واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: ترجمة الميزان ج : 2ص :235
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُممَّستهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتي يَقُولَ الرَّسولُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا مَعَهُ مَتي نَصرُ اللَّهِأَلا إِنَّ نَصرَ اللَّهِ قَرِيبٌ(214)
ترجمه آيه</span>
آيا به دستوري كه داديم كه همگي داخل در سلم شويد عمل ميكنيد و از اختلاف دست بر ميداريد يا نه بلكه ميپنداريد بدون اينكه آنچه بر سر اقوام و ملل گذشته از مصائب دروني و بروني بيامد بر سر شما آيد داخل بهشت شويد ؟ نه ممكن نيست شما نيز مانند آنها امتحان خواهيد شد آنها آنچنان آزمايش سختي شدند كه دچار تزلزل گشته حتي رسول و مؤمنين گفتند : پس نصرت خدا چه وقت است آنگاه به ايشان گفته شد : آگاه باشيد كه نصرت خدا نزديك است ( 214 ) . </span>
بيان آيه
در سابق گفتيم : اين آيات از جمله : يا ايها الذين آمنوا ادخلوا في السلم كافة تا آخر آيه مورد بحث يك سياق دارند ، و همه به هم مربوطند .
ترجمة الميزان ج : 2ص :236
ام حسبتم ان تدخلوا الجنة ... در اين جمله آنچه را كه آيات سابق بر آن دلالت ميكرد تثبيت ميكند ، و آن اين بود كه دين يك نوع هدايت خدائي است ، براي مردم هدايتي است به سوي سعادتشان در دنيا و آخرت ، و نعمتي است كه خداوند بشر را به آن اختصاص داده . </span>
پس بر انسانها واجب است در برابر آن تسليم شوند ، و با وجود آن ديگر گامهاي شيطان را پيروي نكنند ، و در اين هدايت اختلاف نيندازند ، و دوا را به صورت دردي جديد در نياورند ، و بوسيله پيروي هوا و به طمع زخرف دنيا نعمت خداي سبحان را با كفر و عذاب معاوضه ننمايند كه اگر چنين كنند غضبي از ناحيه پروردگارشان به ايشان ميرسد ، همانطوري كه به بني اسرائيل رسيد ، چون آنها هم نعمت پروردگار را بعد از آنكه در اختيارشان قرار گرفت تغيير دادند آري خدا با بني اسرائيل عداوت خاصي نداشت ، اين سنت دائمي خدا است كه فتنهها پيش آورد ، و احدي از مردم به سعادت دين و قرب رب العالمين نميرسد مگر با ثبات و تسليم . </span>
در اين آيه شريفه التفاتي از غيبت به خطاب به كار رفته ، چون در آيات قبلي مؤمنين ، غايب فرض شده بودند ، ميفرمود : ( مردم امت واحدهاي بودند ) ، و در اين آيه حاضر به حساب آمدهاند ، ميفرمايد : ( نكند خيال كردهايد كه ... ) ، و اين بدان جهت بود كه اصلا در اين آيات روي سخن با مؤمنين بود ، در شش آيه قبل ميفرمود : ( يا ايها الذين آمنوا ادخلوا في السلم كافة ) ، چيزي كه هست در آيه قبلي موقعيت ايجاب كرد مؤمنين غايب به حساب آيند ، همينكه آن عنايت كلاميه اعمال شد دو باره به سياق قبلي برگشته مؤمنين را مخاطب قرار داد . </span>
كلمه ( ام ) متصله و به معناي ( يا اينكه ) نيست ، بلكه منقطعه و به معناي ( بلكه ) است ، و معناي آيه بطوريكه ديگران هم گفتهاند اين است كه ( نه ، بلكه گويا پنداشتهايد كه قبل از برخورد با آنچه امم گذشته برخوردند داخل بهشت ميشويد ) . </span>
البته اختلافي كه در ميان اهل ادب در باره كلمه ( ام ) منقطعه وجود دارد معروف است : ولي حق مطلب به نظر ما اين است كه اصل اين كلمه براي افاده ترديد ( يا اينكه ) است ، و اگر گاهي معناي ( بلكه ) را ميدهد ، از اين نظر است كه معناي بلكه هم در آن موارد منطبق است ، نه اينكه بر حسب وضع لغوي دو جور ( ام ) داريم ، در نتيجه معناي ام منقطعه در مورد آيه مورد بحث اين ميشود : ( هل انقطعتم بما امرناكم من التسليم ، بعد الايمان ، و الثبات علي نعمة الدين ، و الاتفاق و الاتحاد ام لا بل حسبتم أن تدخلوا الجنة</span> ... )، يعني آيا بعد از آنكه به شما دستور داديم كه بعد از ايمان آوردن هم استقامت به خرج دهيد و هم تسليم شويد آيا از آرزوي كاذب خود دست برداشتهايد يا نه ، بلكه گمان داريد كه داخل بهشت ميشويد .
ترجمة الميزان ج : 2ص :237
و لما ياتكم مثل الذين خلوا من قبلكم كلمه ( مثل ) اگر با كسره ميم و سكون ثا خوانده شود به معناي شبه ( مانند ) است ، و اگر بفتحه ميم و فتحه ثا خوانده شود معناي شبه ( شباهت ) را ميدهد ، و منظور از مثل كه براي چيزي ميآورند بياني است كه كانه آن چيز را در نظر شنونده مجسم كرده است ، كه اين چنين بيان را استعاره تمثيليه ميگويند ، مانند اينكه خداي تعالي در باره علماي يهود كه به علم خود عمل نميكردند مثل زده به چهارپائي كه كتاب بر آن بار كرده باشند ، ميفرمايد : مثل الذين حملوا التورية ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اسفارا و نيز از همين باب است مثل به معناي صفت مانند آيه : انظر كيف ضربوا لك الامثال چون اين در پاسخ آن تهمتها است كه به رسولخدا (صلياللهعليهوآلهوسل� �م) ميزدند ، و ميگفتند : او مجنون است ، ساحر است ، كذاب است ، و امثال اينها ، پس كلمه امثال در اينجا به معناي صفت است و از آنجائي كه در آيه مورد بحث خداي تعالي با جمله ( مستهم الباساء و الضراء ... ) آن مثل را بيان كرده ، لاجرم بايد گفت : كه كلمه نامبرده معناي اول را ميدهد .
مستهم الباساء و الضراء ... بعد از آنكه شوق مخاطب براي فهميدن تفصيل اجمالي كه جمله : ( و لما ياتكم مثل الذين ... ) بر آن دلالت داشت شديد شد ، با جمله مورد بحث آن را تفصيل داد ، و كلمه ( باساء ) به معناي شدت و سختي است كه از خارج نفس آدمي به آدمي وارد ميشود ، مانند گرفتاريهاي مالي ، و جاهي ، و خانوادگي ، و نداشتن امنيتي كه در زندگيش به آن نيازمند است .
و اما ضراء عبارت است از شدتي كه به جان و تن انسان ميرسد ، مانند جراحت و قتل و مرض ، و كلمه زلزله و زلزال معنايش معروف است ، و اصل آن از ماده ( ز - ل - ل ) است ، كه به معناي لغزيدن است ، و اگر اين كلمه تكرار شده ، براي اين بود كه بر تكرار دلالت كند ، تو گوئي زميني كه مثلا دچار زلزله شده ، لغزشهائي پشت سر هم كرده ، و اين معنا ، در كلمه ( صر - و صرصر ) ، و كلمه ( صل و صلصل ) و كلمه ( كب و كبكب ) نيز جريان دارد ، و كلمه زلزال در آيه شريفه كنايه است از اضطراب و دهشت . </span>
حتي يقول الرسول و الذين آمنوا معه ... كلمه ( يقول</span>)به نصب لام خوانده شده و بنا بر اين قرائت جمله در معناي غايت و نتيجه
ترجمة الميزان ج : 2ص :238
است .
براي جملات قبل بعضي هم آن را به ضمه لام خواندهاند .
و بنا بر اين قرائت جمله نامبرده حكايت حال گذشته است ، و هر چند هر دو معنا صحيح است ، ليكن دومي با سياق مناسبتر است ، براي اينكه اگر جمله نامبرده غايتي باشد كه جمله ( زلزلوا ) را تعليل كند ، آنطور كه بايد با سياق مناسب نيست .
متي نصر الله الا ان نصر الله قريب اين جمله حكايت كلام رسول و مؤمنين به آن حضرت با هم است ، و گرچه چنين كلامي از رسول</span>خدا به ذهن ميزند ، كه آن جناب چرا بايد بگويد ( ياري خدا كي ميرسد ) ؟ ولي با در نظر گرفتن اينكه خداي تعالي قبلا به رسول و مؤمنين وعده نصرت داده بود ، و مثلا فرموده بود : و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين ، انهم لهم المنصورون و نيز فرموده بود : كتب الله لا غلبن انا و رسلي جمله مورد بحث هيچ به ذهن نميزند ، و اگر بنا باشد از شنيدن امثال اين عبارتها يكه بخوريم بايد از آيه : حتي اذا استيئس الرسل ، و ظنوا انهم قد كذبوا ، جاءهم نصرنا بايد يكه بخوريم ، كه لحنش شديدتر از لحن آيه مورد بحث است .
و نيز ظاهر آن است كه جمله : الا ان نصر الله قريب حكايت كلام خداي تعالي باشد ، نه تتمه كلام رسول و مؤمنين با وي .
و اين آيه همانطور كه قبلا هم اشاره كرديم دلالت ميكند بر اينكه مساله ابتلا و امتحان در امت اسلام نيز جريان دارد ، و اين سنت هميشگي است .
و نيز دلالت دارد بر اينكه مثل و وصف امتهاي گذشته عينا تكرار ميشود ، آنچه بر سر امتهاي گذشته رفته است بر امت اسلام نيز خواهد رفت ، و اين همان است كه نامش را تكرار تاريخ و يا عود آن ميگذاريم .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]