واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: فيلم درگيرىهاى خانوادگى را هم براى كاپولا به دنبال داشت. كاپولا ابتدا با مادرش براى بازى خواهرش تاليا شاير در فيلم درگيرى پيدا كرد اما مشخص بود در نهايت راى مادر پذيرفته مىشود و پدرخوانده به فيلمى خانوادگى با حضور... فيلم با 6 ميليون دلار هزينه ساخته شد اما در اكران عمومىاش در سال 1972 طى 18 هفته بیش از 101 میلیون دلار فروش كرد و نامزد دريافت 11 جايزه اسكار شد و 3 جايزه را به دست آورد. ال رودى تهيه كننده فيلم در يادآورى خاطرات آن روزها مىگويد: پدرخوانده پردردسرترين فيلمىبود كه مىتوانم به خاطر بياورم و هيچ كس حتى از يك روز حضور در سر صحنه آن لذت نبرد. كاپولا هم با اين موضوع موافق است و مىگويد: تنشها بدون توقف ادامه داشت و من هر روز منتظر اخراج بودم. البته شايد اين تنشها و مشكلات از نويسنده رمان به فيلم و عوامل آن به ارث رسيده بود. ماريو پوزو، نويسنده كتاب هم مشكلات فراوانى براى انتشار كتابش داشت و 8 ناشر آن را بدون توجه به محتوايش رد كرده بودند چون نمىخواستند از يك نويسنده ميان رتبه با بدهىهاى فراوان و سابقه قماربازى كتابى چاپ كنند و آشنايى با يك دوست در نهايت مقدمات چاپ كتاب را فراهم كرد و براى 67 هفته پرفروشترين كتاب فهرست نيويورك تايمز بود. پارامونت زمانى اقدام به خريد حقوق اقتباس رمان كرده بود كه پوزو تنها 100 صفحه از كتاب را نوشته بود و در مجموع 12500 هزار دلار به پوزو پرداخت و قرار شد اگر فيلمىبراساس آن ساخته شد دستمزد پوزو به 50 هزار دلار افزايش پيدا كند. حالا همه پدرخوانده را بزرگترين فيلم پارامونت مىدانند اما اگر هوشيارى رابرت اوانز، مدير توليد استوديو نبود آنها قافيه را به برت لنكستر باخته بودند و تنها يك روز با وقوع اين فاجعه فاصله بود: برت لنكستر در نقش دون كورلئونه بازى كند. كاپولا هم گزينه اول هيچ كس نبود و تنها زمانى نوبت به او رسيد كه جمعى از كارگردانان از جمله ارتور پن، پيتريتس، كاستا گاوراس، اوتو پره مينجر، ريچارد بروكس، اليا كازان، فرد زينمان، فرانكلين جى شافنر، ريچارد لستر و... همگى به پارامونت نه گفتند. اوانز هم معتقد بود در گذشته فيلمهاى مافيايى به اين دليل موفق نشده اند كه توسط يهودىها كارگردانى شده و بازيگران اصلىاش نيز يهودى بوده اند. او براى كارگردانى اين فيلم، كاپولاى آمريكايى- ايتاليايى را برگزيد اما او هم ابتدا به اوانز نه گفت و تصور مىكرد داستان پوزو اثرى عامه پسند و احساساتى و بىكلاس است. ولى ورشكستگى شركت فيلمسازى كاپولا به نام «امريكن زئو تروپ» او را ناچار به قبول اين پروژه كرد و زمانى كه در سر صحنه حاضر شد در تغيير نگاهى عجيب داستان پوزو را روايت پادشاهى و 3 پسرش خواند. پوزو شيوه كار كاپولا را دوست داشت و استوديو ابراز تمايل كرد تا لوكيشن اصلى فيلم براى كاهش هزينهها به كانزاس سيتى منتقل شود اما كاپولا مخالفت كرد و درخواست 5 ميليون دلار بودجه كرد. برنامه كارى پيشنهادى كاپولا 80 روز فيلمبردارى بود اما استوديو تنها 53 روز به او فرصت داد. سؤال بعدى و شايد مهمترين سؤال انتخاب هنرپيشه نقش دون كورلئونه بود. پارامونت ابتدا آنتونى كويين را انتخاب كرده بود ولى در فهرست آنها نامهايى چون لاورنس اوليويه، جورج سى اسكات، ژان گابن، ويتوريو دسيكا و جان هيوستون ديده میشد اما كاپولا مارلون براندو را مىخواست كه به دليل فاجعههاى متعدد در گيشه سالها بود كه به ليست سياه استوديوها منتقل شده بود. اما با اظهارنظر استن جاف، مدير استوديو پارامونت مبنى بر اينكه مارلون براندو هرگز در اين فيلم بازى نخواهد كرد به نظر مىرسيد حتى امكان چانهزنى هم وجود نخواهد داشت. كاپولا كه برنامههايش را براى اين فيلم از دست رفته مىديد در ملاقاتى با مديران استوديو اصرار كرد براندو بهترين هنرپيشه حال حاضر دنياست و در اواخر جلسه در حالى كه روى اين اظهارنظرش تاكيد مىكرد ناگهان از حال رفت و مديران استوديو كه تصور كردند كاپولا دچار حمله قلبى شده ناگهان با درخواست او موافقت كردند. ولى انتخاب باقى تيم بازيگران هم دردسرساز بود. پارامونت رابرت ردفورد يا رايان اونيل را براى نقش مايكل مىخواست ولى ردفورد و پس از او وارن بيتى نقش را رد كردند و براى آن ديويد كارادين و دين استاكول در نظر گرفته شدند و حتى رابرت دنيرو براى آن تست داد و فيلمهاى تست آنها همچنان موجود است ولى كاپولا با ديدن بازى پاچينو او را انتخاب كرد و فرد راس بازيگردان فيلم، او را به رغم جثه كوچكش انتخاب كرد هر چند كه دستمزدش براى كل فيلم 35 هزار دلار بود. جيمز كان هم كه براى خودش در آن زمان كسى بود براى نقش مايكل تست داد ولى در نهايت نقش سانى به او رسيد و جان كزل هم براى نقش فردو انتخاب شد. اما پيتر فالك و جان كازاوتس هر دو براى نقش تام هاگن كه به رابرت دوال رسيد از كاپولا درخواست نقش كردند و جواب منفى شنيدند.فيلم درگيرىهاى خانوادگى را هم براى كاپولا به دنبال داشت. كاپولا ابتدا با مادرش براى بازى خواهرش تاليا شاير در فيلم درگيرى پيدا كرد اما مشخص بود در نهايت راى مادر پذيرفته مىشود و پدرخوانده به فيلمى خانوادگى با حضور خواهر، پدر و مادر كاپولا و دختر يك ماههاش سوفيا بدل مىشود. دوران فيلمبردارى هم براى كاپولا زجرآور بود و او هميشه بايد با مشكلات پيشبينى نشده دست و پنجه نرم مىكرد و البته ذهن او پر از افكار منفى بود كه آرامشش را حين كار میگرفت. او به شكل تصادفى از چند تن از عوامل شنيده بود كه فيلم را يك تكه آشغال توصيف كرده بودند و او را ناديده میگرفتند. در چنين شرايطى كاپولا تصور مىكرد هر روز ممكن است كارگردانى مثل كازان سر صحنه بيايد و از او محترمانه بخواهد كه لوكيشن را ترك كند، ولى براندو تهديد كرد در صورت عدم حضور كاپولا از كار كناره گيرى مىكند.حتى پاچينو هم با وجود دستمزد اندكش جايگاه محكمى در فيلم نداشت و تنها پس از فيلمبردارى صحنه انتقام گيرى خونين در رستوران بود كه مديران استوديو او را براى اين نقش پسنديدند. براندو هم خوب بود. همه خوب بودند و كاپولا اشاره مىكند: بدون استثنا تمامى ايدههاى عجيب من براى اين فيلم عالى از آب درآمد. ولى دردسرها تمامى نداشت. در اواخر كار اوانز تصور مىكرد فيلمبردارى صحنه مرگ دون كورلئونه ضرورى نيست ولى اين سكانس يكى از بهترين سكانسهاى فيلم حاضر محسوب مىشود. گوردون ويليس، كاپولا را غيرحرفه اى مىدانست و از اين تيم بازيگران متنفر بود، حتى موسيقى به يادماندنى نينا روتا هم توسط اوانز رد شد و تنها زمانى جايگاهش در فيلم تثبيت شد كه در اكران آزمايشى مورد توجه تماشاگران قرار گرفت.مشكل نهايى زمان فيلم بود. كاپولا بهدليل قوانين عجيب استوديو زمان فيلم را به 135 دقيقه كاهش داد ولى اوانز او را به دفترش فراخواند و گفت: تو يك حماسه را فيلمبردارى كردى و حالا دارى تيزر تحويلم مىدهى؟ من از تو يك فيلم مىخواهم! فيلم با تدوين مجدد نزديك به 3ساعت شد و فيلم محبوب منتقدين در دهه 1970 شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 318]