واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: به بهانه برگزاري «نمايشگاه تربت پاك»؛ آيا پشيمان ميشويم؟
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و حماسه
«تربت پاك» عنوان نمايشگاه عكس و ماكت از گلزار شهداي ساماندهي شده سراسر كشور است كه به همت معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگي بنياد شهيد و امور ايثارگران در سالن دعاي ندبه بهشتزهرا(س) تهران برپا شده است.
به گزارش خبرنگار سرويس «فرهنگ و حماسه» خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) در اين نمايشگاه كه با هدف نمايش دستاوردهاي بنياد شهيد در عرصه ساماندهي گلزار شهداي سراسر كشور و دريافت نظرات و پيشنهادات خانوادههاي شهدا، صاحبنظران و علاقهمندان درباره نحوه ساماندهي و بازسازي گلزارهاي شهدا بهويژه گلزار شهداي بهشتزهرا (س) برپا شده است حدود 300 پوستر عكس از گلزارهاي شهدا، قبل و بعد از ساماندهي و نيز حدود 100 ماكت از گلزار شهداي سراسر كشور در معرض ديد بازديدكنندگان قرار داده شده است. نمايشگاه از 9 آبان تا 10 آذر همه روزه داير است.
وجود تصاوير و آثار مربوط به شهدا، پخش صوت و فيلمهاي مستند راجع به دفاع مقدس و نور ملايم سالن از يكسو و مجاورت سالن با مزار شهدا از سويي ديگر فضايي معنوي را ايجاد كرده است كه هر بينندهاي را به خود جلب ميكند.
در ورودي سالن دوعكس بنري بزرگ از امام خميني (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامي جلب توجه ميكند كه در كنار عكس امام، اين جمله تاريخي ايشان نقش بسته است: «همين تربت پاك شهيدان است كه تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاي آزادگان خواهد بود.»
همينطور كه درمحوطه ورودي ماكتهاي گلزارهاي شهدا را تماشا ميكردم اين كلام امام ذهنم را به خود مشغول كرده بود و از خود ميپرسيدم فضا و بناي اين مزار عاشقان و دارالشفاي آزادگان چگونه بايد باشد تا هم در شأن مقام شهيد باشد و هم بتواند ايثارگري و راه او را به نسل جديد منتقل كند.؟
به نظر ميرسيد در طراحيها سعي شده است از الگوهاي اسليمي، ملي، محلي و حتي مدرن نيز استفاده شود.
به راهروهاي پيچدرپيچ نمايشگاه كه وارد ميشوي از يك طرف تصاوير شهدا، لوازم آنان و دستنوشتههايشان نظرت را جلب ميكند كه البته اين آثار ربطي به نمايشگاه فعلي ندارد و از قبل كه اين فضا بهعنوان موزه شهدا مورد استفاده قرار ميگرفت، باقيمانده است. بهنظر ميرسد بخشي از اين آثار بهدليل برگزاري نمايشگاه تربت پاك بهطور موقت برداشته شده است. از طرف ديگر پوسترهاي عكس گلزارها است كه جلب توجه ميكند. پوسترها با زمينه سفيد و آبي است . درهر پوستر بين يك تا چهار عكس از گلزارهاي شهدا وجود دارد كه بيشتر عكسها وضعيت گلزارها را بعد از ساماندهي نشان ميدهد و تعدادي عكس نيز نمايانگر وضعيت پيشين گلزارها است. هر پوستر مربوط به يك استان است و تقريبا از هر استان پوسترهايي به چشم ميخورد. هركدام از بناهاي گلزارها با ديگري متفاوت است.
شيوهي عكسبرداري، حالوهوا و فضايي كه براي عكس انتخاب شده است و زاويه نگاه عكاس حكايت از آن دارد كه از عكاسان حرفهاي و هنري در عكسبرداري از گلزارها استفاده شده است.
دو نفر از بازديدكنندگان نظرم را جلب ميكنند. از آقايي 25 ساله، نظرش را راجع به نمايشگاه پرسيدم، گفت: «ديدن اين نمايشگاه و ياد كردن از ايثارگريهاي آنان هركسي را متاثر ميكند» فهميدم منظورش بيشتر آثار شهداست كه در موزه وجود دارد تا ماكت و پوسترها.
ميپرسد آيا اين همه هزينهكردن و ساختمان ساختن و بازسازي قبرها منجر به اين ميشود كه مردم بيشتر متوجه راه و منش و رفتار و كردار آنان باشند؟ آيا با اين كارها مردم همت را بيشتر ميشناسند. چند نفر از مردم ميدانند همت كه بود؟
خانم 26 سالهاي كه تحت تاثير فضاي معنوي نمايشگاه قرار گرفته بود ميگفت: اي كاش در كنار تصاوير شهدا، مطالب بيشتري مربوط به آنها، زندگيشان، مشخصات، نحوه شهادتشان، اخلاق و رفتارشان قرار داشت تا ما ميتوانستيم بفهميم شهيد كه بود؟ عكس تنها كافي نيست.
خانم ديگري ميگويد: از راه شهدا خيلي فاصله گرفتهايم. اين نسل كجا و نسل جبهه كجا؟
با آنها خداحافظي ميكنم و بقيه عكسها و ماكتها را نگاه ميكنم هنوز حرفهاي آنها در گوشم است كه نگاهم به گلزارهاي ساماندهيشده ميافتد. طراحيهاي زيبا و دقيق. استفاده از سنگها و مصالح مرغوب، يكسانكردن سطوح نابرابر، ايجاد قرينه در بنا، گلكاري و درختكاري، فضاسازي معنوي، كاشيكاري و... .اما جاي يك چيز خالي است و آن اثر و رد پايي از سيره شهيد است.
شهدايي كه با خون خويش و با اخلاصشان كساني را جذب كردند كه بسياري از ارگانهاي فرهنگي ما اگر سالها تلاش كنند شايد بازهم نتوانند حتي با آنها حرف بزنند. بهشت زهرايي كه نه تنها ايرانيان بلكه غيرمسلمانان را هم دگرگون كرده است.
آيا نميشود بهره بيشتري از آن گرفت. آيا فقط بايد به سنگ مزاري ساخت بنايي كفايت كرد؟ آيا اين امكان نبود كه يادگارهايي كه مادر شهيد با دستان خودش در ويترين بالاي سرمزار شهيدش گذاشته باقي بماند؟ يادگارهايي كه نشان از خون دل خوردنهاي آن پدرو مادر و اشكها، غمها و درد و دلهاي پنهاني او بود.
صداي شهيد همت كه از بلندگوهاي سالن پخش ميشود گوشهايم تيز ميشوند: «براي اينكه خدا لطفش و رحمتش و آمرزشش شامل حال ما بشه بايد اخلاص داشته باشيم و براي اينكه ما اخلاص داشته باشيم يك سرمايه ميخواهد كه از همه چيزمون بگذريم و براي اينكه از همه چيزمون بگذريم بايد شبانهروز دلمون و وجودمون و همه چيزمون با خدا باشد...»
فضاي اينجا آنقدر سنگين است كه كمتر كسي را پيدا ميكني كه همان طور كه به اينجا آمده باشد، همانطور هم برود.
پدر و دختري توجهم را جلب ميكنند. با پدر صحبت ميكنم. از رزمندگان است. از طرح ساماندهي ميپرسم، ميگويد: خيلي خوب است. ما براي شهدا و ايثارگران هرچه خرج كنيم كم است. الان به دخترم گفتم اين امنيتي كه ما داريم، اينكه به راحتي درخيابانها راه ميرويم. اين احساس آسودگي كه داريم همهاش را مديون اين رزمندگان هستيم كه ازجان خود گذشتند و اين كشور و نظام را حفظ كردند.
دخترش ميگفت ديدن عكسهاي شهدا و رزمندگان در جبهه و درفضاي جبهه و ايثارگريهاي آنان برايش بسيار تاثيرگذار بوده است و مشتاق بود كه از اين گذشته تاريخي بيشتر بداند.
وقتي ميديدم مردم با هر گرايش و سليقه و تيپ و شخصيتي علاقهمند به دانستن از شهدا هستند و دوست دارند براي نشر افكار و رفتار شهدا بيشتر كار شود اعتقادم بر "فراگيربودن زبان شهيد" راسختر ميشد. ارتباط شهيد با مردم فراتر از سليقه و تيپ و گرايش سياسي است.
جلوتر كه ميروم با دونفر ديگر از بازديدكنندهها صحبت ميكنم.
آقا 25 ساله، دانشجوي كارشناسي ارشد:
نمايشگاه خوب بود ولي اينكه بخواهند با اين نمايشگاه، صافكردن قبرها و برداشتن ويترينهاي شهدا و زيرو رو كردن قطعات شهدا را توجيه كنند كار درستي نيست. اين كار فضاي معنوي بهشتزهرا (س) را خراب ميكند. شايد انجام اين طرح براي بعضي شهرستانها كه مزارهاي شهدا وضعيت نامطلوبي داشت خوب باش ولي براي تهران نه.
همراه وي نيزكه در حال عكاسي بود و نمايشگاه عكسي هم از مزار شهداي بهشت زهرا (س) برگزار كرده بود هم با تاييد صحبتهاي دوستش گفت: با چه مجوز و حقي ميتوان سنگ مزار و ويترينهايي كه خانوادههاي شهدا در آن حالوهوا و مقطع تاريخي براي شهدايشان گذاشتهاند برداشت؟ نظر كداميك از خانوادههاي اين شهيدان لحاظ شده است؟
بازديدكنندهاي ديگر ميگويد: خودش از رزمندگان است و از اينكه اين نمايشگاه ياد و خاطرات آن روزها و رفقايش را زنده كرده است خوشحال بود. راجع به طرح ساماندهي هم گفت: طرح خوبي است. گلزارها از آن وضعيت نامطلوب خارج ميشوند.
بازديدم از نمايشگاه تمام شده بود. ميخواستم بيرون بروم كه يكي از فعالان فرهنگي در زمينه شهدا را ديدم كه مايل نبود اسمش را بنويسم. نظر او را پرسيدم. گفت: كسي با بهسازي و ساماندهي مخالف نيست. ولي ما چه حقي داريم آن آثاري كه در آن زمان و مقطع تاريخي، خود خانوادههاي شهدا براي شهيدشان قرار دادهاند را برداريم؟آن دستنوشته شهيد كه بربالاي مزار اوست را چرا بايد برداريم؟ اين آثار شهدا برروي زائرانشان اثر ميگذارد. چرا الان كاري كنيم كه بعدا پشيمان شويم؟
آن نيمكتي كه مادر شهيد گذاشته تا راحت كنار مزار فرزندش بنشيند را چرا بايد برداريم؟ اين سقفي كه بالاي مزار نصب كردهاند براي اين است كه باد و باران و آفتاب مانع رفع دلتنگي خانواده شهيد و دوستدارانشان با او نشود. چرا آن را بر ميداريم؟ بعضيها با شهيد زندگي ميكنند. حساب آنها را بايد از كساني كه سالي يكبار هم به گلزار شهدا نميآيند، جدا كرد.
حرفهاي او را هم شنيدم و از او خداحافظي كردم. يادم افتاد كه يكي از اهداف اين نمايشگاه دريافت نظرات خانوادههاي شهدا پيرامون اين طرح بود و قرار بود اتاقي براي اينكار اختصاص يابد. از يكي از مسوولان نمايشگاه پرسوجو كردم. گفت: نمايشگاه هنوز نواقصي دارد كه تا چند روز آينده برطرف ميشود و اين دفتر هم تا دوسه روز ديگر گشايش خواهد يافت.
انتهاي پيام
شنبه 18 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]