واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: استاديار دانشگاه علامه طباطبايي: تاريخ پژوهش انسانشناسي به نحو جامع گردآوري و بررسي انتقادي نشده است مواد فرهنگ مردم را بهصورت كلكسيونرها نگه داشتهايم
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: ايران شناسي
استاديار رشتهي انسانشناسي دانشگاه علامه طباطبايي اظهار داشت: اولويتهايي را كه براي پژوهش انسانشناسي ميتوان مشخص كرد، بايد در يك گفتوگو ميان اساتيد، تعامل با اعضاي علمي و پژوهشگران مشخص شوند كه متأسفانه چنين تعاملي كمتر به نحو جدي وجود دارد.
نعمتالله فاضلي در گفتوگو با خبرنگار بخش ايرانشناسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بيان كرد: ما بايد حوزه و قلمروهاي تازهي اين رشته را در كشور بشناسيم. متأسفانه هنوز در برخي زمينههاي انسانشناسي يك متن يا كتاب نداريم. براي مثال، در زمينهي مردمنگاري كه مهمترين روش انسانشناسي است، هنوز يك متن كامل يا كتاب كه ابعاد مختلف اين روش را نشان دهد، به زبان فارسي وجود ندارد.
وي معتقد است: بايد مطالب متعددي در زمينهي معرفي روشهاي تحقيق در انسانشناسي، ترجمه و تأليف شوند. تحقيق در زمينهي انسانشناسي شهري و مسايلي كه در بحثهاي بنيادي جامعهي ما وجود دارند، مانند سنت و مدرنيته، تحولات جهاني شدن و مسايل كلان تحول فرهنگي در جامعهي ايران در دستور كار انسانشناسي و پژوهشهاي آن ميتوانند قرار گيرند.
او گفت: بيشتر مردمنگاريهايي كه در پژوهشكدهي مردمشناسي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري انجام شده، بهدليل آنكه توسط پژوهشگران غيرحرفهيي و كارمندان پژوهشكدهي مردمشناسي انجام شدهاند، بهلحاظ روششناسي از اعتبار لازم برخوردار نيستند.
وي ادامه داد: بسياري از پژوهشهاي پژوهشكدهي مردمشناسي، به توصيف فرهنگي، آن هم بهصورت غيرروشمند و نادقيق محدود ميشوند كه در نتيجه، آن مطالعات، با وجود آنكه سرمايهگذاري بسياري براي آنها صورت گرفته است، اعتبار لازم را ندارند. مطالعات موجود بايد به كمك گروهي از محققان حرفهيي پالايش شوند تا براي تكميل و توسعهي آنها، طرح و برنامه ارايه شود.
فاضلي اعتقاد دارد: انتشار اين مجموعهها تأثير چنداني در توسعهي انسانشناسي نخواهد داشت، چراكه اكنون هزاران گزارش توصيفي در زمينهي فرهنگ مردم در ابعاد مختلف منتشر شده، اما تأثير زيادي در توسعهي اين رشته نداشتهاند.
استاديار رشتهي انسانشناسي دانشگاه علامه طباطبايي اظهار كرد: در كارهاي مردمنگاري سرزمين ايران، سطح علمي برخي از آنها بسيار پايينتر از كارهاي غيرحرفهيي و فاقد چارچوب نظري و تحليل مشخص است.
وي بيان كرد: پژوهشهاي مردمشناسي در ايران در معناي مدرن امروزياش، سابقهاي 70 ساله دارند و نخستين مؤسسهي تحقيقاتي كه دربارهي اين موضوع تشكيل شد، مؤسسه يا بنگاه مردمشناسي بود كه اكنون بهعنوان پژوهشكدهي مردمشناسي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري شناخته ميشود.
وي ادامه داد: پيش از آنكه ما به انجام پژوهشهاي گسترده نياز داشته باشيم، نيازمند بالندگي در تجربهي تاريخي اين نوع پژوهشها در جامعهي ايران هستيم تا مشكلات معرفتشناختي و روششناختي را كه در مدت 70 سال گذشته بهدست آوردهايم، شناسايي كنيم و در عين حال، از تجربههاي روششناسي و معرفتشناختي اين دانش بتوانيم استفاده كنيم.
فاضلي دربارهي محدوديتهاي قلمرو پژوهشهاي مردمشناسي در ايران، بيان كرد: پژوهشهاي انسانشناسي از ابتداي امر به مطالعات و گردآوري فرهنگ مردم و شناخت وجوه مادي فرهنگ محدود شدند. در اين زمينه، از همان ابتدا تا به امروز بيش از آنكه در تلاش براي تحليل و تبيين مسير اين مواد گردآوريشده باشيم، بيشتر بهصورت كلكسيونرها، مواد فرهنگ مردم را بهشكل داستانها، متلها، ضربالمثلها و حتا اشيايي از زندگي مردم جمعآوري كرده و در موزهها نگه داشتهايم. در نتيجهي آن روند، يك بينش تحليلي و انتقادي را از فرهنگ مردم نتوانستهايم بهدست آوريم.
به گفتهي او، در پژوهشها، انسانشناسي جامعهي معاصر ايران كمتر مورد توجه قرار گرفت و بيشتر در مطالعات انسانشناسي ايران توجه به وجوه سنتي كه كمتر در دنياي كنوني تغيير كردند، مورد توجه قرار گرفت.
اين انسانشناس اضافه كرد: عناصر و مؤلفههاي تاريخي بازمانده از گذشتهي دور، موضوع انسانشناسي شد كه اين عناصر در بين قبايل، عشاير، روستاييان و گروههاي سنتي شهرنشين است. در نتيجهي اين روند پژوهشي كه در جامعهي معاصر ايران شكل گرفت، انسانشناسي به دانشي شبيه باستانشناسي كه بقاياي تاريخ ايران را مطالعه ميكند، تبديل شد.
انتهاي پيام
يکشنبه 19 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]