محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842216564
آغاز آفرينش(2)
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: درمقاله پيشين يادآور شديم: قرآن درباره آغاز آفرينش با رهنمودى كلى فرمان به جستارى همه سويه داده و زمين پژوهان در بررسىها به رازهاى بزرگ چون عمر زمين، پيدايش آب وحيات دستيافتند، و دانشمندان همچنان بر اين باورند كه آفرينش از مجردات آغاز گشته و بيست نام از نخستين آفريدهها به ميان آمد كه آخرين آنها «عقل» (اول ما خلق الله العقل) بود، و اينك دنبالهى سخن:
ديدگاه حكما دربارهى «عقل» به عنوان نخستين مخلوق
ابن سينا، معتقد است چون خداوند متعال واحد حقيقى است در او دو جهت و دو حيثيت تصور ندارد تا سرچشمهى بيش از يك معلول باشد، از اين رو از او جز يك معلول صادر نمىشود اين معلول كه پسوند «اول» را همراه دارد (معلول اول) جوهرى استبسيط به نام «عقل محض». (1)
شيخ اشراق، بر اين باور است كه نخستين چيزىكه از خداوند صادر گشته «نور مجرد» است اين نور نزد دانشمندان پيشين به «عنصر اول» مشهور بوده و نزد فيلسوفان مشاء به «عقل كل» موسوم است، اين گوهر مجرد بايد از جميع جهات مجرد باشد، چنين گوهرى از جميع موجودات اشرف است، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دربارهى اين گوهر زنده وحياتبخش فرمود: «اول ما خلق الله العقل». (2)
صدر المتالهين، بر آن است كه خداوند در نهايت كمال، فعليت و وجوب است هيچگونه نقص و نادارى در او نيست، بنابراين چيزى كه از او پديد مىآيد بايد اشرف موجودات بوده و هيچگونه نقص و عدم در او راه نيابد، همچنين لازم است از جنس عقول باشد نه از جنس نفوس و نه از ساير اشيايى كه نقص و عدم در آنها راه يافته است، بنابراين بعد از ذات حضرت خداوند يكتا عقل محض مستقل بالذات وبالفعل است. (3)
حكما اين مطلب را با چند دليل اثبات مىنمايند:
اول: از راه نبوت و الهام، بر اين پايه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «اول ما خلق الله العلق» ايشان در حديث ديگر فرمود: «اول ما خلق الله القلم» قلم، واسطه در تصوير موجودات و ترتيب نظام است، آن سان كه قلم ظاهرى واسطه در تصوير كلام و ترتيب ارقام است. و چنان كه فرمود: «اول ما خلق الله نورى» باز فرمود: من و على از يك نور آفريده شدهايم. (4)
دوم: از راه امتناع پيدايش كثير از واحد.
علامه طباطبايى اين دليل را چنين تقرير كرد: لازم است ميان وجود علت ووجود معلول مناسبت ذاتى و ارتباط ويژهى وجودى برقرار باشد تا بتواند وجود ذاتى معلول را به وجود ذاتى علت پيوند دهد، ارتباط ذاتى ميان علت و معلول اقتضا دارد ميان آنها سنخيت وجودى برقرار بوده و جز به شدت و ضعف از هم جدا نشوند، بنابراين اگر از واحد حقيقى دو چيز صادر شود، يا از يك جهت صادر مىشود يا از دوجهت، اگر دو چيز از يك جهت صادر گردند لازم مىآيد واحد حقيقى با فرض اين كه يك چيز است دو چيز باشد، واگر از دو جهت صادر گردند لازم مىآيد علت واحد، مركب باشد، بنابراين هر دو قسم خلاف فرض است، زيرا فرض اين است كه «واحد» بسيط حقيقى است.
در نتيجه چون واجب تعالى از هر جهت «واحد بسيط» است و هيچگونه كثرتى نه عقلى و نه خارجى در او تصور ندارد و واجد همهى كمالات وجودى است وجدان تفصيلى در عين اجمالى پس جز يك وجود واحد بسيط كه داراى همهگونه كمالات وجودى است افاضه نمىكند، و از جايى كه ميان علت و معلول سنخيت لازم است قطعا بايد معلول، از هر جهت داراى فعليت تام بوده و از قوه و استعداد خالى باشد، چنين موجودى جز«عقل» نيست، اين عقل از حقتعالى متاخر و بر ساير موجودات متقدم است، بنابراين صادر نخستين«عقل» است كه اشرف موجودات ممكن به شمار مىرود. (5)
سوم: از طريق «امكان اشرف» عقل، فردى از افراد وجود و يا مرتبهاى از مراتب وجود مىباشد، و در هر دو صورت اشرف از ساير ممكنات است. (6)
چهارم: از راه مناسبت ذاتى ميان علت تامه و معلول و ميان فاعل تام و فعل، مناسبت مزبور بين حقتعالى و عقل اول كاملترين و تمامترين مناسبات است، مناسبتبين او و ساير ممكنات در رتبه پايينتر است، زيرا عقل مقدس، بسيطاترين جواهر و نورانىترين موجودات است. (7)
پنجم: هيولا، صورت، نفوس و جهان طبيعت كه به حركت جوهرى در حركتاند به مقتضاى تجدد، حدوث، وعدم ثبات ذاتى خويش بايد به گوهر عقلى، فرشتهاى و اسمى الهى تكيه داشته باشند كه او «فى حد نفسه» به فعليت تام رسيده باشد. (8)
ششم: از ناحيهى اهداف، غايات وميل به كمال نهايى، در اين فرآيند همهى انواع طبيعى بايد به جانب يك غايت عقلى كامل متوجه باشند. (9)
هفتم: از طريق مطابقت احكام با نفس الامر، در اين ديدگاه نفس الامر موجودى استبالفعل، داراى كثرت بىنهايت، و نام آن «عقل كل» است، در قرآن از اين عقل گاهى به «لوح محفوظ» و زمانى به «كتاب مبين» ياد مىشود. (10)
فياض لاهيجى نيز با تقرير برهان ابن سينا مىنويسد: صادر اول جز جوهر عقلى نتواند بود، بديهى است اعراض به جواهر متقوماند، و در ميان جواهر، جسم، مركب خارجى است، نفس، نيازمند به استعداد بدن است و تنها عقل است كه مىتواند صادر نخستين باشد. (11)
محقق سبزوارى نيز ذيل عنوان «اول ما صدر هو العقل» مىسرايد:
عقلا و نقلا كان عقل اذ بدا
لا يوجد الواحد الا واحدا
وى پس از تقرير برهان با دليل عقلى مىنويسد: «اما الدليل النقلى فكقولهصلى الله عليه و آله و سلم: اول ما خلق الله العقل وكقول امير المؤمنين عليه السلام حين سئل عن العالم العلوى فقال: صور عارية عن المواد عالية( خالية خ.ل) عن القوة والاستعداد تجلى لها فاشرقت و طالعها فتلالات والقى فى هويتها مثاله فاظهر عنها افعاله وخلق الانسان ذا نفس ناطقة ان زكاها بالعلم والعمل فقد شابهت جواهر اوائل عللها واذا اعتدل مزاجها و فارقت الاضداد فقد شارك بها السبع الشداد».
از اميرالمؤمنين عليه السلام از عالم بالا پرسيدند، ايشان فرمود: آنها صورتهايى هستند كه از مواد و جسميتبيروناند، وبالاتر از آنند كه قوه و استعداد آنها را ادراك توان كرد، نور حق در آنها تابيد پس تابان شدند و در آنها درخشيد و درخشان گرديدند، خدا مثال و صورت انوار خويش را در عالم علوى در افكند آن گاه افعال خدايى از آن صورتها هويدا گرديد و انسانى كه داراى نفس ناطقه ستبيافريد، حال اين بشر اگر به وسيلهى علم و عمل، خود را پاكيزه ساخت و خويش را از آلايش خاك پاك خواست البته گوهرش پاك گردد و معلول علل اوليه خود شود، پس همين كه مزاجش معتدل شد و از اضداد خويش (شرك و كبر و هواپرستى) دورى گزيد البته (به حق واصل شود و روح محض گردد، و) آسمانهاى هفتگانه با آن «نفس ناطقه» شريك گردد. (12)
ديدگاه عرفا
عرفا در تجزيه و تحليل حديثشريف«اول ما خلق الله العقل» معتقدند چون حقتعالى داراى وحدت حقيقيه ذاتيه است، از او بيش از يك چيز صادر نمىشود كه نام آن، وجود مطلق، تجلى سارى، رق منشور، نور مرشوش و... است . زيرا در معناى واژهى «خلق» تقدير ترتيب و تعين ومحدوديت نهفته است از اين رو مراد حديث مزبور اين است كه نخستين موجودى كه بر پايهى تقدير و تعين آفريده شد عقل است، اما آنچه را خداوند در آغاز آفرينش آفريد محدود نبود و تعين و تقدير نداشت، پس نخست چيزى كه پا به عرصهى هستى گذاشت وجود مطلق، تجلى سارى ، رق منشور، نور مرشوش و... است، اين همان چيزى است كه اهل نظر (حكماء) اشتباها آن را قلم اعلى و عقل اول مىنامند. (13)
صدرالمتالهين و توجيه سخن حكما
صدرالمتالهينقدس سره وقتى مىبيند اول ما خلق الله نمىتواند عقل باشد (زيرا عرفا گفتند در واژهى خلق، تقدير و تعين و محدوديت نهفته است و اول ما خلق الله نمىتواند تعين و تقدير و محدوديت داشته باشد) در مقام توجيه سخن حكما (اول ما خلق الله عقل است) بر آمده و نوشته است: اول بودن عقل، نسبى استيعنى نسبتبه ساير صوادر، اول است، و گرنه آنچه در ابتداى آفرينش پديد آمد، «وجود مطلق منبسط» است، و با اين بيان آنچه در كتب عقلى آمده(اول ما خلق الله العقل) و آنچه در كتب عرفان به چشم مىخورد هماهنگاند.
وى معتقد است فرمايش پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم «اول ما خلق الله العقل» با آنچه فرمود: روح من نخستين پديده استبا روايت ديگر كه مىفرمايد: «قلم» نخست آفريده شد همچنين و با «نور من» و با «فرشته كروبى» همهى اينها يك حقيقتاند كه به حسب اعتبارات، اختلاف يافته و به نامى خوانده شدهاند، اما به حسب واقع همه يك جوهر بسيطااند به نام «روح اعظم» و حق تعالى در آيه «قل الروح من امر ربى» از اين حقيقتخبر داده است. وى او را قلم خوانده است، زيرا واسطه استبر نگارش علوم و حقايق بر لوح دلها در عالم قضا و قدر، و چون از هر نقص، عدم و ظلمت پاك و مبرا است «نور» ناميده شده چرا كه نور از طرفى ذاتا پيدا و هويدا است، و از سوى ديگر سبب پيدايش اشيا مىباشد، همچنين چون مايهى حيات نفوس است روح ناميده شده كه همان حقيقت محمديه صلى الله عليه و آله و سلم است.
صدرالمتالهين دربارهى جمع ميان معناى آب و عقل گفته است: علم حقتعالى به عرش محيط است، آن سان كه پژوهشگران و تفسيركاوان آيهى «وكان عرشه على الماء» را به علم تاويل كردهاند، و آن گونه كه در اين جهان حيات هر چيزى از آب است در جهان آخرت نيز حيات هر چيز با علم است، بنابراين معناى آيه اين است كه عرش حقتعالى بر عقل و علم استوار است، و آن عقلى كه نخستين مخلوق به شمار رفته است از نورى آفريده شده كه عين ذات و عين علم حقتعالى است. (14)
نظر ميرداماد و محقق سبزوارى
ميرداماد، ذيل روايت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم «اول ما خلق الله نورى» مىگويد: پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نخستين صادر و سرآغاز آفريدهها است، و اين همان عقل نخستين است لذا در حديث ديگر فرمود: «اول ما خلق الله العقل». (15)
محقق سبزوارى رحمه الله در مقام جمع ميان معناى نور، عقل و نفس ملكوتى بر اين باور است كه مراد از نور، عقل كلى است، همان عقلى كه در فلسفهى اشراق نور قاهر نام گرفته است، بر اين پايه علم، نور است و عقل عبارت است از علم و عالم ومعلوم(هر سه يك چيزند) و در نقل آمده است كه صورتهاى علوى از مواد، قوه و استعداد خالىاند و چون خداوند بر آنها تجلى كرد نورانى شدند، على عليه السلام به كميل فرمود: «والعقل وسط الكل» اين سخن اشاره به عقل كلى دارد، چنان كه شخصى پيرامون نفس الهى و ملكوتى از او پرسيد، فرمود: نيرويى است لاهوتى، جوهرى استبسيط، حى بالذات و ريشهى آن عقل است، عقل گوهرى استبسيار درك كننده، محيط به همهى اشيا و آگاه از هر چيز قبل از پيدايى آن، بنابراين «عقل» علت موجودات ونهايت آنها است. (16)
نظر علامه مجلسى دربارهى عقل
علامه مجلسى رحمه الله پس از ذكر احاديث فراوانى كه دربارهى اول ما خلق الله به نگارش آورده است مىنويسد: معناى، نور، عقل، قلم، و آب همه يكى است، بنابراين نور، گوهر مجردى است كه از نخستين جواهر عقلى به شمار رفته، چنان كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «اول ما خلق الله العقل» از اين رو، عقل، قلم و آن گوهرى كه آب شد همه يك مراد را ادا مىكنند. (17)
آغاز آفرينش ماده و جرم
دربارهى آغاز پيدايش اجرام كيهانى و اجسام عنصرى سخن بسيار به ميان آمده است، قرآن، نهج البلاغه، احاديث، دانشمندان، نظريه پردازان و فرهيختگان در اين زمينه سخنها دارند و نظرها دادهاند.
اين مساله با مسائلى همچون هندسهى جهان اعم از اقليدسى و نااقليدسى، رياضيات، فيزيك، شيمى، تبديل عناصر و همجوشى اتم آنها و... شديدا در ارتباطى تنگاتنگ و پيوسته است و احيانا گرههاى كور ايجاد كرده و جستار، تلاش و تكاپوى دانشمندان گرچه راه كارهايى نشان داده است ليكن هنوز به نتيجهى قطعى و نظرى واحد نينجاميده است.
ما در اين نوشته نخست مدلها، ونظرات ارائه شده و اشكالهاى آنها را بازگو كرده، آنگاه نظر قرآن و احاديث را باز خواهيم نوشت.
انفجار بزرگ و انبساط جهان
دستهى بزرگى از دانشمندان، انفجار بزرگ و انبساط جهان را پذيرفته و بيانهاى متفاوتى از آن ارايه دادهاند از جملهى اين كه انفجار بزرگ Big Bang آغاز آفرينش هستى محسوب مىشود، تا آن لحظه، در جهان هيچ نبود، پس ناگهان با انفجارى بزرگ آنچه نبود بود شد، تا لحظهى قبل از انفجار بزرگ، حجم جهان برابر با صفر و چگالى (وزن مخصوص) آن برابر با بىنهايتبرآورد شده است، تحول جهان از لحظهى انفجار بزرگ آغاز گرديد، تصور اين كه قبل از آن چه بود غير ممكن است.
به گفتهى «آلبرت انيشتاين» زمان و مكان از هم جدايى ناپذيرند، در انفجار بزرگ تنها ماده نبود كه زاييده شد، مكان نيز به همراه آن آفريده شد، اما در ذهن ما تصور بىزمانى و بىمكانى غير متصور است.
جهان جديد، يك هزارم ثانيه بعد از انفجار بزرگ، تودهاى آتش گوى جوشانى از ذرات و اشعه و انرژى متلاطم بود كه در آن جفتهاى ذره يا پاد ذره از«فوتون»هاى پر انرژى، به طور مستمر به وجود مىآمدند و پيوسته يكديگر را از بين مىبردند و «فوتون»هاى پر انرژى ايجاد مىگرديد.
يك دهم ثانيه بعد از انفجار بزرگ، كارها، نظم بيشترى پيدا كرد، درجه حرارت به 10 درجه «كلوين» (×) كاهش پيدا كرد، آنچه بود فقط جفتهاى الكترون، پوزيترون، نوترون، پادنوترونهاى بىجرم وفوتونهاى سبك بودند.
چهارده ثانيه بعد از انفجار بزرگ، دماى جهان به سه هزار ميليون درجه كلوين كاهش پيدا كرد، بيشتر الكترونها و پوزيترونها با ذرات مخالف خود برخورد كردند و از بين رفتند، هنگامى كه درجه حرارت به هزار ميليون كلوين، يعنى 70 برابر دماى كنونى مركز خورشيد، كاهش پيدا كرد، بسيارى از پروتونها ونوترونها در يكديگر درآميختند يا گداختند و در هستههاى هليوم پديد آمده به وحدت وجود رسيدند.
چهار دقيقه بعد از انفجار بزرگ، هيچ ذرهى نوترون آزادى برجاى نماند،هفتاد و پنج درصد جرم جهان به صورت پروتون و الكترون درآمده بود كه آنها نيز سرانجام به هم درآميختند، و اتمهاى هيدروژن H به وجود آمدند، وبيست و پنج درصد بقيه جرم جهان به صورت هليوم باقى ماند.
هفتصد هزار سال بعد از انفجار بزرگ، جهان در حال انبساط، آن قدر سرد شد كه درجه حرارت به 5000 درجه كلوين رسيد، الكترونها به هستههاى هليوم و هيدروژن پيوستند و اتمهاى جديدى به وجود آمدند.
از اين زمان به بعد، دورهاى از درهم آميختن اتمها يا Atomic Fussion و تحول اتمى آغاز گرديد.
دوران تحول اتمى بسيار طولانى بود، در اين دوره اتمهاى هيدروژن، كربن، ازت، اكسيژن و آهن به وجود آمدند.
شايد چهار هزار ميليون سال قبل بود كه زمين به اندازهى كافى آرام شده بود و به دنبال تحول اتمى، تقريبا همهى عناصر شيميايى، فلزات،و شبه فلزات به وجود آمده بود.
از اين زمان به بعد، تغيير و تحول جديدى آغاز مىشود كه آن را تحول شيميايى ناميدهاند.
از اكسيژن و هيدروژن آب به وجود آمد، هيدروژن سبكترين اتم است، ابتدا تصور مىشد همهى عناصر شيميايى صرفا تركيب اتمهاى هيدروژن با هم باشند، بعدا در اواخر قرن 19 با پيشرفت علم شيمى، اين نظر رد شد، اما در هر حال در دوران تحول اتمى، همهى عناصر، فلزات و شبه فلزات، از به هم آميختگى و گدازش يا Fussion اتمهاى هيدروژن پديد آمدند.
سرانجام بدون پيدايش شرايط مناسب در روى زمين، بدون پيدايش عناصر طبيعى از فلزات و شبه فلزات و بدون پيدايش آب، حيات هرگز در روى زمين امكان پيدايش نداشت.
با پيدايش آب در روى زمين و به علت تابش نور خورشيد، تبخير آب و ايجاد ابر وحركت ابرها در مناطق مختلف زمين، بارش باران در سرتاسر زمين ممكن وميسر گرديد.
پيدايش اين شرايط مناسب، بيش از 5/3 ميليارد سال به طول انجاميد و نخستين علايم حيات در روى زمين، ميلياردها سال بعد از انفجار بزرگ پديدار شده است.
چنان كه اشاره شد بسيارى از دانشمندان متاخر و معاصر نظريه و تئورى گسترش و انبساط جهان را پذيرفتهاند از جمله:
«لاپلاس» گفته است مادهى جهان در آغاز گازى بود منتشر در وسط فضا و «سديم»ها از تكاثف و به هم رفتن آنها خلق شدهاند، آنگاه در تطور ديگر «سديم»اها به حالت كنونى رسيدهاند و اين امر در اثر شدت دوران رخ داده است.
«ژرژلومتر» دانشمند بلژيكى بر اين نظر است كه قبل از آغاز انبساط، همه مواد جهان به حالتسيال سنگين هستهاى بودهاند، كه هسته عظيمى شبيه هستهى اتم البته بسيار بزرگتر تشكيل مىدادهاند.
به گفته «ژرژگاموف» : جهان ما در يك حالت انبساط يكنواخت است، فضاى كامل جهان كه به وسيله كهكشانها مسكون است در يك حالت انبساط سريع است، و انبساط سريع آن شناخته شده است، پس اگر اكنون جهان ما در حال باز شدن باشد لازم مىآمده زمانى در حال انقباض بسيار شديد بوده باشد.
بر اين اساس شايد بتوان گفتسراسر عالم و همهى آسمانها و زمين، كهكشانها، سحابىها، و اين فضاى بيكران، در آغاز، داخل هم، فشرده به هم، يكپارچه و كوچك بودهاند و با مرور روزگاران، آسمان از آسمان، و كهكشان از كهكشان باز شده و جدا گرديده و اقيانوس پهناور فضا پديد آمده است. (18)
با اين همه در اين عرصه هنوز تئورىها و سخنان ديگر وجود دارد كه در ادامهى مقال بدانها اشاره خواهيم داشت و اشكال يا اشكالهاى تئورى انفجار بزرگ از لابلاى آنها پديدار خواهد گشت.
پىنوشتها:
1. اشارات و تنبيهات، محقق طوسى:3/210.
2. مجموعهى مصنفات شيخ اشراق، تلويحات:1/51، 66؛ مطارحات:1/435، 448؛ 2/264؛ شرح حكمة الاشراق، ص 317.
3. اسفار اربعه: 7/258، 261.
4. اسفار:7/262.
5. ر.ك: حاشيه علامه طباطبايى بر اسفار:7/237؛ نهاية الحكمة، مرحله 12، فصل 20.
6.سهروردى، مجموعه مصنفات:1/66، 435، 448؛ ميرداماد، قبسات، ص 372؛ صدر المتالهين، اسفار:7/267؛ همو، شرح اصول كافى، ص 17؛ لاهيجى ، گوهر مراد، ص 292.
7. ميرداماد، همان، ص 380؛ اسفار:7/263.
8و9. اسفار:7/264، 266.
10. ميرداماد، همانجا، ص 386؛ اسفار، همانجا، ص 370.
11. گوهر مراد، ص 290، نشر كنگره فياض لاهيجى.
12. شرح منظومه سبزوارى، ص 185؛ غرر الحكم، فصل 44، حرف الصاد، مسلسل 5885.
13. قونوى، ابن فنارى، مصباح الانس، ص 69، وحدت از ديدگاه عارف وحكيم، حسن زاده، ص 86.
14. ر.ك: اسفار:2/332؛ شرح اصول كافى، ص 17، 67، 68.
15. ميرداماد، تعليقه بر اصول كافى، ص 40، تحقيق سيد مهدى رجايى، 1403ه.
16.ر.ك: حاشيه سبزوارى بر اسفار:7/262.
17. بحار:55/212؛ 54/363.
×. كلوين Kelvin : در فيزيك عبارت است از اندازهگيرى حرارت بر حسب صفر مطلق سانتىگراد، برابر با «18/273» درجه سانتىگراد كه به نام واضع آن «بارون كلوين» نامگذارى شده است.
18. ر.ك: ژرژگاموف، ماده زمين و آسمان، ص 595، ترجمه رضا اقصى، چاپ دوم، نشر صفى على شاه1363ش؛ رضوى، محمد امين، آغاز و انجام جهان، ص 77، 177،248، 63، چاپ فردوسى رضائيه1348ش؛ افتخاريان، سيد جواد، علوم روز و قرآن، ص 234، چاپ حيدرى، تهران؛ ابراهيم يزدى، پيدايش حيات، ص 6 وبعد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 297]
-
گوناگون
پربازدیدترینها