تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سجده شكر برهرمسلمانى واجب است،با آن نمازت را كامل و پروردگارت را خشنود مى سازى و فرش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817038729




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

لیلی و مجنون (نظامی گنجوى)


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: به نام ایزد بخشاینده

ای نام تو بهترین سرآغاز
بینام تو نامه کی کنم باز
ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست برزبانم
ای کار گشای هر چه هستند
نام تو کلید هر چه بستند
ای هیچ خطی نگشته زاول
بی حجت نام تو مسجل
ای هست کن اساس هستی
کوته ز درت دراز دستی
ای خطبه تو تبارک الله
فیض تو همیشه بارک الله
ای هفت عروس نه عماری
بر درگه تو به پردهداری
ای هست نه بر طریق چونی
دانای برونی و درونی
ای هرچه رمیده وارمیده
در کن فیکون توآفریده
ای واهب عقل و باعث جان
با حکم تو سهت و نیست یکسان
ای محرم عالم تحیر
عالم ز تو هم تهی و هم پر
ای تو به صفات خویشموصوف
ای نهی تو منکر امرمعروف
ای امر تو را نفاذمطلق
وز امر تو کائنات مشتق
ای مقصد همت بلندان
مقصود دل نیازمندان
ای سرمه کش بلندبینان
در باز کن درون نشینان
ای بر ورق تو درسایام
ز آغاز رسیده تا به انجام
صاحب توئی آن دگرغلامند
سلطان توئی آن دگرکدامند
راه تو به نورلایزالی
از شرک و شریک هر دوخالی
در صنع تو کامد از عددبیش
عاجز شده عقل علت اندیش
ترتیب جهان چنانکه بایست
کردی به مثابتی که شایست
بر ابلق صبح و ادهم شام
حکم تو زد این طوی لهبام
گر هفت گره به چرخدادی
هفتاد گره بدو گشادی
خاکستری ار ز خاکسودی
صد آینه را بدانزدودی
بر هر ورقی که حرفراندی
نقش همه در دو حرف خواندی
بیکوه کنی ز کاف ونونی
کردی تو سپهر بیستونی
هر جا که خزینه شگرفست
قفلش به کلید این دوحرفست
حرفی به غلط رهانکردی
یک نکته درو خطانکردی
در عالم عالم آفریدن
به زین نتوان رقم کشیدن
هر دم نه به حق دسترنجی
بخشی به من خراب گنجی
گنج تو به بذل کم نیاید
وز گنج کس این کرم نیاید
از قسمت بندگی و شاهی
دولت تو دهی بهر که خواهی
از آتش ظلم و دودمظلوم
احوال همه تراستم علوم
هم قصه نانموده دانی
هم نامه نانوشته خوانی
عقل آبله پای و کویتاریک
وآنگاه رهی چو مویباریک
توفیق تو گر نه رهنماید
این عقده به عقل کیگشاید
عقل از در تو بصرفروزد
گر پای درون نهدبسوزد
ای عقل مرا کفایت ازتو
جستن ز من و هدایت ازتو
من بددل و راهبیمناکست
چون راهنما توئی چهباکست
عاجز شدم از گرانیبار
طاقت نه چگونه باشد اینکار
میکوشم و در تنم تواننیست
کازرم تو هست باک از آننیست
گر لطف کنی و گر کنیقهر
پیش تو یکی است نوش یازهر
شک نیست در اینکه مناسیرم
کز لطف زیم ز قهرمیرم
یا شربت لطف دار پیشم
یا قهر مکن به قهرخویشم
گر قهر سزای ماست آخر
هم لطف برای ماست آخر
تا در نقسم عنایتیهست
فتراک تو کی گذارم ازدست
وآن دم که نفس به آخرآید
هم خطبه نام تو سراید
وآن لحظه که مرگ رابسیجم
هم نام تو در حنوطپیچم
چون گرد شود وجودپستم
هرجا که روم تو راپرستم
در عصمت اینچنینحصاری
شیطان رجیم کیست باری
چون حرز توام حمایلآمود
سرهنگی دیو کی کندسود
احرام گرفتهام بهکویت
لبیک زنان به جستجویت
احرام شکن بسی استزنهار
ز احرام شکستنمنگهدار
من بیکس و رخنهانهانی
هان ای کس بیکسان تودانی
چون نیست به جز تودستگیرم
هست از کرم توناگزیرم
یک ذره ز کیمیایاخلاص
گر بر مس من زنی شومخاص
آنجا که دهی ز لطف یکتاب
زر گردد خاک و در شودآب
من گر گهرم و گرسفالم
پیرایه توست روی مالم
از عطر تو لافدآستینم
گر عودم و گر درمنهاینم
پیش تو نه دین نه طاعتآرم
افلاس تهی شفاعت آرم
تا غرق نشد سفینه درآب
رحمت کن و دستگیر ودریاب
بردار مرا که اوفتادم
وز مرکب جهل خودپیادم
هم تو به عنایت الهی
آنجا قدمم رسان کهخواهی
از ظلمت خود رهائیمده
با نور خود آشنائیمده
تا چند مرا ز بیم وامید
پروانه دهی به ماه وخورشید
تا کی به نیاز هرنوالم
بر شاه و شبان کنیحوالم
از خوان تو با نعیمترچیست
وز حضرت تو کریمترکیست
از خرمن خویش دهزکاتم
منویس به این و آنبراتم
تا مزرعه چو من خرابی
آباد شود به خاک وآبی
خاکی ده از آستانخویشم
وابی که دغل برد زپیشم
روزی که مرا ز منستانی
ضایع مکن از من آنچهمانی
وآندم که مرا به من دهیباز
یک سایه ز لطف بر منانداز
آن سایه نه کز چراغ دوراست
آن سایه که آن چراغنوراست
تا با تو چو سایه نورگردم
چون نور ز سایه دورگردم
با هر که نفس برآرماینجا
روزیش فروگذارم اینجا
درهای همه ز عهدخالیست
الا در تو کهلایزالیست
هر عهد که هست درحیاتست
عهد از پس مرگبیثباتست
چون عهد تو هستجاودانی
یعنی که به مرگ وزندگانی
چندانکه قرار عهدیابم
از عهد تو رویبرنتابم
بییاد توام نفسنیاید
با یاد تو یاد کسنیاید
اول که نیافریده بودم
وین تعبیهها ندیدهبودم
کیمخت اگر از زمیمکردی
با زاز زمیم ادیمکردی
بر صورت من ز رویهستی
آرایش آفرین تو بستی
واکنون که نشانه گاهجودم
تا باز عدم شود وجودم
هرجا که نشاندیمنشستم
وآنجا که بریم زیردستم
گردیده رهیت من در اینراه
گه بر سر تخت و گه بنچاه
گر پیر بوم و گرجوانم
ره مختلف است و منهمانم
از حال به حال اگربگردم
هم بر رق اولین نوردم
بیجاحتم آفریدی اول
آخر نگذاریم معطل
گر مرگ رسد چرا هراسم
کان راه بتستمیشناسم
این مرگ نه، باغ وبوستانست
کو راه سرای دوستانست
تا چند کنم ز مرگفریاد
چون مرگ ازوست مرگ منباد
گر بنگرم آن چنان کهرایست
این مرگ نه مرگ نقلجایست
از خورد گهی بهخوابگاهی
وز خوابگهی به بزمشاهی
خوابی که به بزم تستراهش
گردن نکشم ز خوابگاهش
چون شوق تو هست خانهخیزم
خوش خسبم و شادمانهخیزم
گر بنده نظامی از سردرد
در نظم دعا دلیرییکرد
از بحر تو بینم ابرخیزش
گر قطره برون دهدمریزش
گر صد لغت از زبانگشاید
در هر لغتی ترا ستاید
هم در تو به صد هزارتشویر
دارد رقم هزار تقصیر
ور دم نزند چو تنگحالان
دانی که لغت زبانلالان
گر تن حبشی سرشته تست
ور خط ختنی نبشته تست
گر هر چه نبشتهایبشوئی
شویم دهن از زیادهگوئی
ور باز به داورمنشانی
ای داور داوران تودانی
زان پیش کاجل فرا رسدتنگ
و ایام عنان ستاند ازچنگ
ره باز ده از رهقبولم
بر روضه تربت رسولم






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن