واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: گونهشناسي نظام سياسي جمهوري آذربايجان؛بزرگترين دستاورد علياف - صلاحالدين هرسني
الگوهاي نظام سياسي جمهوري آذربايجان از فاصله زمان استقلال تا پايان اولين دور از صدارت الهام علياف همواره در ميان دو الگوي اقتدارگرايي و نيز نظام صوري دموكراتيك (شبهاقتدارگرايي) در نوسان بوده است. در آنچه به الگوي دموكراتيك براي فراگراد حيات سياسي اين كشور مربوط است، فرآيند آن در دومين دور از موج هاي مليگرايي و همزمان با استقلال اين كشور آغاز شد. هرچند اولين دور از موجهاي مليگرايي كه با هدف خودمختاري در پايان قرن نوزدهم و به دنبال انقلاب بلشويكي به ثمر نشست، كمك شاياني كرد كه اين كشور بتواند در روزگار بعد از استقلال، الگوهاي دموكراتيكي را براي گردش حيات سياسي خود برگزيند.
البته نبايد از سهم حزب كمونيست جمهوري آذربايجان و دبيركل اول آن اياز مطلبوف در مبادرت به انتخاب چنين الگويي غافل ماند، چراكه مطلبوف با مقاومت و واكنشي كه در مقابل مليگرايي در حال رشد جبهه خلق آذربايجان و جنگ در ناگورنو قرهباغ از خود نشان داد، زمينه را براي انتقال قدرت ابتدا به يعقوب مامدوف و سپس ابوالفضل ايلچيبيك آماده كرد. با بر گزاري انتخابات رياستجمهوري ژوئن سال 1992 كه با پيروزي ايلچي همواره بود، آذربايجان اولين گام خود در فرآيند دموكراسي را تجربه كرد چراكه ارائه برنامه سياسي بلندپروازانه ايلچي بيك كه در آن هم به آزاديهاي كامل مدني و هم ارائه حقوق كامل فرهنگي براي تمامي گروههاي ملي وعده داده بود، متضمن تجربه جديد آذربايجان در مسير دموكراسي بود، ضمن آنكه ايلچي بيك در همين برنامه بلندپروازانه خود رهاسازي دولت و نظامهاي حقوقي از ايدئولوژي تحت نفوذ حزب كمونيست و ايجاد اقتصاد مبتني بر بازار و حفاظت از محيطزيست را مطرح كرده بود. اما آنچه بيش از هر عامل ديگري كمك كرد كه جمهوري آذربايجان در مسير چنين تجربهاي قرار بگيرد به كيفيت برگزاري انتخابات بازميگشت كه بنا به اعتقاد ناظران سازمان امنيت و همكاري اروپا، تحت كنترل يا دستكاري هيچ جرياني در جمهوري آذربايجان قرار نداشت. اما ايلچي بيك به علت عدمتجربه سياسي و سرگرم بودنش در جنگ ناگورنو قرهباغ و نيز مواجههاش با حسينوف كه جاهطلبيهاي آشكار سياسي داشت، نتوانست برنامههاي خود را براي اصلاحات به اجرا گذارد.
مواجهه ميان ايلچي بيك وحسينوف به سود حيدر علياف به اتمام انجاميد. علياف در اولين اقدام خود و براي آنكه بخواهد به رژيم خود پوششي مشروع ببخشد، در آگوست 1993 مبادرت به همهپرسي عمومي در خصوص اعتماد به حكومت ايلچي بيك كرد، اما نتيجه همهپرسي خلاف آن چيزي بود كه علياف انتظارش را داشت. بنابراين علياف براي آنكه بخواهد مشروعيت قدرتش را در فرآيند انتخابات ماه اكتبر تكميل كند، روند انتخابات را به شدت تحت كنترل قرار داد و نتايج انتخابات را همانند مدل اتحاد شوروي آنهم با كسب رأي 8/98 درصدي به نفع خودش، كار را تمام كرد. با مبادرت علياف در اقدام به اين كار، آذربايجان از الگوهاي دموكراسي صدارت نيمبند ايلچي بيك دور شد و در مسير ثبيت رژيمي شبهاقتدارگرا، بهگونهاي كه بتواند چهرهاي دموكراتيك و البته از نوع بياساس آن را حفظ كند، قرار گرفت.
علياف بعد از نيل به صدارت در سال 1993 به اين باور نظري و عملي رسيده بود كه راه اداره كردن كشور، بهرهگيري از يك دستگاه سياسي قدرتمند است كه در مقابل رقابت واقعي مانع ايجاد كند تا بتواند داراييهاي اقتصادي را همچنان تحت كنترل نخبگان سياسي قرار دهد. در آنچه مربوط به الگوهاي اقتدارگرايي است، نشانگانش در همان اولين مرحله از صدارت علياف بروز يافت. در اين هنگام مطبوعات به اصطلاح مستقل، به حيات خود ادامه دادند و سازمانهاي غيردولتي اجازه تكثير شدن يافتند در نتيجه جمهوري آذربايجان به سرعت شاهد ظهور مجموعهاي از گروههاي حقوق بشري شد. به اين ترتيب، علياف هنر برگزاري انتخابات آنهم بدون اجازه دادن به رقابت واقعي را به حد كمال رساند و الگوهاي مربوط به دستكاري در انتخابات را به سرعت تثبيت كرد. نتيجه آن بود كه الگوهاي مربوط به دستكاري در انتخابات براي همه انتخابات ادوار بعد به كار گرفته شوند به گونهاي كه انتخابات شهرداري در دسامبر سال 1999 و نيز انتخابات پارلماني در نوامبر سال2000 از الگوهاي مربوط به دستكاري دور نماند. بنابراين ناظران بينالمللي متضمن القاي اين نكته بودند كه بعد از اين، شرايط انتخابات دموكراتيك در جمهوري آذربايجان- حتي با حداقل استانداردهاي بينالمللي - وجود ندارد.
وجه ديگر از الگوهاي اقتدارگرايي كه علياف براي گردش حيات سياسي جمهوري آذربايجان در زمان صدارت خود بهره گرفت، تحكيم بخشيدن به كنترلهاي اقتصادي بود. عواملي چون نفت و فساد، زمينه چنين كنترلي را براي علياف فراهم ساخت. نتيجه عمل چنين اقدامي چيزي جز افزايش وابستگي جمهوري آذربايجان به نفت، ضعف سرمايهگذاري خارجي و ركود اقتصادي نبود. به اين ترتيب آنچه به فعاليت دوران صدارت علياف مربوط ميشود، متضمن ديدگاه خوشبينانه از دموكراسي نسبت به چشمانداز سياسي آذربايجان نيست. در حقيقت از فاصله اكتبرسال 1993 تا آگوست2003 كه حيدر علياف رياستجمهوري آذربايجان را به عهده داشت، اين كشور در سلك نظام سياسي اقتدارگرا باقي ماند. اما با انتخاب الهام علياف به مقام نخستوزيري در آگوست سال 2003 وسپس نيل به مقام رياستجمهوري در اكتبر همين سال، آذربايجان به لحاظ نظام سياسي در مسير نظام سياسي شبهاقتدارگرايي(نظام صوري دموكراتيك) گام نهاد. دلايلي را كه ميتوان براي نظام شبهاقتدارگراي صدارت الهام علياف اقامه كرد، قبل از هرچيز به وجود عرصههايي از فضاي باز سياسي باز ميگردد. مساله آن است كه همه الگوهاي صدارت حيدر علياف نتوانستهاند در طول نهادهاي موجود دوران صدارت الهام نهادينه شوند. به عبارت ديگر نوع تدبيري را كه الهام علياف در زمان صدارتش اتخاذ نموده، كمك كرده كه نظام سياسي اقتدارگرا نتواند همچون صدارت دوران پدر استمرار داشته باشد و چيزي مثل الگوهاي دوران پدر را حفظ و يا حتي بازتوليد كند. براي نمونه ميتوان به احزاب مخالف در نظام سياسي جمهوري آذربايجان اشاره كرد كه اجتماعات خود را برگزار مينمايند يا اينكه روزنامهها بهعنوان ركن چهارم دموكراسي در اين كشور منتشر ميشوند.
با اين حال مسلم است كه آن نوع از فرهنگ سياسي مطلوبي را كه الهام علياف در فاصله 5 سال اول از صدارت خود براي مردم جمهوري آذربايجان مورد تجويز قرار داده بود، برآيندش در نتايج انتخابات اخير جمهوري آذربايجان بروز داده شد. پويش الهام علياف در ترويج چنين فرهنگي سبب شد كه، روندهاي گذار به دموكراسي در فرآيند برگزاري انتخابات اخير نمايش داده شود و برگزاري اين انتخابات نسبت به ساير كشورهاي حاضر در گستره شوروي سابق، در فضاي آزادانهتري به اجرا درآيد و حتي واكنش مثبت غرب را با توجه به معادلات قفقاز به همراه داشته باشد. با اين حال ميتوان گفت كه نظام صوري دموكراتيك بهرغم وجود پارهاي از ابهامات در فضاي سياسي و اجتماعي جمهوري آذربايجان، بهترين دستاوردي است كه نظام سياسي آذربايجان آن هم در عصر الهام علياف به آن رسيده است.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
سه شنبه 30 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]