واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - مرتضی الویری گفت:«میرحسین موسوی به خاطر نگرانی از وضعیت کشور فعال شده و در صورت نیامدن خاتمی کاندیدا خواهد شد.» مرتضی الویری در گفت و گو با «خبرآنلاین» از «جدی شدن حضور میرحسین موسوی در انتخابات در صورت نیامدن خاتمی» خبر داد. الویری در حال حاضر جزو نیروهایی است که به سختی طرفدار حضور سیدمحمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری است او معتقد است در صورت نیامدن خاتمی اصلاح طلبان با دشواری های زیادی برای ائتلاف و احتمالا پیروزی در انتخابات مواجه خواهند بود. گفت و گوی خبرآنلاین با الویری پس از جلسه روز دوشنبه او با میرحسین موسوی را بخوانید: مساله آمدن میر حسین موسوی تا چه میزان جدی شده است و تغییراتی در موضع ایشان ایجاد شده است؟مهندس موسوی بر خلاف دوره های پیشین تصمیم گرفته که در انتخابات فعال باشد. این فعال بودن می تواند به دو صورت کاندیدا شدن و یا حمایت کردن از کاندیدای مطلوب باشد.علت تصمیم فوق، نگرانی از وضعیت موجود و آینده کشور است. من تصور می کنم میرحسین موسوی در صورت نیامدن خاتمی بیاید. با آمدن میرحسین موسوی در صورت نیامدن خاتمی چه گروه هایی از او حمایت نخواهند کرد؟میرحسین در مقابله باتحجر از نظر فرهنگی و سیاسی کارنامه موفقی داشته است و در زمینه اقتصادی هم عملکرد ایشان در زمان جنگ کاملا موفق بوده است. مهندس موسوی در مقاطعی کشور را اداره کرد که در آمد ارزی ما ااز هفت میلیارد دلار تجاوز نمی کرد و از این مبلغ می بایستی سه میلیارد دلار صرف جنگ می شد. تفکر اقتصادی میرحسین موسوی مانند سایر دوستان موسوم به چپ، توجه و تاکید به اقتصاد دولتی و حمایت از دخالت های دولتی در عرصه تولید و توزیع بود. بسیاری از اصول گرایان امروز شدیدا با اقتصاد کنترل شده زمان جنگ که میر حسین بانی آن بود مخالفت می کردند که در این زمینه سرمقاله های روزنامه رسالت آن روزها بهترین شاهد این مطلب است. من درآن موقع به عنوان رئیس کمسیون صنایع و معادن مجلس و درمقطعی به عنوان معاون سازمان برنامه و بودجه از این سیاست ها حمایت می کردم و اکنون نیز بر این باورم که اگر سیاست های کنترلی و مداخلات دولت در بخش اقتصاد عمل نمی شد قحطی بدتر از جنگ جهانی دوم کشور را فرا می گرفت. نکته مهم این است که اکثریت گروه های موسوم به چپ آن روز دیگر مدافع اقتصاد دولت مدار نیستند و آن نسخه را فقط برای شرایط جنگی شفا بخش می دانند. طبیعتا اگر دیدگاه آقای مهندس موسوی، مثل سایر دوستانش به دلیل تغییر شرایط تغییر کرده باشد، حمایت آحاد اصلاح طلبان راخواهد داشت. شاید در دیدگاه های او تغییری ایجاد شده باشد؟از دیدگاه های او بطور جامع خبر ندارم .اماطبق اطلاعاتی که دارم، او معتقد است که عملکرد تمرکز گرایانه و دولت مدارنه دولت وی مختص شرایط جنگی بوده و به تعبیر وی حتی در مقایسه با کشورهای سرمایه داری مثل انگلیس و آلمان وی آزاد تر عمل کرده است. میر حسین ضمن انتقادهائی که به عملکرد اقتصادی دو دهه اخیر دارد اما شیوه های زمان جنگ را منسوخ می داند. آیا انتخابات ریاست جمهوری آینده دو قطبی می شود؟ بستگی به حضور یا عدم حضور خاتمی خواهد داشت. با آمدن خاتمی آیا جناح مقابل هم به اجماع خواهد رسید؟انتقاد بسیاری از جناح های اصول گرا از دولت احمدی نژاد جدی است واحتمال اجماع روی احمدی نژاد ناممکن است. ولی ریش سفیدان جناح اصول گرا از سایر کاندیداهای اصول گرا خواهند خواست که کاندیدا نشوند و سایر کاندیداها اجبارا به کنار می روند . البته نلم این پدیده را نمی توان "اجماع" گذاشت. اجماع وقتی اتفاق می افتد که سایر نامزدها بامیل خودشان به نفع یکی کنار بروند و اطلاعیه بدهند و برای او تبلیغ کنند. من بعید می دانم نامزدهای اصول گرایی که ایرادها و اشکالات مبنائی و اصولی به عملکرد احمدی نژاد دارند و در اظهارات خود این اشکالات را برای مردم بارها بیان کرده اند به ناگاه صرفا به دلیل آمدن خاتمی مدافع احمدی نژاد شوند. این افراد با آمدن خاتمی طبق توصیه ریش سفیدان اصول گرا کاندیدا نخواهند شد و سکوت خواهند کرد. فرض کنید احمدی نژاد رییس جمهور شود اختلافات اصول گرایان به چه وضعی کشیده می شود؟ آیا ممکن است اصول گرایان و شخص احمدی نژاد برای جلوگیری از تشدید اختلافات به سمت تشکیل دولت ائتلافی بروند؟با روحیاتی که از احمدی نژاد سراغ دارم ایجاد هر گونه وحدت و هماهنگی و آشتی او با سایر جناح ها را محتمل نمی بینم. چرا که ایشان طبق سلیقه های خود عمل می کند و تمایلی هم به تعامل با سایر همفکران خود ندارد. بنابراین با توجه به این مساله می توان حدس زد که احمدی نژاد دوره دوم خود را در صورت رای آوردن در فضایی سرد و غیرصمیمانه با سایر اصول گرایان سپری خواهد کرد. زمزمه هایی می شنویم مبنی بر این که طیفی از اصول گرایان به هیچ وجه از احمدی نژاد حمایت نخواهند کرد حتی ممکن است از خاتمی - در صورت کاندیداتوری - حمایت کنند. به نظر شما این تحلیل ها تا چه حد واقعی است؟حساب رهبران جناح های اصلاح طلب را باید از مردم عادی حامی احمدی نژاد جدا کرد. محال است هیچ طیفی از رهبران اصول گرا به دلیل انتقاد از احمدی نژاد از خاتمی پشتیبانی نمایند. زیرا اولا انتقادهائی به خاتمی دارند و ثانیا در این صورت جایگاه حزبی و گروهی خود را از دست خواهند داد. اما در مورد مردمی که به احمدی نژاد رای دادند این اامر کاملا محتمل است. زیرا مردم نگران زندگی روزمره خود هستند و وضع زندگی خود را با چهار سال پیش و وعده های داده شده دولت ارزیابی کرده و بر مبنای تشخیص خود تصمیم می گیرند. چقدر احتمال می دهید که دولت بتواند وضعیت اقتصادی را حداقل تا انتخابات به صورتی کند که محبوبیت رئیس جمهور افزایش پیدا کند؟محدودیت هایی بر اقتصاد ما بار شده که در افق کوتاه مدت قابل درمان کردن نیست. مثلا ما نمی توانیم در افق کوتاه مدت نرخ تورم را از حدود 28 درصد فعلی به یک عدد قابل قبول برای مردم برسانیم. به عنوان مثال کسر بودجه با توجه به وابستگی شدید بودجه دولت به نفت و کاهش قیمت جهانی نفت، امکان جابه جایی این درآمد به درآمدهای دیگر در کوتاه مدت هرگز امکان پذیر نیست. یا در زمینه سیستم بانکی بدهی های عظیم و بالای معوقه بانک ها که حدود 31 هزار میلیارد تومان است به هیچ وجه امکان بازگشت این مبلغ به بانک ها در کوتاه مدت وجود ندارد. دولت برای حل مشکلات طرح تحول اقتصادی را ارائه کرده است ...در زمینه اثربخشی طرح تحول اقتصادی هم با توجه به محدودیت مالی امکان این که دولت بتواند منابعی را برای پرداخت نقدی به مردم - به نظر من با انگیزه های سیاسی - بدهد خیلی ضعیف است. فکر می کنم دولت در حوزه اقتصاد پرونده نامطلوبی در ذهن مردم دارد و این پرونده را نمی تواند در چند ماه باقیمانده در انتخابات تغییر دهد. برگردیم به انتخابات. دو گروه معتقدند که خاتمی نباید در انتخابات کاندیدا شود. اول آنها که می گویند اگر خاتمی نیاید اصول گرایان با تعدد کاندیدا مواجه خواهند شد و در این صورت احمدی نژاد از صندوق ها خارج نخواهد شد؛ دوم کسانی که می گویند با توجه به مشکلات ایجاد شده اصلاح طلبان و خاتمی وارث مشکلاتی هستند که در کوتاه مدت قابل حل نیست و در نتیجه مردم آنها را نیز سهیم در این مشکلات خواهند دید. شما چه جوابی دارید که به این افراد بدهید؟اصلاح طلبان دو حالت پیش رو دارند اول این که بگذارند احمدی نژاد چهار سال دیگر رییس جمهور بماند چرا که با روی کار آمدن بهترین رئیس جمهور هم نمی توان در افقی کوتاه مدت مشکلات را حل کرد . به علاوه این که چهار سال بعد با بدتر شدن وضعیت کشور و آشکار شدن بیشتر ناتوانی ها بهترین شرایط برای اجماع بزرگ برای اصلاح طلبان در چهار سال بعد ایجاد می شود. اما اشکالی که به این دیدگاه وجود دارد این است که ممکن است در چهار سال بعد آنقدر وضع خراب شود که دیگر امکان اصلاح وجود نداشته باشد. دوم اینکه، حضور اصلاح طلبان در این مقطع یک ایثار و گذشت برای جلوگیری از مزمن تر شدن مشکلات است. معتقدم هم اکنون باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کرد. یعنی اصلاح طلبان ناسزاها و توقعات بحق را در یک افق چهار ساله آینده به جان بخرند تا کشور با صدمات جبران ناپذیر مواجه نشود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 308]