محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827906481
تلويزيون - طوطيان شكرخوار تلويزيون
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: تلويزيون - طوطيان شكرخوار تلويزيون
تلويزيون - طوطيان شكرخوار تلويزيون
گلبو فيوضي:در رويكردي تاريخي به اجرا و مجريگري شايد بتوان با كمي اغماض تاريخ پدايش اين فن را برابر با اولين تمايلات آدمي براي ايجاد ارتباطي دوسويه با ديگري و بيان ديدگاهها و جهان ذهني او دانست. آنچه بيشك قابل اثبات است رابطهاي است مبتني بر انسان با فرد يا افرادي ديگر كه براي دستيابي به اهداف مختلف دست به ايجاد چنين ارتباطي ميزند تا ديگران را با خود در نوع نگرشي خاص و عقايدي معين همراه كند. شيوه اين رفتار و راههاي دسترسي به چنين توافقي سراسر به هوش و آگاهي و توانمنديهاي گفتاري، مردمشناسي و درك مناسب فرد از مفاهيم زيباييشناختي بستگي دارد اينكه چگونه بتواند ظرافتهاي فكري خود را در مسيري درست و با شيوهاي منطقي براي ديگران شرح دهد تا آنها عقايد او را بپذيرند و با او همقدم شوند توانمندي هوشمندانهاي است كه هر كس توان آن را ندارد. اگرچه در ابتدا با شيوهاي به اين اندازه حساب شده مواجه نبودهايم اما افراد بدون آنكه بدانند با آگاهي از چنين اموري ميتوانستند بر افكار عمومي جمعي كه در آن حضور داشتند تاثير بگذارند. رهبران مذهبي براي پيروانشان، صاحبان مشاغل براي كارمندان خود و بزرگان خانوادهها براي فرزندان و اقوام دست به سخنراني ميزدند و بيآنكه بدانند نخستين تجربههاي مجريگري را رقم زدند. اقدام براي جلب افكار اطرافيان و نياز به تاييد از سوي ديگران امري عمومي است كه امروزه به عنوان يك توانمندي و فن مورد بررسي قرار گرفته است. همه ما در مفهومي عامتر زمانهايي كه نياز به حمايت فردي داريم با كمك از شيوههايي مناسب ميكوشيم باورهاي خود را در بهترين و مناسبترين قالب ممكن براي مخاطب خود باز گوييم تا احتمال همراهي او با ما تا آن جا كه ممكن است افزايش يابد. اين تلاش در ترغيب ديگران براي سهيم شدن در مشتركات مادي و معنوي و ديدن جهان از منظر نگاه ما بنيانگر فن مجريگري در رسانههاي قدرتمند امروز است. شناخت چنين توانمندي در افرادي خاص و قابليت پذيرش از سوي توده مردم سبب شده است تا صاحبان رسانهها با مقوله اجرا به نحوي متفاوت مواجه شوند. يك مجري تلويزيوني در هر كجاي جهان كه باشد ميداند كه براي جذب مخاطب و براي ايجاد ارتباطي مناسب با او بايد او را به خوبي بشناسد، سلايقش را بداند و خود را تا حد ممكن به معيارهاي ديداري و ارزشي او نزديك كند تا بتواند به بيان ديدگاههاي خود و رسانهاي كه براي آن فعاليت ميكند، بپردازد. ابرقدرتها بر پايه ايجاد ارتباط و تفاهم مشترك بنا نهاده شدهاند و مجريان آگاه و توانا با علم بر تاثيرگذاري مناسب بر افكار عمومي ميتوانند بزرگترين كانالهاي ترويج عقايد سياستمداران و رسانههاي وابسته به آنها باشند. هرچه بيشتر از تاريخ پيدايش نخستين رسانهها ميگذرد نقش حساب شده و علمي مجريان در رسانهها و سرمايهگذاري برنامهريزان رسانه در اين باب افزايش مييابد. اگر در ابتدا ما تنها شاهد حضور تصنعي و نمايشي افرادي با چهرههايي بسيار زيبا و جذاب بودهايم اين روزها بيشتر شاهد فعاليت مجرياني توانا، آگاه و مسلط به حوزههاي تخصصي در اجرا هستيم زيرا تهيهكنندگان و صاحبان رسانه ديگر به نقش ارزشمند مجريان واقف شدهاند و بيش از آنكه به دنبال افرادي با جذابيتهاي صرفا ظاهري بروند به دنبال چهرههايي صميمي، باورپذير و ملموس براي اقشار عمومي هستند تا توسط آنها به ترويج و تبليغ خود بپردازند و آنها ميدانند كه بعد از رعايت درست اصولي كه در ادامه به آن ميپردازيم ميتوان مطمئن بود كه تا حد قابل قبولي مردم يك جامعه آن طور ميانديشند، آن طور ميپوشند و آن طور زندگي ميكنند كه رسانهها از طريق مجريان خود به آنها تزريق كردهاند.
ويژگيهاي يك مجري خوب
آنچه سبب ميشود يك مجري از سوي مخاطبان مختلف با سلايقي متفاوت، محبوب و دلنشين به چشم آيد و بتواند در ايجاد رابطهاي موثر و دوسويه ظاهر شود فاكتورهايي است كه بعضي از آنها در حوزه آموزههاي علمي او قرار ميگيرد و بعضي ديگر جزء ويژگيهاي فردي و شخصيتي او به حساب ميآيد.تسلط بر دايره واژگاني مناسب، اداي درست و بينقص كلمات، قدرت ايجاد ارتباطي صميمانه و صادقانه با مخاطب، توانايي در طنزپردازي، درك و پردازش مسائل روز فرهنگي و اجتماعي، انعطاف و داشتن صدا و چهرهاي مناسب بخشي از آن دسته خصوصياتي است كه يك مجري، خصوصا در تلويزيون بايد دارا باشد. فرزاد جمشيدي مدرس و مجري موفق صدا و سيما معيارهاي انتخاب مجري خوب را در سراسر دنيا چنين معرفي ميكند: «فردي با پوشش و چهرهاي مناسب، اطلاعات عمومي كافي، مسلط به قلمرو واژگاني، هنرشناس و در حد و اندازههاي يك الگوي رسمي و همهگير براي مردم جامعه اش.» به نظر ميآيد فردي ميتواند الگويي تمامعيار براي مردم جامعهاش باشد كه در ابتدا فرهنگ و خواستهاي آن مردم را به خوبي بشناسد و در ادامه بداند از چه دريچهاي بايد با آنها سخن بگويد تا به درك متقابل و درست مفاهيم مورد نظرش نايل شود. صرفنظر از گذراندن دورههاي آموزشي و تخصصي براي توانمنديهاي اجرا كه در ادامه به آنها خواهيم پرداخت، يك مجري موفق شخصي است كه مطالعات روزانه مشخصي داشته باشد و با حال و هوا و خواستهاي جامعهاش آشنا باشد، بداند جوانان جامعه چه علاقهمنديهايي دارند و دل مشغوليهاي روزانه آنها چيست و همچنين بداند كه در حال حاضر مهمترين معضلات در محدوده مسائل فرهنگي و اجتماعي آنها حول چه محوري در جريان است. پوشش مورد قبول مردم را بشناسد تا بتواند آنها را در سوق دادن به سوي ارزشهاي مورد پذيرش رهنمون شود. اينها و بسياري موارد ديگر بخشهايي از آگاهيهاي روزانه و معمول يك مجري است تا با كمك آن بتواند هوشمندانه برنامهاي را به سوي درست و صميمانه هدايت كند و نتايج مطلوب و ارزشمندي را به دست آورد.
گذراندن دورههاي تخصصي
همه چيز با يك تست صدا آغاز ميشود. اگر متخصصان صدابردار و پيشكسوتان تشخيص دهند صدايي مناسب است و قابليت پرورش دارد آن وقت يك دانشجوي گويندگي به حساب ميآييم و اجازه ورود به اولين دوره كلاس گويندگي را داريم. دورهاي كه در آن با مباحث پايه و شناخت ابتدايي انواع صداها، شناخت مخرج صحيح اداي حروف، تنفس درست و افزايش حجم ريه آشنا ميشويم. در اين دوره تمرينات عملي بسياري وجود دارد تا بتوانيم در ابتدا اشكالات تنفسي و كلامي خود را برطرف كنيم و سپس با تمرينات مداوم بر متنهاي مختلف ادبي، تاريخي، ورزشي و... مسلط شويم. پس از سپري كردن دوره نخست در صورت كسب نمره مناسب و توانا شدن به مهارتهاي لازم، در دورههاي تخصصي و پيشرفته به آموزش ژانرهاي مختلف اجرا و ظرافتهاي هر شاخه ميپردازيم تا با آگاهي از همه آنها يك گرايش را با توجه به علاقهمندي و استعداد خود به عنوان حرفه انتخاب كنيم. چنين انتخاب آگاهانهاي صرفنظر از پيشرفتهاي روزافزون در اين حرفه اين امكان را هم فراهم ميكند تا پس از گذشت چند سال و كسب تجربهاي مفيد در آن زمينه خاص، حرفي براي گفتن داشته باشيم و بتوانيم از دستاوردهاي خود نكات قابل توجهي را به ديگران و تازهكارها گوش زد كنيم. يك مجري خوب ميداند كه صدايش در چه دستهبندي از صداها قرار دارد، ميداند كه نبايد ادا در بياورد و ميداند كه بايد برنامهاي را مناسب با اطلاعات تخصصي و توان حرفهاي خود انتخاب كند و او همه اينها را در دورههاي آموزشي - تخصصي آموخته است. علاوه بر اين يك مجري خوب ميآموزد كه حتي زماني كه در ارتباطات روزانه خود با مردم در تعامل است باز هم بايد درست و بينقص و شمرده سخن بگويد. او در دورههاي گويندگي صدايش را تربيت كرده است، شيوه مناسب ارتباطي را آموخته و با قدرت مردمشناسي كه دارد تلاش ميكند با هر فردي بهترين شيوه ارتباطي را برگزيند تا بهترين نتيجه حاصل شود. اين دورهها به دانشجويان اين امكان را ميدهد تا ابتدا به شناختي مناسب از خود و تواناييهاي خود برسند و در قدم بعد بتوانند بهترين راههاي استفاده از اين توانمندي را به دست آورند. پس از آنكه همه دورههاي مورد نظر طي شد و يك نفر توانست قدمهاي درست را تا انتها بردارد زمان نخستين تجربهها فرا ميرسد. اكنون فرد به عنوان مجري تازهكار در استوديو حاضر ميشود تا با بهرهگيري از تمام دورهها و آموزههايي كه پشت سر گذاشته است خود را محك بزند و ببيند كه چند مرده حلاج است و چه اندازه ميتواند تئوريهاي آموخته شده را به كار بندد. مرحلهاي كه خيليها تا مدتهاي مديد در آن ميمانند و اگر باز راهنماييهاي بجاي مدرسان و پيشكسوتان نباشد نميتوانند از آن به راحتي پا فراتر نهند. چون بين آموزههاي دورههاي گويندگي هر چه قدر هم كه عملي باشد تا تجربه عيني اجرا و ارتباط با مردم خيلي فاصله است. اگر چه فرد در دورهها ميآموزد كه بايد شفاف، ساده و بيتكلف، شمرده و از جنس مخاطبان خاص هر برنامهاي با آنها صحبت كند اما زماني اين مطلب را به خوبي درك ميكند كه به عنوان يك مجري در برنامهاي حضور داشته باشد و تهيهكننده از او بخواهد كه مثلا به جاي فلان كلمه از كلمهاي مناسبتر استفاده كند. پس ميبينيد كه براي يك گوينده و يا مجري هرگز دوره آموزش به پايان نميرسد بلكه او همراه با تغييرات روز اجتماع و سلايق و خواستهاي مخاطبانش بايد خود را به روز كند تا با چنين شناختي از مردم بتواند راهكارهاي مناسب و اهداف برنامهسازان را براي ارتقاي سطح كيفي زندگي و تفكر افراد جامعه به بهترين شكل ممكن عملي سازد. يك مدرس صدا و مجري تلويزيون ميگويد: «در كشوري مانند كانادا 48 دانشكده هنر ارتباطات فعاليت ميكند كه از اين تعداد 31 دانشكده در زمينه اجراي برنامههاي راديويي و تلويزيوني مشغول تدريس به هنرجويان هستند. هر كسي در زمينه خاصي آموزش ميبيند و اين طور نيست هر كسي كه دوست داشته باشد برنامهاي را اجرا كند، در تلويزيون از او استفاده كنند اما در ايران اين اتفاق نميافتد و هر مجري بنا به سليقه تهيهكننده اقدام به اجراي برنامه كه خارج از تخصص اوست ميكند.» وي ميافزايد: «البته اين مشكل به مديران و مسوولان صداوسيما برنميگردد و بيشتر متوجه تهيهكنندگان است زيرا برنامهسازان ما آنقدر بيتوجه شدهاند كه نميتوانند تشخيص دهند كدام مجري براي فلان برنامه مناسب است. به همين دليل بسيار اتفاق ميافتد كه يك كارگردان مجري برنامه ميشود، يا يك كارشناس تبديل به بهترين مجري.»
انواع صداها
در يك نوع دسته بندي از صداها ما با سه دسته مواجه هستيم:
1- صداي سينه
2- صداي سر
3- صداي گلو
گلو را ميتوان عنصر اصلي باروري صدا دانست. همان بخشي كه بيبيسي از آن به عنوان جعبه صدا ياد ميكند. يك گوينده بايد به خوبي اهميت اين ناحيه از دستگاه صوتي خود را بداند. ارزشمندي تارهاي صوتي و طريقه مراقبت و استفاده درست از آنها يكي از مهمترين وظايف و تمريناتي است كه يك گوينده هرگز نبايد از آن غافل شود. تمرينات براي افزايش حجم صدا در گلو و قدرتمند كردن تارهاي صوتي از آن دست تمريناتي است كه يك گوينده نميتواند آن را ترك كند. گلو جايگاه اداي شفاف و درست بسياري از حروف و كلمات است و يك گوينده خوب ميداند كه صدايي كه از تارهاي صوتي حاصل شود چه اندازه صداي مناسب و دلنشيني است. و يك صدابردار هم زماني ميتواند از صداي گوينده به تمامي راضي باشد كه او علاوه بر اداي درست و مناسب كلمات، با تقويت تارهاي صوتي خود صدايي رسا و وسيع از حنجره توليد كند. صداي سر و سينه جزء معدود صداهايي است كه اگر كسي بخواهد ميتواند آن را تبديل به صداي گلو كند، تا صدايي شفاف، نافذ و زيبا داشته باشد اما گمان نكنيد كه كار آساني است. اينكه ميگويند يك مجري براي تقويت صدا و توانمنديهاي مربوط به آن بايد در فضايي باز و آزاد متن بخواند و بلند بلند حرف بزند تا آنجا كه گلو درد شود و باز بعد از مدت كوتاهي استراحت، تمرينات را از سر بگيرد، آسان نيست اما نتيجهاش حيرتآور است. پس از مدتي انجام اين تمرينات فرد ميبيند كه صدايش به كلي صداي ديگري است. آن صداي ملالآور و خسته و ضعيف حالا به صدايي گسترده، عميق و دلنشين تبديل شده است...
دستهبندي مجريان تلويزيوني
ما در يك نوع دستهبندي با سه گروه از مجريان در تلويزيون روبهرو هستيم:
1- مجري- بازيگر
2- مجريان پيشكسوتي كه از راديو به تلويزيون آمدهاند
3- تازه كارها
مجريان به عنوان رابطان مستقيم رسانه، پيامآوران فرهنگي جامعه هستند و درست به همين دليل است كه بايد بدانند در چه جايگاه ويژهاي ايستادهاند و در چه طبقه اطلاعاتي بايد قرار بگيرند و دستهبندي درست خود را بدانند تا برنامهسازان با توجه به اين دستهبندي و نياز برنامه در دست توليد خود به سراغ مناسبترين فرد يا افراد بروند تا برنامه از لحاظ اجرا در امان باشد و ما شاهد همخواني اجرا و محتوا باشيم. اما آنچه به وضوح شاهدش هستيم بيتوجهي به چنين تقسيمات و رعايت چنين دستهبنديهايي است. صبح كه تلويزيون را روشن ميكنيم مجري آرام و متيني را ميبينيم كه بيشتر مناسب برنامه ادبي شبانگاهي است يا زمانيكه تنها چند دقيقه از آغاز يك برنامه ميگذرد و شما كانال تلويزيون خود را عوض ميكنيد، چون مجري اعصابتان را خرد كرده است، همه اينها نشانههايي است براي نوعي بيساماني؛ به نظرتان ريشه اين آشفتگي و بينظمي در كجاست؟ عدم وجود مجريان كارآمد و دستهبندي درست آنها، حضور افرادي بيتخصص و تنها به دلايل روابط دوستانه و خانوادگي و بيتوجهي بعضي برنامهسازان به اهميت انتخاب مجري مناسب شايد بتواند دلايل اساسي براي اين بينظمي به حساب آيد. از برنامههاي حسابشدهاي كه بينندگان را بر سر ذوق ميآورد و از مجريان موفقي كه با مخاطبانشان در ارتباطي دوسويه و موثر قرار دارند فاكتور بگيريد، چون تعدادشان كمتر از آن چيزي است كه بتوان به آن استناد كرد.
ظاهر مناسب مجريان
اينبار اجازه دهيد به سراغ معيارها نرويم، اين بار بگذاريد مسئله را از اين سوي قضيه ببينيم؛ چند درصد مجريان تلويزيوني ما به عنوان الگوهاي رفتاري، پوششي و سخنوري افرادي مناسب هستند؟ مديران و برنامهسازان گويا رسانه را دستكم گرفتهاند، و اهميت چنين مسئلهاي را از ياد بردهاند يا شايد بيش از پيش در تقلاي تهيه برنامههاي توليدي هستند و از كيفيت و نحوه اجرا غافل ماندهاند! «اميرحسين مدرس» اين موضوع را آفتي در صداوسيما ميداند و اظهار ميكند: «اجراي برنامه در تلويزيون و راديو كاملا متفاوت است. بسياري از مجريان موفق راديو كه به تلويزيون آمدهاند، در سيما موفق نبودهاند و برعكس اين قضيه هم شايد اتفاق افتاده است. شايد افرادي كه در راديو بودهاند، ظاهر مناسبي براي كار در تلويزيون را نداشته باشند و بيننده هم نتواند با آنها ارتباط برقرار كند. اما متاسفانه نه برنامهسازان و نه مديران به اين جزئيات توجه نميكنند و با اين سهلانگاريشان رسانه را به بازي ميگيرند.»
يك مجري براي آنكه جلوي دوربين شبكههاي سراسري ظاهر شود بايد حداقلهايي را دارا باشد. يعني او بايد حداقل نوع پوشش، حداقل گفتار مورد پذيرش مخاطب و حداقل رفتار مناسب رسانهاي را بداند تا بتواند در مقابل مردم حرفي براي زدن داشته باشد اما آنچه اين روزها شاهدش هستيم، حضور هرازگاهي افرادي است كه در جايگاه مجري برنامههاي تلويزيوني به جاي آنكه مخاطب را جذب كنند بيشتر آزاردهنده هستند. نوع كلامشان، برخوردهاي نادرست با ميهمانان برنامه، فرم نشستن و نگاه كردن آنها و در مجموع حضورشان به عنوان يك مجري هيچ محلي از اعراب ندارد و جالبتر آنكه باز هم در برنامههاي بعدي بعضي برنامهسازان شاهد حضور معيوب نامجريان هستيم در حاليكه مجريان خوبي را از دست دادهايم!!! مجرياني كه مردم دوستشان داشتند و آنها هم زبان و نياز مردم را خوب ميدانستند اما اكنون در خانه نشستهاند يا مشغول كار ديگري هستند و يك برنامهساز يا تهيهكننده ترجيح داده است به جاي آن مجري يكي از دوستانش را به تلويزيون بياورد كه غير مسوولانهترين و مخربترين نوع برخورد است. ولي چه ميشود گفت مثل خيلي چيزهاي ديگر بايد اين را هم ديد و با تاسف از كنارش گذشت و دعا كرد كه زودتر اوضاع و احوال درست شود.
زمينههاي تخصصي كار اجرا
براي مجرياني كه ميخواهند به صورت كاملا حرفهاي و ماندگار اجرا داشته باشند، انتخاب يك زمينه تخصصي كاري امري بسيار مهم است تا ضمن برخورداري از مهارتهاي روز افزون در آن زمينه خاص بتوانند خود را به عنوان مجري آن ژانر به مخاطبان و برنامهسازان بشناساند. اما اينكه چگونه ميشود چنين انتخابي انجام داد و اصولا چه شاخههايي وجود دارد خب، جاي بحث بسيار است. يك مجري در آغاز راه شايد نداند كه صدا، لحن و ويژگيهايش بيشتر مناسب اجراي چه برنامههايي است اما در ادامه با شناخت درست شاخههاي موجود و كمك از استادان و پيشكسوتان ناگزير است براي فعاليت حرفهاي خود يك زمينه را به صورت زمينه تخصصي كاري انتخاب كند. گرچه در حال حاضر چنين توجهاتي در صدا و سيما به چشم نميخورد و ما يك روز مجري برنامه خانوادگي را ميبينيم كه بعد از كمي تقلا و ايجاد روابط جديد سازماني مجري اخبار شده و اين در حالي است كه او نه فرد مناسب براي يك برنامه خانوادگي با مخاطبان خاص خودش است و نه خوب اخبار ميگويد. و بايد اين را يادمان باشد كه همين سهلانگاريها و بيتوجهي به مسائلي چنين مهم يكي از دلايل اساسي بيرغبتي عموم نسبت به برنامههاي راديويي و تلويزيوني است. در يك دستهبندي شايد بتوان ليست مهمترين زمينههاي اجرا را اينگونه نوشت:
1- سياسي – اجتماعي، 2- علمي- آموزشي، 3- فرهنگ و هنر، 4- معارف و امور ديني، 5- ورزشي، 6- تاريخي 7- مسابقات و سرگرمي
در تمام دنيا حاكميتها رسانهها را به عنوان ابزاري براي گسترش فرهنگ و يكسانسازي مردم به كار ميبرند، با اين حساب مجري در تلويزيون تنها يك فرد نيست، بلكه شخصيتي در يك بافت فردي شغلي اجتماعي است كه مستقيما با تكتك افراد اجتماع ارتباط دارد؛ او تنها با مردم سلام و خداحافظي نميكند، او اگر جايگاه خود را بشناسد، بايد بتواند با افكار، عواطف و لايههاي درونيتر زندگي مردم ارتباط برقرار كند و تاثيري عميق و ماندگار بگذارد.
زاويه ارتباط مجريان با مردم ضعيف است
متاسفانه ما با عدمشناخت كافي اكثر مجريان فعلي صداوسيما از رويكردهاي درست ارتباطي، هنجاري و زيباييشناسي مواجه هستيم. در تمام دنيا مجريگري بر اين سه اصل استوار است اما متاسفانه مجريان ما تلاشي براي كسب مهارتهاي بيشتر، گسترش دايره واژگاني خود و افزايش ميزان ساعات مطالعه روزانه ندارند كه اين خود مهمترين دلايل اساسي ضعف در اجراست. كمرنگ شدن حضور پيشكسوتان و توجه به توليد كمي برنامهها، سبب ميشود كه بيش از پيش به مقوله حائز اهميت اجرا بيتفاوت شويم و مجرياني مقلد داشته باشيم؛ مجرياني كه بيشتر به پزهاي رفتاري موردپسند مردم ميانديشند به جاي آنكه تلاش كنند خود را به فكر مخاطبانشان نزديك كنند. امير حسين مدرس يكي از مجريان جوان صدا و سيماست كه اين روزها كمتر شاهد حضورش هستيم؛ او معتقد است كه بعضي از برنامهسازان؛ خلاقيتهاي اجرايي را ادا ميدانند و با آن مخالفت ميكنند در حاليكه اين مخالفت برنامه را به ورطه تكرار و كسالت سوق ميدهد. و آنچه به عينه اين روزها ميبينيم هم جز اين نيست؛ يا اجراهاي تكراري و خستهكننده يا تغيير نامناسب ژانر كاري مجريان بدون توجه به دانستههاي مرتبط خود و توانمنديهايشان! و از سوي ديگر مجريان موفقي كه اجرا را رها كردهاند. ژاله صادقي يكي از موفقترين مجريان تواناي تلويزيون علت عدمبرقراري ارتباط درست مجري با مخاطب را تفكرات و خواستهاي نادرست نسل جديد مجريان ميداند. او ميگويد اين روزها همه ميخواهند يك مرتبه معروف شوند و به جاي مطالعه و تحقيق در حوزههاي مختلف بيشتر ادا در ميآورند و فكر ميكنند اين عامل محبوبيتشان ميشود... و تاسف برانگيز است كه هيچكس جلوي اين روند را نميگيرد.
دوشنبه 6 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]
-
گوناگون
پربازدیدترینها