محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830492620
اين كودكان وسواسي...
واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: اين كودكان وسواسي...
اختلال وسواس فكري - عمليدر كودكان به صورت تفكرات مزاحم و تكرار كليشهوار رفتارهاي خاصي بروز ميكند كه موجب نگراني آنان ميشود.
سارا بشدت از آلوده شدن ميترسد، اگر او احساس آلودگي بكند، به هيچ وجه نميخواهد بدن خود و ياحتي چيزهاي متعلق به خود را در خانه و دور و بر آن لمس كند. او به هيچ وجه دستگيره درها و حتي شير آبي كه قبلا دست ديگران به آنها خورده را لمس نميكند و درها را با پا و يا با آرنج خود باز ميكند و حتي شيرهاي آب را با آرنج خود باز و بسته ميكند.
سارا سعي ميكند از دستكش براي گذاشتن آشغالها در ظرف آشغال استفاده كند. او به هيچ وجه حاضر نيست چيزي را از زمين بردارد، با ديگران دست نميدهد و به طور كلي از دست زدن به هر چيزي كه به نظرش آلوده ميرسد اجتناب ميكند.
اختلال وسواس فكري - عملي( Obsessive Compulsive Disorder ) در كودكان به صورت تفكرات مزاحم و تكرار كليشهوار رفتارهاي خاصي بروز ميكند كه موجب نگراني آنان ميشود. اينگونه افكار ناخواسته بوده و هميشه مزاحم و ناراحتكننده هستند.
رفتار و عادتهاي وسواسي، اعمالي هستند كه كودك آنها را بارها و بارها تكرار ميكند. اين افكار نهتنها خوشايند نبوده بلكه مفيد هم نيستند. در بسياري از موارد، وسواس در كودكان همانند بزرگسالان است ولي غالبا تشخيص و درمان نميشود.چنانچه اين وسواس درمان نشود، نه تنها باعث ناراحتي و استرس بيشتر كودك شده بلكه ممكن است موجب اختلالاتي در امور تحصيلي، روابط طبيعي اجتماعي و رشد عاطفي وي شود.
وقتي وسواس كودك بسيار شديد باشد، دوستان و همكلاسيهاي او علائم و نشانههاي وسواس او را به سخره گرفته و باعث گريه و آزار او ميشوند. عاقبت كودك منزوي و از مدرسه گريزان ميشود.
دانشمندان هنوز علت واقعي وسواس را به طور كامل كشف نكردهاند و مانند ساير بيماريهاي رواني، تحقيقات زيادي بايد در اين زمينه انجام شود تا علت واقعي اين نوع بيماريها آشكار گردد.
وسواس نتيجه تركيب عوامل مختلف زيستي (ژنتيك)، رواني و اجتماعي است. در فردي ممكن است علل عمده اين بيماري، عوامل زيستي (ژنتيك) باشند، در حالي كه در فرد ديگر، ممكن است عوامل رواني يا اجتماعي باشند.
به عنوان مثال، ممكن است پسر جواني در مقابل عفونت گلو مصونيت كمتري داشته باشد و اين امر باعث به وجود آمدن علائم و نشانههاي وسواس شود كه در اين صورت ميتوان گفتاين فرد به طور زيستي آسيبپذيرتر بوده است.
در حالي كه يك زن ممكن است علائم و نشانههاي وسواس را بعد از يك واقعه تجاوز جنسي كسب كرده باشد كه در چنين حالتي ميگوييم عوامل رواني در ايجاد وسواس دخالت داشتهاند.در بعضي افراد مخصوصا كودكان، عوامل به وجود آورنده وسواس بيشتر جنبه ژنتيك دارد. در واقع ميتوان گفت كه علائم و نشانههاي وسواس فكري عملي تنها در10 تا 15 درصد افراد بسيار نزديك كودك مبتلا به وسواس ديده ميشود حتي اگر افرادي به طور ژنتيك مستعد مبتلا شدن به وسواس باشند بايد اين زمينه به وسيله عوامل اجتماعي تحريك شده باشد و اگر شرايط زندگي اجتماعي خوب باشد ممكن است فرد هرگز به اين بيماري مبتلا نشود.
شرايط زندگي اجتماعي شامل وقايع بسيار جدي در دوران كودكي و نوجواني است كه فرد ممكن است از نظر عاطفي كمبود داشته و يا مورد تجاوز جنسي قرار گرفته باشد. از طرف ديگر وقايع كماهميت ديگري مثل تغيير شغل و مدرسه نيز ميتواند باعث شدت آن شوند.
بزرگسالاني كه مبتلا به وسواس هستند، ميترسند مبادا آن را به كودكان خود منتقل كنند. با اين حال، احتمال منتقل شدن اين امر 5 درصداست. بعلاوه اگر فرزند اين افراد بدشانس باشد و اين انتقال به وقوع بپيوندد، آنان به اندازه كافي از مشكل آگاهي دارند و ميتوانند در همان مراحل اوليه به فرزند خود كمك كنند.
شايعترين نشانههاي رفتارهاي وسواسي
شناخت علائم و نشانههاي اين اختلال در اغلب كودكان وسواسي قدري مشكل است؛ زيرا بچهها قادرند خيلي ماهرانه افكار و رفتارهاي وسواسگونه خود را مخفي نگه دارند. گاهي نيز والدين توانايي كشف افكار و اعمال وسواسي آنها را ندارند.
به طور كلي رايجترين افكار و رفتار وسواسي كودكان عبارتند از:
- ترس از گرد و خاك و عفونت و بيماري كه با شستشوي وسواسي همراه شود، از جمله شايعترين نشانههاي رفتار وسواسي است. افكار وسواسي هراس از كثيفي و عفونتها و نيز اعمال وسواسي است كه با شستشوي فراوان و نامتناسب همراه است. ترس از كثيفي و عفونت، اغلب در هر دو گروه دختران و پسران مشاهده شده است.
به عنوان مثال وقتي كه يك كودك و يا نوجوان هر 10 دقيقه يك بار و يا به دفعات مشخصي در روز (متجاوز از 100 مرتبه يا بيشتر) دستش را بشويد، اگر با وجود عادتهاي وسواسي در شستشو، از اينگونه اعمال بر حذر داشته شود، شديدا احساس ناخوشايندي كند و يا رفتار خشني از خود بروز دهد، مبتلا به وسواس است.
بعضا شستشوي وسواسي چنان شديد ميشود كه به خشكي مفرط پوست دست و پا، حساسيت و پوسته شدن و حتي كنده شدن پوست بدن و نهايتاً مشكلات جديتر ميانجامد.
دومين نشانه شايع از علائم وسواس، چك كردنهاي مداوم است. كودكي كه از علائم وسواس به صورت چك كردن در عذاب است، به طور مداوم و بكرات موارد خاصي را چك ميكند. به عنوان مثال، هر 5 دقيقه يك بار به در منزل سر ميزند تا مطمئن شود كاملا بسته است و يا اطمينان يابد كه پدر و مادرش در منزل هستند. بعضي از اين كودكان به علت داشتن علائم وسواسي ممكن است ساعتها پشت در بايستند.
- يكي ديگر از انواع شايع افكار وسواسي به بيماري و مرگ مربوط ميشود. به افكار وسواسي در ارتباط با بيماري، غالبا ماليخوليا گفته ميشود كه كودك همواره فكر ميكند به نوعي بيماري مبتلا است. كودك در ذهن خود به بررسي اين افكار ميپردازد و هر قدر كه سعي ميكند در مقابل آنها مقاومت كند، متاسفانه موفق نيست.
- تمايل به پاكيزگي و نظم . نياز به ايدهآل بودن در بسياري از كودكان خصوصا در مراحل خاصي از رشد ديده شده ولي اگر اين تمايل تقويت و يا در آن زيادهروي شود، ميتواند نشانهاي از وسواس باشد كه تصحيح چندين و چند باره تكاليف شب و يا غلطگيري و پاكنويس كردن مكرر يك نامه نمونههايي از اين رفتار است.
بعضي از كودكان مبتلا به وسواس نظم، تمايل زيادي به نظم بخشيدن به امور دارند؛ مثلا همه وسايل اتاق بايد در مكان خاصي و با نظم مخصوصي قرار گرفته باشد.پارهاي از كودكان مبتلا به شمارشهاي وسواسياند، مانند شمارش يك عدد خاص، شمارش با فواصل معين، شمارش ضمن حركت.
به عنوان مثال كودك احساس ميكند بايد تمام پنجرهها و يا منازل را در طول مسيرش بشمارد. اين نوع شمارش چنان وسواسي است كه اگر كودك شك كند آيا بدرستي شمارش را انجام داده يا خير، بايد مجددا از ابتدا شروع به شمردن كند.
پارهاي از كودكان با علائم وسواس، تصاوير ذهني ناخواسته و مزاحمي از صحنههاي خشونت و زشت دارند. غالبا اين افكار آنچنان آشفته و بيربط هستند كه دوستان يا والدينشان بندرت به صحبتها و افكار آنها گوش ميدهند.
كندي وسواس بيشتر در بزرگسالان مبتلا به وسواس و بندرت در كودكان ديده شده است كه اين عارضه بيشتر در ارتباط با ناتواني در تصميمگيري امور حتي مسائل روزمره ساده باشد. به عنوان مثال كودك و يا نوجوان مبتلا در مورد اين كه آيا لباس قرمزرنگ را بپوشد يا آبيرنگ را دچار سردرگمي شده و در نتيجه در تصميمگيري فلج ميشود.
تحقيقات نشان داده كه اكثر كودكان فقط رفتار وسواسي دارند و افكار وسواسي در آنها ديده نشده در حالي كه احتمال عكس اين قضيه در بيماران بزرگسال بيشتر است. به هر حال همه كودكان هميشه يك نوع علامت وسواس را ندارند و علائم در كودكان، متفاوت است.
اهميت شناخت اوليه
اگر در همان مراحل اوليه كه بيماري كودك (وسواس) شناخته شد تحت درمان قرار گيرد، خيلي بهتر است. در غير اين صورت، آداب رفتاري و رفتارهاي اجتنابي، فرصت رشد كردن خواهند داشت و در نتيجه وسواس به ديگر قسمتهاي زندگي فرد گسترش مييابد. گفتني است نيمي از افراد بزرگسال مبتلا به اين اختلال، در كودكي نيز اين ناراحتي را داشتهاند.
وسواس معمولا بر اثر گذشت زمان تغيير ميكند. كودكي كه وسواس شستن دارد، وقتي بزرگتر ميشود ممكن است وسواس كنترل كردن نيز داشته باشد.
دقيقا نميدانيم چرا در دوران كودكي اين علائم در بعضي از افراد دورهاي و در بعضي ديگر مزمن و دائمي هستند. آنچه ما بخوبي ميدانيم اين است كه شناخت و درمان آن در مراحل اوليه، نتايج بسيار مفيدي به بار ميآورد، به طوري كه فرد را در بزرگسالي از شر آن خلاص ميكند. در واقع تشخيص وسواس در كودكان همانند تشخيص آن در بزرگسالان است، با اين تفاوت كه كودكان نسبت به موقعيت و شرايط خود چندان آگاهي ندارند.
كودكان برخلاف بزرگسالان نميفهمند وسواس آنها غيرمنطقي يا نتيجه يك بيماري است. (اگر چه كودكان اين رفتار خود را احمقانه و غيرضروري ميدانند.)
نقش خانواده در درمان
در شيوه عكسالعمل نشان دادن در مقابل كودك مبتلا به وسواس، بين اعضاي خانواده معمولا اختلاف نظر وجود دارد. به عنوان مثال، يكي ممكن است روش مراقبت كننده در پيش گيرد، ديگري ممكن است كاملا مخالف باشد و خشمگين شود و يكي هم ممكن است روش عاطفي در پيش بگيرد و بخواهد خارج از جو خانواده به كودك مبتلا به وسواس كمك كند.
با اين حال، همه اين عكسالعملها براي كمك كردن به كودكي است كه مبتلا به وسواس است و خانواده او را دوست دارند.در حقيقت دخيل كردن خانواده، خصوصا پدر و مادر در درمان كودك مبتلا به اين بيماري، ضرورتي انكارناپذير است. تجربه درمانگران حاكي از آن است كه خانواده شديدا در بروز علائم وسواسي يا سيستم وسواسي كودك نقش دارد.
به عنوان مثال يكي از ملاحظات والدين اين است كه آنها هيچگونه مهماني به منزل دعوت نميكنند، چرا كه افراد تازه وارد با خود ناپاكي و باكتري را به منزل ميآورند و احتمالا هيچگونه رابطهاي با اعضاي فاميل، دوستان و آشنايان وجود ندارد و كودك نيز هراس دارد مبادا به ميكروبهايي كه از منازل ديگران آورده ميشود مبتلا شود.بارها ديده شده كه مادر لباس و ملحفههاي كودك را چندين بار ميشويد تا ترس فرزندش را در اين رابطه كاهش دهد.
اطمينان دادنهاي مكرر حتي تا صد بار بيشتر در روز درباره يك مساله خاص يا اختصاص دادن تمام يك بعد از ظهر به مراسم وسواسي كودك طرز عمل بسياري از والدين است. والدين كودكان مبتلا به وسواس همانند بيشتر والدين كه كودكانشان به بيماريهاي رواني ديگري مبتلا هستند، از احساس گناه رنج ميبرند و احساس ميكنند نميتوانند بخوبي از پس كارها برآيند.
خود بيمار نيز مسووليت رنج و عذاب خانوادهاش را متوجه خود ميبيند و احساس ميكند همه چيز در نتيجه اشتباهات اوست. به واسطه اينگونه افكار بايد بدانيم هر نشانه وسواس چگونه بر فرد فرد اعضاي خانواده و نيز كل خانواده به عنوان يك مجموعه تاثيرگذار است.مهمترين نكته اين است كه به ياد داشته باشيم وسواس، يك بيماري واقعي است كه كودك و كل خانواده را تحت تاثير قرار ميدهد.
در جريان مشاورههاي خانوادگي، ميزان درگير شدن والدين با تمرينهاي خانگي بيمار (كودك) موضوعي مهم به حساب ميآيد. بايد به ياد داشت در بسياري از كودكان كه بشدت تحت تاثير اين بيماري قرار دارند، روند بيماري سخت و ماندگار است كه تا پايان عمر شكلهاي مختلف با درجات مختلفي از علائم وسواسي را تجربه خواهند كرد.
روشهاي درمان اختلال وسواس در كودكان
معمولترين روش درمان كه در مطالعات نيز به عنوان موثرترين راه در درمانهاي كوتاهمدت و بلندمدت شناخته شده، تركيبي از رفتار درماني، شناخت درماني و كاربرد داروست.
در شكلهاي خفيف وسواس، رفتار درماني به تنهايي كافي است، اما در موارد پيچيدهتر وسواس، درمان با دارو نيز ضروري به نظر ميرسد. يك برنامه رفتار درماني ميتواند در درمان كودكان مبتلا به وسواس موثر باشد. اين روش بايد دقيقا به كار گرفته شود و در واقع تمريني كاملا اختصاصي است. حمايت والدين كودك در اجراي اين برنامه در منزل بسيار مهم است و به طور كلي هر چه بيمار كمسنتر باشد، مشاركت والدين در درمان اين بيماري بايد جديتر باشد.
در اجراي مراحل درمان اولين نكته اين است كه كودك و خانواده او بايد بدانند وسواس اختلالي است كه خود كودك (بيمار) در ايجاد آن هيچگونه مسووليتي ندارد. ممكن است كودك و حتي خانواده او بر اثر تكرار اعمال وسواس خسته و عاجز شوند. بايد وسواس به عنوان اختلالي تصور شود كه بر كودك تحميل شده و او قرباني اين بيماري است و مبارزه عليه بيماري به شكل درمان باشد.
گام بعدي، تعيين ابعاد اعمال وسواسي است، در چه موقعيتهايي اين اعمال ظاهر ميشود و چند وقت يك بار كودك مورد هجوم افكار وسواسي است كه در اين خصوص توصيه شده فهرستي از علائم وسواسي بيمار را مطابق با گفتههاي خودش تهيه كنيم. گروه ديگري از رفتار درمانگران كه روشهاي خود را بر پايه ديدگاه شناخت درماني استوار كردهاند نيز براي درمان اختلال وسواس در كودكان سعي ميكنند ابتدا به كودك بياموزند چگونه ميتواند احساسات و افكارش را درباره فكر و عملي كه انجام ميدهد، تغيير دهد.
براي مثال، اگر كودكي وسواس دست شستن دارد، از او ميخواهند دستهايش را كثيف كند و بكوشد بدون آن كه چندين بار دستهايش را بشويد به بازي خود ادامه دهد و فقط در انتهاي بازي دستش را بشويد. در اين روش تغيير نگرش كودك درباره كثيفي و آلودگي مدنظر است. روشهاي درمان رفتاري، زماني كه اعضاي خانواده هم درگير حل مشكل شوند، بهترين شيوه درمان محسوب ميشود.
در مورد دارو درماني ميتوان گفت دارو، يك جادو نيست كه فورا علائم وسواسي را به طور كامل زائل گرداند، ولي به هر حال كودكان پس از مصرف دارو حس ميكنند كه هجوم افكار وسواسيشان به مراتب كمتر شده و احساس نياز به تكرار اعمال و آداب وسواسي كمكم رنگ باخته است.
زندگي كودك خود را به عنوان يك باغچه در نظر بگيريد. افكار و اعمال وسواسي به عنوان علفهاي هرز تمام شاخ و برگ و ريشه درختان باغچه را گرفته و هر لحظه به رشد و نمو خود ادامه ميدهند.
به منظور قلع و قمع كردن آنها به طرق مختلف از قبيل هرس كردن (دارو درماني) يا كاشتن درختان جديد (از قبيل افزايش فعاليتها و كارهاي مورد علاقه بيمار) و از همه مهمتر تغيير شيوههاي طرز تلقي اقدام كنيد.
يكي از روشهايي كه احتمال رشد و نمو مجدد علفهاي هرز را از ميان ميبرد، اين است كه وقتي آنها را هرس ميكنيد بايد از ريشه قطع كنيد نه اين كه فقط شاخ و برگهاي ظاهري و رويي آنها را از ميان ببريد. قسمتهايي از وسواس ممكن است در زندگي كودك شما به صورت خيلي ظريف باقي بمانند. بكوشيد روي آنها كار و به طور كامل آنها را از ريشه نابود كنيد.
موفق باشيد و باغچه خوب و سبزي داشته باشيد.
سه شنبه 14 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]
-
گوناگون
پربازدیدترینها