واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: كارگزاران حكومتي بر سر سفره سرمايه داران ننشينند
نامه حضرت امام علي (ع ) به فرماندار خويش در بصره
اشاره
نامه 45 از كتاب شريف نهج البلاغه از زيباترين و پيام گزارترين نامه هاي حضرت علي (ع ) است . زيباست زيرا از تعابير و تمثيل و تشبيهاتي حكمت زا در بيان حقايق و واقعيت ها برخوردار مي باشد و به اين وسيله جان و روح را مي نوازد و به اهتزاز درمي آورد. پيام گزار است زيرا براي همه دولتمردان و كارگزاران حكومتي در همه اعصار و زمان ها راه مي گشايد و مسئوليت سنگين رسيدگي به محرومان جامعه و تلاش در رفع مضايق و تنگناهاي معيشتي آنان را مهم و حياتي مي نماياند و كوچك ترين مسامحه و غفلت را روا نمي داند تا آنجا كه امام مسلمين حضور فرماندار و كارگزار حكومت اسلامي بر سر سفره اشراف و سرمايه داران را تاب نمي آورد و به سرعت و با نگارش نامه اي حكومتي او را به اين خطاي بزرگ واقف مي كند و از تكرار آن باز مي دارد.
اين نامه را براي دولتمردان امروز بزرگ ترين « هديه » مي دانيم و تعمق در تعابير و پيام هاي آن را موجب كسب بينش و در پي آن تحركي سازنده براي مقابله با فقر و محروميت و تورم و گراني و هر مانع و تنگنا در نيل به رفاه اقتصادي متعادل و آرام بخش مي پنداريم .
پس از ياد خدا و درود اي پسر حنيف به من گزارش دادند كه مردي از سرمايه داران بصره تو را به مهماني خويش فراخواند و تو به سرعت به سوي آن شتافتي خوردني هاي رنگارنگ براي تو آوردند و كاسه هاي پر از غذا پي در پي جلوي تو نهادند. گمان نمي كردم مهماني مردمي را بپذيري كه نيازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند انديشه كن در كجايي و بر سر كدام سفره مي خوري
پس آن غذايي كه حلال و حرام بودنش را نمي داني دور بيفكن و آنچه را به پاكيزگي و حلال بودنش يقين داري مصرف كن .
آگاه باش ! هر پيروي را امامي است كه از او پيروي مي كند و از نور دانشش روشني مي گيرد آگاه باش ! امام شما از دنياي خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضايت داده است بدانيد كه شما توانايي چنين كاري را نداريد اما با پرهيزكاري و تلاش فراوان و پاكدامني و راستي مرا ياري دهيد. پس سوگند به خدا من از دنياي شما طلا و نقره اي نيندوخته و از غنيمت هاي آن چيزي ذخيره نكرده ام بر دو جامه كهنه ام جامه اي نيفزودم و از زمين دنيا حتي يك وجب در اختيار نگرفتم و دنياي شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است !.
آري از آنچه آسمان بر آن سايه افكنده فدك (1 ) در دست ما بود كه مردمي بر آن بخل ورزيده و مردمي ديگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند و بهترين داور خداست . مرا با فدك و غير فدك چه كار
در حالي كه جايگاه فرداي آدمي گور است كه در تاريكي آن آثار انسان نابود و اخبارش پنهان مي گردد گودالي كه هر چه بر وسعت آن بيفزايند و دست هاي گوركن فراخش نمايد سنگ و كلوخ آن را پر كرده و خاك انباشته رخنه هايش را مسدود كند.
من نفس خود را با پرهيزكاري مي پرورانم تا در روز قيامت كه هراسناك ترين روزهاست در امان و در لغزشگاه هاي آن ثابت قدم باشد.
من اگر مي خواستم مي توانستم از عسل پاك و از مغز گندم و بافته هاي ابريشم براي خود غذا و لباس فراهم آورم اما هيهات كه هواي نفس بر من چيره گردد و حرص و طمع مرا وادارد كه طعامهاي لذيذ برگزينم در حالي كه در « حجاز » يا « يمامه » (2 ) كسي باشد كه به قرص ناني نرسد و يا هرگز شكمي سير نخورد يا من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايي كه از گرسنگي به پشت چسبيده و جگرهاي سوخته وجود داشته باشد يا چنان باشم كه شاعر گفت :
« اين درد تو را بس كه شب را با شكم سير بخوابي و در اطراف تو شكم هايي گرسنه و به پشت چسبيده باشند » . (3 )
آيا به همين رضايت دهم كه مرا اميرالمومنين خوانند و در تلخي هاي روزگار با مردم شريك نباشم و در سختي هاي زندگي الگوي آنان نگردم
آفريده نشده ام كه غذاهاي لذيذ و پاكيزه مرا سرگرم سازد چونان حيوان پرواري كه تمام همت او علف و يا چون حيوان رها شده كه شغلش چريدن و پركردن شكم بوده و از آينده خود بي خبر است . آيا مرا بيهوده آفريدند آيا مرا به بازي گرفته اند آيا ريسمان گمراهي در دست گيرم و يا در راه سرگرداني قدم بگذارم . گويا مي شنوم كه شخصي از شما مي گويد :
« اگر غذاي فرزند ابيطالب همين است پس سستي او را فرا گرفته و از نبرد با هماوردان و شجاعان بازمانده است » .
آگاه باشيد! درختان بياباني چوبشان سخت تر و درختان كناره جويبار پوستشان نازك تر است . درختان بياباني كه با باران سيراب مي شوند آتش چوبشان شعله ورتر و پردوام تر است .
من و رسول خدا(ص ) چونان روشنايي يك چراغيم يا چون آرنج به يك بازو پيوسته ايم به خدا سوگند اگر اعراب در نبرد با من پشت به پشت يكديگر بدهند از آن روي برنتابم و اگر فرصت داشته باشم به پيكار همه مي شتابم و تلاش مي كنم كه زمين را از اين شخص مسخ شده « معاويه » و اين جسم كج انديش پاك سازم تا سنگ و شن از ميان دانه ها جدا گردد.
اي دنيا از من دور شو مهارت را بر پشت تو نهاده و از چنگال هاي تو رهايي يافتم و از دام هاي تو نجات يافته و از لغزشگاه هايت دوري گزيده ام . كجايند بزرگاني كه به بازيچه هاي خود فريبشان داده اي
كجايند امت هايي كه با زر و زيورت آنها را فريفتي كه اكنون در گورها گرفتارند! و درون لحدها پنهان شده اند. اي دنيا به خدا سوگند اگر شخصي ديدني بودي و قالب حس كردني داشتي حدود خدا را بر تو جاري مي كردم به جهت بندگاني كه آنها را با آرزوهايت فريب دادي و ملت هايي كه آنها را به هلاكت افكندي و قدرتمنداني كه آنها را تسليم نابودي كردي و هدف انواع بلاها قرار دادي كه ديگر راه پس و پيش ندارند اما هيهات ! كسي كه در لغزشگاه تو قدم گذارد سقوط خواهد كرد و آن كس كه بر امواج تو سوار شد غرق گرديد كسي كه از دام هاي تو رهائي يافت پيروز شد آن كس كه از تو به سلامت گذشت نگران نيست كه جايگاهش تنگ است زيرا دنيا در پيش او چونان روزي است كه گذشت .
از برابر ديدگانم دور شو سوگند به خدا رام تو نگردم كه خوارم سازي و مهارم را به دست تو ندهم كه هر كجا خواهي مرا بكشاني به خدا سوگند سوگندي كه تنها اراده خدا در آن است چنان نفس خود را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان هرگاه بيابم شاد شود و به نمك به جاي نان خورش قناعت كند و آنقدر از چشم هايم اشك ريزم كه چونان چشمه اي خشك درآيد و اشك چشمم پايان پذيرد. آيا سزاوار است كه چرندگان فراوان بخورند و راحت بخوابند و گله گوسفندان پس از چرا كردن به آغل رو كنند و علي نيز (همانند آنان ) از زاد و توشه خود بخورد و استراحت كند چشمش روشن باد! كه پس از ساليان دراز چهار پايان رها شده و گله هاي گوسفندان را الگو قرار دهد!!
خوشا به حال آن كس كه مسئوليت هاي واجب را در پيشگاه خدا به انجام رسانده و در راه خدا هرگونه سختي و تلخي را به جان خريده و به شب زنده داري پرداخته است . و اگر خواب بر او چيره شده بر روي زمين خوابيده و كف دست را بالين خود قرار داده و در گروهي است كه ترس از معاد خواب را از چشمانشان ربوده و پهلو از بسترها گرفته و لبهايشان به ياد پروردگار در حركت و با استغفار طولاني گناهان را زدوده اند : « آنان حزب خداوندند و همانا حزب خدا رستگار است »
پس از خدا بترس اي پسر حنيف و به قرص هاي نان خودت قناعت كن تا تو را از آتش دوزخ رهائي بخشد.
پاورقي :
1 ـ پس از فتح خيبر يهوديان آن سامان با رسول خدا(ص ) صلح كردند و باغات « فدك » را به آن حضرت بخشيدند و رسول خدا(ص ) آن را به فاطمه زهرا(ع ) اهدا فرمود و سندي براي آن تنظيم كرد و 5 سال در حيات پيامبر(ص ) در دست فاطمه (ع ) قرار داشت اما پس از رحلت پيامبر(ص ) آن را غصب كردند.
2 ـ يمامه : سرزميني در جنوب عربستان
3 ـ اين شعر منسوب به حاتم طايي است .
گمان نمي كردم در مسئوليت فرمانداري بصره مهماني مردمي را بپذيري كه نيازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند. انديشه كن در كجايي و بر سر كدام سفره مي خوري
من آفريده نشده ام كه غذاهاي لذيذ مرا سرگرم سازد چونان حيوان پرواري كه تمام همت او علف و يا چون حيوان رها شده كه شغلش چريدن و پركردن شكم بوده و از آينده خود بي خبر است !
آيا به همين رضايت دهم كه مرا اميرالمومنين خوانند و در تلخي هاي روزگار با مردم شريك نباشم و در سختي هاي زندگي الگوي آنان نگردم
هيهات كه من طعام هاي لذيذ برگزينم درحالي كه در حجاز يا يمامه كسي باشد كه به قرص ناني نرسد و يا هرگز شكمي سير نخورد يا من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايي از گرسنگي به پشت چسبيده و جگرهاي سوخته وجود داشته باشد
يکشنبه 5 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]