واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: نظافت
نماز، جنبه اخروی خالصش همین است که انسان بیاد خدا باشد، خوف خدا داشته باشد. برای حضور قلب و توجه به خدا که اینهمه آداب ضرورت ندارد، برو وضو بگیر، شستشو بکن، خودت را پاکیزه بکن. مگر برای نزد خدا رفتن شستشو کردن هم تأثیر دارد؟
از نظر پیش خدا رفتن تأثیر ندارد که صورت انسان شسته باشد یا نه، ولی خداوند می فرماید: «اذا قمتم الی الصلوة فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق»؛ وقتی که می خواهی به نماز بایستی اول وضو بگیر، صورتت را بشوی، دستهایت را بشوی، بعد مشغول نماز شو. می بینیم نظافت را با عبادت توأم کرده است. «و ان کنتم جنبا فاطهروا» (مائده/6)؛ اگر جنب هستی باید تمام بدنت را شستشو دهی. اینجا نظافت مقرون به عبادت است.
حقوق اجتماعی
می خواهی نماز بخوانی محل عبادتت باید مباح باشد، غصبی نباشد آن قالیچه ای که رویش نماز می خوانی، آن لباسی که با آن نماز می خوانی باید حلال و مباح باشد. اگر یک نخ غصبی در لباس تو باشد نمازت باطل است. باز اینجا عبادت با حقوق توأم می شود. در ضمن اینکه می گوید باید خدا را پرستش کنی، می گوید حقوق را باید محترم بشماری. یعنی اسلام می گوید من پرستشی را که در آن حقوق اجتماعی محترم نباشد اساسا قبول ندارم. آنوقت یک نمازگزار وقتی می خواهد نماز بخواند، اول فکر می کند این خانه ای را که من در آن هستم آیا به زور از مردم گرفته ام یا نه؟ اگر به زور گرفته ام نمازم باطل است. پس اگر می خواهد نماز بخواند مجبور است که خانه اش را طوری ترتیب بدهد که برایش حلال باشد، یعنی از صاحب اصلیش خریده باشد و یا او را راضی نگهدارد. فرش زیر پایش همینطور، لباسی که بتن دارد همینطور، و حتی اگر حقوقی از فقرا به او تعلق گرفته است، خمس یا زکات آنرا باید بدهد و اگر ندهد باز نمازش باطل است.
جهت شناسی
همچنین به ما می گویند اگر می خواهید نماز بخوانید باید همه تان رو به کعبه بایستید. کعبه کجاست؟ اولین معبدی که برای پرستش خدا در دنیا ساخته شده است: «ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکا» (آل عمران/96) همه تان باید رو به اولین معبد و مسجدی که بدست پیغمبر بزرگ خدا ابراهیم علیه السلام و فرزندش اسماعیل علیه السلام ساخته شده بایستید. حالا چرا ما رو به آنجا بایستیم، مگر خدا آنجاست، مگر خدا در خانه کعبه است (العیاذ بالله)؟
قرآن که می گوید «فأینما تولوا فثم وجه الله» (بقره/115)؛ رو به هر طرف بایستید چهره خدا آنجاست. رو به این طرف بایستی یا رو به آن طرف، رو به خدا ایستاده ای.
رو به بالا نگاه کنی یا رو به پائین، بطرف خدا نگاه کرده ای و پیامبر اکرم فرمود: اگر شما را با ریسمانی تا هفتمین طبقه زمین هم فرو ببرند، باز هم بسوی خدا رفته اید، به مشرق بروید بسوی خدا رفته اید، به مغرب بروید بسوی خدا رفته اید، اینجا هم که نشسته اید با خدا هستید. خدا که جهت ندارد، پس چرا ما باید رو به کعبه بایستیم؟ می گوید شما که دارید عبادت انجام می دهید، در عین حال باید یک تعلیم و تربیت اجتماعی هم بگیرید. همه تان رو به یک نقطه بایستید. اگر اینجور نباشد یکی از این طرف بایستد یکی از آن طرف، این مظهر تفرق و تشتت است، اما اگر رو به یک نقطه ایستادید، جهت شناس هستید، همه مسلمین یک جهت را تعقیب می کنند.
حالا کدام نقطه را انتخاب کنیم که اساسا بوی شرک نداشته باشد؟ می گوید آن نقطه ای را انتخاب کن که اگر رو به آنجا بایستی باز عبادت را احترام کرده ای رو به جائی می ایستی که اولین معبد است. احترام معبد احترام عبادت است.
وقت شناسی
باز می گوید عبادت که می خواهی بکنی، یک وقت مشخص و معینی دارد و دقیقه اش هم حساب می شود. وقت نماز صبح از اول طلوع صبح تا اول طلوع آفتاب است و اگر عمدا یک دقیقه قبل از طلوع صبح یا بعد از طلوع آفتاب شروع کنی، نمازت باطل است، درست نیست. باید بین این دو تا باشد. نمی شود بگوئی من فعلا خوابم می آید، دیشب بیداری کشیده ام، الان یک ساعت به طلوع صبح مانده، خدا که خواب و بیداری ندارد، مگر خدا در بین الطلوعین (العیاذ بالله) لباس رسمی اش را می پوشد و آماده قبول کردن نمازها می شود! برای خدا که تمام ساعات و همه لحظات علی السویه است: «لا تاخذه سنة و لا نوم»؛ نه چرت می گیردش و نه خواب (بقره/255).
من دیشب بیدارخوابی کشیده ام، خیلی خوابم می آید، می خواهم نیمساعت زودتر نمازم را بخوانم! انضباط وقت را باید بشناسی، جز در وقت خودش در وقت دیگر نباید نماز بخوانی. آیا از نظر خدا فرق می کند که این وقت یا آن وقت باشد؟ نه، از نظر تو فرق می کند، تو باید با این نماز تربیت شوی. اگر شب تا دوی نیمه شب هم بیدار بودی، باید بین الطلوعین بیدار شوی و نمازت را بخوانی و نماز ظهر و عصر هم همینطور است، قبل از وقت قبول نیست، بعد از وقت هم قبول نیست. مغرب و عشا هم همینطور است.
ضبط احساسات
می گوئید نماز عبادت است، خداپرستی به این مسائل مربوط است. اسلام بین عبادت و پرستش و مسائل دیگر جدائی قائل نیست. (ممکن است کسی بگوید) من نماز می خوانم ولی در حال نماز می خواهم بگریم. مصیبتی دارم ناراحتی ای دارم می خواهم یک گریه ای هم وسط نماز بکنم، یا بیاد قضیه ای می افتم، یک چیزی می بینم می خندم، چیزی نیست! خیر نماز مظهر ضبط احساسات است.
در حال نماز که رو به یک نقطه می ایستی باید رو به همان نقطه باشی، نه به این طرف بر گردی نه به آن طرف و نه به پشت سر. حتی حق نداری سرت را به این طرف یا آن طرف کج و راست بکنی، در یک حالت خبردار باید بایستی. خنده و گریه چطور؟ ابدا. خوردن و آشامیدن چطور؟ ابدا.
می گوید هیچیک از اینها با روح عبادت منافات ندارد، بیاد خدا هستم در ضمن خنده ام می گیرد، می خواهم بخندم، گریه ام می گیرد، می خواهم بگریم یا در بین نماز چیزی بخورم. خیر، تو در همین مدت کم باید تمرین بکنی، تا بر شکمت مسلط بشوی، بر خنده ات مسلط بشوی، بر گریه ات مسلط بشوی، بر بی انضباطی خودت مسلط بشوی. اینها یک سلسله مسائل اجتماعی است ولی عبادت است، چون عبادت در اسلام جزء برنامه تربیتی است. عبادت بدون رعایت این اصول پذیرفته نیست.
طمأنینه و آرامش
این هم واقعا عجیب است. بنده در حال نماز وقتی حمد و سوره را می خوانم، همه آن شرایط را رعایت می کنم اما خودم را تکان می دهم، یک پایم را بر می دارم، یک پای دیگر را می گذارم خودم را بطرف راست و چپ حرکت می دهم. می گویند این نماز تو باطل است.
در رکوع یا سجود مدام خودم را حرکت می دهم، پاهایم یا دستم را حرکت می دهم. این نماز تو باطل است، باید با آرامش، باطمأنینه نماز بخوانی یعنی وقتی می ایستی و می خواهی بگوی (الله اکبر) تا بدنت قرار نگرفته است نباید بگوئی (الله اکبر)، اگر در حال حرکت بگوئی (الله اکبر) باطل است. باید آرام بگیری بعد بگویی (الله اکبر) بعد اگر خواستی خودت را تکان بدهی تکان بده اما حرفی نزن، ذکری نگو. اگر فرضا پایت درد می کند یا عضو دیگری از تو ناراحت است، سکوت کن، راحت بگیر، استقرار که پیدا کردی، بگو: «بسم الله الرحمن الرحیم* الحمد لله رب العالمین» باز اگر وسط نماز پایت درد آمد، آرام بگیر، سکوت کن، خودت را راحت کن، بعد دو مرتبه ادامه بده. با آرامش و طمأنینه باید باشد. هم روحت باید طمأنینه داشته باشد و هم جسمت.
اعلام صلح با بندگان خدا
می آئیم سراغ سایر قسمتهای نماز. نماز توجه به خداست. توجه به غیر خدا شرک است ولی در عین حال به ما می گویند در نماز بگو السلام علینا و علی عباد الله الصالحین؛ سلام بر ما، سلامت بر ما و بر جمیع بندگان شایسته خدا. اعلام صلح و صفا با همه بندگان صالح خدا می کنی. به قول امروزیها اعلام همزیستی مسالمت آمیز با همه افراد شایسته می کنی. در حال نماز می گوئی من با هیچ بنده شایسته ای سر جنگ ندارم، چون اگر با بنده شایسته ای سر جنگ داشته باشم خود ناشایسته ام. می گوئید السلام علینا و علی عباد الله الصالحین با روح عبادت که حضور قلب به خداست ارتباطی ندارد. ولی در اسلام روح و پیکر عبادت، با مسائل تربیتی آمیخته است. نماز ضمن اینکه مرکب تقرب پروردگار است، مکتب تربیت هم هست. به اینکه از نظر مسائل معنوی هر چه انسان خودش و دیگران را فراموش بکند بهتر است، اما از نظر اجتماعی فراموش نکردن دیگران لازم و ضروری است.
در سوره حمد که جزء قطعی نماز است می گوئیم: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» نمی گوئیم ایاک اعبد و ایاک استعین. ایاک اعبد، باصطلاح متکلم وحده است، یعنی خدایا من تنها تو را می پرستم، تنها از تو کمک می گیرم. اما اینجور نمی گوئیم، می گوئیم: ایاک نعبد و ایاک نستعین؛ خدایا! ما تنها تو را می پرستیم، خدایا! ما تنها از تو کمک و استعانت می جوئیم. یعنی می گوئیم خدایا! ما تنها نیستم، من با همه مسلمانهای دیگر هستم. ضمنا انسان وابستگی و پیوستگی خودش به جامعه اسلامی را در حال عبادت و بندگی اعلام می کند، خدایا! من فرد نیستم، تک نیستم، من عضوم، جزئی از کل و عضوی از پیکر هستم، " ما " هستیم نه " من ". در دنیای اسلام " من " وجود ندارد، " ما " وجود دارد. ما تنها تو را می پرستیم، تنها از تو کمک می جوئیم. و همینطور سایر قسمتهای نماز که هر کدام خودش درس است، تذکر و یادآوری است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 465]