تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دانايى سرآمد همه خوبى‏ها و نادانى سرآمد همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827950976




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فلسفه از دیدگاه ویتگنشتاین اول و دوم


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: فلسفه از دیدگاه ویتگنشتاین اول و دوم
لودویگ ویتگنشتاین در سال 1889 در وین چشم به جهان گشود. پدرش از صاحبان صنایع فولاد در اتریش بود.
ویتگنشتاین از کودکی شیفته ماشین آلات بود و تحصیلات خود را بیشتر به خواندن ریاضیات و فیزیک اختصاص داد.
پس از به پایان رساندن دوره مهندسی مکانیک در برلین ، سه سال در دانشگاه منچستر دانشجوی دوره تخصصی مهندسی هوایی بود و به پژوهش درباره هوانوردی و هواپیما پرداخت .
طراحی ملخ هواپیما مستلزم بحث ریاضی بود.
در همین ایام ویتگنشتاین مجذوب مسائل بنیادین ریاضیات شد. این چیزی بود که سرنوشت او را با فلسفه گره زد.
وی با الهام از کتاب اصول ریاضیات برتراندراسل ، مهندسی را رها کرد و برای خواندن فلسفه به دانشگاه کمبریج رفت و زیر نظر راسل مشغول تحصیل منطق ریاضی شد.
این آغازی بود برای همکاری و دوستی نزدیک راسل و ویتگنشتاین .
دیری نگذشت که او هر آنچه را که ممکن بود از راسل بیاموزد، آموخت .
از آن پس وارد تفکرات بدیع و مبتکرانه ای شد که به نوشتن نخستین کتابش - رساله منطقی - فلسفی - انجامید.
این رساله حاصل تفکرات منطقی و فلسفی ویتگنشتاین در خلال جنگ جهانی اول بود.
ویتگنشتاین براستی بر این باور بود که همه مسائل بنیادین فلسفه را در این کتاب حل کرده است .
بنابراین فلسفه را کنار گذاشت و به کارهای دیگر (مانند تدریس در مدارس ابتدایی ، باغبانی در صومعه و طراحی و ساختن خانه ای برای خواهرش در وین) مشغول شد.
رساله تاثیر فراوانی در میان بسیاری از فیلسوفان دهه های نخستین سده بیستم ، بویژه پوزیتیویست های منطقی ، به جای گذاشت .
پس از چندی ویتگنشتاین کم کم به این نتیجه رسید که رساله از اساس بر خطاست و دوباره به فلسفه روی آورد.
او در سال 1929 به کمبریج بازگشت و در سال 1939 در آنجا به مقام استادی فلسفه رسید و به تدریس فلسفه پرداخت .
(ویتگنشتاین به شیوه معمول درس نمی گفت و از یادداشت استفاده نمی کرد.
درس گفتنش گویی اندیشیدن با صدای بلند بود.
بسیار پیش می آمد که سکوتی طولانی بین درسش وقفه ایجاد می کرد.) ویتگنشتاین در دومین دوره اقامتش در کمبریج ، رهیافتی یکسره جدید و بکلی متفاوت با گذشته پدید آورد.
این رهیافت در بقیه عمرش فقط به وسیله تماسهای شخصی رواج یافت ، چون تا پیش از مرگش در سال 1951 چیزی منتشر نکرد.
دو سال پس از مرگش در سال 1953 کتاب دومش - پژوهش های فلسفی - منتشر شد.در اینجا به پدیده ای شایان توجه و شگفت انگیز برمی خوریم و آن این که فیلسوف نابغه ای در دو مرحله مختلف در زندگی خود دو فلسفه متباین به وجود می آورد که هر کدام یک نسل را تحت تاثیر قرار می دهد.
بیشتر شگفتی این مساله از نکته دوم ناشی می شود.
این دو فلسفه با وجود مبانیت ، برخی ویژگی های مشترک نیز دارند: هر دو اهمیت زبان را در زندگی و اندیشه آدمی در کانون توجه قرار می دهند و در هر دو محور دلمشغولی ها و مرزبندی بین کاربرد درست و نادرست زبان است .
نگرش ویتگنشتاین اول نسبت به فلسفه
به نظر ویتگنشتاین فلسفه یکی از علوم طبیعی نیست .
او می نویسد: واژه «فلسفه» باید بر چیزی دلالت کند که جایگاه آن فراتر یا فروتر از علوم طبیعی است نه در کنار آنها.
این نظر مستقیما از آموزه ویتگنشتاین در باب «آنچه می توان گفت» ناشی می شود.
فلسفه به نظر وی هیچ چیزی درباره حقایق به ما نمی گوید ، پس وظیفه و کارکرد آن چیست یا چه باید باشد؟ پاسخهای ویتگنشتاین چنین است : هدف فلسفه روشن سازی منطقی اندیشه هاست .
فلسفه یک آموزه نیست ، بلکه یک فعالیت است .
یک اثر فلسفی عمدتا از روشن سازی ها تشکیل شده است .
نتیجه فلسفه گزاره های فلسفی نیست ، بلکه روشن شدن گزاره هاست .
بدون فلسفه اندیشه ها انگار تیره و تار و مبهم است : وظیفه فلسفه روشن کردن آنها و تعیین مرز دقیق آنهاست .
فلسفه برای حیطه چون و چراپذیر دانش طبیعی مرز می نهد.
فلسفه می باید عنصر اندیشیدنی را کرانمند کند و بدان وسیله عنصر نااندیشیدنی را نیز چنین کند.
فلسفه می باید عنصر نااندیشیدنی را از درون به وسیله عنصر اندیشیدنی محصور سازد.
فلسفه نشانگر عنصر ناگفتنی خواهد بود، بدین طریق که عنصر گفتنی را بروشنی بازمی نماید.
ویتگنشتاین در پیشگفتار رساله می نویسد: «پس هدف این کتاب کرانمند ساختن اندیشه است» ؛ یعنی مرز دقیق نهادن بین آنچه می توان اندیشید (یا گفت) و آنچه نمی توان اندیشید.
به نظر او فیلسوفان گذشته در فهم منطق زبان خود شکست خورده اند .
پس از آن می گوید: «فلسفه سراسر «سنجش زبان است».
پس فلسفه در رساله یک فعالیت ایضاح و روشن سازی است .
فلسفه منطق زبان ما را به وسیله نمایاندن آشکار آنچه می توان گفت ، نشان می دهد.
اما روش درست فلسفه چیست؟ ویتگنشتاین پاسخ می دهد: «روش درست فلسفه شاید این می بود: هیچ چیز نبایستی گفت مگر آنچه را می توان گفت ؛ یعنی گزاره های علم طبیعی بنابراین چیزی را که اصلا با فلسفه سر و کار ندارد؛ پس هر گاه کس دیگری بخواهد چیزی متافیزیکی بگوید، باید برای او ثابت کرد که به پاره ای از نشانه ها در گزاره های خود نشانگری = معنا نبخشیده است .
هر چند این روش برای فرد دیگر خرسندکننده نیست چون او این احساس را نخواهد داشت که ما به او فلسفه می آموزیم ولی شاید این یگانه روش فرسختانه صحیح است.» این تصور از فلسفه در طول تاریخ اندیشه ها بی سابقه است و گسست فلسفه ویتگنشتاین را از تفکرات سنتی نشان می دهد.
پس فلسفه از نظر ویتگنشتاین متقدم کارکردی سلبی دارد؛ یعنی باید برای کسی که می خواهد گزاره متافیزیکی بگوید، ثابت کنیم که گزاره های او بی معناست .






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 177]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن