واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نگاهي به توسل در منابع اهل سنت
گروه خبرنگاران افتخاري / سيد جعفر فاطمي نوش آبادي: شواهد تاريخي دلالت دارد كه استغاثه و توسل و دعا در كنار قبر صالحين امري رايج بين تمامي مسلمين از جمله اهل سنت بوده است.
به روايات زير كه از كتب اهل سنت نقل شده است، توجه فرماييد: ابن حِبّان در كتاب خود الثقات ميگويد بارها به زيارت قبر علي بن موسي الرضا(ع) رفتم و در مدتي كه در طوس بودم، هر وقت مشكلي بر من عارض ميشد، به زيارت قبر آن حضرت ميرفتم و از خداوند ميخواستم كه مشكلم را برطرف كند و الحمد لله مشكلم برطرف ميشد و اين را مكرر امتحان كردم و نتيجه گرفتم.
محمد بن مؤمل شاگرد ابن خُزيمه، استاد بخاري و مسلم، ميگويد به همراه استادم ابن خزيمه و جمعي از اساتيد به زيارت بارگاه قبر علي بن موسي الرضا(ع) در طوس رفتيم، استادم ابن خزيمه چنان در برابر آن بقعه متبركه تعظيم و تواضع كرد كه همگي در شگفت مانديم.
ابو علي خلال، شيخ حنابله، ميگويد هرگاه مشكلي بر من عارض شود، قبر موسي بن جعفر(ع) را زيارت ميكنم و به ايشان متوسل ميشوم و خداوند مشكل مرا آسان ميكند.
محمد بن ادريس شافعي به قبر ابو حنيفه و احمد بن حنبل به قبر شافعي متوسل ميشد.
مسلمانان به قبر ابو ايوب انصاري متوسل ميشدند و براي طلب باران به قبر او پناه ميبردند.
مردم سمرقند براي طلب باران به قبر محمدبن اسماعيل بخاري متوسل شدند.
و اما علاوه بر موارد تاريخي، جواز توسل در سخنان علماي اهل سنت نيز مشهود است: قسطلاني ميگويد سزاوار است كه زاير در كنار قبر پيامبر(ص) زياد دعا و استغاثه كند و متوسل شود و طلب شفاعت و بيتابي كند و سزاوار است كه خداوند شفاعت پيامبر را در حق او بپذيرد.
سُبكي ميگويد از روش شخصيتها و بزرگان صالح گذشته استفاده ميشود كه تبرك به قبور مردگان امري شرعي و ديني است و مانعي ندارد، تا چه رسد به قبور پيامبران و اگر كسي ادعا كند كه قبور پيامبران با قبور ساير مردگان برابر و يكسان است، سخن زشت و باطلي به زبان آورده، چون موجب پايين آوردن مقام شامخ پيامبران شده است، و شكي نيست كه سبك شمردن مقام رسول اكرم(ص)، و يكسان دانستن آن حضرت با ديگران كفر است. وي در جاي ديگري در رابطه با توسل و شفاعت ميگويد جواز توسل و درخواست شفاعت از رسول اكرم(ص) براي هر مسلماني روشن و واضح است، و عمل پيامبران و سيره صالحان گذشته و علماء و دانشمندان و حتي عوام، بر آن گواهي ميدهد و هيچ آدم دينداري اين را انكار ننموده و در هيچ زمان اين سخن باطل به گوش نرسيده است تا اين كه ابن تيميه با سخنان باطل خود قضيه را بر افراد ضعيف و نادان مشتبه و بدعتي را پايهگذاري كرد كه در هيچ عصري سابقه نداشته است.
زيني دحلان مفتي مكه مكرمه ميگويد هر كس آثار گذشتگان را تتبع نمايد، و دعاها و اوراد آنان را مورد مطالعه قرار دهد، موارد زيادي از توسل آنان به انبياء و صالحان را خواهد يافت.
حصني دمشقي در رد سخن ابن تيميه مبني بر شرك بودن توسل به پيامبر(ص) پس از وفات ايشان، ميگويد از اين سخن ابن تيميه بدن انسان ميلرزد. اين سخن قبل از زنديق حران «ابن تيميه» از دهان كسي در هيچ زمان و هيچ مكاني بيرون نيامده است، اين زنديق نادان و خشك، داستان عمر را وسيلهاي براي رسيدن به نيت ناپاكش در بياعتنايي به ساحت حضرت رسول اكرم(ص) قرار داده و با اين سخنان بياساس مقام و منزلت آن حضرت را در دنيا پايين آورده و مدعي شده است كه حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از رحلت از بين رفته است. و اين عقيده به يقين كفر و در واقع زندقه و نفاق است.
سيد حسن سقاف ميگويد توسل به رسول اكرم(ص) و طلب شفاعت از آن حضرت به ويژه در اوقات گرفتاري از مستحبات موكد ميباشد و سيره علما و دانشمندان عاليقدر، مردان الهي، بزرگان حديث شناس و پيشوايان گذشته بر اين روش جريان داشته است.
حافظ النووي در تاليفات خود به استحباب توسل و استغاثه از رسول اكرم(ص) عنايت داشته است.
و موارد ديگر اين كه ابن جوزي در كتاب خود با نام «الوفاء في فضائل مصطفي» بابي را به توسل به پيامبر(ص) و باب ديگر را به طلب شفاء از قبر آن حضرت اختصاص داده است؛ شمس الدين محمد بن نعمان مالكي كتابي به نام «مصباح الظلام في المستغيثين بخير الانام» به رشته تحرير درآورده است؛ سيد نور الدين سمهودي در كتاب خود «وفاء الوفاء لاخبار دارالمصطفي» به بحث پيرامون اين مساله پرداخته و شواهدي را نقل كرده است و ...
و اما بالاتر از همه اينها بنيانگذار مكتب فاسق وهابيت نيز تنها استغاثه را شرك ميداند و توسل و شفاعت را جايز ميشمرد. ابن كثير ميگويد قاضي شافعي مجلسي در مصر تشكيل داده بود، در اين مجلس ابن تيميه گفت استغاثه و فرياد خواهي فقط به خداوند جايز است و استغاثه به رسول اكرم(ص) صحيح نيست، ولي ميشود به پيامبر گرامي متوسل شد و از حضرت طلب شفاعت نمود.
با اين همه آيا اين سايت وهابي جرات دارد به همه آنها برچسب شرك بزند؟
و اما اين سايت وهابي گويا قرآن را نخوانده است كه خداوند فرمود شهيدان زندهاند و نزد پروردگارشان روزي ميگيرند و بشارت ميدهند و آيا پيامبر و امام از شهيد كمترند كه بخواهيم آنها را مرده فرض كنيم؟!
----------------------------------------------------------------------------------------
پينوشتها
* ابن حبان، الثقات، ج 8، ص 456
* ابن حجر العسقلاني، تهذيب التهذيب، ج 7، ص 339
* الخطيب البغدادي، تاريخ بغداد، ج 1، ص 120
* الخطيب الخوارزمي، مناقب ابي حنيفه، ج 2، ص 199
* حاكم الحسكاني النيسابوري، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 518
* الحافظ شمس الدين الذهبي، سير اعلام النبلاء، ج 12، ص 469؛ طبقات الشافعيه، ج 2، ص 234
* القسطلاني، المواهب اللدنيه، ج 3، ص 417
* تقي الدين سبكي، شفاء السقام في زيارة خير الانام، ص130
* همان، ص 293
* احمد بن زيني دحلان، الدرر السنية في الرد علي الوهابية، ص 31
* أبوبكر بن محمد الحصني الدمشقي، دفع الشبه عن الرسول، ص 131
* حسن بن علي السقاف، فيض القدير، ج 2، ص 135
* به عنوان نمونه در كتب حاشية الإيضاح علي المناسك له، ص 450؛ شرح المهذب المجموع، ج 8، ص 274؛ الأذكار، ص 307؛ أذكار الحج، ص 184
* الحافظ ابن كثير، البداية والنهاية، ج 14، ص 54
منبع اصلي: شيعه آنلاين
سه شنبه 14 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]