تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817027988




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امداد رفيقان امداد


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: امداد رفيقان امداد
اينك در اين شب نوراني، اين فرصت دست داده است و مخلص پاريزي، با يك تير، دو نشان مي‌زند؛ هم مي‌خواهد در تجليل استاد امداد سهم داشته باشد و هم امداد از حق مي‌طلبد تا از يكي از پيشقدمان فرهنگ جديد فارسي سخن به ميان آورد:

يكي از مقالات تحقيقي مهم آقاي حسن امداد - كه در فصلنامه چاپ شده است، مقاله‌اي است تحت عنوان اين فصلنامه زيرنظر فاضل حي حاضر صاحب مجلس، آقاي كوروش كمالي سروستاني منتشر مي‌شد و مربوط به شماره بهار 1384 ش/ 2005م است.

استاد امداد تاريخچه فرهنگ جديد را در فارس نوشته، و امشب مي‌خواهم اشاره‌اي بكنم به فداكاري كساني كه در صد سال پيش، دست به ايجاد مدارس جديد زده‌اند؛ درحالي كه واقعا دست تهي داشته‌اند. و اين نكته، مخصوصا در اين جشن باشكوه كه براي تجليل از يكي از محصلان قديم همان مدارس و استادان امروز، يعني حسن امداد برگزار مي‌شود، قابل توجه است و اين مقايسه ما را به اهميت راهي كه طي شده است، آگاه مي‌كند.

آقاي امداد، در مقاله تحقيقي خودتحت عنوان مي‌نويسد:

در سال 1329ق [1911 م] عبدالعلي تهراني، مدير مدرسه، به رياست معارف گماشته شد، در سال 1330 هـ .ق [1912م.] كه حاج مخبرالسلطنه هدايت به والي گري شيراز آمد، هدايت قلي خان هدايت [پسر عموي مخبرالسلطنه]را از تهران خواست و رياست معارف را به او داد... و بعد از او، شادروان ميرزا عبدالله رحمت وصال به رياست معارف فارس گمارده شد. [1334 ق/1916 م.] ( فارس شناخت، شماره 2، ص 14 )‌

مرحوم شيخ الملك بعد از عدليه فارس، به ماليه كرمان رفت و با بلژيكي ها كار كرد و سپس از سيرجان وكيل شد و به نمايندگي مجلس دوره سوم به تهران رفت.‌

مجلس سوم شوراي ملي كه از سرنوشت‌سازترين مجالس ايران است،‌در 17 محرم 1333ه- / 6 دسامبر 1914م - سال شروع جنگ بين‌المللي اول و شش سال قبل از كودتاي سوم حوت 1299ش تشكيل شد؛ ولي دوران قدرت يا به قول كرمانيها دوران آن بيش از يك سال طول نكشيد مجلسي را كه احمدشاه نوجوان افتتاح كرده بود، بر اثر حوادث عالم و ورود نيروهاي روس و انگليس و عثماني به ايران و اولتيماتوم روس خيلي زود پايان يافت و وكلاي آن مجبور به مهاجرت به قم و بختياري و كرمانشاه و بعضا اسلامبول شدند، و اختتام مجلس در 6 محرم 1334ق / 14 نوامبر 1915م در عين فقر و قحط و بيماريهاي همه‌گير اعلام شد، و سپس دوران نيمه‌ديكتاتوري ناصرالملك پيش آمد كه به معروف است و مجلس بعدي در اول تير 1300ش / 15 شوال 1339ق يك سال بعد از كودتا شروع به كار كرد كه ديگر شيخ‌الملك در آن حضور نداشت.‌

اما به هرحال شيخ‌الملك محمدحسن سيرجاني (توضيحا اشاره كنم كه در كتاب بسيار پر ارج مرحوم خانم زهرا شجيعي، نام او شيخ محمدحسين نوشته شده كه بايد اصلاح شود) فرزند درويش عباسعلي سيرجاني معروف به حاج درويش بود، باري هم در همان اوان ورود شيخ‌الملك به تهران حتي قبل از ورود او به قم،‌ مرحوم فرصت‌الدوله كاغذي به او نوشته است كه از جهت مسائلي كه گفتيم و مشكلات كار او، حائز اهميت است و اميدوارم شنوندگان مجلس اجازه دهند قسمتهائي از آن را بخوانم و فتوكپي آن‌را تقديم آقاي امداد مي‌كنم.

مرحوم فرصت در اين نامه ضمن گلايه از برگزيده شدن مرحوم رحمت به معارف فارس، مي‌نويسد:
اولا مبلغ يكصد و شصت تومان مواجب و مستمري مي‌داشتم كه نصف كردند. دو سال هم هشتاد تومان را دادند، بعد، آدم خوش ذات نجيبي كه نمي‌دانم به جهت عداوت، صد را چهل كرده بود، مدتي در كشمكش بوديم، هر چند ثابت كردم كه حق به جانب بنده است؛ ولي در طهران، به خرج چهل رفته بود. بالاخره قرار شد سالي بيست تومان بدهند. بعد از آن هم حكايت توماني دو ريال در ميان آمد، خلاصه دردسر ندهم كه آن هم از ميان رفت. مواجب و مستمري از ديوان ديگري هم ندارم.> ‌

اين چند جمله عيناً از نامه مرحوم فرصت نقل شد تا اولا مقاله آقاي امداد مستند شده باشد، آنجا كه نوشته‌اند: ، ثانياً مايه عبرتي باشد براي امثال ما كه وقتي دعوتمان مي‌كنند كه براي مجلس تجليل از استاد گرانمايه به شيراز بياييم، در ترديد مي‌مانيم كه ميان بليت هواپيمايي گران‌قيمت شركت آسمان يا شركت هما، كدام يك را سبك سنگين كنيم و بعد برگزينيم!‌

باز آقاي امداد مي‌نويسد: براي تاييد، به جمله‌اي ديگر از همان نامه استناد مي‌كنم، مرحوم فرصت مي‌نويسد:
ضمناً تشكيل روزنامه دادند، ماهي پنجاه تومان براي اين كار معين شد. در هر هفته ده تومان، دوازده تومان مخارج روزنامه مي‌شد كه در هر ماه اين پنجاه تومان به خرج مي‌رفت، بلكه به علاوه. اما وجه آبونه مشتركين به شصت تومان در سال نمي‌رسيد؛ چرا كه بسياري پول نمي‌دادند و بسياري را مجاني مي‌داديم و تمام به اختيار ايالت كبري بود. از اين راه هم سودي نبردم و نمي‌برم. ملكي، آسيابي، دكاني، باغ و بستاني هم كه ندارم .‌

در اين اثنا، بخت برگشته، اخويي داشتم كه به رحمت خدا رفت. امروز پنجاه روز است. از او باقي مانده: صد و پنجاه تومان قرض - اين به جهنم - هفت نفر اولاد دارد: ده ساله، هشت ساله، هفت‌ساله، پنج ساله، سه ساله، دو ساله و يكي هم مادرش حامله هست. [اي قانون نظام خانواده، جايت هميشه سبز است!] تمام اينها به جان من بد بخت افتاده. پنج شش نفر هم خودم داشتم؛ از همشيره‌زاده‌ها [‌ توضيح بدهم كه مرحوم فرصت خود زن و بچه نداشت و يكتا زندگي مي‌كرد، اين براي عبرت آنهايي است كه زن نمي‌گيرند تا راحت بمانند.] و يك خدمه و يك نوكر. روي هم ده پانزده نفر مي‌شود، اين ده پانزده نفر - به والله العلي العظيم - شب و روزي دوازده قران نان خالي مي‌خواهند تا چه رسد به چيزهاي ديگر. اين هم بماند...>‌

خيلي به ضجه زاريهاي او توجه نكنيد با اين همه گرفتاريها، فرصت كاملا با دنياي جديد همراه بود، با كمال دست‌تنگي كه داشت و عيال‌وار بود،‌ در آن روزگاران، يكي از همان خواهرزاده‌ها را فرستاده بود به مسكو كه تحصيل نمايد، و چون خود فرصت طبيب زاده بود كه معمولا مي‌گويند بچه حلال‌زاده به دايي مي‌رود، خواهرزاده‌اش هم در مسكو طبيب شد و به ايران بازگشت (همه اين‌ها را از حافظه مي‌گويم). اين طبيب دو دختر داشت. يكي آذر ابتهاج است كه او هم طبيب بود و رشتي‌ها هم نگذاشتند به شيراز برسد بين راه همسر ابوالحسن ابتهاج شد كه يكي از اقتصاددانان بزرگ بود. فاميل خود خانم صنيع است (روايت خانم فاتحي كرمانشاهي در يك انجمن ادبي)، او خانه‌اي بزرگ در لندن دارد؛ ولي خانه شوهرش در خيابان وزرا تبديل به مسجد شد:ببين كرامت ميخانه مرا اي شيخ كه چون خراب شود، خانه خدا گردد!

هوشنگ ابتهاج - سايه - برادرزاده همان ابتهاج است. (روايت از مرحوم دكتر خورومي طبيب جراح چشم). مقصودم از اين صغري كبري چيدن‌ها، در اين شب، اين است كه اين صنار سه‌شاهي ذوق و حالي كه در اشعار هوشنگ ابتهاج - سايه- مي‌بينيد، بازهم برمي‌گردد به شيراز جنت‌طراز و البته همان حافظ عليه ما عليه،‌و حافظ سايه هم،‌زير سايه‌بان همان خورشيد شمس‌الدين شيراز است!

مرحوم فرصت در آخر نامه‌اش مي‌نويسد: ‌

آقاي امداد در باره مرحوم فرصت مرقوم داشته‌اند: ‌

قبل از آنكه درباره نشان فرصت صحبتي كنم، محض تفريح دوستان و همشهريان فرصت كه خسته هم شده‌اند، داستاني از قول مرحوم محمد پروين گنابادي، استاد فاضل عضو لغت نامه دهخدا و وكيل مجلس بعد از شهريور بيست و مترجم كتاب مقدمه ابن خلدون عرض كنم. يك روز كه با هم در لغت‌نامه بوديم؛ يعني كار مي‌كرديم، مي‌گفت: در خراسان، وقتي گوسفندي را مي‌خواهند قرباني كنند، چشم و ابروي او را سرمه‌ مي‌كشند، و پشتش گل سرخ مي‌مالند يك آينه توي پيشاني‌اش مي‌بندند و سپس با لوله آفتابه آب مي‌دهند، و بقيه قضايا... مي‌گويند، يك روز بره‌اي به بره ديگر كه او را به قربانگاه مي‌بردند، گفت: خوشا به حالت كه سرمه و رنگ و خال و زلم زيمبو به تو مي‌زنند و اينها همه تلافي آن لحظه كه تيغ برگردنت است، مي‌كند. بره قرباني جواب داد: حرف تو درست است، آن سوزش تيغ بران و آن مشت پس... را مي‌توان تحمل كرد، چيزي كه مرا آتش مي‌زند، آن سيبي است كه بعد از كشتن، زير دمبه بره قرباني مي‌گذارند و تا لحظه آخر هم ‌ مي‌ماند كه مردم ببينند، درد اين يكي، سيب سرخ، از هزار كارد بران بدتر است! ‌

حالا براي مستندكردن اين بخش از يادداشت آقاي امداد كه در خصوص مرحوم فرصت مي‌فرمايند: ، بخشي از نامه ديگري كه مرحوم فرصت براي شيخ‌الملك به كرمان فرستاده است و مورخ 12 شهر شعبان است، نقل مي‌كنم: با توست. سه چهار روز به اداره نشسته، كاري مي‌كردم. پس از آن به واسطه - چه عرض كنم؟ - اداره پيچيده شده، نه معزولم و نه منصوب. به هرحال ابدا كاري ندارم، با كمال پريشاني روزگاري مي‌گذرد. اينها را كه عرض كردم، نخواستم اظهار فقر كنم، خواستم وضع مملكت را ملاحظه فرماييد؛ از طرفي كاري مي‌دهند، از طرف ديگر همراهي ندارند. مبادا كار كس، اين‌گونه مشكل!‌

در باب نشان اين بي نشان، از طرف ايالت جليله فارس چيزي نوشته بودند به حضرت اقدس والا، نصره‌`السلطنه [‌عموي احمد شاه]‌‌‌، نشان را حضرت معظم له توسط ايالت فارس فرستادند - الآن در منزل ايالت است - پاكتي هم از طرف حضرت شاهنشاه‌زاده اعظم آمد كه در كابينه نوشته بودند، مشعر بر اينكه نشان را فرستادم؛ ولي افسوس كه خودم همراه نشد كه بياورم و به تو بدهم و بعض اظهار مراحم بسيار. آنگاه در ذيل آن پاكت و خط كابينه، به خط مبارك خودشان، چند سطري مرقوم داشته بودند به مركب آبي. عين عبارت را نقل مي‌كنم، اين است:‌

مرحوم فرصت ادامه مي‌دهد: ‌

فكر مي‌كنم در مجلس تجليل از امداد، گفتگو از يكي از معلمان قديمي شيراز، و مستند كردن مقاله تحقيقي ايشان با يك سند به خط خود فرصت، مورد علاقه و شوق خود صاحب اين مجلس نيز بوده باشد.‌پايان سخن است، و ، لابد پلوهاي مجلس تجليل، ديگر دم كشيده و ته‌چين‌ها تبديل به ته ديگ شده.

مطلب جالبي هم در باب كتاب آثار العجم - كه شاهكار فرصت است - و حق‌التاليف او، دارم كه ان‌شاءالله مي‌ماند براي مجلس ديگر كه لابد دوستان شيرازي، از جمله آقاي كشتكاران و ساير اهل قلم، تشكيل خواهند داد، و اگر عمري بود در آنجا به عرض خواهد رسيد. پدرم، مرحوم حاج آخوند پاريزي كه خطيبي دل آگاه بود، خدايش رحمت كناد هميشه مي‌گفت:



 چهارشنبه 8 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 267]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن