واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بررسي مفاهيم حقوق بشر و اسلام
گروه خبرنگاران افتخاري / احسن ميرزايي : با توجه به اين كه مفاهيم حقوق بشر مربوط به عصر حاضر است، آيا مىتوان آنها را از كتاب و سنت كه مربوط به عصر سابقاند، اصطياد كرد.
به گزارش خبرنگار افتخاري خبرگزاري قرآني ايران(ايكنا) به نقل از پايگاه اطلاعرساني اسلام، اعجاز و قرآن، با مراجعه به نصوص اسلامى و تاريخ تحولات سياسى و اجتماعى جوامع اسلامى، مىتوان به وضوح وجود يك تصور و انديشه مشخص اسلامى در زمينه مسائل حقوق بشر را دريافت و به اين حقيقت پى برد كه مسائل حقوق بشر ـ چه در تئورى و چه در عمل ـ همواره در تاريخ اسلام مطرح و مورد توجه بوده و تنها مذهبى كه به بهترين شيوه به دفاع از حقوق انسانها پرداخته اسلام است.[1]
اصولى چون كرامت انسان، آزادى، مساوات، تعليم و تربيت، حقوق زنان و كودكان و نظاير آن به بهترين نحو در كتاب و سنت معصومين(ع) مورد تبيين و تأكيد قرار گرفته است.
قبل از توضيح بيشتر در اين باره، توجه به چند نكته لازم است: 1. بحث حقوق بشر اختصاص به زمان حاضر ندارد و از زمانهاى كهن در ميان زمامداران و انديشمندان مطرح بوده و مورد بحث و ارزيابى قرار گرفته است; مثلاً در قرن پنجم قبل از ميلاد، زمانى كه قدرتهاى فاتح هيچگونه رحم و شفقتى نسبت به ملل مغلوب نداشتند، كورش كبير پس از فتح بابل فرمان داد كه به مردم شهر آسيبى نرسد، همه مردم در پرستش خداى خود آزاد باشند و بىدينان تحت فشار قرار نگيرند، خانههاى خراب شده را از نو ساخت و معابد را باز كرد و خدايان معابد را به جاى خود بازگردانيد.
سقراط معتقد بود كه شهر دولت، بايد جايى باشد كه افكار و استعدادهاى افراد در آن جولان يابد و حيثيت و مقام فرد، محفوظ و محترم بماند و رشد و نمو كند، به طورى كه هر فرد بتواند در حدود و لياقت و استعداد خود ترقى و پيشرفت كند. بنابر نظر ارسطو، وظيفه دولت تأمين نيازمندىهاى عمومى و پرورش استعدادهاست و اگر چنين نباشد خبيث خواهد بود.
«منشور كبير» انگلستان در سال 1215، شامل يك سلسله حقوق انسانى و آزادىهاى عمومى، از قبيل احاله رسيدگى دعاوى به دادگاهها و مراجع صالحه، منع توقيف غير قانونى، تناسب ميان جرم و كيفر، لغو كار اجبارى و بيگارى، جواز رفت و آمد به كشور انگلستان و ... بود.
به دنبال انقلاب كبير فرانسه در سال 1789 م. مجلس مؤسسان اين كشور، موادى از اصول حقوق بشر را در قالب يك مقدمه و 17 ماده، تنظيم و به نام «اعلاميه حقوق بشر» منتشر كرد كه اغلب مواد آن، با اعلاميه جهانى حقوق بشر توافق دارد.[2]
2. با توجه به رسالت جهانى و دائمى اسلام، اختصاص آن به عصر سابق حرف نادرستى است. اسلام ضمن اعلام ختم نبوت، جاويدان ماندن خويش را اعلام مىدارد: حلالُ محمَّد حلالٌ الى يوم القيامة و حرامُ محمَّد حرامٌ الى يوم القيامة.
يكى از نكات اعجابانگيز، استعداد پايانناپذير منابع اسلامى به خصوص قرآن كريم، براى تحقيق و كشف و استنباط است. پيامبر گرامى اسلام(ص) فرمود: ظاهر قرآن زيبا و باطن آن ژرف است، آن را حدّ و نهايتى است و فوق آن حد و نهايتى ديگر است، شگفتىهاى آن پايان نمىيابد و تازههاى آن كهنه نمىشود.
از امام صادق(ع) سؤال شد: چه رمزى در كار است كه قرآن هر چه بيشتر در ميان مردم پخش و قرائت مىشود و هرچه بيشتر در آن بحث و فحص مىشود، جز بر طراوت و تازگىاش افزوده نمىشود؟ امام(ع) فرمود: چون قرآن براى زمان و عصر معين و مردم خاصى نازل نشده است، بلكه براى همه زمانها و همه انسانهاست; لذا در همه زمانها نو و براى همه مردمان تازه است.
3. مبانى فلسفى و عقيدتى بسيارى از اصولى كه امروزه به نام حقوق بشر مطرح مىشود و حتى مفاهيم برخى از اين اصول از ديدگاه اسلام با آنچه در تفكر غربى تحت همين عناوين ارائه مىشود متفاوت و احياناً فاقد مشتركات اصولى است.[3] به عنوان نمونه، امروزه اعتقاد مذهبى را نيز هم چون نژاد، رنگ، جنس و ملّيّت، عامل تبعيض و برترىطلبى و مخالف حقوق انسانى قلمداد مىكنند، در حالى كه حقوق و آزادىهاى فردى و اجتماعى انسانها جز در قاموس مذهب، قابل تبيين و تفسير نيست.
4. در حقوق بشر از ديدگاه غرب، موضوع فضيلت و كرامت ارزشى براى انسانها ناديده گرفته شده و هيچ امتيازى براى انسانهاى با فضيلت و با تقوا مطرح نشده است، در حالى كه از ديدگاه اسلام، اين امتياز براى تشويق انسانها و قرار گرفتن آنها در موقعيتهاى شايسته زندگى اجتماعى ضرورى است; چنان كه قرآن مىفرمايد: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ; گرامىترين شما نزد خداوند، با تقواترين شماست.
5. آنچه در اعلاميههاى حقوق بشر آمده، كاملاً مربوط به جنبههاى مادّى زندگى بشر است و از حقوق اخلاقى و معنوى بشر خبرى نيست، در حالى كه مكتب اسلام هويت اجتماعى بشر را در اخلاق و اعتقادات او دانسته و معتقد است كه اگر قواعد اخلاقى و معنوى به عنوان حقوق حيات روحى در انسان تثبيت شود، حقوق مادى او را نيز به نحو مطلوبى حفظ خواهد كرد.
واقعيت اين است كه با بررسى عميق و همه جانبه قرآن كريم پى خواهيم برد كه در قرآن، حقوق انسانها از جايگاه والايى برخوردار است و از اين روست كه مىتوان آن را در مقايسه با آنچه امروز به عنوان حقوق بشر مطرح است، يكى از كهنترين اسناد مدوّن در حقوق بشر شمرد. مطالعه تحولات حقوق بشر در دوران حيات پيامبر اسلام(ص) نيز نشان دهنده يك انقلاب سياسى و ارزشى در اين زمينه است. احترامى كه پيامبر(ص) به عنوان شخصيت برتر الهى، براى انسانها ـ با هر رنگ و عقيده و طبقه اجتماعى ـ قائل بود و اعمال جاهليت را در زمينههاى تحقير و تبعيض و ستم نسبت به انسانهاى محروم تقبيح كرد، در تاريخ بشر كمنظير است. وقتى پيامبر(ص) در برابر جنازه يك يهودى از جا بلند مىشود و زنده به گور كردن دختران را يكى از زشتترين صورتهاى تحقير بشر مىداند و ياران خود را به آزادگى و اظهارنظر، حتّى در برابر نظرات خود تشويق مىكند، تصويرى از تعالى حقوق بشر را در تاريخ عصر خود ترسيم مىكند.
تربيتشدگان مكتب پيامبر(ص) نيز در اين زمينه الگو بودند و حضرت على(ع) بيش از هر شخصيت اسلامى ديگرى در اين زمينه سختگير و روشنگر بود. كافى است به برخى از رفتارهاى سياسى امام(ع) در برخورد قضايى با خصم خود در دادگاه عدل اسلامى و نفى تبعيضهاى ناشى از انتساب به پيامبر(ص) و قريش و نيز دستور به تعيين جيره از بيتالمال براى پيرمرد سائل نصرانى توجه شود.
در اين جا به اجمال به بررسى برخى از حقوق اساسى بشر در اسلام مىپردازيم:
1. حق حيات: بدون شك، مكتب اسلام اهميت خاصى براى حق حيات انسان قائل است و آن را در رأس همه حقوق ديگر قرار داده و كشتار انسانها را به شدّت مذمت كرده است، به طورى كه كشتن يك انسان را برابر با كشتن همه انسانها و نجات دادن جان يك فرد را همانند حفظ جان همه انسانها مىداند.
مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْس أَوْ فَساد فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النّاسَ جَمِيعاً; هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسانها را كشته است.
حرمت خودكشى و سقط جنين و نيز تشريع حكم قصاص نيز به منظور حفظ حيات بشر است:
وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ؛ و براى شما در قصاص، حيات و زندگى است، اى صاحبان خرد!
2. آزادى: از ديدگاه اسلام، آزادى يك حقّ و ناشى از استعدادها و تمايلات عالى انسانى است. آزادى به مفهوم اسلامى، نخست از درون آغاز مىشود و تا انسان از قيد و بند اسارتهاى درونى آزاد نشود، از اسارت طاغوتها و عوامل بيرونى رها نمىشود. اسلام در عين اين كه با بيان اصل لا إكراه فى الدين احترام به فكر و آزادى عقيده را بيان مىكند، هرگز عقايدى را كه از راه تقليد كوركورانه و از طرق غير عقلانى بر انسانها تحميل مىشود تأييد نمىكند و از همين رو پيامبر اسلام(ص) دستور سرنگونى بتها را صادر مىكرد و هرگز خرافات متكى به اوهام و تقليد و تحميل را نمىپسنديد.
در اثر همين آزادى فكر و عقيده بود كه علما مذاهب و دانشمندان مادّىگرا آزادانه و فارغ از هرگونه رعب و هراس، با پيشوايان دينى و انديشمندان مسلمان به بحث و مناظره مىپرداختند. بنابراين در اسلام هر كسى آزاد است و تا زمانى كه به اسلام و ديگران زيان نرساند مىتواند در شرايط سالم و به دور از توطئه، عقيده خود را مطرح و براى اثبات آن و جلبنظر ديگران تبليغ كند; چرا كه اسلام تعارض افكار و انديشهها را موجب رشد و تعالى جامعه مىداند; چنان كه قرآن مى فرمايد:
فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ; پس بشارت بده به بندگان من، همان كسانى كه سخنان را مىشنوند و از نيكوترين آنها پيروى مىكنند، آنان كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده، و آنها خردمندان هستند.
********************************************************************
محقق: مرتضى رضائيان
سه شنبه 14 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 160]