محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845184142
بازشناسی چهره واقعی دكتر مصدق
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: در سالروز ملی شدن صنعت نفت و در روزهايی كه بار ديگر نام مصدق السلطنه به عنوان يكی از پرافتخارترين مردان ايران معرفی میشود به بررسیهای منصفانه و واقعگرايانه نهضت ملی شدن صنعت نفت میپردازيم . خوشبختانه نطقهای مصدق در مجلس پنجم در تاریخ ثبت شده است، رضاخان كه ذكر جنایتهای وی دل هر انسانی را میآزارد، اینگونه مورد عنایت مصدق قرار میگیرد: ...اما نسبت به آقای رضاخان پهلوی بنده نسبت به شخص ایشان علاقهمند هستم و ارادت دارم ... بنده برای حفظ خودم و خانه و كسان و خویشان خودم مشتاق و مایل هستم كه شخص رییس الوزراء رضا خان پهلوی در این مملكت باشد. برای اینكه من آدمی هستم كه در این مملكت امنیت و آسایش میخواهم و حقیقت از پرتو وجود ایشان ما در ظرف این دو سه سال اینطور چیزها را داشتهایم و اوقاتمان صرف خیر عمومی و منافع عامه شده... « ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم، من نمیخواهم بگویم كه در زمان ملیت، در زمان آن كسی كه این همه از آن تعریف میكنند چه سیلی به ما زد آن آدم...» امام خمینی در سالروز ملی شدن صنعت نفت و در روزهایی كه بار دیگر نام مصدق السلطنه به عنوان یكی از پرافتخارترین مردان ایران معرفی میشود به بررسیهای منصفانه و واقعگرایانه نهضت ملی شدن صنعت نفت میپردازیم تا مشخص شود كه چرا امام معتقد بود مصدق به ما سیلی زد. پیش از آن به بررسی بیوگرافی ، سوابق و ویژگیهای مصدق میپردازیم. تولد تا جوانی «محمد مصدق» در 29 اردیبهشت 1261 در تهران متولد شد. محمد از خاندان قاجار به شمار میآید. مادرش ملكتاج از شاهزادگان قاجار و پدرش نیز مستوفی دربار بوده است. پدر وی در هنگام تولد محمد، وزیر دارایی (مستوفیگر) مظفرالدین شاه بوده است. محمد از همان سنین بسیار پایین از رانت درباری بودن نهایت استفاده را نمود و به مقامات و پستهای مختلف دست یافت. محمد نه سال داشت كه مظفرالدین شاه لقب «مصدق السلطنه» را به وی بخشید. وی تنها پانزده سال داشت كه از جانب شاه مستوفی خراسان كه معادل مدیر كل امور اقتصادی و دارایی فعلی بود شد!. 1 ارتباط با شبكه فراماسونی یكی از عناصر برجسته وابسته استعمار كه از پیشقراولان وارد كرن فرهنگ استعماری غرب در ایران بودهند میرزا ملكم خان است كه مكتب فراماسونری را تحت عنوان «اومانیسم» و دفاع از انسانیت و آدمیت در میهن ما آغاز كرد.2 وی همچنین طراح قرارداد خائنانه رویتر كه بر اساس آن مملكت یكجا به انگلیس تحویل داده میشد بود. مصدق السلطنه از لبیكگویان به ندای فراماسونری ملكم خان است و به لژ آدمیت پیوسته و با سوگند نامهآی كه متن آن با «یا ابوالفضل» ختم میشود به آن اعلام وفاداری مادامالعمر میكند. مصدق در خصوص ملكم خان گفته است« آنچه او گفت به خیر مملكت و به خیر ناصرالدین شاه بود...»3 ارادت متقابل انگلیس و مصدق هر چند برخی در تلاشند كه با مخفی نمودن گذشته مصدق تنها بحث ملی شدن صنعت را مطرح كنند اما مصدق با رانت دربار دائما از این پست به پستی دیگر منتقل میشد. البته علت واقعی این مخفی كاریها را باید در جای دیگر جستجو نمود. جدای از بحث رانت خوری ، متأسفانه مصدق السلطنه در سوابق خود كارنامهآی غیرقابل دفاع در رابطه با انگلیس از خود بجای گذارد. از جمله پستهایی كه به مصدق رسید، استانداری فارس بود. این در حالی بود كه جنوب ایران شدیدا تحت سلطه سیاسی و نظامی انگلیس بود. استاندار فارس نیز تحت نظارت مستقیم انگلیس فعالیت مینمود. در آن مقطع زمانی همچون بسیاری از مقاطع تاریخ معاصر ایران اسیر جنایتهای استعماری انگلیس علیه خود بوده است. اما مصدق كه به عنوان یك «ملیگرا» معرفی میشود در مذاكرات مجلس چهاردم در دفاع از انگلیس میگوید: «... بنده مأمورین خوبی از انگلستان دیدهام. من مأمورین بسیار شریف و وطن دوست ! از انگلستان دیدهام، من مذكراتی در شیراز و تهران با اینها دارم»4 در ادامه مطلب نیز به زبونی مقابل انگلیس ادامه میدهد. البته «مهربانی هر دو سر بود» و حین بحث انتقال مصدق به پستی دیگر مستر نورمان وزیر مختار انگلیس در تهران برای ادامه استانداری وی وساطت میكند و در تلگراف خود به نخست وزیر، به این نكته كه از نظر انگلیسها كه به دنبال محیطی آرام برای غارتگری بودند، «.... حكومت معظمله [مصدق] در شیراز خیلی رضایت بخش بوده ... »5 اشاره میكند! البته خوشبختانه و یا متأسفانه اسناد رسوا كننده موجود كه حاكی از ارادت دو جانبه انگلیس و مصدق بوده بسیار بیش از آن است كه در این مجال بحث شود. بسیاری از این اسناد، تقریرات و اعترافات خود مصدق در خصوص خدمات متقابل با انگلیس است. مصدق اذعان دارد كه « ... وزیر مختار انگلیس سر پرسی لورن گفته است كه من انتصاب فلانی [مصدق] را برای ایالت آذربایجان به دولت تذكر دادم» و اینگونه وی به استانداری آذربایجان میرسد. آری این مصدق ، همان مصدق ملی است كه ، ملیگراها بلافاصله پس از انقلاب نام او را بر سر خیابانها و بیمارستانها نصب میكنند. مرید رضا شاه سفید نمایی چهره مصدق توسط برخی در تاریخ به اینجا ختم نمیگردد، بسیار كوشیده شده است كه مصدق را از مخالفین رضا خان جلوه دهند و از او چهرهای حامی آزادی و مخالفت استبداد بسازند. اما این تهمتی واضح به مصدق است! چه، اینكه وی بارها ارادت خویش را علنا و عملا به سلطنت و شخص رضا خان ابراز نموده است. در دوره پنجم مجلس، مصدق به این مجلس كه تحت نفوذ كامل انگلیس قرار داشت وارد میشود. در این دوره است كه رضا خان بخاطر اعتراضاتی كه به وی شده بود قهر كرده، از حكومت كنارهگیری و به بومهن میرود! در این شرایط فضای بسیار مناسبی برای ایجاد حكومتی ضد استبدادی فراهم میشود. شهید مدرس (ره) شدیدا با بازگشت شاه مخالفت میكند. اما اكثریت نمایندگان مجلس معلومالحال و تقریبا در صدر آنان مصدق از شاه خواهش میكنند كه باز گردد. خوشبختانه نطقهای مصدق در مجلس پنجم در تاریخ ثبت شده است، رضاخان كه ذكر جنایتهای وی دل هر انسانی را میآزارد، اینگونه مورد عنایت مصدق قرار میگیرد: «... ما نسبت به آقای رضاخان پهلوی، بنده نسبت به شخص ایشان علاقهمند هستم و ارادت دارم ... بنده برای حفظ خودم و خانه و كسان و خویشان خودم مشتاق و مایل هستم كه شخص رییس الوزراء رضا خان پهلوی نام، در این مملكت باشد. برای اینكه من یكنفر آدمی هستم كه در این مملكت امنیت و آسایش میخواهم و حقیقت از پرتو وجود ایشان، ما در ظرف این دو سه سال اینطور چیزها را داشتهایم و اوقاتمان صرف خیر عمومی و منافع عامه شده»6 مصدق نه تنها از نفس سلطنت بلكه از سیاستهای رضا خان نیز حمایت كرد. در مجلس دوره چهاردهم، سید ضیاءالدین طباطبایی خطاب به مصدق میگوید: «.... همان مدرس را كشتند و شما حرف نزدید ... دیگران را كشتند، شما استیضاح نكردید ...»7 البته حمایتهای مصدق از رضاخان هیچ جای تعجبی ندارد چون خود او از كسانی بوده است كه زمینه را برای به قدرت رسیدن شاه فراهم نمود. وی در كنار فراماسونها و دیگر عناصر انگلیس عضو هیأت مشاور هشت نفری رضا خان برای دستیابی به قدرت بوده است و حتی پست فرماندهی كل قوا برای رضا خان در مسیر آماده سازی زمینههای كسب قدرت كامل، از سوی مصدق پیشنهاد شده بود.8 شاگرد كلاس اول اما مصدق یك نقطه قوت! داشت و آن هم زیركی در پنهان نمودن چهره خود بود. در مجلس ششم هنگامیكه مصدق با اعتبارنامه یكی از نمایندگان مخالفت میكند، شهید مدرس (ره) در حین دفاع از آن نماینده در خصوص مصدق میگوید: «سیاست، علمی است مانند علوم دیگر و هر مرد سیاسی باید آنرا طی كند و یكی بعد از دیگری آن مدارج را بپیماید. پایه و كلاس اول سیاست، عوامفریبی است و من با نبوغ و دهایی كه در آقای مصدق السلطنه سراغ دارم یقین دارم كه ایشان همیشه در كلاس اول سیاستمداری خواهد ماند و به كلاس دوم هر گز ارتقا پیدا نخواهد كرد. عمر من كفاف نمیدهد ولی مردم ایران و شما نمایندگان ملت بیست سال بعد از این خواهید دید كه این مصدقالسلطنه در همان كلاس اول باقی است و آنروز تصدیق خواهید كرد كه سید حسن مدرس در شناختن مصدق السلطنه اشتباه نكرده است».9 آری و آنگونه كه در مبحث سقوط دولت مصدق بررسی خواهد شد، در مییابیم كه مدرس اشتباه نكرده بود. مصدق به محبوبیت از طریق عوامفریبی اهمیت زیادی میداد و گاهی مصلحت را فدای محبوبیت میكرد. آیتالله كاشانی قبل از كودتای 28 مرداد 1332 در نامه معروف خود، به همین موضوع اشاره می كند كه « نقشه شما این است كه مانند سیام تیر عقب نشینی كنید و به ظاهر قهرمان زمان بمانید».10 ایشان همچنین 20 روز قبل از كودتا، در اعلامیهای خطاب به مردم مینویسد: «28 ماه است كه آقای دكتر مصدق با [هیاهو] در جنجال و «عوامفریبی» مردم را مشغول كرده است».11 فرار از مبارزه در اینكه تلاشهای مصدق یكی ازعوامل ملی شدن صنعت نفت بوده شبههای وجود ندارد. اما در این نیز شكی نیست كه با بررسی سوابق مصدق هم قبل از ملی شدن نفت و هم در دوران نخست وزیری، به راحتی میتوان فهمید كه او مرد مبارزه نبوده است. در خصوص ملی شدن صنعت نفت كه در ادامه بدان خواهیم پرداخت، باید گفت كه آغاز تلاشهای وی، خودجوش نبوده و با اصرارهای دوستان و فضا سازی جریان مذهبی، مبارزه خود را آغاز میكند. او در اكثر سمتهای سیاسی كه پذیرفت، رد پایی از ترك محل خدمت، قهر و استعفا بر جا نهاد و هرگاه از موفقیت ناامید میشد به هوس دیرین خود ـ اقامت در اروپا فكر میكرد.12 مصدق در دوران وزارت مالیه تصمیم به استعفا گرفت اما ناكام ماند. در دوران رضاخان از سیاست كناره گرفت. در دوران نمایندگی مجلس، به علت ممانعت مجلس از دسترسی او به پرونده تدین، استعفا كرد.13 مردم، در دوران نخست وزیری مصدق به تهدیدهای وی برای استعفا عادت كرده بودند تا اینكه در اوج مبارزه، تهدید خود را عملی نمود و البته بخاطر حمایت آیتالله كاشانی پس از قیام 30 تیر به قدرت بازگشت. او حتی در دوران مبارزه نفت نیز تصمیم به استعفا و اقامت در اروپا داشت. او همچنین بارها به بهانههای گوناگون و از ترس محاكمه و ترور، به مكانهایی چون منزل خود، سفارت انگلیس، مجلس و ... پناهنده شد.14 دكتر امینی از بستگان نزدیك وی و وزیر كابینهاش بارها از ترس او سخن گفته است. او به نقل مصدق در بحرانها مینویسد «آقا حیثیت من در خطر است و نمیتوانم، میترسم». او هنگامی كه امكان خانهنشینی و فرار نمییافت تصمیم به خودكشی میگرفت.15 علی امینی همچنین در خاطرات خود اینگونه مینویسد: «دكتر مصدق سه اسلحه خصوصی داشت یكی عصا .. كه بلند میكرد، دیگری مبالغه در نشان دادن ضعف و بیماری ... اسلحه دیگر او گریه بود كه به وسیله آن مردم را به رقت میآورد و به دنبال خود میكشید».16 مصدق و اسلام عوامفریبیهای مصدق تنها در راستای این بود كه خود را حامی آزادی و ملیت نشان دهد. اما وی آنقدر به اسلام بیتوجه بود و از سویی از خود چنان كارنامه بیخدشهای در مبارزه با علما و جریانات مذهبی بر جای گذاشته بود كه مذهبی جلوه دادن خود را نه مهم میدانست و نه مفید فایده. دین اسلام نه تنها در حیات سیاسی وی تبلوری نداشت بلكه در مبارزات (!) سیاسی وی نیز ردپایی از دین پیدا نمیشود و البته تنها رد پایی كه وجود دارد مقابله وی با دین و جریانهای دینی است. همانگونه پیشتر اشاره شد وی از سیاستهای رضاخان حمایت مینمود. در حالیكه شاه، با ضرب و شتم به زعم خود برای بیدین كردن مردم حجاب را از سر زنان ایرانی میكشید و در حالیكه شاه نوابها و مدرسها را ناجوانمردانه به شهادت میرساند وی رضا شاه را مردی مهربان و خادم مردم میخواند. «اینجانب صلاح نمیدانم ... بین شاه و ملت جدائی بیاندازیم، آن هم چنین یاد شاه رئوف و مهربانی كه نمیخواهد خود را از مردم جدا كند»17 در زمان حیات شهید مدرس (ره) ، محمد مصدق و شهید مدرس (ره) دو جریان مقابل یكدیگر بودند. كه نمونهای از آن ذكر شد. در جریان ملی شن صنعت نفت و همچنین در دوران نخست وزیری مصدقالسلطنه مقابله وی با اسلام نمود كاملتری مییابد. در آن مقطع آیتالله كاشانی و شهید نواب صفوی (ره) زبانهای گویای جریان مذهبی بودند. علیرغم اینكه مصدق موفقیتهای خود را مدیون شهید نواب صفوی بود ـ كه انشاءالله بحث خواهد شد ... اما با به قدرت رسیدن با بدترین وضع، نسبت به وی و كلا فداییان اسلام رفتار نمود. در زمان وی رهبران فداییان اسلام در زندان بودند. زندانی كه در نهایت از آنجا با نوشیدن شراب شهادت به سوی خدای خود پرواز كردند. آیتالله كاشانی نیز بخاطر مصالح اسلام و ایران در مقاطع مختلف از مصدق حمایتهای بسیار نمود كه همانگونه كه در بحث جریان ملی شدن صنعت نفت بدان خواهیم پرداخت، بدون آن حمایتها نه صنعت نفت ملی میشد و نه مصدق نخست وزیر. اما مصدق و جریان او سرسختانه مقابل آیتالله كاشانی ایستاد. البته مشكل مصدق شخص آیتالله كاشانی نبود. در این مسئله بهترین كلام را بنیانگذار فرزانه انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: «اولش هم وقتی مرحوم آیتالله كاشانی دید كه اینها خلاف دارند میكنند و [با آنها] صحبت كرد. اینها این كار را كردند كه یك سگی را نزدیك مجلس عینك به آن زدند و اسمش را آیتالله گذاشتند. این در زمان آن [مصدق] بود كه اینها 18 فخر میكنند به وجود او. او هم مسلم نبود. من در آن روز در منزل یكی از علمای تهران بودم كه این خبر را شنیدم كه یك سگی را عینك زدهاند و به اسم آیتالله توی خیابانها میگردانند. من به آن آقا عرض كردم كه این دیگر مخالفت با شخص نیست. این سیلی خواهد خورد و طولی نكشید كه سیلی را خورد و اگر مانده بود سیلی بر اسلام میزد».19 كوتاه كلام اینكه، «خط مشی مصدق از ایدئولوژی اسلام منبعث نمیشد و بر اساس چنین حقیقتی، اصولا ارتباط بین دین و سیاست را تشخیص نداد. و به شعار «دین از سیاست جداست» معتقد بود. البته در عمل مصدق از این شعار نیز فراتر رفت و جدایی از دین را به مقابله با دین تبدیل نمود. متقابلا آیتالله كاشانی میكوشید حركت سیاسی خود را بر معیارهای مكتبی منطبق كند. در حركت سیاسی با معیارهای مكتبی، شكست و پیروزی مفاهیم خاص خود را دارد كه با معیارهای حركت سیاسی سكولار متفاوت است. اساس بسیاری از اختلافات كاشانی و مصدق را باید در همین نكته جستجو كرد. به عنوان مثال آیتالله كاشانی اصرار داشت كه تولید و فروش مشروبات الكلی در ایران متوقف شود، چون خلاف شرع است. مصدق در جواب استدلال میكند كه سالیانه مبلغ هنگفتی از طریق مالیات بر مشروبات الكلی عاید خزانه دولت میشود.20 در بعد رفتار فردی نیز نشانههای گوناگونی از رفتارهای فارغ از شریعت از مصدق سر زده است. موضوعاتی چون بیقیدی نسبت به مصادیق مختلف احكام ، كشف حجاب اختیاری از خانواده، سرقت متكای پر از اسكناس از زیر سر مظفرالدین شاه و ... در كتب و اسناد مختلف ذكر شده است و عكس بوسیدن دست ثریای بیست ساله توسط وی از مشهورترین عكسهای مصدق به شمار میرود. بازتاب عدم تقید دكتر مصدق به اسلام در عرصه رفتارهای سیاسی وی تنها به مقابله با جریان مذهبی محدود نمیشود. بلكه این ویژگی مصدق چون با بیاعتنایی وی به مصالح ایران همراه شده بود باعث شد كه ضربات بسیاری از جانب مصدق به ایران و حتی نهضتی كه خود او از جمله رهبران آن به شمار میرفت وارد شود. ضرباتی كه امام خمینی (ره) از آن به عنوان سیلی یاد میكنند: «ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم، من نمیخواهم بگویم كه در زمان ملیت، در زمان آن كسی كه این همه از آن تعریف میكنند چه سیلی به ما زد آن آدم»21 اكنون به بررسی جریان ملی شن صنعت نفت و شكست نهضت ملی میپردازیم. نهضت ملی شدن صنعت نفت واقعیتهای جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت در تاریخ ایران هرگز به خوبی انعكاس نیافته است. از نمونههای بارز این تحریف تاریخ نادیده گرفتن نقش شهید نواب صفوی در این نهضت میباشد. در این نوشتار به هیچ وجه به دنبال نادیده گرفتن تلاشهای دكتر محمد مصدق در این نهضت بوده و نیستم. مصدق بدون شك از بازوان اصلی این نهضت به شمار میآید. بلكه در این نوشتار برآنیم تا با دیدی منصفانهتری به همه جریاناتی كه در این نهضت دست داشتند نگاه كنیم و جایگاه واقعی مصدق را در این نهضت بررسی نماییم. اولین سوال در این زمینه این است كه آغازگر واقعی نهضت كه بود؟ آیا مصدق در این دریای خروشان، موجساز بود و یا قبلا موج را مردم به راه انداخته بودند. میرزا حسن خان سپهسالار، صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار، در 1250 ه.ش . بر اساس قرارداد رویتر، كلیه معادن ایران، از جمله معادن «پترول» را به بارون جولیوس واگذار كرد. ولی مخالفت علما از جمله ملاعلی كنی، اولین قرارداد نفتی ایران را كه كشور را یكجا تقدیم انگلیس مینمود را به شكست مواجه ساخت. تا سال 1328 قراردادهای نفتی مختلفی بین ایران و كشورهای دیگر امضا شد كه به انجام رسید و یا شكست خورد. تا اینكه در 28 تیر 1328، قراردادی میان دولت ایران و انگلیس بر سر نفت به امضای گس، نماینده دولت انگلیس و گلشائیان، وزیر دارایی ایران رسید. قراردادی كه برای نهایی شدن نیاز به تصویب مجلس پانزدهم داشت. دكتر محمد مصدق در دوره چهاردهم به مجلس راه یافت و توانست از رأی اكثریت مجلس كه وابسته به انگلیس بودند استفاده كرده و مانع قراردادهای استعماری با شوروی و آمریكا شود. البته در كنار این زحمات این نكته نیز شایان توجه است كه برای الغاء امتیازات نفت جنوب به انگلیس اقدامی نكرد و حتی تلاشهای رحیمیان را «با این توجیه كه از این به بعد (!) به هیچ دولتی بر خلاف مصالح خود چیزی نمیدهیم»22 قراردادهای گذشته از جمله امتیازات نفت جنوب را مادامیكه «طرفین رضایت به الغا ندهند» 23 ساری دانست. پس از انقضای دوره چهاردهم و به قدرت رسیدن قوام السلطنه، دكتر مصدق نتوانست به مجلس پانزدهم راه یابد و به عنوان اعتراض همین مسئله چند روزی در دربار شاه! برای دادخواهی متحصن گردید و پس از بینتیجه یافتن این كار به احمدآباد رفت و زندگی آرام و بیسر و صدا را بر مبارزه ترجیح داد و به قول خود بازنشسته سیاسی شده؟ مجلس پانزدهم روزهای آخر خود را سپری میكرد. در ایام تزلزل مجلس و در روزهایی كه اكثریت نمایندگان وابسته در طمع انتخاب مجدد در دور بعدی مجلس توسط مردم (!) بودند، در حالیكه آیتالله كاشانی در تبعید بود و در حالیكه مصدق نیز در احمدآباد به استراحت و «بازنشستگی» خود میپرداخت، انگلیسیها لایحه قرارداد الحاقی كه از هر جهت به نفع انگلیسیها تنظیم شده بود را به مجلس تقدیم كردند. این لایحه در صورت تصویب، ملت ایران را دچار مصیبتی بزرگ میساخت و انگلیسیها هم تمام امید خود را به تصویب این قرارداد بسته بودند. در اینجا اقلیتی 5 نفری با اقدامی زیركانه و جالب به مقابله برمی خیرند. حسین مكی، آزاد، حائریزده ، دكتر بقایی و رحیمیان كه از نمایندگان مجلس بودند با سخنرانیهایی كه عامدانه بصورتی بسیار طولانی و همراه با اطناب طراحی شده بود همه وقت روزهای باقیمانده مجلس پانزدهم را گرفتند و با انقضای مجلس پانزدهم انگلیس و شاه موقتا ناكام ماندند. این جریان یكی از نقاط عطف مبارزه علیه استعمار و جرقهای برای آغاز نهضت ملی به شمار میرود. اما در اینجا بهتر است نگاهی دوباره به عملكرد مصدق در ایام پایهریزی نهضت ملی داشته باشیم. هماهنگونه كه پیشتر اشاره شد یكی از نقاط ضعف مصدق این بود كه از مبارزه واهمه داشت و در اوج مبارزه خود را كنار می كشید، قهر میكرد، استعفا مینمود یا مریض میشد! در این ایام مخالفین تصویب لایحه به شدت به حمایت مصدق كه سیاستمداری با نفوذ بود احتیاج داشتند. اكثریت نمایندگان وابسته به هر طریقی دنبال شكست دادن مقاومت اقلیت 5 نفره بودند. حسین مكی همزمان با طرح اتلاف وقت ـ با مراجعه به مصدق به وی میگوید شما كه مخالف دادن امتیاز نفت به دولتهای خارجی بودید برای اینكه متهم به پیروزی از سیاست یكطرفه نشوید اكنون فرصت مناسبی است كه مخالفت خود را با قرارداد گس ـ گلشائیان ابراز دارید، مصدق كه به تبعید آیتالله كاشانی نیز اعتراض نكرده بود همان گونه كه از سوابق مصدق نیز انتظار میرفت تقاضای مكی را رد میكند. اصرارهای فراوان مكی مفید مانده قرار نگرفت و مصدق چند سطری خطاب به نمایندگان نوشت و آنان را عملا به امضای قرارداد با اصلاحاتی بسیار جزئی مانند اینكه سهم ایران بجای اسكناس بصورت طلا داده شود دعوت نمود! خوشبختانه اسناد این موضعگیری پدر نهضت ملی! موجود و غیرقابل انگار میباشد.24 در اسناد بدست آمده از منزل ریچارد سدان جاسوسخانه انگلیس كه در سال 1330 به دست مردم ایران كشف شد ـ سندی مربوط به معرفی مصدق میباشد. در این سند پس از ذكر بیوگرافی و معرفی مصدق به عنوان یكی از ملاكین ثروتمند تهران میخوانیم: «... بطور خصوصی به دكتر علوی گفته بود كه بینهایت مشتاق تصویب لایحه الحاقی است».25 موج را چه كسی به راه انداخت؟ حركت ضد استبدادی و ضد استعماری مردم ایران عمدتا پس از سقوط رضاخان آغاز شد. مردم مسلمان ایران با هدایت و جانفشانیهای روحانیونی چون شهید مدرس، شهید نواب صفوی و آیتالله كاشانی موانع بزرگی را بر سر راه استبداد شاه و غارتگری انگلیس به راه انداختند. مدرس، نواب و جوانان مسلمان چون بهرام خاقانی و سید حسن امامی در این راه به شهادت رسیده و آیتالله كاشانی حبس و تبعیدهای بسیار را متحمل شدند و سرانجام توانستند قدرت شیطانی استعمار انگلیس را در هم شكسته و نهضت در آستانه پیروزی قرار گرفت. فداییان اسلام فداییان اسلام و در رأس آنها شهید نواب صفوی یكی از مهمترین قطعات پازل نهضت را تكمیل نمودند و بدون وجود تلاشهای آنان اصل آغاز نهضت ملی شدن صنعت نفت در پردهای از ابهام قرار میگرفت. حمایت فداییان اسلام و كلا تودههای مسلمان از جنبش ملی كردن صنعت نفت را باید محصول مجاهدت برای آیتالله كاشانی دانست26 «فداییان اسلام از این جهت كه جان خود را در این راه گذاردند بیشترین حق را بر گردن نهضت دارند. اما در چند در صد از نوشتهها نقش برجسته این گروه كه به حق «فداییان اسلام » نام داشتند انعكاس واقعی داشته است . جالب اینجاست كه « بانی و رهبر نهضت ملی » در ایام جانفشانی « فداییان » در املاك اشرافی خود در خواب بود. اما متأسفانه تقدیر اینگونه بود كه تاریخ ایران را افرادی غیر منصف بنویسند. «فداییان اسلام » به عنوان اولین گروه مسلح كه پس از جنگ به رهبری شهید نواب صفوی شروع به مبارزه مسلحانه با شاه و عمال وابستهاش نموده بود و با اعدامهای انقلابی خود ، لرزه بر اندام حكومت انداخته بودند به یاری مجلسیان و مبارزه ضد استعماری شتافتند . رزمآرا ، نخست وزیر ایران ، از عمال سر سپرده انگلیس بود كه وجود او یكی از مهمترین موانع بر سر ملی شدن صنعت نفت بود . ضربات توان فرسای «فداییان اسلام » كه با اعدام شورانگیز رزمآرا توسط شهید خلیل طهماسبی به اوج خود رسیده بود رژیم و ارباب انگلیسی اش را وادار به عقب نشینیهای پیاپی نمود . از جمله این عقب نشینی ها تن دادن به آزادی نسبی در انتخابات مجلس شانزدهم بود كه باعث شد مصدق كه با ترور رزمآرا به نهضت امیدوار شده بود برای دو سال دیگر به صحنه سیاست بازگشته و به مجلس راه یابد . در ادامه نیز یكی از اهرمهایی كه موجب عقب نشینیهای بعدی شاه من جمله تن دادن به قانون ملی شدن صنعت نفت و زمامداری مصدق شد نیز وحشتی بود كه «فدائیان» به جان شاه انداخته بودند . با نگاهی دقیق و جامع پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت، مرهون تلاشهای طاقت فرسای سه بازوی نهضت میباشد كه قطع هر یك میتوانست نهضت را به شكست بكشاند . بازوی اول افكار عمومی و حمایتهای مردم، بازوی دوم خط مقدم جبهه و مبارزات مسلحانه و بازوی سوم لابیها و تلاشهای قانونی در مجلس بود . در این میان فدائیان اسلام پرخطرترین مسئولیت را پذیرفتند و به بهترین نحو به انجام رسانیدند . آیتالله كاشانی مطرح شدن جریان ملی كردن صنعت نفت مدتها قبل از مصدق از جانب كسانی چون آیتالله كاشانی و رحیمیان مطرح شده بود . در حقیقت تولد موج سهمگین نهضت بیش از هر كس مدیون تلاشهای طولانی و طاقت فرسای آیتالله كاشانی میباشد . هم شاه و هم انگلیس بسیار از آیتالله كاشانی در هراس بودند و زندانها و تبعیدهایی كه به وی تحمیل كردند نیز در همین راستا بود . آیتالله كاشانی قبل از تبعید به لبنان 28 ماه در زندان انگلیسها بود . همان انگلیسی كه مصدق به دنبال تصویب قرارداد الحاقی به نفع آنان بود . آیتالله كاشانی زمانی كه در زندان بود گفته بود: وقتی كه از زندان آزاد شدم كاری میكنم كه این ملت مسلمان یك قطره نفت به انگلیسها ندهند. در سال 25 باز هم به مدت 18 ماه توسط قوام به قزوین تبعید شده و با وجود اینكه منتخب مردم بود ، به مصونیت پارلمانی او توجهی نشد . آیتالله كاشانی در 15 بهمن 1227 با وضعی بسیار توهین آمیز دستگیر شده و به لبنان تبعید میگردد . علت تبعید ایشان به لبنان كاملا روشن بود . برای تصویب قراردادی استعماری بین شاه و انگلیس به وجود فضایی همراه با اختناق نیاز بود تا مخالفین این قرارداد كه همان قرارداد الحاقی گس – گلشائیان بود نتوانند دم بر آورند . از طریق ارتش شهربانی فضایی نظامی را بر كشور حاكم شد . در راستای افزایش قدرت شاه مقدمات تشكیل مجلس مؤسسان با هدف تغییر قانون اساسی فراهم شد و آیتالله كاشانی كه از اصلی ترین مبارزان بود با بهرهگیری از حادثه تیراندازی به شاه به لبنان تبعید میگردد . آیتالله كاشانی در لبنان نیز دست از مبارزه بر نداشت . وی در اعلامیهای علت تبعیدخود را اینگونه تبیین نمود . « تبعید این خادم اسلام و ملت ، با آن وضع فجیع كه برای تغییر قانون اساسی و انتخابات فرمایشی و سوار كردن خیانتكاران و نورچشمان به گروه این ملت فلكزده و مسئله نفت و تجدید امتیاز بانك شاهی است .» 27 آیت الله كاشانی در نماز عید فطر 1327 كه بنا به نقل برخی شاهدان یكی از عظیم ترین اجتماعات مذهبی پس از قاجار بود، اعلام كرد . « ملت مسلمان ایران تا قطع كامل ایادی استعمار انگلیس و استیفای حقیقی و جدی حقوق ملت ایران از شركت غاصب نفت جنوب به مبارزه سرسختانه خود ادامه داده » 28 ایشان بلافاصله پس از بازگشت از لبنان مبارزات خود را وسیعتر نموده و با همكاری فدائیان اسلام مردم را در قالب میتینگهای مختلف در حمایت از نهضت ملی شدن نفت به صحنه آورد . البته آیتالله كاشانی تنها یكی از روحانیون مبارز و البته برجستهترین آنان به شمار میرود . روحانیون در شهرهای مختلف و هم چنین مراجع نیز به حمایت از نهضت پرداختند . منزل كاشانی به مركز مبارزه با رزمآرا تبدیل شد و حتی تهدید سفارت انگلیس نیز نتوانست او را وادار به عقب نشینی كند . 29 ترور رزمآرا و هژیر توسط فداییان اسلام امیدهای انگلیس و شاه را به یاس تبدیل نمود و نهضت تنها یك گام با پیروزی نهایی فاصله داشت . عمدهترین نقش آیتالله كاشانی ایفای نقش در قالب بازوی افكار عمومی بود . مصدق وارد میشود ، هر چند دیر .... از آنچه تاكنون بررسی شد چنین بر میآید كه مصدق السلطنه تا این مرحله از نهضت ، هیچ گونه نقشی ایفا ننموده است . و البته حضور وی در احمدآباد با هدف استراحت در ایام مبارزه نهضت هیچ شبههای را در خصوص این ادعا باقی نمیگذارد . البته بالاتر از این حقیقت ، اینكه حتی مصدق در مقطعی – حمایت از تصویب قرارداد الحاقی – در مقابل نهضت ایستاد ! اقلیت پنج نفری در مجلس پانزدهم با زیركی باعث اتمام زمان آن دوره مجلس شد و حضور مردم پیروزی بر انگلیس را قابل پیش بینی كرده بود . در چنین احوالی مصدق السلطنه از پناهگاه همیشگی خود یعنی مزرعه احمدآباد بیرون آمد و در كنار نهضت قرار گرفت و به عنوان یك گام در مقابله با انتخابات فرمایشی دوره شانزدهم با عدهای از همكاران خود كه بعدها به جبهه ملی معروف شدند و در 22 مهر 1328 در دربار شاه متحصن گردید . با ترور هژیر توسط فداییان اسلام انتخابات فرمایشی ابطال و در انتخابات مجدد مصدق در كنار اقلیتی حامی نهضت به مجلس راه یافت . دكتر مصدق و آیتالله كاشانی دست در دست یكدیگر و هم صدا در داخل و خارج پارلمان نهضت را ادامه دادند و بالاخره در 29 اسفند 1329 صنعت نفت ملی میگردد . مصدق در زمان كوتاه مبارزه خود اقدامات مختلفی را انجام داد كه البته قابل تقدیر می باشد . تحصن در دربار ، استیضاح رزمآرا ، ایجاد جنگ روانی علیه دولت و تلاش برای تصویب قانون از جمله آنهاست وی همچنین به اخذ نظر صریح از رزمآرا پیرامون لایحه الحاقی مبادرت ورزید كه موجی از مخالفت با رزمآرا را به راه انداخت . زمامداری مصدق از پیروزی نهضت ، مصدق از 8 اردیبهشت 1330 نخست وزیری را پذیرفت . مردم ، آیتالله كاشانی و یاران قدیمی مصدق از بازگشت مصدق به میدان مبارزه شادمان بودند . اما این همدلیها و شادمانیها دیری نپائید . مصدق از همان ابتدای نخست وزیری علیه مصالح كشور ساز مخالف نواخت . او كابینهای بدنام و به عبارت صریحتر مضحك را معرفی نمود بهتر است واقعیت را از زبان دكتر كریم سنجابی از رهبران جبهه ملی و از یاران مصدق بشنویم : « .... در كابینه اول مصدق ، خود او آشكارا به ما میگفت : آقا ! ما باید از اینها برای پیشرفت كارمان استفاده كنیم . یك عدهای از افراد را كه جزء مبارزین و مجاهدین آزادیخواهی و وطن دوستی نبودند و حتی شهرت خوبی هم نداشتند یا مشكوك و متهم بودند به اینكه ممكن است ارتباطی با خارجیها داشته باشند [را] وارد كابینه كرد .....» 30 در 25 تیر 1331 كه مصدق از شاه تقاضای گرفتن فرماندهی كل قوا و از مجلس تقاضای گرفتن « اختیارات تام » را میكند كه با مخالفت هر دو مواجه میشود و طبق داستان همیشگی قهر كرده به خانه خود رفته و در را بروی همه میبندد ! شاه با فرصت طلبی قوام سفاك را بر سركاری آورد و فضای اختناق شدیدی بر كشور حاكم میگردد كه لبه تیز حملات آن متوجه مذهبیون مخصوصا آیتالله كاشانی بود . رهبری مبارزه در این فضای اختناق تنها از یك نفر ساخته بود . اولین و قاطعترین عكسالعمل ها را آیتالله كاشانی بروز داد و مردم را به قیامی عاشورایی علیه حكومت فرا خواند و نتیجه آن ، موجی بود كه علیرغم بر جای گذاردن شهدای بسیار در 30 ام تیر پیروز گشته و شاه را مجبور به بازگرداندن مصدق میكند . در اینجا نیز بار دیگر مصدق خود را مدیون آیتالله كاشانی میبیند . اما وی هم با آیتالله كاشانی و هم با نواب صفوی به بدترین نحو برخورد نمود و به آنان پشت كرد . همانگونه كه از كلام امام خمینی ذكر شد مشكل اصلی مصدق با اسلام و نه اشخاص مذهبی بود . اما اختلاف وی با كاشانی تنها بر سر این مسئله نبود بلكه آیتالله كاشانی به كجرویهای متعدد و بر خلاف مصالح كشور مصدق كه از همان تشكیل كابینه آغاز شد ، معترض بود. مصدق در انتخاب كابینه و سایر مسئولین به بهترین نحو حق (!) خویشاوندان خود را ادا نمود . خویشاوندانی كه در میان آنها جاسوس مستقیم انگلیس نیز یافت میشد . احمد متین دفتری داماد مصدق بود ، « متین دفتری در حالیكه مردم برای آزادی از استعمار انگلیس مبارزه میكردند ، برای انگلیسها جاسوسی میكرد » 31 اسناد جاسوسی وی در اسناد خانه سران كشف شد. وقتی این اسناد نزد مصدق برده میشد تا علیه دفتری استفاده شود ، « مصدق در حالیكه غش میكرد ، چنین گفت : آقا من جواب دخترم و نوهام فاطمه را چه بدهم ؟ دست از سرم بردار و موضوع را فراموش كن .» !! 32 آری اختلاف كاشانی و مصدق تنها بر سر اسلام نبود و انحرافات این چنینی مصدق بسیار فراتر اینها بود . وی كجرویهای خود نه تنها آیتالله كاشانی بلكه بسیاری از یاران دیرینه خود چون مكی و حائری زاده را از دست داد . مصدق زحمات مبارزین نهضت و خونهای ریخته شده شهدا را در موارد متعدد ، این گونه براحتی به سخره می گیرد. مصدق اصرار فراوانی به حضور متین دفتری به عنوان جاسوس انگلیس در جمع اعضای اعزامی به شورای امنیت داشت به این دلیل : « شما گرفتاریهای مرا نمیدانید . متین دفتری سوگلی خانم است و خانم دو پا را توی یك كفش كرده كه او جزء هیئت باشد و اگر او را نبرم . خانم این چند تا شوید (مو) باقیمانده را میكند ! » 33 طبیعی است كه خوانندگان محترم از این گونه مواضع مصدق تعجب چندانی نكنند . این رفتارهای وی نیز در راستای رفتارهای متعددی است كه از ابتدای این نوشتار تا كنون بدان پرداختهایم . و به حق از كوزه همان برون تراود كه در اوست . اما در روزهای آخر نخست وزیری مصدق وضعیت تفاوت میكند . در روزهای منتهی به كودتای 28 مرداد 1332علیه مصدق ، وی دست به اقداماتی عجیب علیه خود میزند كه به یكی از معماهای حل نشده تاریخ ایران تبدیل میگردد . سرتیپ دفتری برادر داماد مصدق بود . وی رئیس شهربانی كل كشور رزمآرا بود كه به تعقیب هواداران مصدق پرداخت . مصدق در اقدامی نامعقول وی را به ریاست گارد گمرك منصوب میكند . در كودتای 25 مرداد 32 او از عوامل كودتا علیه مصدق بود . این كودتا كه سه روز قبل از كودتای اصلی انجام شد ناكام ماند . فرزند مصدق در این باره نوشته است : « سرتیپ دفتری در كودتای 25 و 28 مرداد ، با سرلشكر زاهدی و دیگر كودتاچیان ارتباط و همكاری داشت » 34 هنگامی كه اسناد خیانت دفتری به مصدق ارائه میشود مصدق دفتری را به ریاست شهربانی كل كشور منصوب میكند . دفتری تنها یكروز فرصت میخواست تا در كودتایی آمریكایی مصدق را بركنار كند . كودتایی كه آیتالله كاشانی یكروز قبل مصدق را از آن آگاه ساخت . اما مصدق كه میتوانست مردم را در مقابله با كودتای آمریكایی بسیج كند حتی مردم را از این مسئله با خبر نساخت .... پینوشتها 1. ـ در خصوص سال تولد مصدق اقوال گوناگونی بین سالهای 1258 تا 1261 وجود دارد. 2. ـ سالهای خاكستری ، علیاصغر حسینی، مركز اسناد انقلاب اسلامی ، ص 18 3. ـ چهره حقیقی مصدق السلطنه ، شهید دكتر حسن آیت، دفتر انتشارات اسلامی ، ص 29 4. ـ دكتر مصدق و نطقهای تاریخی او ـ حسین مكی ، جاویدان ، ص 230 5. ـ موازنه منفی ، كی استوان ، ج 1 ، ص 23 6. ـ همان ، ص 79 7. ـ تاریخ 20 ساله ایران، حسین مكی ، ج 3، ص 432 8. ـ موازنه منفی ، همان ، 56 9. ـ خط سازش ، مجتبی سلطانی ، سازمان تبلیغات اسلامی ، ج 1 ، ص 36 10. ـ مدرس قهرمان آزادی ، حسین مكی ، بنگاه ترجمه و نشر كتاب ، صص 840ـ 839 11. ـ سالهای خاكستری ، پیشین ، ص 53 12. ـ روزنامه اطلاعات ، 8 مرداد 1332 13. ـ سالهای خاكستری ، پیشین ، ص 50 14. ـ همان ، ص 51 15. ـ رك . روزنامه كیهان ، 22 تیر 1332 16. ـ رك خاطرات علی امینی ، به كوشش حبیب لاجوردی ، ص 86 17. ـ رك خاطرات علی امینی ، به كوشش یعقوب توكلی ، ص 62 18. ـ روزنامه شاهد ، 21/7/1328 ، ص 1 19. ـ مقصود جریان جبهه ملی و نهضت آزادی ( به رهبری بازرگان) در ابتدای انقلاب اسلامی است. 20. ـ صحیفه نور ، ج 14، ص 457 21. ـ نگرشی كوتاه بر نهضت ملی ایران، شهید حسن ، آیت، دفتر انتشارات اسالمی ، صص 39-38 22. ـ صحیفه نور ، ج 13 ، ص 51 23. ـ موازنه منفی ، كی استوان ، ج 1 ، ص 25 24. ـ همان ، ص 232 25. ـ نفت و نطق مكی ، امیركبیر ، ص 109 و همچنین ص 531 26 ـ برای متن نامه رك. نفت و نطق مكی ـ امیركبیر ، ص ص 27 الی 534 27ـ اسنادخانه سدان ـ ص 254 28 ـ نگرشی كوتاه بر نهضت ملی ایران ، پیشین ، 28 29 ـ بیست سال تكاپوی اسلام شیعی در ایران ، روحالله حسینیان ، مركز اسناد انقلاب اسلامی 30- روحانیت و نهضت ملی شدن نفت ، انتشارات دارالفكر ، ص 72 31 ـ سالهای خاكستری ، پیشین ، ص 127 32ـ سالهای بحران ، صولت قشقایی ، ص 62 33ـ خاطرات دكتر كریم سنجابی ، صدای معاصر ، ص 186 34ـ بیست سال تكاپوی اسلام شیعی در ایران ، همان ، ص 189 35ـ زندگی نامه مصدق السلطنه ، دكتر بهمن اسماعیلی ، ص 174 36ـ وقایع سیام تیر ، دكتر بقایی ، ص 210 37ـ دركنار پدرم مصدق ، غلامحسین مصدق ، ص 160
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 604]
صفحات پیشنهادی
بازشناسی چهره واقعی دكتر مصدق
بازشناسی چهره واقعی دكتر مصدق. در سالروز ملی شدن صنعت نفت و در روزهايی كه بار ديگر نام مصدق السلطنه به عنوان يكی از پرافتخارترين مردان ايران معرفی میشود به ...
بازشناسی چهره واقعی دكتر مصدق. در سالروز ملی شدن صنعت نفت و در روزهايی كه بار ديگر نام مصدق السلطنه به عنوان يكی از پرافتخارترين مردان ايران معرفی میشود به ...
sms : خيلي سخته چيزي رو
بازشناسی چهره واقعی دكتر مصدق · حدود 14 ميليون نفر امسال زير پوشش طرح پزشك خانواده قرار مي گيرند · ژاوی، بهترین بازیکن جهان از نگاه ورلد ساکر ...
بازشناسی چهره واقعی دكتر مصدق · حدود 14 ميليون نفر امسال زير پوشش طرح پزشك خانواده قرار مي گيرند · ژاوی، بهترین بازیکن جهان از نگاه ورلد ساکر ...
اجبار مرد خسيس براي پرداخت 214 سكه به پرورشگاه
بازشناسی چهره واقعی دكتر مصدق · مستندي درباره فرش دستباف ساخته ميشود · خشونت را كلیك كن · وزیر ارشاد: عدهای میخواهند اختیارات دولت کاهش یابد ...
بازشناسی چهره واقعی دكتر مصدق · مستندي درباره فرش دستباف ساخته ميشود · خشونت را كلیك كن · وزیر ارشاد: عدهای میخواهند اختیارات دولت کاهش یابد ...
آيا ويتامين هاي برنج با آبكش كردن از بين مي روند؟
بازشناسی چهره واقعی دكتر مصدق · انتشار 55 هزار كتاب خطي و چاپي روي اينترنت · نقش تغذیه در پیشگیری و درمان پرفشاری خون ...
بازشناسی چهره واقعی دكتر مصدق · انتشار 55 هزار كتاب خطي و چاپي روي اينترنت · نقش تغذیه در پیشگیری و درمان پرفشاری خون ...
تاکید هاشمی بر سلامت انتخابات مجلس
بازشناسی چهره واقعی دكتر مصدق · زن معتاد ، نوزاد خود را با دود كراك كشت · -لغو دستور اجرای اتوماتيك برنامه ها · بهترین عکسهای مسابقه نشنالجئوگرافی- هفته ...
بازشناسی چهره واقعی دكتر مصدق · زن معتاد ، نوزاد خود را با دود كراك كشت · -لغو دستور اجرای اتوماتيك برنامه ها · بهترین عکسهای مسابقه نشنالجئوگرافی- هفته ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها