واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: از دیرباز آرزوی برگشتن به زمان گذشته و انجام کارهایی که می بایست به انجام می رسید و نرسید و یا انجام ندادن کارهایی که نمی بایست انجام می گرفت و انجام گرفت ذهن خیالپرداز آدمی را به خود مشغول داشته است. این آرزوی صرف با پدید آمدن عصر صنعتی در اروپا و شیفتگی بی حد و حصر آدمی به ماشین به مثابه وسیله ای که به سرعت و دقت امور جوامع را به انجام می رساند تشدید شد. تشدید از این نظر که انسانها در مواجهه با این پدیده نوظهور و کرنش در مقابل سرعت و دقت آن برآورده شدن تمامی آرزوهای خویش را از آن انتظار می کشیدند خاصه آن که اواخر قرن نوزدهم و ظهور سیانتیسم و علم پرستی نوین بر شدت و حدت آن انتظار از ماشین که خود جدید ترین مظهر علم نوین بود افزود. تا بدانجا که نخستین رمان عصر جدید درباره سفر در زمان به قلم اچ جی ولز تحت نام " ماشین زمان " به رشته تحریر درامد. از آن به بعد داستانها و فیلمهای بسیاری توسط ماشین زمان، انسانها را به گذشته و گاه به آینده بردند.
اما سفر در زمان چیست؟
در ساده ترین بیان ممکن سفر در زمان یعنی انتقال انسان به گذشته و یا آینده. اما عمده پیچیدگی و بغرنجی آن در چگونگی انجام این انتقال نهفته است.ولی بجای پرداختن به چگونگی این انتقال بهتر آن است که نگاهی بسیار اجمالی به زمان بیندازیم . زمان در مقام تعریف شاید یکی از پیچیده ترین و دیریاب ترین مفاهیمی باشد که به راحتی تن به تعریف نمی دهد. اگر به این سخن شک دارید سعی کنید " دیروز " را برای مثال، فارغ از عناصر دال بر زمان تعریف کنید. ولی برای وجود امکان سفر در زمان باید زمان را از ابتدا(!) تا انتها(!) به صورت نواری در نظر گرفت که ما هر لحظه در جایی از آن قرار داریم. درست مانند نوار فیلم سینما. هر لحظه از عمر ما بسان فریمی از فریمهای بسیار این نوار بلند است. طبق این تعریف صرفنظر از این که ما کجای این نوار ایستاده ایم هم فریمهای قبل که گذرانده ایم موجود است و هم فریمهایی که در آینده طی خواهیم کرد. از این نظر هم گذشته ما موجود است و هم آینده ما . طبق این تعریف پیش گویی های راستین نظر افکندن به آن فریمهای آینده است و رویاهایی که خبر از آینده می دهند برقراری روح آدمی با فریمهای آینده. و باز طبق این تعریف هر لحظه از گذشته موجود است تنها کافی است به آن فریم رفت. می توان به آغاز جنگ جهانی دوم رفت می توان سر بالین تولستوی حاضر شد می توان با چارلز دیکنز هم صحبت شد و ... از این سوی نیز می توان به آینده رفت و از آینده ی بشریت مطلع شد. کافیست وسیله ای ،روشی، راهی باشد که ما را قادر به انجام چنین کاری کند. ولی بجای پرداختن به چند و چون آن وسیله به تناقضات( پارادوکــسهایی ) منطقی می پردازیم که سفر در زمان ایجاد خواهد کرد.
1- پارادوکــس اول: فرض کنید شخص الف در ساعت 10 امروز به ساعت 10 دیروز منتقل می شود. زمانی که به گذشته می رسد مسلماً شاهد حضور خود خواهد شد که ما او را شخص ب می نامیم. شخص ب طبق تصمیمی که گرفته است راس ساعت 10 فردا به ساعت 10 امروز برخواهد گشت و حتماً این کار را انجام خواهد داد. زمانی که این کار را انجام دهد و ما او را شخص ج می نامیم متوجه کپی های خودش که اشخاص الف و ب باشند می شود. و باز شخص ب طبق تصمیمی که گرفته است.... و اشخاص د، ذ ، گ .... و تا ابد تکثیر خواهند شد.
2- پارادوکــس دوم: فرض کنید همان شخص به گذشته برود و برای مثال یکی از اجداد خود را در کودکی بکشد. در این صورت وضعیت خودش چگونه می شود آیا زنده می ماند و یا می میرد؟ اگر چنین کاری کند یعنی در زمان گذشته یکی از اجداد خود را در کودکی بکشد آیا اصلا خود به عرصه دنیا خواهد آمد که توسط ماشین زمان به گذشته برگردد و آن جد کذایی خود را بکشد؟
3- پارادوکــس سوم: طبق تعریف نواری بودن زمان, آیندگان هم اکنون هستند. و مسلماً در آن آینده دور دست بشر به تکنولوژی سفر در زمان دست یافته است که بتواند به گذشته برگردد. و حتماً برای پیشگیری از نقاط تلخ تاریخ سعی در دستکاری گذشته می گیرند مثلاً هیتلر را می کشند تا جنگ جهانی دوم بوجود نیاید و این فصل از تاریخ بشر حذف شود ولی ما شاهدیم که هنوز این مقطع از تاریخ در کتب موجود است. به بیان دیگر بشر در آینده نیز به چنین تکنولوژی دست نیافته است.
علاوه بر پارادوکــسهای منطقی مذکور پارادوکــسهای دیگری نیز هست که برای احتراز از اطاله کلام از ذکر آنها خودداری می کنم. ولی همینقدر می گویم که طرفداران سفر در زمان با ارائه ی مدلهای دیگری برای جهان ( فرضیه جهانهای موازی، کرمچاله ها،...) به نوعی به پاردوکــسهای مذکور پاسخ می دهند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]