تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817302926




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قلب.ها و قلعه.ها


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: .راز گسترش. تمدن. اسلامي. در اروپا




اشاره:

مي.رفت. تا بزرگترين. و مقتدرترين. دولت. اروپايي. قرن. چهاردهم. و پانزدهم. ميلادي. شود و به. عنوان. تنها وارث. امپراتوري. بيزانس. بر سرزمين.هاي. وسيعي. از اروپا و مديترانه. و بين.النهرين. و شبه.جزيره. عربستان. سيطره. يابد. اقتدار سياسي، قدرت. نظامي، سازمان. اجتماعي. و توسعه. اقتصادي، قابليت.هاي. دروني. اين. ميراث.داري. را براي. عثماني. فراهم. كرده. بود؛ اما اين. توانمندي.ها از پايه.هاي. اصيل. و استواري. برخوردار بودند.

زماني. كه. مردم. بوسني. به. همراه. بزرگان. قوم. خود، شاه. كاتوليك. كشورشان. -- استفن. -- را رها كردند و قلعه.هاي. خود را روي. سپاهيان. سلطان.محمد فاتح. گشودند و بسياري. از آنان. داوطلبانه. و بيدرنگ. مسلمان. شدند، يادآور فتح. ايران. توسط. مسلمين. صدر اسلام. بود. با وجود تمام. كم. و كاستي.هاي. امپراتوري. عثماني، در جهان. نمادي. از حكومت. اسلامي. شناخته. مي.شد. در چنين. شرايطي. گسترش. حكومت. عثماني. كه. از دارالخلافه. بغداد به. قسطنطنيه. رسيده. بود و براي. مردم. تحت. ستم. حكومت.هاي. بيدادگر اروپا فرشته. نجات. تلقي. مي.شد.
نگاهي. هر چند كوتاه. بر چگونگي. حضور دولت. عثماني. و گسترش. اسلام. در سرزمين.هاي. اروپايي، در فضاي. امروز جهان. كه. پر از همهمة. برخورد يا گفت.وگوي. تمدن.هاست، جذ.اب. و رغبت.انگيز خواهد بود؛ به. همين. منظور مقالة. كوتاه. زير، به. شما گراميان. تقديم. مي.شود.

● نويسنده: عبدالله - شهبازي


● منبع: ماه نامه - زمانه - 1382 - شماره 7 و 8، فروردین و اردیبهشت




19- شهبازي، زرسالاران. يهودي. و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران، ج. 1، ص. 480.
پس از فروپاشي خلافت عباسي ،عثماني. به. عنوان. بزرگترين. و پهناورترين. دولت. اسلامي. پس. از فروپاشي. خلافت. عباسي. شناخته. مي.شود. اين. دولت. در سده.هاي. هفتم. و هشتم. هجري. (سيزدهم. و چهاردهم. ميلادي) در سرزمين. آناتولي. ظهور كرد؛ در نيمه. دوم. سده. چهاردهم، به. رهبري. بايزيد اول. (ايلدرم. بايزيد، بايزيد رعدگونه)، قلمرو آن. در قاره. اروپا گسترش. چشمگير يافت. و در اوائل. نيمه. دوم. سده.پانزدهم. با فتح. قسطنطنيه، به. رهبري. سلطان. محمد دوم. (فاتح)، در مقام. تنها وارث. امپراتوري. روم. شرقي(بيزانس) جاي. گرفت. به. اين. ترتيب. در پايان. سده. پانزدهم، دولت. عثماني. به. اوج. اقتدار و شكوه. خود دست. يافت؛ اقتدار و شكوهي. كه. بيش. از يك. سده. دوام. آورد. در اين. دوران، عثماني. نه. تنها ---- از نظر وسعت. قلمرو و كثرت. اتباع، اقتدار نظامي. و سياسي، نظم. و سامان. اجتماعي. و ثروت. دولت. و سعادت. و رفاه. ملت. --- اولين. دولت. اروپايي. به. شمار مي.رفت، بلكه. از حوالي. نيمه. سده. شانزدهم. ميلادي، خود را وارث. رسمي. خلافت. اسلامي. و رهبري. جهان. اسلام. نيز مي.دانست. در اين. زمان. عثماني. كشور پهناوري. بود كه. قلمرو آن. در اروپا تا نزديكي. شهر وين. (پايتخت. امپراتوري. هابسبورگ) امتداد داشت؛ بخش. عمده. سرزمين.هاي. جنوب. درياي. مديترانه. و شبه.جزيره. عربستان. را در برمي.گرفت، از شمال. به. رود دن. و از شرق. به. مرزهاي. ايران. محدود بود. از منظر اروپاييان. غربي، اين. دولت. مهمترين. تجلي. تمدن. اسلامي. بود و داد و ستد و تعارض.هاي. فرهنگي. و سياسي. و نظامي. با آن. نقش. اصلي. در تكوين. انگاره.اي. داشت. كه. غربي.ها از اسلام. كسب. كردند.1

برخلاف. تصويري. كه. در تاريخ.نگاري. رسمي. غرب. رواج. يافته، گسترش. سريع. عثماني. در قاره. اروپا را نمي.توان. تنها به. عنوان. يك. فرايند نظامي. مبتني. بر توسعه.طلبي. و قهر و غلبه. ارزيابي. كرد. در اين. فرايند گروش. داوطلبانه. بخش. مهمي. از مردم. اروپا به. اسلام، نقش. تعيين. كننده. داشت؛ و گرنه. دولت. عثماني. هيچ.گاه. نمي.توانست. تمدني. چنان. شكوفا و باثبات. را در سرزمين.هاي. اروپايي. خود پديد آورد. گسترش. عثماني. در قاره. اروپا آميزه.اي. است. از لشگركشي. مسلمانان. و حمايت. همه.جانبه. مردم. بومي. از ايشان. اين. روندي. است. مشابه. آن.چه. پيش. ازآن. در ايران. و مصر و سرزمين.هاي. شرقي. و جنوبي. مديترانه. و اسپانيا و هند رخ. داده. و به. ايجاد تمدن.هاي. اسلامي. شكوفا در اين. مناطق. انجاميده. بود.

عثمانيان. در قبال. «اهل. كتاب» و اتباع. مسيحي. اهل. تسامح. و تساهل. بسيار زايد بودند و اين. براي. مردم. اروپا، كه. از ستم. مذهبي. كليساي. رم. و حكمرانان. خود رنج. مي.بردند، «موهبتي. الهي» به. شمار مي.رفت. استانفورد شاو درباره. گروش. داوطلبانه. مردم. اروپا به. عثماني. مي.نويسد:

«عثماني.ها در رفتار با اهل. ذمه. يا «اهل. كتاب» --- يعني. مسيحيان، يهوديان. و ساير ادياني. كه. به. وحدانيت. خدا ايمان. داشتند --- از همان. روش. ديرينه. اسلامي. يعني. بردباري. و مداراي. ديني. پيروي. كردند. بنابراين. روش، تا زماني. كه. اهل. ذمه. حكومت. اسلامي. را به. رسميت. مي.شناختند حكومت. اسلامي. موظف. بود از جان، مال. و مذهب. آنان. حمايت. كند. شماري. از مسيحيان. بالكان. براي. اين. كه. از مزاياي. مذهب. رسمي. كشور برخوردار شوند... به. اسلام. گرويدند.2

بوگوميل.ها3 در ايجاد زمينه.هاي. اين. موج. گرايش. به. اسلام. موثر بودند. «اين. فرقه. در حكومت. مسيحيان. مورد آزار بودند و پيروزي. عثماني.ها را رهايي. خود تلقي. مي.كردند. اما هيچ. كوششي. براي. جذب. آنان. به. اسلام. صورت. نگرفت.»4

در تاريخ. اروپا نمونه.هاي. فراواني. از اين. موج. گرايش. به. اسلام. و پذيرش. داوطلبانه. حكومت. عثماني. يافت. مي.شود. براي. مثال، در سال. 1453 بزرگان. و مردم. بوسني. از شاه. كاتوليك. اين. كشور، استفن، حمايت. نكردند و قلعه.هاي. خود را به. روي. قشون. سلطان.محمد فاتح. گشودند و بسياري. از ايشان. داوطلبانه. و همزمان. مسلمان. شدند. كمي. بعد، در سال. 1457 برانكوويچ،5 شاه. صرب.ها، درگذشت. و ور.اث. او حكومت. خويش. را تابع. پاپ. قرار دادند. مردم. صرب. شوريدند؛ اعلام. كردند كه. حكومت. مسلمانان. را ترجيح. مي.دهند و دروازه. شهرها را به. روي. قشون. سلطان.محمد فاتح. گشودند. به. اين. ترتيب. در سده.هاي. پانزدهم. و شانزدهم. ميلادي. براي. مردم. غيركاتوليك. اروپا، عثماني. نيرويي. نجات.بخش. به. شمار مي.رفت.

عثمانيان. به. اين. نقش. آزادي.بخش. خود واقف. بودند و براي. پيروزي. بر امپراتوري. هابسبورگ. و كليساي. روم، به. عنوان. رهبر جبهه. صليبي. عليه. عثماني، از آن. بهره. مي.بردند. سليمان. قانوني. در نامه.اي. كه. در سال. 959 ق./ 1552 م. به. رهبران. پروتستان. اروپا نوشت، ايشان. را به. مبارزه. عليه. پاپ. و امپراتور هابسبورگ. و اتحاد با هنري. دوم، پادشاه. فرانسه، ترغيب. كرد. اين. در زماني. است. كه. هنري. در تلاش. براي. اتحاد با حكمرانان. پروتستان. آلمان. عليه. امپراتوري. روم. مقدس، دشمن. مشترك. عثماني. و فرانسه. بود. تاريخ. اسلام. كمبريج، فشار عثماني. بر امپراتوري. هابسبورگ. در سال.هاي. 1521 --- 1555 را عامل. مهمي. در تحكيم. نيروهاي. رفورماسيون. و پيروزي. نهايي. آنها مي.خواند. در طول. سده.هاي. شانزدهم. و هفدهم، تقويت. پروتستان.ها و كالونيست.ها، همانند اتحاد با فرانسه، يكي. از اصول. اساسي. در سياست. خارجي. عثماني. بود. در دوران. حاكميت. عثماني، كالونيسم. در مجارستان. و ترانسيلواني. تبليغ. و تقويت. مي.شد، ولي. در آن. بخش. از مجارستان. كه. در زير سلطه. حكومت. هابسبورگ. قرار داشت، مسيحيت. كاتوليك. حاكم. بود. پيوند عثماني. با كالونيسم. تا حدي. نيرومند بود كه. مخالفان. اين. مذهب، آن. را «كالونو --- توركيسموس»6 (طريقت. كالوني--- تركي) مي.ناميدند. در حالي. كه. مارتين. لوتر، بنيانگذار پروتستانيسم، عثماني. را بلايي. مي.خواند كه. خداوند براي. بيداركردن. مسيحيان. فرستاده. است، برخي. پروتستان.ها تا جايي. در تجليل. از نقش. رهايي.بخش. عثماني. پيش. رفتند كه. آن. را «نشانه. لطف. الهي» خواندند.7

ستمگري. حكمرانان. اروپا و بيزاري. مردم. از ايشان. در اين. موج. گرايش. به. اسلام. نقش. بزرگي. ايفا كرد. براي. مثال، در سده. پانزدهم. ميلادي، حكمران. والاشي. (افلاق)8 شخصي. به. نام. ولاد سوم. دراكول. بود كه. به. «ولاد تپس» (ولاد چهار ميخ.كش) شهرت. داشت؛ زيرا مخالفان. خود را با اين. روش. شكنجه. مي.كرد. عثماني.ها نيز همين. عنوان. او را به. تركي. به. كار مي.بردند و اورا «قازقلوبيگ» مي.خواندند. ولاد تپس. حدود سال. 1431 عضو فرقه. مخفي. طريقت. اژدها،9 به. رهبري. زيگيسموند، شد. اين. فرقه. را واسلاو چهارم، امپراتور روم. مقدس، و همسر دومش، باربارا چيلي، در سال. 1387 براي. تهاجم. صليبي. عليه. عثماني. ايجاد كرده. بودند. ولاد در سال. 1437 حكمران. والاشي. شد و والاش.ها او را «دراكول» (اژدها) و پسرش، ولاد چهارم، را «دراكولا» (پسر اژدها) ناميدند. واژه. «دراگون» (دراكول) به. معني. «شيطان» نيز هست. و مردم. بيشتر اين. معنا را مد نظر داشتند. در سال. 1442 ولاد چهارم. دراكولا به. اسارت. سلطان. مراد دوم. درآمد، در سال. 1448 آزاد شد و در سال. 1456 با حمايت. نظامي. عثماني. حكومت. والاشي. را به. دست. گرفت. او با مردم. والاشي. رفتار خشونت.آميزي. در پيش. گرفت. و در سال. 1459 اعضاي. خاندان.هاي. بايار (بزرگان) را به. ميهماني. دعوت. كرد، تمام. آنها را به. اسارت. گرفت. و پس. از شكنجه.هاي. وحشيانه. به. قتل. رساند. او در سال. 1462 به. جنگ. با عثماني. برخاست. و در دوران. اين. جنگ. اسراي. جنگي. را شكنجه. و در جنگل.هاي. منطقه. مصلوب. مي.كرد. ولاد دراكولا در اواخر دسامبر 1476 به. قتل. رسيد.10 آبراهام. (برام) استوكر، نويسنده. ايرلندي. --- انگليسي. و خالق. داستان. معروف. دراكولا (1897)، شخصيت. خون.آشام. افسانه.اي. خود را براساس. داستان.هايي. آفريد كه. از آرمينيوس. وامبري. درباره. زندگي. ولاد دراكولا شنيده. بود.11 طبعا، مردم. اروپا انضمام. به. قلمرو دولت. مقتدر و قانونمند عثماني. را بر حكومت.هايي. از اين. دست. ترجيح. مي.دادند.

در سده.هاي. پانزدهم. و شانزدهم. ميلادي. موج. گروش. به. اسلام. در ميان. تمامي. مسيحيان. اروپا، اعم. از كاتوليك. و غيركاتوليك، بسيار نيرومند بود و اين. نو مسلمانان. نه. تنها از تمامي. حقوق. يك. مسلمان. بهره.مند بودند بلكه. از طريق. نظام. دوشيرمه،12 در ساختار سياسي. عثماني. به. سرعت. بركشيده. مي.شدند. در اين. ساختار نه. تنها ترك.ها بر ساير اقوام. برتري. نداشتند، بلكه. مسلمانان. اروپايي. به. دليل. شايستگي. خود، به. سرعت. به. صاحبان. واقعي. دولت. عثماني. بدل. شدند. جوزف. هامر پورگشتال، مورخ. نامدار اتريشي، مي.نويسد: اغلب. كارگزاران. دولت. عثماني. مسيحيان. نومسلمان. بودند و وزرا و سرداران. بزرگ. دوران. سليم. و سليمان، كه. عثماني. را به. برترين. درجه. بزرگي. و جلال. رسانيده. و مدت.ها در اوج. شوكت. حفظ. كردند، همه. اروپايي. بودند. از ده. نفر صدراعظم.هاي. آن. عصر هشت. نفر مسيحياني. بودند كه. به. اسلام. گرويدند. ابراهيم. پاشا13 و خصي. سليمان. پاشا يوناني، اياز پاشا و لطفي. پاشا و احمد پاشا آلبانيايي، سميزعلي. پاشا و پرتو پاشا و هرزك. اوغلو و دوكاچين. اوغلو اهل. هرزگوين. (هرسك) و رستم. پاشا، برادرش. سنان. پاشا، فرهاد پاشا، احمد پاشا و داوود پاشا آلبانيايي. و كروات. بودند. محمد پاشا سوكولي، صدراعظم. نامدار دوران. سليمان. و سليم. دوم، و وزير مصطفي. پاشا و پهلوانان. سرحددار: خسرو پاشا و ييلاق. مصطفي. پاشا و زال. محمد پاشا و لله.مصطفي. پاشا و محمد بيگ. و بالتاچي.احمد پاشا و تمرعلي. پاشا و صوفي.علي. پاشا، اهل. بوسني. بودند. حسن. پاشا حاكم. يمن. و خصي.جعفر پاشا روس. بودند. اغلب. امراي. دريايي. عثماني. نيز، كه. ساليان. مديد دولت.هاي. مسيحي. اروپا را به. هراس. مي.انداختند، مسيحي. نومسلمان. و بيشتر يوناني. و مجار و كروات. بودند.14

نقش. فائقه. مسلمانان. مسيحي.تبار اروپايي. را در اداره. دولت. عثماني. در سده.هاي. هفدهم. و هيجدهم. نيز مي.توان. ديد. خاندان. كوپرولو، كه. در نيمه. دوم. سده. هفدهم. دولت. عثماني. را بار ديگر به. اوج. شكوفايي. و اقتدار خويش. رسانيدند، آلبانيايي. بودند. بسياري. از صدراعظم.هاي. عثماني. در اين. دو سده. آلبانيايي، كروات، بوسنيايي، صرب، يوناني، گرجي، ونيزي، ابخازي،(15) ارمني، (16) و روس (17) بودند.

به. رغم. اين. واقعيات، ترسيم. عثماني. نه. به. عنوان. يك. دولت. ريشه.دار و كهن. اروپايي. -- كه. هم. از نظر جغرافيايي. و هم. از نظر برخي. سنن. فرهنگي. و سياسي، وارث. امپراتوري. روم. شرقي. (بيزانس) به. شمار مي.رفت. و از مديريت. نخبگان. اروپايي. و نيمه.اروپايي (18) در تمامي. سطوح. برخوردار بود --- بلكه. به. عنوان. يك. قدرت. بيگانه. سلطه.گر و مهاجم. «ترك» يا «مسلمان»، سنتي. غيرعلمي. و تعصب.آميز است. كه. در تاريخ.نگاري. رسمي. غرب. رواج. فراوان. دارد.

پيش.تر، نگارنده. درباره. لشكركشي. طارق. بن. زياد به. شبه.جزيره. ايبري، در اوائل. سده. هشتم. ميلادي، و گرايش. مردم. اين. سرزمين. به. اسلام. چنين. گفته. بود:

«آنچه. رخ. داد يك. انقلاب. اجتماعي. سترگ. بود و ربطي. به. كشورگشايي. نداشت. طارق. كاري. جز گشودن. راه. براي. مردمي. به. ستوه. آمده. نكرد. راز شكوفايي. سريع. و حيرت.انگيز تمدن. اسلامي. اندلس. در اين. است. معماران. واقعي. اين. تمدن. همان. مردم. بودند، نه. مهاجرين. مسلمان، كه. هماره. اقليتي. ناچيز به. شمار مي.رفتند.19

اين. داوري. در مورد گسترش. سريع. عثماني. در قاره. اروپا نيز صادق. است.



پي.نوشتها:

1- براي. آشنايي. با نقش. عثماني. در تكوين. انگاره. غربي. از اسلام. بنگريد به:

Norman Daniel, Islam, Europe and

Empire, Edingurgh: The University Press,1966.PP.11-23

2- استانفورد شاو، تاريخ. امپراتوري. عثماني. و تركيه. جديد، ترجمه. محمود رمضان.زاده، مشهد: معاونت. فرهنگي. آستان. قدس، 1370، ج. 1، ص. 51.

Bogomils-3

جنبش. ديني. مسيحي. كه. در سده. دهم. ميلادي. در منطقه. بالكان. و سرزمين.هاي. اسلام.نشين. ظهور كرد و فرقه.اي. به. همين. نام. را پديد آورد. مركز اصلي. بوگوميل.ها در بلغارستان. بود. آموزه. ديني. بوگوميل.ها به. كشيشي. به. نام. بوگوميل. (دوست. خدا) منسوب. است. بوگوميل.ها عهد جديد را به. عنوان. كتاب. مقدس. مي.پذيرفتند، ولي. بخش. مهمي. از عهد عتيق. را جعلي. مي.دانستند. گسترش. سريع. فرقه. بوگوميل. در قسطنطنيه. باعث. شد كه. در حوالي. سال. 1100 ميلادي. به. دستور حكومت. بيزانس، رهبران. فرقه. دستگير و به. اتهام. كفر و الحاد محاكمه. شوند و رهبر فرقه، به. نام. بازيل، سوزانده. شود. در سده. پانزدهم. ميلادي. بخشي. از بوگوميل.ها به. اسلام. گرويدند.

4- شاو، همان. ماخذ.

5-Brankovich

6- Calvino- Turkismus

The Cambridge History of Islam, Cambridge University Press,P.329

7- P. M. Holt, Ann K. S. Lambton, Bernard Lewis [ed],

8- Walachia, Aflagh

سرزميني. در جنوب. روماني. كه. شهر بخارست. در آن. واقع. است. عثمانيان. اين. سرزمين. را «افلاق» مي.ناميدند.

9- Order of the Dragon

10- Elizabeth Miller, "Dracula: The History of Myth and the Myth of History".

Benjamin H. Leblanc, "Vlad Dracula: An intriguing figure in the fifteenth century".

11-در دهه. 1970 حكومت. كمونيستي. روماني. كوشيد تا ولاد دراكولا را به. عنوان. «قهرمان. ملي» مبارزه. عليه. «اشغالكران. عثماني» مطرح. كند. امروزه. قلعه. دراكولا يكي. از جاذبه.هاي. توريستي. كشور روماني. است.

12- دوشيرمه، كه. در اصل. به. معناي. يك. پنم. (خمس) است، به. نظامي. اطلاق. مي.شد كه. براي. گزينش. بهترين. جوانان. متعلق. به. خانواده.هاي. جديدالاسلام. مسيحي. و آموزش. و تربيت. آنها، با هدف. تصدي. مناصب. نظامي. و حكومتي، وضع. شد. اين. سيستم. از زمان. بايزيد اول. آغاز شد و در زمان. مراد دوم. و محمد دوم. كاربرد عمومي. يافت. دوشيرمه. يك. نظام. اجباري. نبود، بلكه. مزيت. محسوب. مي.شد. طبق. مدارك. موجود، والدين. مسيحي. يا مسلمان. حتي. رشوه. پرداخت. مي.كردند تا فرزندانشان. شامل. دوشيرمه. شوند. مردم. بوسني، پس. از اين. كه. دسته. جمعي. به. اسلام. گرويدند در پيمان. خود با سلطان. محمد دوم. خواستار آن. شدند كه. نظام. دوشيرمه. آنان. و فرزندانشان. را شامل. شود. يهوديان. و ارامنه. از دوشيرمه. معاف. بودند. (شاو، همان. ماخذ، ج. 1، صص. -205 206) اين. سيستم. نخبه.گزيني. عثماني. در سده. هفدهم. به. انحطاط. كشيده. شد و دوشيرمه.ها به. جناح.هاي. رقيب. و متخاصم. تقسيم. شدند. اعتراض. به. فساد رايج. در ميان. نخبگان. دوشيرمه. يكي. از علل. شورش.هاي. جلالي. بود. عثمان. دوم. به. مبارزه. با نفوذ نخبگان. دوشيرمه. پرداخت. و كوشيد به. جاي. ايشان. نخبگان. جديدي. از مردم. ترك. آناتولي. را بركشد. به. اين. دليل. است. كه. استانفورد شاو او را پيشگام. اقدامات. ترك.گرايانه.اي. مي.داند كه. سه. سده. بعد مصطفي. كمال. پاشا (آتاتورك) پرچمدار آن. شد. (همان. ماخذ، ص. 332)

13- برخي. مورخين. ابراهيم. پاشا را رومي. يا كروات. مي.دانند و برخي. بدون. اين. كه. مليت. او را ذكر كنند تنها به. اصل. «فرنگي» او اشاره. كرده.اند. (اسماعيل. حقي. اوزون. چارشلي، تاريخ. عثماني، ترجمه. ايرج. نوبخت، تهران: انتشارات. كيهان، 1369، ج. 2، ص. 381)

14- [جوزف] هامر پورگشتال، تاريخ. امپراطوري. عثماني، ترجمه. ميرزازكي. علي.آبادي، تهران: زرين، چاپ. اول، 1367، ج. 2، ص. 1142.

15- ملك. احمد پاشا، سياووش. پاشا و ترخونچي. احمد پاشا ابخازي. بودند.

16- براي. مثال، خليل. پاشاي. ارمني. (متوفي. 1628)، صدراعظم. مراد چهارم، «به. اعتقاد مسلمانان. و فرنگيان. يكي. از مسلمان.هاي. بارحم. و باعدل. و باانصاف. بود.» (هامر پورگشتال، همان. ماخذ، ج. 3، ص. 1911.

17- احمد پاشا، صدراعظم. احمد سوم، روس. بود. (هامر پورگشتال، همان. ماخذ، ج. 4، ص. 2928)

18- سلاطين. عثماني، طبق. سنت. سلجوقيان. روم، به. وصلت.هاي. فراوان. با اروپاييان. دست. زدند تابدان. حد كه. از نظر نژادي. نيمه.اروپايي. به. شمار مي.رفتند. نيلوفرخاتون، همسر زيباي. اورخان.بيگ. (غازي)، دختر امير يوناني. يارحصار بود و نام. يوناني.اش. «لوتوس» (به. معني. نيلوفر). اين. زن. مادر سلطان. مراد و نياي. مادري. سلاطين. بعدي. عثماني. است.
19- شهبازي، زرسالاران. يهودي. و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران، ج. 1، ص. 480.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5629]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن