واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بخش دوم و پاياني/متن سخنراني آيتالله معرفت درباره «امام حجت(عج) در قرآن كريم»
گروه خبرنگاران افتخاري / احمد صالحي نژاد: متن زير سخنراني مرحوم آيتالله محمدهادى معرفت درباره «امام حجت(عج) در قران كريم» است كه توسط «احمد صالحينژاد» نگارش يافته است و در پايگاه فرهنگي و اطلاعرساني شايسته قرار دارد.
تاكنون قسمت اول از متن سخنراني آيتالله معرفت را مشاهده كرديد، در قسمت قبلي آيتالله معرفت معتقد بود كه بحث از ظهور پربركت حضرت حجت(عج)، با استناد به آيات قرآنى، به مقدمهاى كوتاه نياز دارد، اگر ما خواسته باشيم اين مسأله را از صريح آيات به دست آوريم، شايد خواستهاى بىمورد باشد. وي در قسمت قبل به بررسي آياتت ظهور پرداخت، اكنون قسمت بعدي اين سخنراني از نظرتان ميگذرد.
قسمت قبلي اين سخنراني را اينجا بخوانيد!
ابن ابىالحديد در شرح اين خطبه مىگويد: «و الامامية تزعم ان ذلك وعد منه بالامام الغائب الذى يملك الارض فى آخر الزمان و اصحابنا يقولون انه و عد بامام يملك الارض و يستولى على الممالك» ببينيد تا اينجا بين ما و علماى اهل سنت فرقى نيست، در اينكه اين آيه حتما به دست يكى از فرزندان حضرت زهرا(س) تحقق خواهد يافت و به طور شمولى بر تمام زمين مستولى خواهد شد و همه مستكبران را نابود خواهد كرد و صالحين وارث زمين خواهند شد.
ابن ابىالحديد مىگويد: ما هم قبول داريم شيعه هم قبول دارد. با اين تفاوت كه اهل سنت مىگويد ضرورت ندارد كه آن امام فعلا حيات داشته باشد، بلكه به وقت خودش متولد خواهد شد و اين كار را انجام خواهد داد «...لا يلزم ان يكون موجودا بل يكفى فى صحة هذا الكلام ان يخلق فى آخر الوقت....»، پس ما با برادران اهل سنت در اصل ظهور مهدى(عج) اختلاف نداريم و اينكه از ولد امام حسين(ع) است، اين هم اتفاق نظر است.
تفاوت ديدگاه
نقطه فارق بين ما و اهل سنت اين است كه شيعه يك فلسفهاى دارد و آن فلسفه، وجود واسطه در فيض است. شيعه عقيدهاش اين است كه پيوسته بايد حجت حق بهطور حى و زنده در روى زمين باشد تا واسطه بركات و فيوضات الاهى براى همه جهانيان باشد. اين اصل، پايه مكتب تشيع را تشكيل مىدهد.
امام حسين(ع) هفت زيارت مطلقه و هفت زيارت مخصوصه دارد. زيارت مطلقه اول اصح سندا است، چون از ابنقولويه و سند آن بسيار معتبر است و علامه امينى مقيد بود هر وقت به كربلا مشرف مىشد، همين زيارت را بخواند. ما مىدانيم تمام ادعيه و زيارات مكتب سيّار است، يعنى دانشگاهى است كه هميشه شيعه در اين دانشگاه تربيت مىشود.
اصول معارف، عقايد و زيربناى عقيده اسلامى ناب در همين زيارات و ادعيه به شيعه تعليم مىشود. اينها به صورت زيارت و به صورت دعا است، اما در واقع درس و تربيت است. در اين زيارت اين جمله را وقتى كه جلوى ضريح امام حسين(ع) ميايستيم مىخوانيم: «اِرادةُ الرَّبِّ فى مَقاديرِ اُمُورِهِ تَهبِطُ اليكم و تَصدُرُ مِنْ بيُوتِكُمْ: يگانه واسطه فيض بهطور مطلق و فراگير شما هستيد.» آيا شما كه مقابل ضريح امام حسين(ع) اين جمله را مىگوييد، توجه داريد؟ اين درسى است از عقايد شيعيان.
يا در زيارت رجبيه مىخوانيم: «...انا سائلكم و آملكم فيما اليكم التفويض و عليكم التعويض...» اين مطالب را ما در مقابل ضرايح ائمه(ع) عرض مىكنيم. معنايش اين است كه ما عقيده خودمان را اظهار مىكنيم. اين عقيده شيعه است. بنابر اين اصل و مبناى شيعه، وجود حجت ضرورت دارد. مبناى تشيع ضرورت وجود حجت به عنوان واسطه در فيض است.
آيه دوم
آيه ديگرى كه در اين زمينه است مىفرمايد: «وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِى الزَّبُورِ مِنم بَعْدِالذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبَادِىَ الصَّلِحُونَ.» زبور همين مزامير داوود(ع) است كه هم نسخه عربى و هم نسخه فارسىاش كه چاپ لندن است، موجود است و بنده آنرا دارم. همين عبارتى را كه قرآن كريم مىفرمايد: «و لقد كتبنا فى الزبور» در زبور فعلى هست. اين آيه مىفرمايد ما در زبور داوود(ع) اين مطلب را نوشتيم. اين مثل همان آيه قبلى است؛ يعنى يكى از اساسىترين مسائلى است كه اراده ازلى حق به آن تعلق گرفته است كه «ان الارض يرثها» اين يرثها جنبه شمولى دارد؛ يعنى بهطور فراگير حاكمان زمين عباد صالحين خواهند بود. خوب اين در چه زمانى تحقق يافته. آيا اين وعده الاهى تنها وعده است؟ يا قطعيت دارد و بايد تحقق پيدا كند.
حالا من عبارت فارسى كه در زبور است، مىخوانم عربى آن را هم نوشتهام. آيه شريفه مىفرمايد: «و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر، يعنى اول يكسرى موعظه كرديم. بعد از آن، اين مطلب را مطرح كرديم: «ان الارض يرثها عبادى الصالحون» در مزامير داوود (ع)مزمور (فصل 37) چنين آمده است: «نزد خداوند ساكت شو و منتظر او باش و در مكانش تأمل خواهى كرد و نخواهد بود و اما حليمان وارث زمين خواهند شد و از فراوانى سلامتى متلذذ.»
آيه سوم
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِى الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمْ الَّذِى ارْتَضَى لَهُم ْوَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْم بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِى لَا يُشْرِكُونَ بِى شَيْئاً...» اين آيه هم اشاره به همين جهت دارد.
درباره حضرت عيسى بن مريم(ع) و اينكه در آخرالزمان رجوع مىكند، اين آيه مىفرمايد: «وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ - وَقَالُوا أَلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلاًم بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ* إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنهُ مَثَلاً لِّبَنِى إِسْرآءِيلَ* وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مَلئِكَةً فِى الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ* وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ.»
ابنحجر هيثمى در كتاب «صواعقالمحرقه» (اين كتاب بر رد شيعه نوشته شده) «فى الرد على اهل البدع و الزندقه» درباره دوازده امامان(ع) عالى نوشته مخصوصا درباره حضرت حجت(عج) به تفصيل سخن رانده است او مىگويد: «قال مقاتلُ بن سليمان و مَنْ تَبِعَهُ من المفسرين ان هذه الايه نَزَلَتْ فى المهدى(عج)»
باز همين ابنحجر مىگويد: «و ستاتى الاحاديث المصرحه بانه من اهل بيت النبوىعليهم السلام ففى الآية دلالة على البركة فى نسل فاطمة و علىعليهما السلام و انالله لَيُخْرِجُ منهما سفيرا طيبا و اَن يَجْعَلَ نسلهما مفاتيح الحكمه و معادن الرحمة و سر ذلك انه اعاذها و ذريتها من الشيطان الرجيم و دعا لعلى بمثل ذلك.» بعد اين روايت را نقل مىكند. قال رسولالله(ص) «كيف انتم اذا انزل ابن مريم و امامكم منكم.»
حضرت عيسى(ع) نزول پيدا مىكند، ولى امام از خود شما است. و قوله تعالى: «و اِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلّسَّاعَة...» اى من علائم الساعه حيث نزوله فى آخرالزمان. در اين زمينه، در حديث ديگرى از ترمذى در جامعش (ج 4، ص 501) و ابوداوود در سنن (ج4 ،ص 106) آمده است: «لا يزال هذا الدين قائما (عزيزا) حتى يكون عليكم اثنا عشر خليفه كلهم من قريش»
اين احاديث در صحيح مسلم هم هست و احمد و ديگران هم دارند. حديث ديگرى از پيامبر(ص) مىفرمايد: «يا علىُّ، إنَّ بِناخَتَمَ اللَّهُ الدِّينَ كَما بِنا فَتَحَهُ...» شيخ عبدالوهاب شعرانى عارف معروف از عرفاى برجسته جهان تسنن است. او كسى است كه در كتابهاي يواقيت و جواهر و ديگر كتبش تمام آراى شيخ اكبر شيخ محىالدين ابنعربى را مطرح كرده است. او در يواقيت و جواهر (ج 2، ص 143) مىگويد: «ان المهدى(عج) من اولاد الامام الحسن العسكرىعليه السلام و مولده ليلة النصف من شعبان سنة خمس و خمسين و مأتين و هو باق الى ان يجتمع بعيسى بن مريم فيكون عمره الى وقتنا هذا سبع مأة و ست»
شعرانى كه در سال 958 مىزيسته است بعد مىگويد: «و عبارة شيخ محىالدين من الفتوحات» [باب 366 فتوحات] «انه لابد من خروج المهدى(عج) و لكن لا يخرج حتى تمتلاء الارض ظلما و جورا فيملأها قسطا و عدلا و لو لم يكن من الدنيا الا يوم واحد لطولالله تعالى ذلك اليوم حتى يلى ذلك الخليفه من عترة رسولاللهصلى الله عليه وآله من ولد فاطمهعليها السلام جده الحسين بن على بن ابيطالب و والده الحسن العسكرى ابن الامام على النقى ابن الامام محمد التقى ابن الامام على الرضا ابن الامام موسى الكاظم ابن الامام جعفر الصادق ابن الامام محمد الباقر ابن الامام على زين العابدين ابن الامام الحسين ابن امام على بن ابيطالبعليهم السلام يواطىء اسمه اسم رسولاللهصلى الله عليه وآله يبايعُهُ المسلمون بين الركن و المقام.»
نكته جالب
ابنعربى مطلبى دارد كه خيلى عجيب و ارزشمند است. ايشان مىگويد ما عصمت امام مهدى(عج) را به روايات متواتره از پيغمبر اكرم(ص) اثبات مىكنيم؛ چون پيغمبر اكرم(ص) دربارهاش فرموده است كه خطا نمىكند، سهو نمىكند؛ ولى عصمت پيغمبر(ص) را با دليل عقلى ثابت مىكنيم. مىگويد عصمت پيغمبر(ص) با دليل عقلى ثابت مىشود، ولى اثبات عصمت امام منتظر(عج) به فرمايش پيغمبر اكرم(ص) است. اينرا من خودم در فتوحات ديدم. آن وقت اين نكته را براى شما مىگويم چون شما همه محقق هستيد، متوجه اين نكته بشويد.
در ادامه شعرانى مىگويد: اين مطالبى را كه از فتوحات نقل مىكنم، از نسخه قونيه يكى از شهرهاى تركيه فعلى است؛ زيرا نسخه مصرى مجسوس فيها است. شيخ عبدالوهاب شعرانى مىگويد، نسخه مصرى مجسوس فيها است؛ يعنى اعتبارى به آن نيست. متأسفانه اين چاپى كه الان در دست است، نسخه مصرى است. قطعا نسخه قونيه در كتابخانههاى تركيه وجود دارد و اين شهادتى است از بزرگترين شخصيتى كه شارح كلام شيخ محىالدين عربى است كه در كلمات شيخ دست بردهاند.
سه شنبه 14 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]