واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: آگاهى، از حوادث محيط كار مى كاهد
[حميده احمديان راد ]
مدتى است در تلويزيون، احتمالاً با هدف كم كردن حوادث حين كار، با استفاده از برنامه هاى انيميشن كوتاه به آموزش نيروى كار بويژه كارگران پرداخته مى شود. هر چند كه اين كار با توجه به اين كه انيميشن ها به شكل جذابى نيز تهيه مى شوند فى نفسه بد نيست، ولى گوياى اين نكته است كه كاستى هاى بسيار زيادى در زمينه آموزش نيروى كار براى رويارويى با حوادث وجود دارد و لازم است كه اين موضوع به شكل جدى ترى مورد توجه قرار بگيرد.
نمونه هاى زيادى وجود دارد كه نشان مى دهد عده زيادى از نيروى كار ما عمق خطر را در محيط كارشان در نمى يابند.
جوان كم سن و سالى كه با وجود هشدار همكارانش بدون دستكش و كفش لاستيكى از دكل برق بالا مى رود تا سيم از هم گسيخته برق را تعمير كند و اهالى محل شاهد جان دادن او در بالاى دكل مى شوند، تنها نمونه اى از بى مبالاتى هاى نيروى كار بويژه جوان ترها است. اين افراد نمونه هاى دلخراشى از حوادث در هنگام كار را به وجود مى آورند.
پزشك يكى از بيمارستان هاى دولتى مى گويد: «شمار زيادى از مراجعان بخش اورژانس ما كارگرانى از روستاها يا شهرهاى كوچك هستند كه بدون نگاه كردن به دور و برشان ناگهان وارد خيابان مى شوند و به شدت تصادف مى كنند».
ما شاهديم كه اكثر كسانى كه كار ساختمانى انجام مى دهند، كلاه ايمنى ندارند. جدى نگرفتن نكات ايمنى و استفاده نكردن از كلاه ايمنى در سطوح ديگر هم به چشم مى خورد. چندى پيش وقتى دفتر يكى از شركت هاى خارجى آتش گرفت، سپس آتش خاموش شد، مسئولان شركت، كاركنان ايرانى را مجبور مى كردند دو نفر، دو نفر و با كلاه ايمنى براى خارج كردن وسايلشان به داخل بروند. در حالى كه اگر به ميل كاركنان بود هرگز براى اين كار از كلاه ايمنى استفاده نمى كردند.
بر اساس آمارهاى سال ۲۰۰۳ ميلادى، در اين سال در ايران ۱۶ هزار حادثه شغلى ثبت شده كه بيشترين حوادث مربوط به گروه سنى ۲۵ تا ۴۰ سال است. در اين سال تعداد نقص عضو ۹۵۴ مورد و ميزان از كارافتادگى كلى هم به ۲۸۲ مورد بالغ شده است. حدود ۳۱ درصد حوادث ناشى از كار از سال ۱۳۷۰ ناشى از قصور كارگران اعلام شده است.
آگاهى؛ شرط جلوگيرى از حوادث حين كار
هرچه سطح آگاهى نيروى كار و مديران صنايع و سازمان ها بالاتر مى رود، ايمنى اهميت بيشترى پيدا مى كند.
سينا اميرى كارشناس مديريت و از مديران صنايع مى گويد:«بسيارى از نيروى كار ما يا درست آموزش نديده اند يا اصلاً آموزش نديده اند و بسيارى از آنها معلوم نيست كه با چه سطحى از تبحر وارد كار شده اند. به عنوان مثال يكى از كارهايى كه ظاهراً كمترين حرفه اى گرى را مى طلبد اسباب كشى است. همين اسباب كشى در كشورهاى پيشرفته كارى است كه افراد بابت آن آموزش مى بينند. آنها ياد مى گيرند كه چگونه اشيا را بسته بندى و حمل كنند و به ويژه اين افراد از ميان افراد قلچماق و درشت هيكل انتخاب مى شوند. در حالى كه ما مى بينيم بسيارى از كسانى كه در كشور ما از طرف شركت ها براى اسباب كشى مى آيند نه شيوه بسته بندى را مى دانند و نه توانايى بدنى اين كار را دارند. اين باعث مى شود كه هم به اسباب صدمه مى زنند و هم ممكن است خودشان صدمه بدنى ببينند و دچار حادثه بشوند. اين افراد يك روز كار اسباب كشى انجام مى دهند، روز ديگر كار ساختمانى مى كنند و روز بعد ممكن است وارد كار سيم كشى شوند.
همچنين بيشتر آنها هيچ پوشش بيمه اى ندارند و براى دوره بازنشستگى هم چشم اندازى ندارند. در حال حاضر در صنايعى كه بيشتر زير ذره بين هستند مثل صنايع خودروسازى افراد حرفه اى ترى استخدام مى شوند و دست كم آموزش هاى حين كار برقرار مى شود. اما در صنايع كوچك تر به وفور كارگران كار سياه به چشم مى خورد. در اين بخش ها هم امكان بروز حوادث ناشى از ناآگاهى نيروى كار زياد است. البته كار سياه در همه جاى دنيا وجود دارد. چون به هرحال كارفرمايان هم دوست دارند كه چنين افرادى كه پول كمترى مى گيرند را استخدام كنند. منتها اين كشورها مى كوشند كه هرچه بيشتر اين بخش را زير كنترل درآورند. اولين گام براى كنترل اين بخش هم اين است كه كارفرمايان ناچار شوند افراد آموزش ديده و حرفه اى را به كار بگمارند. بنابراين لازم است كه بازرسانى در اين زمينه به كار گمارده شوند كه مطمئن شوند كارفرمايان افراد حرفه اى را به كار مى گمارند. براى خاطى ها هم مى توان جرائمى تعيين كرد. در صورتى كه نياز به كاركنان آموزش ديده در كارفرمايان به وجود آيد، طبيعى است كه مراكز آموزشى مربوط به حرفه هاى مختلف رونق مى گيرد و افراد لازمه ورود به هر كارى را آموزش ديدن مى بينند. اين كار ضمن اين كه ميزان حوادثى را كه بر اثر ناآگاهى به وجود مى آيد كاهش مى دهد بلكه بر كيفيت كالاها و خدمات نيز مى افزايد».
در كشورهاى پيشرفته مديران صنايع خودشان هم پى برده اند كه استفاده از نيروى كار آموزش ديده و كاهش حوادث حين كار در نهايت به نفع خودشان تمام مى شود. آنها مى دانند كه سرمايه گذارى در ايمنى موجب افزايش بهره ورى مى شود و از هزينه هاى بعدى ناشى از حوادث نظير پرداخت هاى بيمه و هزينه هاى درمان و غيره مى كاهد. در حالى كه سوانح در هنگام كار سود شركت ها را كاهش مى دهد. در نتيجه آنها مى كوشند كه خطراتى را كه كاركنان را تهديد مى كند، شناسايى و آنها را كنترل كنند. همچنين آنها به كاركنانشان براى استفاده ايمن از وسايل كار و سيستم ها آموزش مى دهند.
محمدرضا زارع كارشناس بهداشت محيط كار مى گويد: «كارگرى كه دچار حادثه مى شود به هزينه درمان نيازدارد. اگر كارگر بيمه باشد، هزينه هاى درمانى، استراحت، مستمرى از كارافتادگى و /// به عهده سازمان هاى بيمه اى است و اگر كارگر بيمه نباشد هزينه ها به دوش خود كارگر است و حتى ممكن است به همين دليل از كار اخراج شود. ضمن اين كه بهره ورى شركت هم در نتيجه حوادث پائين مى آيد. در نتيجه به نفع همه است كه نكات ايمنى را جدى بگيرند. به هر صورت بهداشت محيط كار و سلامتى جسمى و روانى افراد در محيط كار به حدى اهميت دارد كه در كشورهاى پيشرفته برنامه ريزى هاى زيادى براى آن صورت مى گيرد و هزينه هاى زيادى هم براى آن مى شود. چرا كه نتيجه چنين سرمايه گذارى هايى افزايش بازده كارى و بهبود عملكرد كاركنان است».
مشكل آموزش فرهنگ ايمنى بويژه به كارگرانى كه از شهرستان ها و روستا ها به شهر هاى بزرگ مهاجرت مى كنند بيشتر ملموس است. كارشناسان پيشنهاد مى كنند حتى بهتر است ايمنى در مباحث درس مدارس و دانشگاه ها وارد شود و يا كلاس هاى آزاد چنين مهارت هايى را به طور ويژه آموزش دهند.
حرفه اى بودن را آموزش دهيم
از بسيارى جهات، اصولى براى حرفه اى بودن وجود دارد كه ما رعايت نمى كنيم. در درجه اول اصلاً معيارى وجود ندارد كه براساس آن تعيين كنيم كه آيا فردى كه در حرفه اى مشغول به كار است، صلاحيت لازم براى انجام اين كار را دارد يا نه. به عبارتى معيارى وجود ندارد كه براساس آن بتوان گفت كه يك فرد كه در حرفه اى مشغول به كار است بايد چه خصوصياتى داشته باشد. روشى نيز براى حصول اطمينان از اين كه فردى كه سركارى است آيا معيارهاى لازم براى آن حرفه را دارد يا نه وجود ندارد.
اميرى مى گويد:«وقتى كارگرى وارد صنايع ما مى شود فقط به او مى گوييم كه كنار دست كسى كه وارد است بايستد و كار او را نگاه كند. در حالى كه دركشورهاى پيشرفته براساس سيستم هاى اصولى به كارگر آموزش مى دهند و بعد سيستمى دارند كه براساس آن تعيين مى كنند كه آيا وى كارش را ياد گرفته يا نه. همچنين در كشورهاى پيشرفته متناسب با سطح دانش كاربران بويژه كارگران دستورالعمل هايى براى كار تهيه مى شود و درباره اين كه آيا اين دستورالعمل براى همه قابل استفاده است يا نه اطمينان حاصل مى شود. در حالى كه در نهايت دستورالعملى كه در صنايع ما آن هم صنايع بزرگ تهيه مى شود در ۱۰ تا ۱۵ خط خلاصه مى شود كه به ديوارها چسبانده مى شود و مشخص نيست كه چقدر هم كاربرد دارد».
مدارس و دانشگاه ها هم در اين زمينه مى توانند بسيار مؤثر واقع باشند. در كشور ما هر سال تعداد زيادى از فارغ التحصيلان ديپلمه يا دانشگاهى به جمع كسانى كه به دنبال كار مى گردند اضافه مى شود، اما بسيارى از آنها حتى مهارت هاى اوليه براى شروع يك حرفه را ندارند. اغلب آنها مدركى نيز در دست دارند، اما مهارت هاى مورد نياز براى كار را نياموخته اند. همين باعث مى شود كه در مواجهه با شرايط خطرزا هم توان مقابله نداشته باشند يا بسيارى از آنها دچار استرس هاى شديد و به دنبال آن افزايش احتمال بروز حوادث شوند.
اين تنها آگاهى از خطرهاى محيط كار است كه موجب كاهش حوادث مى شود. اين آگاهى نيز تنها با آموزش به وجود مى آيد.
چهارشنبه 15 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]