می‌دهند. بعد دیدم خیر، اكثر آنها افراد ناصالحی بودند و دیدم حرفی كه زده ام درست نبوده است، آمدم صریحاً اعلام كردم من اشتباه كرده ام. این برای این است كه ما می‌خواهیم اسلام را پیاده كنیم... این معنا ندارد كه من بگویم چون دیروز حرفی زده ام، باید روی همان حرف باقی بمانم. امروز می‌گویم مادام كه احكام اسلام پیاده نشده است و افراد صالح نداشتیم تا طبق اسلام عمل كنند، علما باید مشغول به كارهایشان باشند. این شأن برای علما نیست كه ریاست جمهوری و یا پست دیگری را داشته باشند. چون وظیفه است، به این كارها بپردازند» (1) بنابراین، با توجه به رویكرد خاص حضرت امام نسبت به انتصاب روحانیون در پست‌های اجرایی و مدیریتی، حذف نام روحانیون از دامنه افرادی كه قابلیت انتصاب به نخست وزیری را داشتند، دایره انتخاب برای سمت نخست وزیری را تنگ نمود. *2ـ توصیه دوستان توصیه اطرفیان امام، عاملی مهم در انتصاب بازرگان به شمار آمده و زمینه ساز اعتقاد نسبی امام به وی می‌باشد. «من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی‌، همچون گذشته، اعتراف می‌كنم كه بعضی تصمیمات اول انقلاب، در سپردن پستها و امور مهمه كشور به گروهی كه عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند، اشتباهی بوده است كه تلخی آثار آن به راحتی از می‌ان نمی‌رود گر چه در آن موقع هم من ـ شخصاً ـ مایل به روی كار آمدن آنان نبودم، ولی؛ به صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم». (2) امام خمینی ره، علت این اشتباه دوستان را این گونه بیان می‌فرمایند: «... از تجربه تلخ روی كار آمدن انقلابی نماها و بظاهر عقلای قوم كه هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتی نكرده اند، عبرت بگیرند كه مبادا گذشته تفكر و خیانت آنان فراموش [شده] و دلسوزی‌های بی مورد و ساده اندیشیها، سبب مراجعت آنان به پستهای كلیدی و سرنوشت ساز نظام شود». (3) شاید بتوان تاكید امام‌ خمینی‌ در حكم‌ انتصاب‌ بازرگان‌ در خصوص«بنابر پیشنهاد شورای‌انقلاب» در سخنرانی ملحق درخصوص‌ «شورای‌ انقلاب‌ ما پیشنهادشان‌ این‌ بوده‌است‌ كه‌ ایشان‌ رئیس‌ دولت‌ باشند» را بتوان در همین راستا تحلیل نمود. سفارش و توصیه دوستان انقلاب و معتمدین امام خمینی، زمینه ساز صدور حكم نخست وزیری، به نام بازرگان گشت. امّا شكی نیست كه یاران امام، افرادی بودند كه در كنار ایمان به خدای متعال، از درایتی سرشار بهره مند بودند. درایتی كه در كنار سایر عوامل، باعث شد تا پیروزی انقلاب را رقم زدند. اما امام، در این مورد خاص، اشتباه آنان را در تعیین مصداق به آنان گوشزد نمود. با این اوصاف باید دید عامل موجبات تصمیم یاران امام را در این خصوص فراهم نمود؟ *3ـ چرخش سیاسی بازرگان گفتیم كه بازرگان اصولا با پدیده ای به نام انقلاب مخالف بود و چند بار نیز تلاش نمود تا امام خمینی (ره) را از ادامه مسیر بازدارد. مهندس‌ بازرگان‌ در ایام‌ بازداشت‌ (18/6/1357 تا 26/6/1357) درمصاحبه‌ای‌ كه‌ ساواك‌ با وی‌ انجام‌ داده‌ بر اختلافات‌ خود با آیت‌الله خمینی‌ تصریح‌می‌كند و می‌گوید:«در حال‌ حاضر رهبری‌ فعالیت‌ها از دست‌ ما گردانندگان‌ سابق‌ خارج‌شده‌ و جوانان‌ هستند كه‌ با اعتقاد به‌ مبارزه‌ و جهاد كه‌ بیشتر از افكار خمینی‌ الهام‌می‌گیرند، كارها را در دست‌ دادند.» بازرگان در آستانه پیروزی انقلاب و پس از ملاقات با امام در پاریس و طی جلساتی با شهید بهشتی و پس از شنیدن «نه»قاطع امام نسبت به مواضع خود، با تغییر تاكتیك داده و بلافاصله، پیوستن خود را از خط امام اعلام می‌دارد. بر همین‌ اساس‌ نهضت‌ آزادی‌در 14 آبان‌ با صدور اطلاعیه‌ای‌ اعلام‌ كرد:«اكثریت‌ قاطع‌ ملّت‌ ایران‌، شاه‌ و رژیم‌ او رانمی‌خواهد و خواستار حكومت‌ اسلامی‌ است‌. و اكثریت‌ قاطع‌ ملت‌ ایران‌ آیت‌الله العظمی‌ خمینی‌ را به‌ رهبری‌ خود برگزیده‌ است‌.» این رویداد و برخی حمایت های بازرگان از امام خمینی (ره) پس از بازگشت از پاریس زمینه را برای«سفارش دوستان» و پذیرش امام فراهم نمود. *4ـ عدم شناخت كامل از اندیشه های بازرگان با رجوع به سخنان امام خمینی (ره) می توان دریافت كه ایشان همانند سایرین شناخت كاملی اندیشه های بازرگان و نهضت آزادی نداشتند. زیرا اولا مجال بروز عینی اندیشه های مهندس بازرگان تا پیش از نخست وزیری فراهم نگشته بود و دوم اینكه برخی تحركات نهضت آزادی، از دید همگان - از جمله امام و یارانش - مخفی بود و بعدها با گذر زمان پرده از آن فرو افتاد. با كنار هم گذاردن این مطلب و عنوان قبلی یعنی اعلام حمایت بازرگان از خط امام، این انتصاب امری شگفت آور تلقی نخواهد شد. امام خمینی (ره) بعدها از این عدم شناخت ابراز تاسف می نماید: «من باید متأسف باشم، من باید بسیار متاسف باشم از اینكه غیب نمی‌دانم؛ نمی‌دانستم، در چنته اینها چه هست. من بعضی از اینها را می‌پذیرفتم به ایشان هم محبت می‌كردم، لیكن نمی‌دانستم كه اینها بر ضد قرآن هم قیام می‌كنند. من نمی‌دانستم كه اینها ائتلاف پیدا می‌كنند با منافقین، ائتلاف پیدا كرده اند با این جبهه‌ها.(4) ماسك را از روی صورتشان برداشتند» (5) در جمع بندی موارد دو تا چهار میتوان گفت، امام خمینی (ره) با اطلاع از برخی اختلافات میان نهضت اسلامی و نهضت آزادی و شخص بازرگان -كه تا آن روز مجال بروز یافته بود- قلباً با انتصاب بازرگان مخالف بودند اما بواسطه توصیه یاران خود و همچنین سایر مصالح موافقت خود را اعلام می‌نمایند اما با تكیه بر گفته امام خمینی (ره)، اگر در آن مقطع امكان شناخت دقیقتر از نهضت آزادی فراهم می بود، قطعاً اوضاع بگونه ای دیگر رقم می‌خورد. *5ـ اختیارات و محدود با وجود موارد فوق امام خمینی (ره) هیچ گاه حاضر نمی‌شد تمام سرنوشت انقلاب را به دست شخصی با ویژگی های مهندس بازرگان بسپارد. محدودیت اختیارات و موقتی بودن دولت بازرگان، یكی از مسائلی بود كه امام را حاضر به انتصاب بازرگان به عنوان نخست وزیر نمود. «... ما، از اول، به آقای مهندس بازرگان مأموریت دادیم تا سه مطلب را تشكیل بدهد و آن این بود كه رفراندوم را به انجام رساند و بعد هم مجلس مؤسسان و پس از آن، مجلس شورا. وقتی این كارها تمام شد، ایشان هم كنار می‌رود»(6) . امام، با محدود كردن اختیارات وی و تعیین شورای انقلاب، به عنوان ناظر به عملكرد دولت موقت، زمینه را برای موفقیت دوره انتقال فراهم نمودند. *6ـ شرط امام خمینی (ره) امام خمینی ره، البته در خصوص انتخاب كابینه، دست بازرگان را باز نگذاشتند و در همان حكم انتصاب برای وی، شرط بسیار مهمی‌را مطرح نمودند: «... به موجب اعتمادی كه به ایمان راسخ شما به مكتب مقدس اسلام و اطلاعی كه از سوابق مبارزات اسلامی‌و ملی دارم، جناب عالی را، بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشكیل دولت موقت می‌نمایم...»(7) برای اطمینان بیشتر، از عدم وقوع باند بازی در كابینه دولت موقت و با هدف شایسته سالاری، قرار بر این شد كه تائید شورای انقلاب در خصوص وزرای پیشنهادی ضروری باشد. بازرگان، در حالیكه نخست وزیری را با شرط عدم حزب محوری پذیرفته بود، خود را مقید به این امر ندانست و اعلام نمود كه اگر شورای انقلاب وزرای وی را تأئید نكند، استعفا خواهد نمود. مقام معظم رهبری كه در آن زمان، از اعضای فعال شورای انقلاب بودند، طی سخنرانی خود در مشهد و در همان زمان فرمودند: «از روز اول، یكی از مسائلی كه برای ما مطرح بود، نحوه برخورد با آقای بازرگان بود و ما نه ماه تمام، یعنی در طول دولت موقت، دهانمان را بستیم و سخنی نگفتیم تا امروز كه 8، 9 ماه از سقوط دولت موقت می‌گذرد، شما مردم مشهد، چنین چیزی را، با آن كه چندین بار با شما سخن گفته ام، از من نشنیده اید. بار اولی است كه من حقایق را افشا می‌كنم. یك مسئله، مسئله گزینشهاست. ما می‌گفتیم، وزرا باید افرادی باشند ، صد در صد انقلابی. آنهم نه انقلابی ای كه فقط با ابر قدرتها مخالف باشد؛ این برای ما كافی نبود. می‌گفتیم باید كسانی باشند كه هم انقلابی باشند، ضد امپریالیست باشند و هم مسلمان و عمیقاً معتقد به اسلام باشند... ما می‌گفتیم مثلاً فلان وزیر را قبول نداریم و مواجه می‌شدیم با یك پاسخ كه پیوسته با آن روبرو بودیم، و آن این بود كه رئیس دولت موقت به ما می‌گفت اگر اینها را شما قبول نكنید، من ناچارم استعفا بدهم. حالا شما ببینید وضعیت ما را در مقابل تهدید به استعفا از طرف رئیس دولت موقت. آنهم كی؟ 20 روز پس از تشكیل دولت». (8) *7. تدین بازرگان مهندس بازرگان در خانواده ای مذهبی متولد شد و تاثیرات خانواده در كنار تلاش های وی در آشنایی با قران و پیروی از آئین، از او چهره ای مذهبی ساخت. امام خمینی و شهید مطهری در كنار انتقاداتی كه به برخی از اندیشه های وی داشتند همواره بر تدین و حسن نیت وی تاكید داشتند. امام در مراسم تنفید وی اشاره دارد: «بازرگان‌ را سال‌های‌ طولانی‌است‌ از نزدیك‌ می‌شناسم‌ و یك‌ مردی‌ است‌ صالح‌، متدین‌، عقیده‌مند به‌ دیانت ‌و امین‌ و ملی‌ و بدون‌ گرایش‌ به‌ یك‌ شیئی‌ كه‌ برخلاف‌ مقررات‌ شرعی‌ است‌،من‌ ایشان‌ را معرفی‌ می‌كنم‌ كه‌ ایشان‌ رئیس‌ دولت‌ باشند.» *8. سابقه اجرایی و سیاسی بازرگان مهدی بازرگان، مأمور خلع ید از شركت نفتی ایران و انگلیس بود و این مأموریت را با موفقیت انجام داد. وی از جانب مصدق، مدیر عامل شركت نفت ملی ایران شد و پس از مدتی، سرپرستی سازمان آب تهران را برعهده گرفت و مدتی‌ نیز در شركت‌ سیمان‌ درود فعالیت‌ می‌كرد. در كنار این سابقه، باید سوابق مبارزاتی و تلاشهای سیاسی وی را نیز مورد توجه قرار داد. این سوابق، از وی فردی با تجربه در سیاست و آشنا به مسائل اجرایی ساخته بود. و این، همان چیزی بود كه انقلاب در دوران انتقال به آن نیاز داشت. در آن زمان شخصی غیر روحانی كه هم آمادگی تصدی پستهای اجرایی دولتی را داشته باشد و هم از یاران اصیل انقلاب باشد، وجود نداشت. در نتیجه، بازرگان به عنوان فردی مذهبی و با تجربه گزینه مناسبی به نظر می‌رسید. امام خمینی (ره) تاكید می‌كند كه در وقت تصمیم گیری فردی مناسب تر از بازرگان وجود نداشته است. «از اول باید یك دولتی كه قاطع باشد، بتواند مملكت را اداره كند[مملكت را در دست می‌گرفت]؛ نه یك دولتی كه نتواند. منتهی، آن وقت، ما نداشتیم فردی را كه بتوانیم، آشنا نبودیم بتوانیم انتخاب كنیم، این انتخاب شد و خطا شد». (9) آنچه بر شمردیم علل و زمینه های انتصاب مهندس بازرگان از جانب امام خمینی (ره) به پیشنهاد شورای انقلاب بود. اكنون به ذكر یكی از موارد متعددی می پردازیم كه بعضا به خطا در شمار علل انتصاب بازرگان آورده می شوند اما در حقیقت بیش از آنكه علت و زمینه این انتصاب به شمار روند، به علت ضعف یا عدم تاثیر و یا تعارض با اندیشه ها و روحیات امام خمینی (ره) ، حداكثر، پیامد های مثبت این انتصاب هستند. **بازداشتن آمریكا از تصمیم قاطع علیه انقلاب اسلامی آمریكا، در آغاز پیروزی انقلاب و پس از نومیدی از ادامه سلطنت محمد رضا شاه، با هدف توقف انقلاب به دنبال به قدرت رسانیدن گروه‌های دولتی ملی و لیبرال بود و اینك، با مشاهده صدارت بازرگان و كابینه وی، مبهوت مانده بود. در شرایط آشفته آن مقطع وقوع آمریكا در تردید جدی برای اتخاذ تصمیم در خصوص انقلاب ایران مفید بود. اما همانگونه كه پیشتر اشاره شد، نباید علت را با كاركرد خلط نمود. بعضا مشاهده می شود برخی از فوائد این انتصاب در شمار علل آن گنجانده می شود. اما مشكل اصلی از آنجا آغاز می شود كه تاثیر این خلط، از بحث علت شناسی یك انتصاب فراتر رفته به ارائه تصویری ناصواب از اندیشه های شخصی چون امام خمینی (ره) منجر می شود. قابل انكار نیست كه به تردید افتاد آمریكا در آن مقطع به سود انقلاب بود اما سوال اینجاست كه آیا با عنایت به روحیات و سایر مواضع امام خمینی (ره) ، ایشان در معادلات خود نقشی آنچنان برجسته برای آمریكا قائل بودند كه به خاطر هراس از آن زمام امور را به دست بازرگان بدهند. پاسخ منفی است. قاطعیت امام در تاكید بر بی مایگی آمریكا در معادلات سیاسی ایشان در تمام دوران حیات سیاسی شان كم نظیر است. امام خمینی (ره) جمله «آمریكا هیچ غلطی نمی تواند بكند» را نه به عنوان یك شعار ایده آلیستی بلكه به عنوان باوری واقع گرایانه در رفتار سیاسی خود اعمال نمودند: « [آمریكا تهدید كرده] اگر چنانچه این اعدامها ادامه پیدا كند، در روابط ایران با آمریكا یك قدری خطر می‌افتد...الهی كه به خطر بیفتد». (10) بازرگان‌ در اواخر مهر در پاریس‌ خدمت‌ امام‌ رسید و تلاش‌ كرد تا مواضع‌ امام‌ را تعدیل‌ كند. وی‌ در حضور امام‌ خمینی‌«سه‌ انگشتش‌ را جلو امام‌ گذاشت‌و گفت‌: آقا! ایران‌ سه‌ ركن‌ دارد: شاه‌، ارتش‌ و آمریكا. شما می‌گویید شاه‌ برود، اولاً كجابرود؟ شاه‌ رفتنی‌ نیست‌، به‌ فرض‌ برود، با آمریكا و ارتش‌ چه‌ می‌كنید؟ فكر این‌ دو ركن‌را كرده‌اید؟ حضرت‌ امام‌ با تبسّم‌ فرمودند: شما بگویید شاه‌ باید برود، با مردم‌ هم‌صدابشوید، وقتی‌ رفت‌، ارتش‌ فرزندان‌ همین‌ مردمند، به‌ دامن‌ انقلاب‌ برمی‌گردند، آمریكاهم‌ گورش‌ را گم‌ می‌كند. شما غصّه‌ی‌ اینها را نخورید، شما موضع‌ ملّت‌ را بپذیرید كه ‌شاه‌ باید برود.» با ذكراین مقدمه نمی توان عواملی چون هراس از عكس العمل آمریكا را علت انتصاب مهندس مهدی بازرگان به نخست وزیری دولت موقت دانست. *پی نوشت ها: 1 ـ صحیفه نور، ج18، ص178 2 ـ صحیفه نور، ج21، صص 95 و 96 3 ـ همان، ص95 4 ـ اشاره به ائتلاف جبهه ملی، منافقین و نهضت آزادی و مخالفت با لایحه قصاص 5 ـ صحیفه نور، ج15، ص12 6 ـ در جستجوی راه...، دفتر پنجم، ص37 7 ـ انقلاب ایران در دو حركت، مهدی بازرگان، نهضت آزادی، ص77 8 ـ تاریخ تهاجم فرهنگی غرب ، نقش روشنفكران ابسته، قدرولایت، ج8، صص236ـ 235 9 ـ صحیفه نور، ج12، ص253 10 ـ صحیفه نور، ج6، ص57    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1538]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن