محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826811611
سيدمحمد خاتمي: بايد به انتخابات پرشور و با قدرت انتخابگري متنوع مردم بينديشيم اميدوارم شاهد حكومت و وضعيت بهتري در آمريكا و جوامع بشري باشيم
واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: سيدمحمد خاتمي: بايد به انتخابات پرشور و با قدرت انتخابگري متنوع مردم بينديشيم اميدوارم شاهد حكومت و وضعيت بهتري در آمريكا و جوامع بشري باشيم
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي
هفته گذشته رييس موسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها سفري يك روزه به آلمان داشت و در دانشگاه فرايبورگ با موضوع امتناع يا امكان گفتوگوي ميان اسلام و غرب به سخنراني پرداخت.
وي در حاشيه اين سفر مصاحبهاي با رسانههاي گروهي آلمان داشت.
به گزارش ايسنا حجتالاسلام والمسلمين سيدمحمد خاتمي در اين مصاحبه در پاسخ به پرسش خبرنگاري درباره كانديداتورياش در انتخابات رياستجمهوري با تاكيد مجدد بر اين كه براي بازگشت عملي به سياست علاقهاي ندارد، اعلام تصميم نهايي درباره آمدن يا نيامدن را به آينده واگذار كرد.
خاتمي همچنين در پاسخ به پرسشي درباره شروط اعلام شده از سوي خود گفت:« يكي از مشكلات جامعه ما اين است كه همواره سعي داشته فرد يا افرادي بيايند و مشكلات را حل كنند. همه تلاشها و شعارهاي من اين است كه بگويم آن كه اصيل و داراي اعتبار و آن كه صاحب حق است، خود مردم و ملت هستند.»
وي تصريح كرد:«مردم بايد باور كنند و بدانند قهرمان خود آنها هستند نه اين كه در انتظار قهرماني باشد كه آنها را نجات دهد. اگر اين حالت به صورت خودآگاه در ملت ما پيدا شود هيچ چيز نميتواند آينده و سربلندي و پيشرفت اين كشور را تهديد كند.»
سيد محمد خاتمي ادامه داد:« آنچه براي من مهم بوده و هست اين است كه انتخابات درست انجام شود و گزينههاي مختلفي كه گرايشهاي مختلف دارند، حضور داشته باشند و مردم بتوانند با دست باز انتخاب كنند و انتخابات با آزادي انجام شود، همچنين تضمين اين كه راي مردم تعيينكننده است.»
رييس موسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها همچنين در پاسخ به پرسشي درباره سياست خارجي ايران بعد از انتخابات رياستجمهوري، با بيان اين كه اميدوارم شاهد تحولاتي در عرصه جهاني باشيم نه تنها ايران، همچنين گفت:«در آن زمان حتي در رابطه با آمريكا نيز كه از او لطمههاي بزرگي خوردهايم گامهاي مثبتي برداشته شد. در دوره من و آقاي كلينتون هر دو طرف ميخواستيم در مسير رفع سوءتفاهم و نزديكي بيشتر گام برداريم، البته ما اصول و مواضعي داشتيم كه به هيچوجه حاضر نبوديم آنها را زيرپا بگذاريم.»
رييسجمهور سابق كشورمان همچنين در پاسخ به اين پرسش كه « دوست دارد چه كسي رييسجمهور آينده آمريكا شود،» اظهاركرد:«دوست دارم كسي رييسجمهور شود كه قدر ملت آمريكا و اهميت نقشي كه آمريكا ميتواند در سرنوشت بشر داشته باشد را بداند. من خواستار دولتي هستم كه همانطور كه قانون اساسي آمريكا خواسته نه تنها نماينده آزادي ملت آمريكا بلكه داراي رسالت براي كمك به آزادي و پيشرفت همه دنيا باشد، نه كشوري كه براي كشورهاي صنعتي به عنوان برادر بزرگ و براي همه دنيا به عنوان سركوبگر ايجاد رعب وحشت و خسارت بكند.»
به گزارش ايسنا به نقل از روابط عمومي موسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها متن اين مصاحبه بدين شرح است:
امروز در محافل مختلف صحبت از بازگشت دين به عرصه است و عمق اين پديده را اينطور توجيه ميكنند كه دنياي مدرن از جنبه معنوي حيات انسان غفلت كرده است و با وجود دستاوردهاي بزرگي كه در عرصه اجتماعي، علمي، صنعتي و تكنيكي داشت از نظر معنوي، اجتماعي جوامع مدرن دچار مشكل شدند و جوامع به صورت طبيعي به سوي پركردن اين خلا با بازگشت به دين و معنويت در حركت هستند. اما يك نگراني از بازگشت دين وجود دارد و آن نگراني اين است كه تجربهاي كه انسان غربي در قرون وسطي از حاكميت دين داشت باز هم تكرار شود، به خصوص آزادي انديشه، آزادي فكر و آزادي سياسي كه حاصل دنياي مدرن بود و در قرون وسطي در محدوديت قرار داشت دوباره لطمه ببيند؛ البته دينداران و متفكران ديني هم با دنياي جديد تعبيرها و تفسيرهاي تازه از دين كردهاند و بنابراين ما احساس ميكنيم يك نوع تفاهم و سازش ميان جنبههاي مثبت مدرنيته و نيز معنويتي كه خلا آن مشكلاتي را ايجاد كرده دارد پديد ميآيد، به خصوص دو، سه مساله سبب شده است كه مدرنيته متواضعتر از قرنهاي 18 و 19 شود؛ يكي حملات شديدي است كه پستمدرنها به مدرنيته وارد كردهاند و آنها را به تامل واداشتهاند كه درباره اصول خود تفكر بكند و از آن مطلقگرايي قرن 18 فاصله بگيرد.
دوم مشكلاتي كه در دنياي مدرن و خارج دنيا ايجاد شد ، مدرنيته را به تامل واداشت و متواضعتر كرد. ما شاهد دو گونه مشكل در عرصه اجتماعي و طبيعي هستيم كه حاصل دنياي مدرن است، يكي استعمار است كه البته شما غربيها نميتوانيد تصور درستي از استعمار داشته باشيد، ما كه تازيانه استعمار را خوردهايم ميفهميم استعمار چه مشكلاتي برايمان داشته است. دوم تخريب وسيع محيط زيست است؛ بهطوري كه زندگي را براي همه مشكل كرده است. سوم تسلط تكنيك بر زندگي انسان، زندگي را براي انسان تنگ كرده است.
بنا بود تكنيك ابزاري در دست انسان باشد ولي بسط و تعميق آن در دنياي امروز سبب شده است كه انسان ابزاري در دست تكنيك باشد. شما آلمانيها ميتوانيد در افكار كساني مثل هايدگر تصوير وحشتناكي كه از اين مساله است ببينيد؛ بنابراين مدرنيته احساس ميكند به معنويتي نياز دارد كه غيبت آن سبب اين مشكلات در جامعه شده است و من فكر ميكنم اصيلترين و كارآمدترين معيارهاي معنوي و اخلاقي در اديان ابراهيمي و بهخصوص اسلام وجود دارد. فكر ميكنم در آينده شاهد دنيايي خواهيم بود كه از مزاياي دنياي مدرن برخوردار است و نيز گرايش بيشتر معنوي و حتي ديني خواهد داشت.
وضع ما در دنياي اسلام و جهان سوم كمي متفاوت با شماست. من معتقدم اسلام گرچه احيانا از آن توسط حكومتهاي مستبد و گرايشهاي مرتجع سوءاستفاده شده، اما در عمق جوامع اسلامي مردم هميشه اسلام را در كنار خود و در مقابل مستبدان و استعمارگرايان احساس كردهاند و حتي در دوران جديد ما تلاش بسياري از متفكران بزرگ مذهبي را ديدهايم كه به تبيين معيارها و ارزشهاي بشري دنياي مدرن مثل آزادي، پيشرفت، علم، عدالت، حقوق انسان از زبان اسلام پرداخته و انديشههاي جالبي عرضه داشتهاند و مردم اينطور به اسلام نگاه ميكنند. شما ميبينيد در ايران مردميترين انقلابي كه در دوران جديد داريم بر اساس اسلام و با دعوت اسلام تحقق پيدا كرده است و همين انقلاب ديني بود كه استبداد وابسته به بيگانه را كه عرصه را بر زندگي مردم تنگ كرده بود، از صحنه بيرون كرد.
دين اسلام در جنبه مثبت پيشنهاد جمهوري اسلامي را بيان كرد. دين اسلام بسيار متفاوت است با اسلامي كه در همسايگي ما بود و به صورت نادرستي بينش غلط خود را به نام اسلام تحميل ميكرد؛ يعني گونهاي تفكرات بسته كه حقوق اساسي انسان را به رسميت نميشناخت؛ اين دو اسلام با هم تفاوت دارند.
ما ممكن است در مقام عمل مشكلاتي داشته باشيم ولي اين هيچ وقت به اين معنا نيست كه مردم از دين رويگردان شدهاند، اگر هم انتقادي هست، گاهي انتقاد اين است كه چرا تفسير غلط از دين ميشود و چرا رفتارهاي نادرست به دين نسبت داده ميشود.
من معتقدم هنوز هم تفكر دين و مذهبي، البته تفكر روشنبينانهاي كه نسبت به اسلام است و در جريانهاي حركتهاي روشنفكري در 100 سال گذشته بروز داشته است، هنوز قويترين عامل در جامعه ايراني است.
شما از اسلام سياسي نام برديد، اسلام سياسي است. يكي از تفاوتهاي ميان اسلام رسميت همين است، منتهي كدام سياست؟! سياستي كه به دموكراسي اعتقاد دارد ، براي زنان حقوق قائل است، به آزاديهاي اساسي احترام ميگذارد. خواستار ثروتمند شدن جامعه است، در عين حالي كه عدالت بر آن حاكم باشد و اين كه مبناي سياست اخلاق باشد كه متاسفانه امروز در دنيا فقدان اخلاق در سياست فاجعهبار بوده است. ما اين اسلام سياسي را قبول داريم. ممكن است ديدگاههايي وجود داشته باشد كه با اين معيارها سازگار نباشد. معتقدم در متن انقلاب ما اين اسلام بود و در عمق وجدان مردم ما هم همين اسلام است و معتقدم كساني كه چنين اسلامي را قبول داشته باشند آيندهدار هستند. اگر كساني خلاف اين فكر ميكنند در نهايت شكست خواهند كرد.
***آقاي دكتر خاتمي آيا به زودي شاهد اين خواهيم بود كه شما خودتان را براي انتخابات آينده كانديدا كنيد؟
فكر ميكنم اين مساله جزئي و داخلي است و مربوط به داخل ايران ميشود، اجازه بدهيد جلسهمان را با اين بحثها مشغول نكنيم؛ البته فقط اين را بگويم از نظر شخصي به هيچوجه علاقهمند نيستم بازگشت عملي به سياست داشته باشم، ولي اينكه چه خواهد شد آن را ميگذاريم براي آينده تا ببينم چه تصميمي خواهيم گرفت.
***اگرچه فرموديد مساله كانديداتوري شما به ايران مربوط ميشود در عين حال مساله جهاني هم هست؛ چون ايران در سياست بينالمللي نقش مهمي دارد و الان هم ميخواهند بدانند خاتمي ميآيد يا نميآيد؛ بنابراين اجازه دهيد با توجه به اينكه جسارت هم جزء طبيعت خبرنگاران است مجدد تكرار بكنم شما در جايي فرموده بوديد بنا به دو شرط حاضريد در صحنه انتخابات شويد، آيا اگر اين شروط به طور نسبي واقعيت پيدا كند حاضريد چنين وظيفه ديني - مذهبي را در چنين برهه مشكلي كه ايران با آن روبهروست انجام دهيد؟
من دو نكته را عرض ميكنم. يكي اينكه يكي از مشكلات جامعه ما اين است كه همواره سعي داشته فرد يا افرادي بيايند و مشكلات را حل كنند. همه تلاشها و شعارهاي من اين است كه بگويم آن كه اصيل و داراي اعتبار است و آن كه صاحب حق است خود مردم و ملت هستند. مردم بايد باور كنند و بدانند قهرمان خود آنها هستند، نه اينكه در انتظار قهرماني باشند كه آنها را نجات دهد. اگر اين حالت به صورت خودآگاه در ملت ما پيدا شود هيچ چيز نميتواند آينده و سربلندي و پيشرفت اين كشور را تهديد كند .
دوم آنچه براي من مهم بوده و هست اين است كه انتخابات درست انجام شود و گزينههاي مختلفي كه گرايشهاي مختلف دارند حضور داشته باشند و مردم بتوانند با دست باز انتخاب كنند و انتخابات با آزادي انجام شود و تضمين اين كه راي مردم تعيينكننده است؛ من همواره روي اين مسائل تكيه داشتهام و هر كاري از دستم برآمده كردهام و الان هم معتقدم بايد به انتخابات پرشور با حضور مردم و با قدرت انتخابگري متنوع مردم بينديشم . اميدوارم شاهد انتخابات پرشور با حضور مردم و برخوردار از معيارهاي قابل قبولي كه براي ملت ما مفيد است، باشيم.
***جناب خاتمي چرا به فرايبورگ ميآييد و به برلين نميآييد؟ چه نقشي ميتوانيد انجام دهيد كه اين هماهنگي بين اصفهان و فرايبورگ تامين شود؟
البته من سفرهاي قبلي هم به آلمان داشتهام، از جمله سفر رسمي من به آلمان. مفصل در برلين هم بوديم. باز هم بعد از رياستجمهوري سفر ديگري داشتيم كه هم به برلين رفتيم و هم به هامبورگ .
دوستان ما در فرايبورگ از چند سال پيش لطف كردند و از من تقاضا داشتند سفري به اينجا داشته باشم، متاسفم چرا زودتر به فرايبورگ نيامدم.
اصفهان از برجستهترين شهرهاي فرهنگي ماست، خوشحالم با تلاش آقاي دكتر صلواتي مساله خواهرخواندگي فرايبورگ و اصفهان به تاييد دو طرف رسيد و فكر ميكنم ارتباطات و روابط ميان دو شهر و ميان دانشگاهي و تبادل دانشجو و محققان ميان دانشگاههاي اصفهان- فرايبورگ مسير خوبي را طي كرده است.
در اين چند سال دهها برنامه برنامه خوب فرهنگي متنوع چه در ايران از سوي فرايبورگ و چه در فرايبورگ از سوي ايران برگزار شد. باز هم اگر كاري از دست من براي تقويت اين روابط ساخته باشد كوتاهي نخواهم كرد.
***آيا تنها اين وضع فرايبورگ، اصفهان هست؟ آيا مردم ايران به آن اهميت ميدهند؟
معتقدم خيلي بيشتر از اين ميشود ميان ملت، فرهنگ، تمدنهاي ما ايجاد رابطه مستمر و قويتر داشت . متاسفانه بعضي مسائل سياسي مانع ميشود آن طوري كه شايسته است در اين زمينهها پيشرفت داشته باشيم. طبعا به ميزاني كه روابط سياسي نزديكتر، بهتر و گستردهتر باشد زمينه براي اين روابط فرهنگي و علمي و اجتماعي هم بيشتر فراهم ميشود.
ارتباط ميان فرايبورگ اصفهان به طور خاصي بيشتر جنبه سمبليك دارد؛ يعني اين دو شهر از شهرهاي ديگر شايد {بهتر}بتوانند نماينده فرهنگ و تمدن هر طرف باشند. نظير اينها بين شهرها و موسسات ديگر هم ميتواند برقرار شود.
***به نظر شما چه تغييراتي در سياست خارجي چه نسبت به ايران و چه نسبت به جهان در چه زمينههايي بايد ايجاد شود؟
اميدوارم شاهد تحولاتي در عرصه جهاني باشيم نه تنها ايران.
در دهه گذشته آنچه بر عالم و آدم حاكم بود بسيار نگرانكننده بود. شما ميدانيد كه سياست من سياست تنشزدايي و اعتمادسازي بود. ما نه تنها با همسايگان روابط بسيار خوبي برقرار و سوءتفاهمات را رفع كرديم، در دنيا هم گامهاي مهمي برداشتيم.
نمونهاش ارتباطاتي بود كه بنده با كشورهاي اروپايي داشتم. استقبالي كه آنها ميكردند و احترام متقابلي كه به همديگر داشتيم حتي با آمريكا نيز گامهاي مثبتي برداشته شد. ما از آمريكا لطمههاي بزرگي خوردهايم. آمريكا سياست بسيار بدي در ظرف نيم قرن گذشته در قبال ما اعمال كرده است. كودتا، حاكميت بر سرنوشت اقتصادي، سياسي، نظامي و فرهنگي ايران، تبديل ايران به ژاندارم خودش در منطقه، حمايت يكي از سيستمها در رژيمهاي مستبد و فاسد و بعد از انقلاب هم تحريكها و رفتارهايي كه بسيار اين سوءتفاهمها را بيشتر كرد. طبعا در ايران هم عكسالعملهايي بود كه لازمه انقلاب بود و طبعا بدبينيها را در آمريكا قوي كرد، اما ميتوانست اين مسائل تداوم پيدا نكند. در دوره من و آقاي كلينتون هر دو طرف ميخواستيم در مسير رفع سوءتفاهم و نزديكي بيشتر گام برداريم؛ البته ما اصول و مواضعي داشتيم كه به هيچوجه حاضر نبوديم آنها را زيرپا بگذاريم. تشنجزدايي به معني دست برداشتن از اصول و منافع ملي نبود، ولي فكر ميكنم حتي در دورانهاي كلينتون بدترين تحريمها بر ما تحميل شد. بعد از روي كار آمدن نومحافظهكاران كه وضع ما بسيار بدتر شد. اولين گامي كه برداشته شد اين بود كه ايران را به عنوان محور شرارت معرفي كردند، آن هم وقتي كه اگر تفاهم و سياست ايران نبود آمريكا در افغانستان با مشكلات بسيار بزرگي روبهرو ميشد.
بعد هم مسائل اشغال عراق، اشتباهات بزرگ ديگري پيش آمد. اين سياستها سبب شد افراطگرايي و خشونتگرايي نه تنها اين بين نرود بلكه تقويت شود. 10 سال است دنيا در وضعيت بدي به سر ميبرد. شايد خود آمريكاييها كمتر از ديگران هزينه پرداخت نكرده باشند. در اين مدت صدها ميليارد دلار از درآمدها و ماليات مردم آمريكا صرف بلندپروازيهاي آمريكا شد؛ بدون اينكه با تروريسم و خشونت بتوانند مبارزه كنند. صدها هزار نفر از عراق و افغانستان قرباني اين سياست غلط شدند. هزاران نفر از جوانان آمريكايي قرباني بلندپروازي توسعهطلبيهاي آمريكا شدند و افراط گرايي در منطقه ما با اين سياستها تقويت شد. اميدوارم كل اين مسائل تغيير پيدا كند و با اين هزينهاي كه آمريكاييها پرداختهاند بتوانند در انتخابات آينده كاري كنند كه ما شاهد حكومت و وضعيت بهتري بر جوامع بشري باشيم. مطمئن باشيد اگر انعطاف، انصاف و عدالت مبناي كار حكومتهاي آمريكايي قرار بگيرد ما شاهد كاهش بحران، تضعيف افراطگرايي و خشونت و نيز برقراري روابط صلح آميز ميان ملتها خواهيم بود. اميدوارم همهجا خرد، انصاف و عدالت حاكم شود.
***شما هشت سال رييسجمهور بوديد. آيا تصورتان اين است اگر دوباره اين سمت را عهدهدار شويد بتوانيد كارهايي كه در آن چند سال موفق به انجام آن نشديد انجام دهيد؟ مشكلات آن موقع و قوانين كه عرض كرديد براي اينكه دستتان باز شود براي انجام وظايف آيا با وضعيت فعلي شوراي نگهبان و سايرمسائل آيا تصور ميكنيد دستتان بازتر خواهد شد؟
بگذاريد مسائل داخل ايران در داخل ايران مورد بحث قرار بگيرد. من هم در ايران به تناسب صحبتهايم را كردهام و ميكنم.اميدواريم همواره دركنار ملت و تلاشگر براي بيداري و ملت و دفاع از اصول و آرمانهاي انقلابي و ملي باشم.
***گفتيد دين دو وجهه دارد، يكي آزاديخواهي و ديگري استبدادگرايي، اصول آزاديخواهي در اين نوع تفكر ديني كه شما ميخواهيد چيست؟
اصلا معتقد نيستيم دين دو وجهه دارد. يكي استبدادگرايي و ديگر آزاديخواهي! البته ديكتاتورها، مستبدان، ضايعكنندگان حقوق انسانها از دين هم سوءاستفاده كردهاند و اينجا معتقدم خود دين هم مثل انساني كه مورد ستم قرار گرفته مظلوم است، مگر ميشود ديني كه ميگويد فقط بايد پرستش زيبايي مطلق، عدالت مطلق، خير مطلق، حكمت مطلق كنيم، استبداد سياسي و اجتماعي را مورد تاييد قرار دهد؟
معتقدم حقيقت دين نه به آن صورتهايي كه در تاريخ پياده شده اصلا فراخوان به آزادي و آزادگي انسان بوده است، البته قدرتمندان و اقتدارگرايان از همه چيز سوءاستفاده كردهاند؛ از دين، هنر، علم و حتي از انسان، آزادي و حقوق او سوءاستفاده كردهاند. ما نه تنها بايد تلاش كنيم انسان را از سلطه خودخواهان، اقتدارگرايان، افراطگرايان و خشونتطلبان نجات دهيم بلكه بايد بكوشيم دين، انسان، حقوق بشر و آزادي را از اينكه مورد سوءاستفاده اينها قرار گيرد، نجات دهيم. كساني هستند كه اين ديدگاه را قبول ندارند و ما مشغول مبارزهايم.
***دوست داريد چه كسي در آمريكا رييسجمهور شود؟
دوست دارم كسي رييسجمهور شود كه قدر ملت آمريكا و اهميت نقشي را كه آمريكا ميتواند در سرنوشت بشر داشته باشد بداند. بخواهيم و نخواهيم آمريكا كشور بزرگي است و كشوري است كه بخش عمدهاي از ملتش براي آزادي و دموكراسي تلاش كردهاند. ثروتمندترين و پيشرفتهترين كشور دنياست. اگر كساني نماينده اين ملت باشند كه بكوشند تا با اين امكانات و عظمت در خدمت همه بشريت باشد و نه سركوب بخشهايي از بشريت، ما دنياي بهتري خواهيم داشت.
من خواستار دولتي هستم كه همان طور كه قانون اساسي آمريكا خواسته نه تنها نماينده آزادي ملت آمريكا بلكه داراي رسالت براي كمك به آزادي و پيشرفت همه دنيا باشد نه كشوري كه براي كشورهاي صنعتي به عنوان برادر بزرگ و براي همه دنيا به عنوان سركوبگر ايجاد رعب وحشت و خسارت بكند.
اميدوارم ملت آمريكا در اين انتخابات هم انتخاب درستي را انجام دهد.
***در چند ماه پيش ميان روشنفكران اسلامي و همچنين روحانيون بحثي در گرفته بود كه آيا قرآن وحي خداوند است يا الهام خداوند. اين بحث مسلم است كه نتايج سياسي هم دارد كه اگر كلام خدايي است براي هميشه و همه عرصهها داراي اعتباري است كه در قرآن مقدس احكامش نوشته شده و به محمد (ص) الهام شد. يك حالت نسبي به خود ميگيرد، خيليها راجع به اين مساله موضع گرفتهاند. هيچ جا موضع جنابعالي را در اين مورد نخواندم، خيلي دلم ميخواست بدانم بعد از اين حرفها لغت كافر براي آقاي سروش درست است ؟
اولا فكر نميكنم كسي آقاي سروش را تكفير كرده باشد . دكتر سروش يكي از متفكران نامدار زمان ماست. دوم اينكه اين بحث بحث تازهاي نيست، در طول تاريخ اسلام ديدگاههاي مختلف در اين زمينه وجود داشته. متفكران و فيلسوفان بحثهايي در اين زمينه داشتهاند. من معتقدم هم محتواي قرآن وحي است و هم آنچه هست كلام خداست. آنچه گفته شد آن مشكلي كه شما گفتيد طور ديگري قابل حل است. اگر بگوييم وحي الهي به اين معنا نيست تمام آنچه در قرآن آمده براي همه زمانها، مكانها و انسانها بايد عينا اجرا شود، چنين نيست. ما اجماع بين همه مسلمانان داريم كه قرآن ناسخ و منسوخ دارد، يعني آيهاي بوده است و در زمان خود پيغمبر از اعتبار اجرايي افتاده، به علاوه بخشي از احكام و مسائلي كه هست براي حل مشكلاتي بوده كه در آن زمان و مكان وجود داشته . اين به اين معنا نيست اگر زمان و مكان عوض شد باز هم عينا همانها ميتواند اجرا شود.
فكر ميكنم مسالهاي كه گفته شد زمان و مكان دو عنصر تعيينكننده در اجتهاد اسلامي هستند؛ اجتهاد اسلامي اگر وجود داشته باشد بسياري از مسايلي كه متعلق به زمان ماست و احكام خاص خود را ميطلبد كه متعلق به زمانهاي گذشته بوده و زمانش عوض شده همه اينها قابل اجتهاد كردن اسلامي است.
اگر بگوييم قرآن آمده عقل انسان را تعطيل كند، هم جفاي به انسان كردهايم و هم جفاي به اسلام و قرآن. پيامبران براي تقويت عقل انسان و به كار بستن عقل او آمدهاند و حتي خود قرآن را با عقل انسان بايد فهميد.
يك ديدگاه داريم كه ميگويد دين آمده است تا انسان را از عقل بينياز كند كه ديدگاه غلطي است. ديدگاه ديگر ميگويد خدا رقيب انسان است مثل اين كه اگر انسان آزاد باشد، جاي خدا را تنگ ميكند! نه، خدا آمده است تا انسان آزاد و خردمند زندگي كند و اين ديدگاههاست كه بايد عوض شود.
انتهاي پيام
شنبه 11 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 139]
-
گوناگون
پربازدیدترینها