واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: عشق خياباني 2 جنايتكار را به يك قدمي چوبه دار كشاند
ضرباهنگ مرگ 2 مرد عصيانگر كه به دنبال جنايت هاي عشقي در اصفهان زنداني شده اند به صدا درآمد.
ضرباهنگ مرگ 2 مرد عصيانگر كه به دنبال جنايت هاي عشقي در اصفهان زنداني شده اند به صدا درآمد.
شعله هايي كه عصر يكي از روزهاي سرد زمستان 1386 در خانه اي در شمال اصفهان زبانه مي كشيد توجه همسايگان و رهگذران را جلب كرد.آنان با آتش نشاني تماس گرفتند و كمك رسانان پس از مهار شعله ها با جنازه سوخته دختري به نام «رزيتا» در آشپزخانه رو به رو شدند.
سپس كشيك جنايي در جريان ماجرا قرار گرفت و همراه با پليس آگاهي رهسپار قربانگاه شد.شواهد نشان مي داد دختر نگون بخت ، ابتدا با سيم خفه و بعد جنازه اش به آتش كشيده شده است.با افشاي اين مسئله ، پيكر «رزيتا» به پزشكي قانوني فرستاده شد و كارآگاهان براي شناسايي عامل يا عاملان جنايت به تكاپو افتادند.
بررسي دقيق تر ساختمان ، از دزديده شدن پول و طلاهاي «رزيتا» حكايت داشت و فرضيه جنايت با انگيزه دستبرد ، قوت گرفت.در آن ميان مادر او گفت: دخترم چند سالي بود كه تنها زندگي مي كرد.«رزيتا» دلباخته مرد جواني به نام «داريوش – ن» بود اما او در اين اواخر به دخترم بي محلي مي كرد و مي خواست هرطور شده فرزندم را از سرش بازكند.شك ندارم اين مرد در قتل دخترم دست دارد.
پليس با اين سرنخ به رديابي متهم 27 ساله پرداخت و خيلي زود به هدفش رسيد.«داريوش»كه سعي داشت در بازجويي ها با ارائه اطلاعات ضد ونقيض ، رسيدگي به پرونده را به بيراهه بكشد وقتي فهميد دستش رو شده است چاره اي جز بيان حقيقت نيافت.
وي توضيح داد : چند سال پيش با «رزيتا» در خيابان آشنا شدم و رفت و آمدمان آغاز شد.هر روز همديگر را مي ديديم تا اينكه «رزيتا» براي ازدواج با من پافشاري كرد.من اما هرگز حاضر نبودم دختر تنهايي را كه اسير عشق خياباني شده بود به خانواده ام معرفي كنم.به همين خاطر به «رزيتا» گفتم بهتر است همه چيز را فراموش كند و دست از سرم بردارد اما گوشش بدهكار نبود.ديوانه وار به من دل بسته بود و هر چه قدر براي ازدواج ، بيشتر اصرار مي كرد متنفرتر مي شدم.
«داريوش» اضافه كرد : آن روز به خانه اش رفتم تا اين رابطه را براي هميشه تمام كنم كه «رزيتا» به گريه افتاد و التماس كرد تا تنهايش نگذارم.با اين وجود ، من سيمي را كه همراه برده بودم دور گردنش پيچيدم و ...
به دنبال اعتراف هاي تكان دهنده مرد عصيانگر و بازسازي صحنه جنايت ، پرونده با صدور كيفرخواست به شعبه 120 دادگاه عمومي - جزايي اصفهان فرستاده شد.
در نشست رسيدگي به اين پرونده كه به رياست قاضي «علي اصغر اعظمي» برگزار شد، خانواده داغدار براي «داريوش» اشد مجازات خواست و مجرم ، جزئيان ماجرا را تشريح كرد:« وقتي رزيتا مرد، جنازه اش را به آشپزخانه كشاندم ، بنزين روي آن ريختم و آتش زدم.من راه فراري از دست رزيتا نداشتم و مي خواستم خودم را هم از شر اين زندگي تلخ ، خلاص كنم كه جرات نكردم و فراركردم.
*قاضي : پول و طلاهاي رزيتا را دزديدي؟
*داريوش : بله بعد از اين كه رزيتا خفه شد پول و طلاهايش را برداشتم و مي دانم كه اشتباه كردم.من از آن دختر متنفر بود اما اين موضوع را نمي فهميد.
قاضي «اعظمي» پس از بررسي مدرك هاي موجود ، داريوش را به اشد مجازات محكوم كرد و اين در حالي بود كه وكيل مدافعش ادعا كرد جاني به هنگام جرم ، حال طبيعي نداشته و احتمال جنون ادواري اش مطرح است.
بنابراين «داريوش» به پزشكي قانوني معرفي شد كه سلامت رواني او به اثبات رسيد.
بدين ترتيب حكم در شعبه 37 ديوان عالي كشور تائيد شد و ضرباهنگ مرگ جنايتكار به صدا درآمد.خانواده داغدار اگر از خونخواهي نگذرد او به زودي اعدام مي شود.
*«زاينده رود» اسرار جنايت اينترنتي را گشود
پش تر ، ديوان عالي كشور حكم اشد مجازات قاتل دختري را كه به دنبال رابطه اينترنتي عاشقانه به ضيافت مرگ دعوت شده بود تائيد كرد.
در آخرين روزهاي مرداد 1385 پليس اصفهان از كشف جنازه دختري در حاشيه زاينده رود اصفهان (بوستان ناژوان) با خبرشد.سپس بازپرس «شاه محمدي» كشيك دادسراي جنايي ، با بررسي صحنه جرم ، دستور بردن جنازه دختر 19 ساله به پزشكي قانوني را صادر كرد تا روشن شود چرا و چه گونه كشته شده است.
همزمان افسران اداره آگاهي ، ماموريت يافتند تا در اين زمينه تحقيق كنند.آنان پس از مدت كوتاهي فهميدند طي روزهاي اخير يك دختر در «نجف آباد» ناپديد شده است.الهام از 20 مرداد كه خانه پدرش را ترك كرده بود ديگر برنگشت.
پليس كه احتمال مي داد بين جنازه و دختر گم شده رابطه اي باشد به منظور روشن شدن موضوع از خانواده الهام خواست به پزشكي قانوني برود.حدس كارآگاهان درست بود و جنازه شناسايي شد.همچنين پزشكي قانوني اعلام كرد دختر سياه بخت ، هفت ماهه باردار و علت اصلي مرگش فشار خارجي بر عناصر حياتي گردن بود.
با افشاي اين راز ، تحقيق كارآگاهان روي شناسايي مردي متمركز شد كه احتمال مي رفت روز جنايت همراه قرباني بود و قطعا براي جرم ، انگيزه غير مالي داشت.
در نخستين شاخه تجسسها و با گواهي يك پزشك كه درباره بارداري الهام ، اطلاعاتي به پليس داد مشخص شد اين دختراز مدتها پيش با مردي رابطه عاشقانه داشت و قرار بود اين دوستي به ازدواج برسد.
با كنكاش در مدركها و ارتباطات تلفني قرباني ، متهم 24 ساله به نام «مهدي – ش» دستگير شد.به گزارش ايسكانيوز ، وي در بازجويي هاي مقدماتي ، خود را بي گناه خواند اما سرانجام 23 شهريور 85 ( يكماه بعد از جنايت) لب به اعتراف گشود.
«مهدي» گفت : من و الهام از طريق اينترنت و با چت كردن با هم آشنا شديم ، مقابل دانشگاه نجف آباد قرار ملاقات گذاشتيم و از همانجا روابطمان گسترش يافت.ما به هم علاقه داشتيم و قرار بود ازدواج كنيم ولي يك مساله مرا به شدت نگران كرده بود.اواخر بهار بود كه فهميدم دوست دخترم باردار است و ديگر راهي براي بازگشت وجود ندارد.
جاني ، ادامه داد : براي سقط جنين ، سراغ يك پزشك رفتيم اما قبول نكرد.ترسيده بودم و مي دانستم آبرويم در خطر است.شب قبل از جنايت با الهام ، تلفني صحبت كردم و قرار گذاشتيم به اصفهان بيايد تا همديگر را ببينيم.با همه دستپاچگي تصميم قاطع گرفتم تا كار را تمام كنم.جمعه بود و خيابانها خلوت.در چهار راه «تختي» غذا خريديم و به سمت زاينده رود و پارك ناژوان رفتيم.داخل يكي از باغ هاي اطراف نشستيم و غذا خورديم. زمان به سرعت مي گذشت و من به دنبال فرصت مناسبي مي گشتم.سعي داشتم ظاهرم را كاملا حفظ كنم ؛ حتي برايش لقمه مي گرفتم .در حال شوخي بوديم كه ناگهان گلويش گرفتم و فشردم.ديگر نمي توانست نفس بكشد.
التماس مي كرد اما من بي توجه بودم.ديگر از عشق و محبتي كه به او داشتم خبري نبود.ترسيده بودم.همه چيز تمام شد ، ديگر تكان نمي خورد.مقداري آب به صورتش ريختم كه فايده نداشت.مرده بود.براي اطمينان با شيشه نوشابه ضربه محكمي به سرش زدم ،كيف و چادرش را برداشتم و گريختم.
بازپرس شعبه پنجم دادسراي جنايي اصفهان با صدور قرار مجرميت ، جاني را روانه زندان كرد و رسيدگي به اين پرونده به شعبه 17 دادگاه كيفري استان اصفهان سپرده شد.قاضي «هاشم رضايي» و چهار مستشار پس از شنيدن كيفرخواست ، دفاع مجرم و درخواست خانواده قرباني ، راي به قصاص داد كه به تائيد شعبه 27 ديوان عالي كشور رسيد.
شنبه 4 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 139]